بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

گل

14

راه شاد بودن

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



روش های شادتر زیستن

شاد بودن علاوه بر سلامت روانی بر سلامت جسمی شما نیز تأثیر بسزایی دارد.

 

افراد خوشحال و مثبت اندیش کمتر از دیگران دچار سکته قلبی و مغزی و حتی سرماخوردگی می شوند. همچنین بیش از افرادی که تفکر منفی دارند عمر می کنند. شاد بودن علاوه بر سلامت روانی بر سلامت جسمی شما نیز تأثیر بسزایی دارد. اگر از گروه افراد غمگین و منفی نگر هستید، این راه ها را امتحان کنید.

راه رسیدن به آرامش و شادی را بیابید
هر فردی در ذهن خود یک تصور خاص از آرامش و شادی دارد. بگردید و عامل خوشحالی خود را بیابید.
برخی افراد با دیدن دوستان و فامیل خود را از غم نجات می دهند و برخی با عبادت. مناجات با خدا و نماز می تواند بهترین و مطمئن ترین راه برای رسیدن به شادی و آرامش باشد.


در شرایط استرس زا لبخند بزنید
لبخند می تواند کلید شادی شما باشد و با کاهش ضربان قلب در شرایط استرس زا و افزایش تولید اندورفین در بدن شما را به ارامش خواهد رساند.
بنابراین در شرایط استرس زا مانند گیر کردن در ترافیک سنگین و غیره، لبخند زدن برایتان بسیار مفید خواهد بود.

شرکت در مراسم سخنرانی و گفتگو
در تقویم تان روزهایی را برای رفتن به مراسم های سخنرانی تعیین نمایید. مخصوصا سخنرانی هایی که در آن به بحث های معنوی و شخصیتی مانند اعتماد به نفس، مثبت اندیشی و ... می پردازند. این کار شما را تشویق به شاد بودن و بالا بردن اعتماد به نفس خواهد کرد.
حتی شرکت در مراسم سخنرانی مربوط به مباحث دیگر هم می تواند انگیزه ی شما را برای تلاش و رسیدن به هدف و در نهایت خوشحالی بالا ببرد.


دوستان منفی نگر خود را حذف کنید
همین حالا یک لیست از دوستان منفی نگر خود تهیه کرده و سعی کنید کم کم آن ها را از زندگی خود بیرون کنید. در عوض به دنبال افراد مثبت نگر برای برقراری یک رابطه دوستانه بگردید، افرادی که می توانند به شما انرژی و نشاط دهند و به دوستی شان نیز پایبند باشند.


فعالیت های داوطلبانه انجام دهید
گاهی نیاز است که ما خود را از مشکلاتمان دور کنیم و  به حل مشکلات دیگران بپردازیم. انجام فعالیت های داوطلبانه و خیرخواهانه می تواند شما را به احساس رضایت و خوشنودی برساند و روح تان را نیز به آرامش معنوی نزدیک تر کند.
می توانید با کمک به کودکان بی سرپرست و یا بی خانمان، احساس مفید بودن و شادمانی را به خود القا کنید.

رسیدن به شادی وآرامش

به دنبال افراد مثبت نگر و شاد برای برقراری یک رابطه دوستانه بگردید.

 

با یک دوست قدیمی ارتباط برقرار کنید
ارتباط تلفنی و یا نوشتن پیامک یا ایمیل به یک دوست قدیمی و دعوت او به یک دیدار می تواند به طرز عجیبی، روح و قلب شما را غرق در آرامش نماید. حتما این روش را امتحان کنید.


سطح ویتامین D بدنتان را کنترل کنید
مصرف ویتامین دی به ویژه در زمستان که نور خورشید به میزان کمتری به ما می رسد می تواند به رسیدن به شادی کمک کند. سطح کم این ویتامین موجب افسردگی خفیف می شود.
برنامه غذایی تان را طوری تنظیم کنید که بتوانید در هفته چند بار این ماده ی مهم را دریافت کنید.


گوش کنید و سوال بپرسید
سر کلاس درس به دقت به حرف های استاد و یا معلم تان توجه کنید و هر جا نیاز بود سوال هایتان را از او بپرسید. این کار سبب افزایش اعتماد به نفس و رضایت مندی شما خواهد شد. همچنین استادتان نیز از اینکه شما به حرف های او توجه می کنید بسیار خرسند می شود.


پیاده روی به همراه یک دوست
هفته ای دو بار به همراه دوستتان پیاده روی کنید. توأم شدن ورزش و گفتگو با یک دوست صمیمی شما را شاد خواهد کرد. سعی کنید برای ایجاد تنوع، مسیرهای متفاوت و دشوار را برای پیاده روی انتخاب کنید.


واژگان منفی را از دایره لغاتتان حذف نمایید
واژه هایی نظیر نمیتوانم، هرگز ، نمی خواهم و به خصوص "باید" ، شما را از تلاش برای رسیدن به هدف دور می نماید و به جای آن به کار بردن عباراتی مانند من می خواهم ، من انتخاب می کنم و ... به طور شگفت انگیزی شما را به سمت هدفتان هدایت خواهد کرد و نشاط را به ارمغان خواهد آورد.


کاری را که دوست دارید انجام دهید
کاری را که همیشه دوست داشتید انجام دهید را عملی کنید، مثلا به کلاس نقاشی بروید، اتاقتان را از نو بچینید و ... . همچنین می توانید برای تعطیلات خود برنامه ریزی کرده و شور و نشاط خود را افزایش دهید.


تلویزیون و رایانه را خاموش کنید
لازم نیست این کار را برای همیشه انجام دهید اما بهتر است زمان استفاده از تلویزیون و رایانه را به نصف کاهش دهید.
در این صورت زمان بیشتری را برای تعامل با دوستان و خانواده پیدا خواهید کرد و شادی بیشتری را به خودتان هدیه خواهید داد.


از کتاب های کمکی استفاده کنید
مطالعه ی کتاب ها برای یادگیری روش های شادتر زیستن و مثبت اندیشی، راه های زیادی را برای رسیدن به این هدف پیش رویتان خواهد گذاشت.


خونسرد باشید
هرگز نمی توان رفتار دیگران را پیش بینی کرد، اما تمرین خونسردی به شما کمک خواهد کرد تا با کوچکترین تغییر رفتار یا بدرفتاری کنار بیایید و به هم نریزید.


منبع:تبیان

گل
۱۰کاری که برای رسیدن به موفقیت

نباید انجام دهید

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



برای رسیدن به موفقیت

برای موفقیت بعضی از کارها را نباید انجام داد

 

شاید هوشمندانه ترین کاری که هر فرد می تواند در زندگی اش انجام دهد این است که موجبات موفقیت دیگران را فراهم نماید چراکه از این طریق راه را برای پیروزی خودش هم هموار خواهد کرد.

برای این منظور لازم است قدم هایی را بردارید و کارهایی را انجام دهید که شاید تا به حال به انجامشان فکر نکرده اید. اما در این میان ضرورت دارد که از انجام برخی کارها نیز اکیدا خودداری نمایید.

۱ -بدون فکر وقت دیگران را هدر دادن
هر زمان که دیر به قرار یا جلسه ای برسید، این پیام را به دیگران می رسانید که زمان شما بیش از دیگران اهمیت دارد.

هر زمان که در فروشگاه یا سوپرمارکتی فروشنده را منتطر نگه می دارید تا کارت عابر بانک خود را پیدا کرده و پرداخت لیست عظیم خریدهایتان را انجام دهید به دیگران می فهمانید که تنها شما اهمیت دارید و بس.

هر زمان که در صفی طولانی منتظر می مانید تا بطری [بیش از اندازه بزرگ] خود را فارغ از گرمای هوا و خیل عظیم جمعیتی که پشت سرتان ایستاده، با آسودگی خیال از آب پر کنید این را به دیگران می رسانید که در دنیای کوچک خود به سر می برید و این تنها دنیایی است که اهمیت دارد.

همه این موارد، موضوعات در ظاهر کوچکی [و البته آزار دهنده در نظر دیگران] برای شما هستند اما آیا این کوچکی دلیل بر کم اهمیت بودنشان است؟ اشتباه فکر می کنید. افرادی که به امور کوچک آزاردهنده برای دیگران فکر نمی کنند، نسبت به مسائل بزرگ هم بی توجه هستند.

