بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قم» ثبت شده است

نماز

سیّد محسن جبل عاملی

از علمای بزرگ شیعه

و نواده برادر مرحوم آقا سیّد جواد

صاحب مفتاح الکرامه است .

ایشان در دمشق مدرسه ای تاسیس کرده اند که

دانش آموزان شیعه

در آن مدرسه تحت نظر آن جناب تحصیل می کنند.

حاج سیّد احمد مصطفوی که یک از تجّار قم است

گفت:

من از خود سیّد محسن امین شنیدم که

می گفت:

یکی از تربیت یافتگان مدرسه ما

برای تحصیل علم به آمریکا مسافرت کرد،

از آنجا کاغذی برای من نوشت به این مضمون :

چند روز پیش شاگردان مدرسه ما را امتحان می کردند،

من هم برای امتحان رفتم .

مدتی نشستم تا نوبت به من رسید.

بسیار طول کشید تا این که وقت دیر شد،

دیدم اگر بنشینم نماز فوت می شود.

از جا حرکت کردم که بروم نماز بخوانم ،

آنهایی که در آنجا بودند پرسیدند کجا می روی ،

چیزی نمانده که نوبت تو برسد.

گفتم من یک تکلیف دینی دارم ،

وقتش می گذرد.

گفتند امتحان هم وقتش می گذرد،

اگر این جلسه برگزار شود،

دیگر جلسه ای تشکیل نخواهند داد

و برای خاطر تو

هرگز هیئت ممتحنه جلسه خصوصی تشکیل نمی دهند. گفتم هر چه بادا باد !

من از تکلیف دینی خود صرف نظر نمی کنم .

بالاخره رفتم .

از قضا هیئت ممتحنه متوجه شده بودند که

من به اندازه اداء یک وظیفه دینی غیبت نموده ام ،

انصاف داده و اظهار کرده بودند که

چون این شخص در وظیفه خود جدی است ،

روا نیست او را معطّل بگذاریم ،

برای قدردانی از این که عمل به وظیفه نموده

باید جلسه ای خصوصی برایش تشکیل دهیم .

این بود که جلسه دیگری تشکیل دادند،

من حاضر شدم و امتحان دادم .

آقای سیّد محسن امین پس از نقل داستان فرمود:

من در مدرسه چنین شاگردانی تربیت کرده ام

که اگر به دریا بیفتند دامنشان تر نمی شود.

چهل داستان درباره نماز و نمازگزار/یدالله بهتاش

به نقل از پایگاه اندیشه قم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۲۷
محمد یونسی

حضرت آیت الله بهجت، ادام الله ظله العالی،

از یکی از دوستانشان نقل می فرمودند که

یکی از بزرگان به همراه مریدان و شاگردانش برای زیارت،

شب های جمعه از تهران به قم می آمد

و به جهت آشنایی و رفاقت به منزل ایشان وارد می شد.

او برای حضرت آیت الله بهجت نقل کرده بود که

شبی پس از نماز مغرب و عشا کسی در زد،

رفتم در را باز کردم و دیدم آن عالم بزرگ

با همراهانش پشت در هستند؛

او و همراهانش را به خانه دعوت کردم.

در آن زمان، امکان تهیّه ی غذا از بازار برای ما میسور نبود

و چون جریان را به همسرم گفتم،

او گفت من برای دو نفرمان غذا درست کرده ام

و اگر او به تنهایی آمده بود می شد آن غذا را سه نفری بخوریم؛

امّا غذایی که با آن بتوان بیست نفر را سیر کرد در خانه نداریم.

من گفتم:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۰۳
محمد یونسی