نحوه برخوردتان با افراد در مورد موضوعات کم اهمیت (خصوصا زمانی که نقش یک مدیر را بر عهده دارید) همه چیز را در مورد شما نشان می دهد. بهتر است همواره طوری با اطرافیان خود برخورد کنید که گویی نیازهای آنها نسبت به شما از اهمیت بیشتری برخوردار است و مطمئن باشید که با این شیوه دیگران قطعا شما را دوست خواهند داشت.

۲ -نادیده گرفتن زیر دستان
نادیده گرفتن زیر دستان مساله ایست که غالبا توسط همه افراد انجام می شود. زمانی که قدم به داخل شرکتی می گذاریم، صرفا با افرادی حرف می زنیم که با آنها کار داریم و این مساله در همه حوزه ها مشهود است.

در اینجا قصد داریم یک قاعده ساده را به شما نشان دهیم: برای هر کسی که می بینید سر تکان دهید یا لبخند بزنید یا حتی به او سلام کنید؛ در واقع اگر بخواهیم ساده تر بگوییم طوری رفتار کنید که به وجود آن فرد پی برده اید.

۳ -زیاده خواهی (به خصوص زمانی که بیش از اندازه زود است)
تصور کنید فردی که اصلا نمی شناسیدش از شما درخواست یک لطف [بزرگ] و البته وقت گیر را کند. به احتمال زیاد درخواستش را رد خواید کرد. حال تصور کنید که مجددا درخواستش را تکرار کند و شما نیز مجددا آن را رد می کنید و متاسفانه باز هم خواسته اش را بر زبان می آورد منتها این بار به شکلی ملتمسانه تر.

شاید آن فرد واقعا به کمک شما نیاز داشته باشد اما نیازهای یک فرد مشکل خود او هستند و این دنیا به هیچکس بدهکار نیست. در واقع هیچ فردی مستحق مراقبت یا کسب موفقیت نیست و تنها، شایستگی چیزی را دارد که به دست می آورد.

۴ -نادیده گرفتن نیازمندان واقعی
در عین حال که نباید بی دلیل وقت ارزشمند خود را صرف دیگران کنیم باید این نکته را در نظر داشته باشیم که برخی از انسان ها در جایگاهی نیستند که بتوانند به خودشان کمک کنند. آنها به یک دست یاری گر نیاز دارند: چند هزار تومان پول، یک وعده غذا یا حتی یک لباس گرم.

در هر صورت مطمئن باشید که با انجام این کارها نتیجه مثبت شان را در زندگی خود خواهید دید و این نتیجه حتی به شکل احساسی خوشایند نسبت به خویشتن در شما نمود می کند.

۵ -مطرح کردن سوال برای ابراز عقایدتصور کنید وقت خوردن ناهار است و از فردی که کنارتان نشسته این سوال را می پرسید که آیا به اثربخشی بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی ایمان دارد؟
آن شخص پاسخ می دهد: تصورم این است که در شرایط درست اینطور است و آنطور و الی آخر. شما نیز دلایل و آمار و ارقام خود را برای متقاعد نمودن این فرد ارائه می کنید تا نشان دهید که اشتباه می کند و همیطنور به استدلال چینی تان ادامه می دهید و راهی برای فرارش باقی نمی گذارید.

سعی نکنید ایده های خود را با استدلال های نادرست در مغز دیگران فرو کنید و اگر واقعا می خواهید پاسخ یک سوال را بدانید صرفا سوالتان را مطرح کنید و هر زمان که نوبت به صحبت کردن شما رسید با پرسش دیگری سعی کنید که درک بهتری نسبت به دیدگاه آن فرد پیدا کنید.

آدم ها آنهایی را که به حرف هایشان توجه نشان می دهند را دوست دارند نه اشخاصی که شیفته خودشان هستند.

۶ -مهم جلوه دادن خود
گاهی اوقات افراد برای جلب توجه و به دست آوردن احترام سایرین از عباراتی نظیر «می دانی من کی هستم؟» استفاده می کنند، غافل از اینکه این قبیل جملات صرفا آنها را اشخاصی مغرور و کم اهمیت جلوه می دهد.

به دیگران بگویید که واقعا برای خودتان کسی هستید اما به یاد داشته باشید که آدمها بیشتر افرادی را دوست دارند که متواضعانه رفتار می کنند و هیچگونه حس برتری نسبت به آنها ندارند.

۷ -تشخیص ندادن موقعیت های جدی
شخصیت های غیرمعمولی اغلب آدم های جالبی هستند اما تا زمانی که شرایط جدی نشده باشد. متاسفانه برخی از افراد نمی توانند از «ابراز کردن فردیت خود» در هر شرایطی جلوگیری نمایند و همواره باید خود را مطرح کنند.

اینکه شخصیت جالب و سرگرم کننده ای دارید بر اطرافیان تان واضح و مبرهن است اما زمان هایی هم وجود دارد که باید جدی باشید و شوخ طبعی خود را کنار بگذارید.

۸ -دست انداختن دیگران به تقلید از خودشان
برخی افراد خود را محق می دانند تا هرطور که دوست دارند در مورد خودشان حرف بزنند و خصوصیات شخصی شان را دست مایه خنده دیگران کنند اما این اجازه را به دیگران نمی دهند که در مورد همان موضوعات حرفی به میان بیاورند.

مدل مو، وزن، اوضاع نامطلوب کاری و همسر و فرزندان از جمله چیزهایی هستند که بسیاری از افراد در مورد آنها شوخی می کنند اما دیگران را مجاز به صحبت کردن در مورد آنها نمی دادند.

هیچوقت تصور نکنید افرادی که در مورد خودشان شوخی می کنند با این کار مجوز لازم را به شما می دهند تا همان شوخی را با آنها کنید.

۹ -تواضع بیش از اندازه برای جلب توجه
این خصیصه در واقع نوعی خودستایی است که در آن فرد با کم اهمیت جلوه دادن یک ویژگی برجسته خود (مثلا گفتن این جمله: فلان کشور که سفر خارجی محسوب نمی شود) سعی دارد جلب توجه نموده و خود را مطرح نماید.

در نظر داشته باشید که کارمندانتان علاقه ای به اطلاع از نگرانی و استرس شما قبل از حضور در یک کنفرانس مهم را ندارند و تمایلی به شنیدن گله های شما در مورد هزینه های تعمیر و نگهداری دو خانه بزرگ ندارند.

۱۰ -تحمیل کردن عقاید
قطعا هر فردی اطلاعات جالب و مهمی در مورد موضوعات محتلف دارد اما بهتر است آنها را در موقعیت های درست با دیگران در میان بگذارد. تا زمانی که کسی از شما سوالی درباره موضوعی نپرسیده بهتر است حرفی از آن به میان نیاورید.

اطلاعات شما [مثلا یک رژیم غذایی تجویز شده از سوی پزشک] صرفا در مورد شخص شما کاربرد دارد نه افراد دیگر پس بهتر است که خط به خط جزئیات آن را برای خودتان نگه دارید.
منبع:digiato

گل
۱۰ فرد خطرناکی

که باید از آنها دوری کنید!

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



عوامل استرس‌زا همیشه در زندگی ما وجود دارند. برای اینکه کارایی بیشتری داشته باشیم می‌بایست افراد خطرناک و استرس‌زا را از زندگی خود دور کنیم. تمرکز بر اولویت‌ها و خلاص شدن از شر این افراد می‌تواند برای پیشرفت ما مفید باشد. اما در ابتدا باید این افراد را شناسایی کنیم.

۱- افراد خودپرست
گاهی اوقات غرور یک فضیلت اخلاقی محسوب می‌شود. اما متکبر بودن یعنی شما مملو از خودپرستی هستید و فکر می‌کنید که برتر از دیگران هستید. بودن در کنار افرادی که با شما محترمانه رفتار نمی‌کنند و همواره شما را تهدید و تحقیر می‌کنند می‌تواند برای پیشرفت شخصی شما مسموم کننده باشند.

عوامل استرس‌زا

افراد حسود ترجیح می‌دهند که نسبت به تواضع و عقلانیت شما اظهار تنفر کنند

 

۲- افراد حسود
این افراد از اینکه شما در شرایط دشوار باشید خوشحالند و موفقیت شما آنها را آزرده می‌کند. آنها معتقد هستند که بیشتر از شما لایق موفقیت هستند. ممکن است شما آنها را پشتیبان و همراه خود در رسیدن به موفقیت بدانید، اما افراد حسود ترجیح می‌دهند که نسبت به تواضع و عقلانیت شما اظهار تنفر کنند. این نوع افراد را باید به هر قیمتی از خود دور کنید.

۳- افراد متظاهر
این افراد فقط در خوشی‌هایتان دوست شما هستند. زمانیکه به کمک آنها نیاز دارید در کنار شما نمی‌مانند. نمی‌توان به آنها تکیه کرد. هر چه سریع‌تر این ویژگی را در آنها تشخیص دهید و برای این روابط حد و مرز قرار دهید.

۴- افراد پس‌رونده
این افراد راه پیشرفت شما را پیچیده می‌کنند و شما را به عادت‌های گذشته باز‌می‌گردانند. آنها می‌خواهند که شما به موقعیت پیشین خود بازگردید و راکد باشید. تشخیص این افراد ممکن است سخت باشد، آنها کسانی هستند که همیشه بخش جداناپذیری از زندگی شما بوده‌اند و ممکن است نادیده گرفتن آنها برای شما دشوار باشد. اما بهتر است آنها را آگاه کنید و به آنها یادآوری کنید که چقدر موفقیت برایتان مهم است. اگر آنها نمی‌توانند با شما کنار بیایند می‌توانند راه خود را از شما جدا کنند.

افراد خطرناک و استرس‌زا

هیچ وقت هیچ چیز در نظر افراد قضاوت‌گر خوب نیست

 

۵- افراد قضاوت‌گر
هیچ وقت هیچ چیز در نظر افراد قضاوت‌گر خوب نیست. آنها معتقدند که افراد، بیشتر به جای تشویق شدن باید سرزنش شوند و مورد انتقاد قرار گیرند. حتی زمانی که نیت‌ها خوب هستند و شما می‌خواهید انگیزه‌ی اصلی خود را به آنها بفهمانید، به شما گوش نخواهند کرد. آنها معاشران مفیدی نیستند زیرا شنوندگان خوبی نیستند. دوری از صحبت‌های منفی این افراد


۶- افراد کنترل کننده
این افراد شیفته‌ی کنترل کردن دیگران هستند. آنها دوست دارند شما گوش به فرمانشان باشید. آنها می‌توانند با فریب، بدجنسی و حقه‌بازی، شما را وادار کنند که خواسته‌هایشان را اجرا کنید. دوری کردن از چنین افرادی می‌تواند بهترین انتخاب برای شما باشد زیرا شما نمی‌توانید آنها را متقاعد کنید و یا رفتار آنها را اصلاح کنید.

۷- افراد دروغگو
درست است که دروغ گفتن متداول است و بعضی از دروغ‌ها بی‌ضرر هستند، اما افرادی که مرتب دروغ می‌گویند می‌توانند شما را نابود کنند. شما برای پیشرفت کردن باید در اطراف خود افراد قابل اعتماد داشته باشید، کسانی که شما را حمایت کنند و به شما اندیشه‌های صادقانه و منصفانه ارائه دهند.

۸- افراد شایعه‌پرداز
اینها افراد امینی نیستند و حقایق را وارونه جلوه می‌دهند و اطلاعات را تحریف می‌کنند. آنها می‌خواهند که دیگران آنها را بپذیرند و تصدیقشان کنند بنابراین سعی می‌کنند با شایعه‌پراکنی توجه دیگران را جلب کنند. زمانیکه می‌خواهید مشکلات ایجاد شده توسط این افراد را حل کنید بهترین راه این است که آنها را از زندگی خود بیرون بیاندازید، زیرا آنها مانند تومورهای سرطانی هستند.

۹- افراد مزاحم
این افراد تنها به این دلیل در زندگی شما هستند که از شما تغذیه کنند. در برخی مواقع، مورد استفاده قرار گرفتن مفید است اما نه زمانیکه به وسیله‌ی یک انگل باشد. نیت این افراد تنها نفع بردن خودشان است. این افراد را به هرقیمتی باید نادیده گرفت.

۱۰- افرادی که خود را قربانی جلوه می دهند
این افراد هرگز مسئولیت‌پذیر نیستند. آنها همیشه انگشت اتهام به سوی دیگران دراز می‌کنند و هیچ ‌گاه اشتباه خود را نمی‌پذیرند. عکس‌العمل‌ آنها می‌تواند برای موفقیت شما زیان‌آور باشد. بهترین کار خلاص شدن از دست آنها و بیرون کردن آنها از زندگیتان است.

منبع:ponisha.ir

گل

۲۵ درس

برای داشتن زندگی ساده‌تر

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



ساده کردن زندگی

شاید بهتر باشد برای درک بهتر جنبه‌های زیستن، ساده‌تر زندگی کنیم

 

خوب زندگی کردن یک هنر است که در کنار در نظر گرفتن پارامترهای مادی و معنوی باید به عنوان یک دانش، آموخته شود.

« زندگی در واقع یک شوخی است، نه یک امر جدی، اگر آن را جدی بگیری، آن‌وقت رنج می‌بری، از افکارت رنج خواهی برد، زندگی مانند یک وزنه سنگین می‌شود و تو زیر بار آن خرد می‌شوی، آن‌گاه زندگی تمام نشاط خودش را از دست می‌دهد، تمام خنده‌هایش را. »  اوشو

خوب زندگی کردن یک هنر است که در کنار در نظر گرفتن پارامترهای مادی و معنوی باید به عنوان یک دانش، آموخته شود. اغلب ما سال‌های طولانی از عمر خود را صرف تلاش برای کسب موقعیت و ساخت زندگی بهتر و شرایط آرمانی می‌کنیم، حال آن‌که تعداد کمی هستند که در طول این تلاش مداوم و طی کردن مسیر و یا حتی در زمان رسیدن به اهداف مد نظرشان، از زندگی لذت می‌برند. شاید بهتر باشد برای درک بهتر جنبه‌های زیستن، ساده‌تر زندگی کنیم.

این عبارت شعارگونه که تحت عنوان ساده‌زیستی از کودکی به عنوان یک خصلت معنوی بیان شده است به راحتی قابل دسترس نیست. نمی‌شود یک شبه شیوه زندگی را عوض کرد، بلکه نیاز است همگی راهکارهایی را بشناسیم که به کمک آن بتوانیم بهنر و ساده‌تر زندگی کنیم. در نظر داشته باشید که قاعدتا لازمه «زندگی» داشتن سطح استانداردی از جنبه‌های مختلف است و منظور از زندگی ساده‌تر پایین آوردن پارامترها و حقیر شمردن زندگی نیست بلکه درک بهتر معنای زندگی است.

زمانی که یاد بگیرید که ساده‌تر زندگی کنید، قادر هستید زمان بیشتری را به فعالیت‌هایی بپردازید که دوست دارید، بیشتر وقت خود را با افرادی بگذرانید که از هم‌نشینی با آن‌ها لذت می‌برید. از بسیاری از مسائل و درگیرهای جسمی و روحی آزاد می‌شوید و پیرامون شما را مباحثی پر می‌کنند که در واقع ارزشمند و یا ضروری هستند .

هدف اساسی ما از ساده کردن زندگی آن است که بسیاری از چیزهایی را که در حال حاضر زندگی روزمره اغلب ما را پر کرده‌اند (چیزهایی نظیر، عجله، استرس، افراد و کارهایی که مورد علاقه ما نیستند و یا حتی برای ما آزاردهنده هستند و فکرهای منفی) حذف کرده و در عوض فرصتی را برای فکر کردن، خلاقیت و ارتباط‌های موثر ایجاد کنیم.

قاعدتا هرگز نمی‌توانید این نظم را به طور قطع در زندگی خود ایجاد کنید زیرا که شما هم در این دنیای پر مشغله زندگی می‌کنید و در دنیای حقیقی پیرامون ما برای برآورده کردن برخی از نیازهای اساسی زندگی از قبیل داشتن یک سرپناه حداقلی، مجبور هستید که خود را درمعرض استرس و گاه کارهای طاقت‌فرسا قرار دهید.

بنابراین ما هم در این مقاله قصد نداریم یک دنیا و زندگی رویایی را برای شما به تصویر بکشیم. تنها تلاش شده است با پیشنهاد کردن راهکارهایی، تا آن‌جا که ممکن زندگی را ساده‌تر دید و ساده‌تر زندگی کرد.

۲۵ درس برای داشتن زندگی ساده‌تر
۱- زندگی ساده به مفهوم اضافه کردن عناصر معنی‌دار به زندگی است که البته پیش از اضافه شدن این عناصر باید جای خالی برای آن‌ها باز کنید. در اطراف شما بسیاری اقلام غیر ضروری است که نه تنها از آن‌ها استفاده نمی کنید بلکه کماکان هزینه‌ای را صرف نگهداری آن‌ها می‌کنید. قاعدتا زندگی بدون پرداخت هزینه بابت اقلام غیرضروری نه تنها ممکن، بلکه دل‌پذیرتر خواهد بود.

۲- قرار نیست به بهانه ساده کردن زندگی، فقیرانه و یا در شرایط حادتر حقیرانه زندگی کنید. هدف ایجاد تفاوت در نگاه شما در خصوص زندگی است. شما یک بار زندگی می کنید و بنابراین زمان و عمر شما بسیار ارزشمند و تکرار نشدنی است در نتیجه باید وقت خود را صرف چیزهای ارزشمند در زندگی خود کنید.

۳- در کنار هنر «انجام دادن کارها» هنری فراموش شده هم وجود دارد: هنر «انجام نشده رها کردن کارها»! سادگی و بهره‌وری در زندگی به شدت متکی به حذف موارد غیر ضروری است.

۴- پر واضح است که باید در مقابل وسوسه‌ها که هر ثانیه به سراغ شما می‌آیند مقاومت کنید و اجازه ندهید که نحوه زندگی کردن اطرافیان و یا تبلیغات پر زرق و برق رسانه‌ها شما را از این مسیر خارج کند.

[اغلب، نوع زندگی ما به خصوص وقتی که در این گوشه از دنیا زندگی می‌کنیم بسیار تحت تاثیر اطرافیان و دوستان و آشنایان است. بسیاری از اقلامی که در خانه‌های ما نگهداری می‌شود و حتی هر از چندی به‌روزرسانی می‌شود، تنها برای قرار گرفتن در معرض دید اطرافیان است در حقیقت با نمایش دارایی‌های اغلب غیر ضروری خود تلاش داریم برای مخاطبین خود این دید را ایجاد کنیم که زندگی بسیار خوبی داریم و خوشبخت هستیم و عجب آن که متاسفانه موفق می‌شویم و دقیقا به همین صورت در نگاه مخاطب خود قضاوت می‌شویم.

 نکته جالب و البته قابل تامل آن است که اکثر هموطنان ما بعد از مهاجرت و دور شدن از جمع کثیری از دوستان و آشنایان،  زندگی متفاوتی را انتخاب می‌کنند و در خانه‌های‌شان دیگر از آن ویترین‌های کریستال و زرق و برق‌های غیر ضروری خبری نیست.

۵- اگر می‌توانید کاری را انجام دهید به این معنا نیست که باید آن را انجام دهید! آن‌چه که در ملاقات با اطرافیان‌تان می‌بینید یا می‌شنوید، آن چه در شبکه‌های مجازی در صفحات مختلف دنبال می‌کنید قطعا بسیار هیجان‌انگیز و وسوسه کننده است. اما بلافاصله تصمیم نگیرید آن‌ها را به زندگی خودتان هم اضافه کنید. پیش از آن‌که در دام آن اسیر شوید اجازه دهید به این فکر کنید که آن‌ها فضای زندگی شما را اشغال می‌کنند. فضایی که می‌تواندکمک کند ذهن‌تان حرکت کند و ایده‌های جدید و موثری را جایگزین وسوسه‌های شیطانی کند! تمرکز خود را بر روی موارد با اهمیت و حیاتی قرار دهید.

۶- چیزهایی که حواس ما را پرت می‌کنند بیش از آن‌چه فکر می‌کنیم اغواکننده و خطرناک هستند. این که ما زندگی‌مان را با این دل‌مشغولی‌های بی‌ارزش پر می‌کنیم، نشانگر ترسی است که از دنیای بدون آن‌ها (بدون تلویزیون، بدون شبکه‌های اجتماعی، بدون بازی‌های ویدیویی، بدون چت و موسیقی و …) داریم. خودتان را با شلوغی بیش از حد خسته نکنید. اجازه ندهید این دل‌مشغولی‌ها شما را از خود زندگی بازدارند. آن‌ها را کنترل کنید پیش از آن‌که شما را کنترل کنند.

۷- اگر به تغییر علاقه‌مند نباشید و همه‌چیز را به روال عادی رها کنید، نمی‌توانید زندگی ساده‌تری داشته باشید.

۸- همکار شما با مشغله کاری مشابه، آخر هفته به کوهنوردی می‌رود، در حال یادگیری یک نرم افزار تخصصی است و ایده‌های خلاقانه‌ای برای شروع کسب و کاری جدید دارد. شاید بارها برای شما پیش آمده باشد که خود را با چنین فرد یا افرادی در جمع همکاران و دوستان  خود مقایسه کنید. همواره در نظر داشته باشید که  اولویت‌ها خود به خود انجام نمی‌شوند. شما هستید که باید برای کارهای مهم‌تان وقت بگذارید. وقتی برای صرف کردن با بچه‌ها، وقتی برای کارهای خلاقانه، وقتی برای یادگیری و . . . برای ایجاد این وقت‌ها باید سایر چیزها را کنار بگذارید. با نه گفتن به چیزهای جذابی که چندان هم ضروری نیستند، می‌توانید وقت کافی برای کارهای واقعا مهم کنار بگذارید.

ساده‌زیستی

یک شبه نمی شود شیوه زندگی را عوض کرد

 

۹- سحرخیز باش تا کام‌روا باشی. زودتر از خواب برخاستن واقعا مفید است. داشتن صبحی بدون استرس و عجله یک نعمت است که نباید از آن غافل شد.

۱۰- برای آن که بتوانید کارهای جدید انجام دهید و در نتیجه سبک زندگی خود را عوض کنید باید عادت‌های جدید را جایگزین عادت‌های گذشته کنید. دور ریختن عادت‌ها و سیستم‌های قدیمی و ساخت عادات تازه کار دشواری است .

به عنوان یک پیشنهاد کارآمد برای ترک هر عادت چالشی ۳۰ روزه برای خودتان تعریف کنید شاید کار کمی ساده‌تر شود. مثلا ۳۰ روز دوری از سریال‌های تلویزیون. قطعا نمی‌شود به یکباره در تمام ابعاد زندگی تغییر ایجاد کرد، صبور باشید و کار را مرحله به مرحله و با آرامش به پیش ببرید.

۱۱- بیشتر و بیشتر خرید کردن، مشکلات ما را حل نمی‌کند. یک وعده خوراک بیشتر و یک برنامه تلویزیونی جدید صرفا حواس شما را پرت می‌کند و نه تنها مفید نیست بلکه می‌تواند بسیار مخرب باشد.

۱۲- خرید کردن یک سرگرمی نیست، و مسلما نمی‌تواند درمان چیزی هم باشد. خرید (بی‌خود) تنها تلف کردن وقت و پول است و به زندگی شلوغ‌تری منجر می‌شود.

 

۱۳- شاید برای شما در طول سال بارها موقعیت سفر پیش آمده باشد اما هر بار به دلیلی آماده رفتن نیستید. وقتی سبک‌تر سفر می‌کنید، آزادتر هستید، کمتر خسته می‌شوید و کمتر دچار استرس می‌شوید. این موضوع را می‌توانید به سفر زندگی هم تعمیم دهید.

۱۴- تعداد چیزهایی که داریم یا چیزهایی که نداریم مهم نیست. مهم این است که کدام‌ها برای ما مهم و مفید هستند. داشتن ۳ جلد کتابی که واقعا آن‌ها را بخوانید از داشتن ۳۰۰ جلد کتابی که به سراغ آن‌ها هم نمی‌روید بهتر است.

۱۵- خلوت کردن فضای فیزیکی اطراف‌تان می‌تواند به ساده کردن و خلوت کردن فضای ذهن‌تان کمک کند. این شلوغی‌های بصری بیش از چیزی که فکر می‌کنید حواس ما را پرت کرده و به ما فشار می‌آورند.

۱۶- زیادی فکر کردن یکی از شایع‌ترین منابع استرس و آشفتگی ذهنی است. نکته کلیدی این است که بفهمیم خود «مشکلی که داریم» مشکل ما نیست. مشکل اصلی ما زیاد فکر کردن به آن است. رهایش کنید و آزاد باشید.

۱۷- مثبت بودن همیشه نتایج خوبی در بر خواهد داشت. پس پیش از این‌که با عصبانیت، رنجش و حسادت آن را تلف کنید به این فکر کنید که زمان شما تا چه اندازه ارزشمند و غیرقابل بازگشت است.

۱۸- در رویاهای دیگران زندگی نکنید. و البته بدون دلیل و احتیاج برای خودتان رویای بی‌اساس نسازید.

۱۹- ذهنی ساده‌تر و مثبت‌تر در هر زمان و مکانی با تغییر دادن شیوه تفکر قابل دستیابی است. چرا که استرس و آشفتگی حاصل نحوه واکنش شما است نه نتیجه واقعیت چیزهایی که با آن‌ها روبرو می‌شوید.

داشتن زندگی ساده‌تر

قدرشناسی همواره برخورد با زندگی را ساده‌تر می‌کند

 

۲۰- ساده‌ترین راز شادی و آرامش در زمان حاضر این است که بگذارید همه چیز به همان شکلی که هست (و نه آن شکلی که شما ترجیح می‌دهید) باشد و از آن بهترین بهره را ببرید.

۲۱- قدرشناسی همواره برخورد با زندگی را ساده‌تر می‌کند. چرا که وقتی دست از گلایه از مشکلات بردارید و برای مشکلاتی که ندارید شکرگزار باشید، شادی ساده‌تر به سراغ شما می‌آید.

۲۲- اشتباه کنید، از اشتباهات‌تان درس بگیرید، به آن‌ها بخندید و به حرکت ادامه دهید. حتی یک دقیقه را هم برای چیزهایی که نمی‌توانید کنترل کنید به هدر ندهید.

۲۳- وقتی هیچ چیز را شخصی نکنید، آزادی تمام وجود شما را در بر می‌گیرد.

۲۴- صداقت ساده‌ترین مسیر پیشرفت است. اگر به دقت به ندای درون‌تان گوش دهید، همواره خواهید دانست که بهترین کار برای شما کدام است. همواره بهترین‌ها صادقانه خود را به شما نشان خواهند داد.

۲۵- احساسی که از انجام یک کار مهم (و صادقانه) خواهید داشت، بسیار بهتر و کم‌استرس‌تر از احساسی است که با نشستن و آرزو کردن به شما دست خواهد داد.

ممکن است ایراد بگیرید که این همه دستورالعمل برای «ساده‌زیستی» زیادی بلند و طولانی است و خود نوعی نقض غرض است! باید به همه شماهایی که چنین فکری می‌کنید بگوییم که همه این‌ها تنها بسط دو قدم ساده است:

بدانید چه چیزهایی بیشترین اهمیت را برای شما دارند هر چه می‌توانید بقیه عوامل را حذف کنید.
اما خوراندن این دستورالعمل به جنبه‌های مختلف زندگی، کاری است که تنها خودتان باید انجام دهید.
منبع:یک پزشک

گل
10 روش کاربردی

برای شاد بودن

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



راهکارهایی برای شاد زیستن

زندگی بدون هدف ، شادی را از انسان می گیرد

 

بعضی ها انگار به صورت ذاتی شاد و سرزنده هستند و بعضی دیگر نیز به نظر می رسد که به قول معروف، نافشان را با غم و دلمردگی بریده اند! افراد غمگین تصور می کنند که شاد بودن باید در ژنشان باشد و مسئله شاد زندگی کردن، مهارتی نیست که آن را بیاموزند و بتوانند خودشان را تغییر دهند. بهتر است بدانید برخلاف نظر این عده، ما انسان ها تنها موجوداتی هستیم که می توانیم تصمیم بگیریم زندگی شادی داشته باشیم یا زندگی مان را صرف انجام کارهایی کنیم که ما را غمگین و افسرده می کنند.

دوری از منفی بافی، عقاید و تصورات تکراری و افراد منفی گرا دشوار، اما برای تغییر حال ما از بد به خوب، بسیار موثر است.


در ادامه این مطلب راهکارهایی برای شاد زیستن مطرح خواهد شد که خواندنشان برای شما، ضروری به نظر می رسد.

ناامیدی سراسر وجودتان را فرا نگیرد
اولین و مهم ترین کاری که باید انجام دهید، این است که بینش خود را نسبت به این دنیا و سختی ها و بلاهای آن عوض کنید. این دنیا در کنار حوادث شیرین، تلخی ها و ناکامی هایی نیز دارد و نباید به محض مواجه شدن با سختی، احساس ناامیدی کنید.

در زندگی خود، بی هدف نباشید
معمولا افرادی که برای زندگیشان هدف گذاری نکرده اند، دلیلی برای شاد شدن در زندگی نمی یابند. بنابراین یکی از گام های مهم برای شاد زیستن، آشنایی با تکنیک تعیین هدف در زندگی است. توجه داشته باشید که در هدف گذاری باید از میان اهداف خود، هدفی را انتخاب کنید که امید بیشتری به موفقیت آن دارید و در تلاش برای تحقق آن، فقط به فکر تایید یا تکذیب دیگران نباشید. البته از مشورت متخصصان بهره بگیرید. همچنین شما برای تعیین یک هدف، باید واقع بین باشید.

گذشته، به گذشته تعلق دارد
یکی از عمده ترین مواردی که می تواند شادی را از شما بگیرد، این است که دائم افسوس گذشته را بخورید. شما نمی توانید گذشته را تغییر دهید و دلیلی ندارد با آن زندگی کنید؛ پس تمام مشکلات و اشتباه های گذشته را فراموش کنید. گذشته ها، گذشته است و شما هر قدر هم بکوشید، نمی توانید آن را تغییر دهید. در واقع خطاها از ما افرادی قوی تر وعاقل تر می سازند و ما نیز از آن ها درس می گیریم و به نقاط ضعفمان پی می بریم. حتی پر تنش ترین و غم انگیزترین موقعیت ها نیز سرانجام درس های مفیدی برای ما خواهند داشت.

فقط نقاط منفی تان را نبینید
خود را همان طور که هستید، قبول کنید. هر انسانی یک سری معایب و یک سری محاسن دارد که در بعضی موارد، توان تغییر آن ها را ندارد. به طور مثال، ممکن است فردی یک مشکل بدنی داشته باشد که همیشه به خاطر آن تحت فشار روانی باشد ولی زمانی که بپذیرد مشکل دارد و توان تغییر آن را نیز ندارد و باید با همین مشکل زندگی کند، آرامش روانی بیشتری پیدا خواهد کرد. البته چنین افرادی باید با توجه به نقاط مثبتشان، بررسی کنند که با چه کارهایی می توانند نقاط ضعفشان را جبران کنند.

در مواجهه با مشکلات بحران سازی نکنید
یکی از دلایلی که افراد در زندگی غمگین و بی حوصله هستند، بحران سازی های آن هاست. بعضی افراد در مواجهه با مشکلات، مشکلات را برای خودشان از آنچه که هستند، بزرگ تر جلوه می دهند. بسیاری از افراد می گویند زمانی که با مشکلی مواجه می شویم، به شدت آشفته و مضطرب می شویم ولی بعد از مدتی متوجه می شویم که آن مشکل آن قدر ها هم آسیب رسان نبوده است.

وقتی صحبت از شادی و نشاط به میان می آید، خیلی ها می گویند: «دل خوش سیری چند؟!» شاد بودن اما برخلاف تصور این افراد بستگی مستقیم به خود ما دارد. زندگی سخت است، فراز و نشیب دارد، سختی در آن کم نیست اما فردی در زندگی هنرمند خوبی است که با وجود همه این موانع، بهانه ای برای شادی پیدا کند. توصیه های کاربردی و ساده ای را که در ادامه می آید برای رسیدن به این هدف به کار گیرید:

دلیلی برای شاد شدن

اطرافتان را با افراد شاد شلوغ کنید

 

1 - گلکاری یا باغبانی کنید.


2 - پول های خود را خرج دلخوشی های کوچک و زیاد کنید و مدام به دنبال آرزوهای گران و دست نیافتنی نباشید.


3 - روی کاری که همین الان در حال انجام آن هستید، تمرکز بیشتری کنید تا با رسیدن به موفقیت، احساس شادی در شما بیشتر شود.


4 - در یک مهارت جدید، متخصص شوید. تشخیص اینکه چه مهارتی باشد به سلیقه و توانایی خودتان بستگی دارد.


5 - نگرانی هایتان درباره آینده را روی یک کاغذ بنویسید، در یک پاکت نامه بگذارید و به معنای واقعی مهر و مومش کنید!


6 - اطرافتان را با افراد شاد شلوغ کنید. گاهی در جمع خانواده تان جوک بگویید و شوخ طبع باشید.


7 - کار های داوطلبانه انجام دهید. کارهای داوطلبانه می توانند کارهایی خلاقانه برای کمک به دیگران باشند.


8 - در پایان هر روز، حداقل ۳ اتفاق خوبی را که رخ داده یادداشت کنید و قبل از شروع روز بعد، حتما نگاهی به آن بیندازید.


9 - مقایسه خود با دیگران را متوقف کنید. مهم نیست که این مقایسه در زمینه مالی باشد یا تحصیلی.


10 - از هر فرصتی برای ورزش استفاده کنید چراکه ورزش در افزایش روحیه و اعتماد به نفس، تاثیر قابل توجهی دارد.
منبع:سلامت نیوز

گل

۱۷ اقدام روزانه

برای اینکه باهوش تر باشید

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



باهوش بودن

با کسی که از شما باهوش‌تر است وقت بگذرانید

 

هوش قابل‌ رشد است و کارهای زیادی برای تقویت آن می‌توانید انجام دهید.

برای باهوش بودن به سه چیز نیاز دارید:
۱. آموزش دیدن برای فرایندهای فکری
۲. داشتن اطلاعات زیاد
۳. تمرکز کردن بر یک مشکل یا ایده

بعنوان مثال، توماس ادیسون به این دلیل می‌توانست روی لامپ برق فکر کند که:
۱. برای اینکه یک متفکر منطقی باشد آموزش دیده بود
۲. درمورد مهندسی برق چیزهای زیادی می‌دانست
۳. روی حل یک مشکل تمرکز کرده بود

در زیر به اقدامات کوچکی اشاره می‌کنیم که اگر به صورت روزانه انجامشان دهید می‌توانید بسیار باهوش‌تر باشید.
۱. تا ۳۰ دقیقه بعد از بیدار شدن از خواب، ۲ لیوان آب بنوشید.
بدن شما بخاطر ساعت‌های متمادی خواب بودن، ۹-۶ ساعت است که آبی دریافت نکرده است. آب برای تصفیه موادزائد و توازن مایعات بدن ضروری است. نوشیدن دو لیوان بزرگ آب در ابتدای صبح، کمبود آب بدنتان را جبران خواهد کرد. تحقیقی که روی کودکان انجام گرفته بود نشان داده است که نوشیدن آب بعد از برخاستن از خواب، قدرت ذهن آنها را برای انجام تکالیف فکری بالاتر برده است.

۲. در زمان صبحانه خلاصه یک کتاب را بخوانید.
کتاب‌ خواندن کاری فوق‌العاده است اما زمان صبحانه به چیزی بسیار کوتاهتر نیاز دارد. به جای خواندن مقالات جدیدی که تاثیر چندانی بر زندگی و هوش شما ندارند، خلاصه کتاب‌های پرفروش جهان را مطالعه کنید.

۳. در فاصله بین خانه تا محل‌کار به یک کتاب صوتی گوش دهید.
حتی اگر از خانه تا محل‌کارتان ۱۰ دقیقه طول بکشد، باز هم می‌توانید چند کتاب صوتی روی حافظه گوشی‌ همراهتان بریزید و در این مسیرهای رفت‌وآمد به آن گوش دهید.

۴. در حین کار کردن چای سبز بنوشید.
برخلاف کافئین که باعث مضطرب شدن بسیاری از افراد می‌شود، چای سبز حاوی ال-تیانین است. این آمینواسید موجب افزایش امواج آلفای مغز می‌شود:

تقویت هوش

در عمل این یعنی برخلاف قهوه که اضطراب را در افراد تحریک می‌کند، چای سبز مرغوب تمرکزی توام با آرامش البته بدون حس خواب‌آلودگی در فرد ایجاد می‌کند. به همین دلیل است که ال-تیانین را به صورت مکمل هم برای ریلکسیشن و تقویت سلامت قلبی-عروقی عرضه می‌کنند.

۵. در طول روز چرت کوتاهی داشته باشید.
چرت کوتاه به مغزتان کمک می‌کند سرحال شود. ثابت شده است که یک چرت کوتاه در حین یادگیری سرعت یادگیری را بالا می‌برد. ذهن شما ریتمی دارد که مشخص می‌کند چه زمان خواب‌آلود است و چه زمان به خواب نیاز دارد.

برای باهوش بودن

همانطور که می‌بینید بیشتر افراد وسط روز خواب‌آلودتر می‌شوند. این بهترین زمان برای یک چرت کوتاه است تا هوشیاری و کارایی برای باقی روز به شما برگردد.

۶. در طول روز قند و شکر مصرف نکنید.
درواقع اگر بتوانید مصرف آن را به طور کل قطع کنید، بهتر است. اما اگر نمی‌توانید، سعی کنید در زمان‌هایی که به تمرکز نیاز دارید از قندیجات استفاده نکنید. بالا و سپس پایین آوردن‌‌های قند برای عملکرد هوشمندانه مغز خوب نیست. چیزی که خیلی خوب برای آن موثر است اسیدهای چرب می‌باشد. سعی کنید قندیجات را با با چیزی مثل ماهی یا تخم‌مرغ جایگزین کنید.

 

۷. فقط چند بار در روز به وبسایت‌های اجتماعی سر بزنید.
مغز به اطلاعاتی که به آن عرضه می‌کنید عادت می‌کند. اگر آن را با اطلاعات سریع و غیرمحرک بمباران کنید، تمرکزتان از بین می‌رود. سعی کنید با ارائه اطلاعات محرک به مغزتان، عملکرد آن را بالا ببرید. اگر واقعاً دوست دارید به شبکه‌های اجتماعی سر بزنید، برای خودتان وقت گذاشته و بیشتر از یک زمان مشخص در آن سپری نکنید.

۸. به جای تماشای سریال و فیلم، بازی کنید.
تماشای تلویزیون فعالیتی منفعل است. مغز شما اطلاعات را دریافت کرده اما آنها را پردازش نمی‌کند. اینکار را با بازی کردن جایگزین کنید. در یک تحقیق که در سال ۲۰۱۴ انجام گرفت مشخص شد که حتی یک بازی ساده مثل سوپرماریو تاثیری قابل‌توجه بر انعطاف‌پذیری مغز دارد. یک تحقیق دیگر این این یافته‌ها را تایید کرده است.

۹. به جای تماشای تلویزیون، کتاب بخوانید.
درست مثل بازی کردن، بهتر است که موقع تماشای تلویزیون کتاب بخوانید زیرا فعالیت بهتری برای مغزتان است. کتاب خواندن باعث می‌شود مغزتان تصاویری ذهنی از چیزی که می‌خوانید بسازد.

۱۰. کمی برنامه‌ریزی کامپیوتری انجام دهید.
برنامه‌ریزی کامپیوتری روشی عالی برای تفکر منطقی است. یادگیری کدنویسی شاید سخت باشد اما وبسایت‌هایی هستند که این کار را به صورت رایگان آموزش می‌دهند. می‌تواند برایتان مثل حل کردن پازل باشد.

۱۱. موقع آشپزی اخبار و برنامه‌های علمی تماشا کنید.
زمان درست کردن شام، وقت خوبی است که از پیشرفت‌های جدید تکنولوژی، آموزش و طراحی و همچنین اخبار روز آگاه شوید و اطلاعات عمومی‌تان را بالا ببرید.

۱۲. در طول روز چند حرکت ساده ورزشی انجام دهید.
جسم و ذهن ارتباطی قوی با هم دارند. تناسب جسمی به عملکرد بهتر مغز کمک می‌کند. البته لازم نیست که هر روز به باشگاه ورزشی بروید تا بتوانید از فواید آن بهره‌مند شوید (که البته اگر بروید بهتر است). انجام چند حرکت ورزشی پایه در خانه یا راه رفتن یا پله‌نوردی هم تاثیری عالی روی شما خواهد داشت. سعی کنید هر جند ساعت یکبار یک حرکت فیزیکی حتی بلند شدن از جایتان و کشیدن بدنتان انجام دهید.

۱۳. با کسی که از شما باهوش‌تر است وقت بگذرانید.
عادت‌ها مسری هستند. این یک واقعیت علمی است که مثلاً چاقی از طریق ارتباطات اجتماعی پخش می‌شود. عادت‌ها و الگوهای فکری کسانی که با آنها وقت می‌گذرانید به شما منتقل می‌شود. خودتان را در معرض کسانی قرار دهید که از شما باهوش‌ترند تا بتوانید از آنها فایده ببرید.

۱۴. با کسانی حرف بزنید که مخالف شما هستند.
با کسانیکه با شما مخالفند، بحث دوستانه کنید. اینکار کمکتان می‌کند تا:
- نظرتان را اثبات ‌کنید
- متقاعد شوید که اشتباه می‌کنید
در هر دو حالت، شما برنده هستید. در اولین حالت، شما با بحث منطقی فرد مقابل را متقاعد می‌کنید و در حالت دوم منطق اشتباهی که قبلاً داشتید، اصلاح می‌شود.

۱۵. برای پیاده‌روی به طبیعت بروید.
قدم زدن در طبیعت فواید مختلفی دارد:
- بخاطر وجود درخت‌های بیشتر، اکسیژن بیشتری در این مناطق وجود دارد
- ذهن انسان در طبیعت آرامش بیشتری دارد
- قدم زدن به گردش خون شما کمک می‌کند
قدم زدن در پارک در زمان ناهار می تواند کمکتان کند بقیه روزتان را هوشمندانه‌تر سپری کنید.

۱۶. همیشه یک دفترچه یادداشت همراه داشته باشید.
افراد باهوشی مثل لئوناردو داوینچی همیشه یک دفترچه یادداشت همراه خود دارند. آنها از این دفترچه برای یادداشت کردن ایده‌ها، طرح‌ها و سوالاتی که به ذهنشان می‌رسد استفاده می‌کنند. شما هم یک دفترچه همراه خود داشته باشید تا هر چیز جالبی که به ذهنتان رسید را یادداشت کنید. این کار به شما کمک می‌کند کنجکاوی‌ و تفکر منطقی را در خودتان پرورش دهید.

۱۷. ده دقیقه در آخر روزتان را به برنامه‌ریزی برای روز بعد اختصاص دهید.
با برنامه‌ریزی کردن از یک روز قبل، روزتان را با یک برنامه شروع خواهید کرد. اینکار کمکتان می‌کند بسیار کارآمدتر عمل کنید. خیلی‌ها همه روز مشغله دارند اما درواقعیت کارایی چندانی ندارند. یک بخش مهم از باهوش بودن این است که بدانید کار هوشمندانه مهم‌تر و موثرتر از کار زیاد است.
منبع:سلامت نیوز

گل


۲۱ نکته

برای دوست داشتن خودتان



    مجموعه: برای زندگی بهتر   



دوست داشتن و پذیرفتن خود

مهمترین تصمیم زندگی‌تان،تعهد به دوست داشتن و پذیرفتن خودتان است

 

«زیبا بودن یعنی خودتان باشید. نیازی نیست دیگران تاییدتان کنند. خودتان باید خودتان را بپذیرید.» -- Thich Nhat Hanh


مهمترین تصمیم زندگی‌تان، تصمیمی است که بر بقیه تصمیم‌های زندگی‌تان اثر می‌گذارد، تعهد به دوست داشتن و پذیرفتن خودتان است. این تصمیم به طور مستقیم بر کیفیت روابط شما، کارتان، وقت آزادتان، ایمانتان و آینده‌تان اثر می‌گذارد.

اما چرا انجام آن اینقدر سخت است؟

منشاء خانوادگی‌
من با نه خواهر و برادر بزرگ شدم. دو برادر و سه خواهر بزرگتر از خودم داشتن و سه خواهر و یک برادر کوچکتر از خودم. من هیچوقت بین آنها جایی نداشتم. خواهرهایم همه قدبلند و زیبا بودند و موهایی بلند و پرپشت داشتند. من در یازده سالگی دختری کوتاه‌قد و تپل بودم.  موهایم هم خیلی نرم و نازک بود.

خواهرهایم بسیار حرف‌گوش‌کن بودند اما من شدیداً غیرقابل‌کنترل و سرکش بودم. هم در خانه و هم مدرسه اذیتم می‌کردند. اما من هم آرام نمی‌گرفتم برای حفظ موقعیتم در خانه می‌جنگیدم. برای محافظت از خودم، ضرب‌مشتم قوی شد و زبانم تند و تیز.

وقتی ناامیدانه سراغ اولین مشاور روانشناس رفتم، بیست و هفت‌ساله بودم و چهار فرزند داشتم. احساس می‌کردم تنها هستم و کسی دوستم ندارد. واقعاً تصمیم گرفته بودم که تغییر کنم.

بعد از اینکه شش ماه روی مشکلات دوران کودکی‌ام، افکار، اعتقادات و اتفاقات قدیمی‌ام کار کردم، دوباره احساس زنده بودن می‌کردم. مثل این می‌مانست که از روی یک مبل آنتیک قدیمی چند لایه رنگ برداشته باشند. احساس می‌کردم دوباره به دوران زیبایی واقعی‌ام برگشته‌ام.

تاثیرات فرهنگی
جامعه به ما یاد می‌دهد که ارزشمان در بت‌های فرهنگی‌مان است -- تکنولوژی، جوانی، زابطه جنسی، قدرت، پول، جذابیت و روابط عاشقانه.

وقتی ارزش خودتان را بر مبنای دنیای بیرونی قرار دهید، هیچوقت نمی‌توانید خودتان را دوست داشته باشید.

منتقد درونی‌تان شما را در افکاری مثل «من کافی نیستم، به اندازه کافی ندارم، به اندازه کافی کار نمی‌کنم» و از این قبیل غرق می‌کند.

احساس کمبودها هیچوقت تمامی ندارند. هربار که هدفی به شما نزدیک می‌شود یا به چیز بزرگی دست پیدا می‌کنید، غریزه‌تان به شما پیشی می‌گیرد تا هدایتتان کند.

درکتان از خود را تغییر دهید
برای اینکه احساس ارزشمند بودن کنید، باید چشمانتان را شسته و با دیدی توام با خودآگاهی و عشق به خودتان نگاه کنید. پذیرش و عشق باید از درونتان بیاید.

برای اینکه ارزشمند باشید نیازی نیست خاص و متفاوت باشید. ارزش شما در ذات واقعی‌ و خوبی درونیتان است. شما نوری بسیار زیبا هستید. شما عشق هستید. شاید بتوانید عظمت خودتان را زیر خاک مدفون کنید اما هیچوقت نمی‌توانید آن را از بین ببرید.
دوست داشتن خودمان کاری نیست که یکمرتبه اتفاق بیفتد، فرایندی بی‌انتها و مداوم است.

از خودتان شروع می‌شود، از در آغوش گرفتن خودتان با محبت و ستایش.

دوست داشتن و پذیرفتن خود

اگر من خودم را دوست داشته باشم، دیگران را هم دوست خواهم داشت

 

برای اینکه بدانید چطور می‌توانید اینکار را انجام دهید، این مراحل را خوانده و در زندگی‌تان عملی کنید.
۱. روزتان را با عشق (و نه تکنولوژی) شروع کنید. قبل از اینکه از رختخوابتان بیرون بیایید، ارزشمند بودنتان را به خودتان یادآور شوید. عشق را درون ریه‌هایتان بکشید و بیرون دهید. خودتان را از عشق سیراب کنید.

۲. برای فکر کردن و نوشتن وقت بگذارید. هر روز وقت بگذارید و روی درونتان تمرکز کنید. با ۵ دقیقه مدیتیشن و ۵ دقیقه نوشتن در صبح‌ها شروع کنید. کم‌کم این زمان را افزایش دهید.

۳. با شادی با خودتان حرف بزنید. برای اینکه ذهنتان را آموزش دهید مثبت‌تر باشد، از تایید کردن استفاده کنید. مچ‌بندی روی دست راستتان ببندید، وقتی می‌بینید که به هر ترتیبی می‌خواهید از خودتان سوءاستفاده کنید، مچ‌بند را به دست چپتان منتقل کنید.

۴. صداقت احساسی پیدا کنید. بی‌حس کردن احساساتتان دیگر کافی است. خرید کردن، خوردن و نوشیدن نمونه‌هایی از روش‌های دوری از ناراحتی و درد است. هوشیارانه به سمت احساسات و عواطفتان بروید.

۵. علایقتان را گسترش دهید. چیز جدیدی را امتحان کنید. یک زبان جدید یاد بگیرید. جاهایی بروید که قبلاً نرفته‌اید. کارهایی انجام دهید که قبلاً نکرده‌اید. شما حق دارید زندگی فوق‌العاده داشته باشید.

۶. از فعالیت‌های زندگی‌بخش لذت ببرید. ورزشی را پیدا کنید که دوست دارید. غذاهایی را کشف کنید که برایتان مفید است. یک روز دست از تکنولوژی بردارید و وقتتان را به کارهایی بگذرانید که به شما حس زنده بودن می‌دهند.

۷. برای آزاد شدن مشتاق باشید. نفس بکشید، ریلکس باشید و رها کنید. هیچوقت نمی‌توانید تصویر کامل را ببینید. نمی‌دانید هر چیزی چه هدفی به دنبال دارد. با فکر نکردن و آرزو نکردن اینکه کاش آدم‌ها و اتفاقات طور دیگری در زندگی‌تان بودند، از جنگیدن علیه خودتان دست بکشید. برنامه شما ممکن است از قصد و نیت روحتان متفاوت باشد.

۸. روی رشد و پیشرفت فردی و معنوی‌تان کار کنید. به استقبال رشد بروید. زندگی یک سفر است. ما به دنیا آمده‌ایم که یاد بگیریم و در سطحی عمیق‌تر دوست بداریم. اگر بخواهید تند قدم بردارید، زندگی برایتان سخت خواهد شد. آهسته قدم برداشتن برای جلو رفتن در زندگی کافی است.

۹.  توانایی‌هایتان را مال خود کنید. آنقدر خودتان را دوست بدارید که فرصت‌های محدودی که پیش رویتان قرار می‌گیرد را باور کنید. وارد عمل شوید و زندگی زیبا برای خودتان بسازید.

۱۰. با خودتان صبوری کنید. عجله و ترس را کنار بگذارید. آرام باشید و به خودتان اعتماد کنید. تلاش کنید و مطمئن باشید دنیا پاداشتان را خواهد داد.

۱۱. با قدردانی زندگی کنید. ذهنتان را آموزش دهید که قدردان و شکرگزار باشد. استعدادها، زیبایی و شکوه خودتان را تحسین کنید. خودتان را با تمام نقص‌ها دوست داشته باشید.

۱۲. بگذارید بصیرتتان هدایتتان کند. همه پاسخ‌ها به درون خودتان برمی‌گردد. به دنبال نشانه‌ها باشید و به احساسات درونی‌تان توجه کنید. وقتی می‌خواهید تصمیمی بگیرید، احتمالاً دو صدا از درون خودتان می‌شنوید. صدایی آرام در خود والایتان و صدای بلند که نفستان است. همیشه راهی که صدای آرام نشانتان می‌دهد را دنبال کنید.

۱۳. کاری را انجام دهید که محترمتان می‌کند. در فعالیت‌هایی که پایین می‌آوردتان شرکت نکنید. اجازه ندهید افراد مسموم وارد زندگی‌تان شوند. همه را دوست بدارید اما مراقب کسانیکه اجازه می‌دهید وارد زندگی‌تان شوند باشید.

۱۴. تردیدها و عدم قطعیت‌ها را بپذیرید. رنج کشیدن از زندگی‌ کردن در غم گذشته یا ترس از آینده ناشی می‌شود. توجهتان را به زمان حال معطوف کنید و آرامش داشته باشید.

۱۵. خودتان را ببخشید. از خطاهایتان درس بگیرید و به جلو حرکت کنید. با این جمله به خودتان اطمینان دهید: «خودم را با خاطر قضاوت کردن خودم می‌بخشم.»

۱۶. قدرت لذت را کشف کنید. دوست داشتن خود نیاز به زمانی برای ریلکس بودن، تفریح کردن و ارتباط نزدیک با دیگران دارد. دنیای پرسرعت امروز مجبورمان می‌کند مدام در رقابت و هدف‌سازی باشیم که جایی برای بازی و تفریح برجا نمی‌گذارد. دکتر استوارت برو (Dr. Stuart Brow) می‌گوید، «متضاد بازی کار نیست، افسردگی است.»

۱۷. واقعی باشید. خودتان را بیرون بریزید.  به خودتان اجازه دهید دیده شوید، شناخته شوید و شنیده شوید. با این صمیمیت با خودتان احساس راحتی کنید.

۱۸. روی مثبت‌ها تمرکز کنید. به قلبتان رجوع کنید و نقاط مثبت خودتان را تحسین کنید.

۱۹. مراقب نادیده گرفتن خود باشید. مراقب انتخاب‌هایتان باشید. چندین بار در طول روز از خودتان بپرسید، «آیا این انتخاب به من ارزش می‌دهد؟»

۲۰. تجسم کنید که اگر ارزش خودتان را باور داشتید زندگی‌تان چه شکلی می‌گرفت. زندگی‌تان را به دوست داشتن خودتان اختصاص دهید. این باید مهمترین اتفاق زندگی‌تان باشد.

۲۱.  از متخصص کمک بگیرید. نادیده گرفتن خود دردناک است. شما لایق شاد بودن هستید. شما حق دارید پذیرفته شده و دوست داشته شوید. اگر لازم بود، از یک مشاور، مربی یا روانشناس کمک بگیرید. این بهترین سرمایه‌گذاری است که می‌توانید انجام دهید.

ازآنجا که ما انسانها همه به هم وصل هستیم، اگر من خودم را دوست داشته باشم، شما را هم دوست خواهم داشت. ما با عشق‌هایمان می‌توانیم خودمان، همدیگر و دنیا را بهبود بخشیم. عشق هدف ماست. یادتان نرود که عشق از ما و از درون تک‌تک ما آغاز می‌شود.

منبع:مردمان

گل

10 ترسی که

نمی گذارد خلاق باشید

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



پرورش خلاقیت

خیلی از ما در زمان بزرگسالی اعتماد به نفس خلاقیت را از دست می دهیم

 

ممکن است شنیده باشید که می گویند هر فردی در وجودش خلاقیت دارد و کودکان اغلب خلاق به نظر می رسند. ولی خیلی از ما زمانی که به بزرگ سالی می رسیم اعتماد به نفس خلاقیت را از دست می دهیم و به فردی تبدیل می شویم که از ایده های خلاقانه هراس دارد. بسیاری از روان شناسان و متخصصان حوزه پرورش خلاقیت معتقدند بزرگ ترین مانع برای خلاقیت، ترس است. خیلی از ما زمانی که کار موفقیت آمیزی انجام می دهیم، به جای ادامه آن و خلق چیزی جدید، برای اجتناب از پیامدهای ترس مان متوقف می شویم.

«الیزابت گیلبرت» نویسنده کتاب «تغذیه، عبادت، عشق» می گوید که ترس و خلاقیت دوقلوهای به هم چسبیده هستند. آنچه مردم را از خلاق بودن دور نگه می دارد، این است که برای از بین بردن ترس، خلاقیت را هم با آن از بین می برند. پیام هایی که تشویق به هم نوایی و مهارکردن تک روی می کنند. مدارس و محل های کار ما را فرا گرفته اند و ما همچنان آرزو می کنیم خلاق باشیم. نوآوری تحسین شده است و ما را به عنوان الگویی برای پیروی از خودمان قرار می دهد. فقط این مانده که ما باید ترس از پیشرفت نکردن را کنار بگذاریم. در این مقاله به چند مورد از رایج ترین ترس های ضدخلاقیت و راه مقابله با آنها اشاره می کنیم.

1- ترس خلاق نبودن!
افرادی که این ترس را دارند در وهله اول باور نمی کنند که می توانند خلاق باشند. آنها تعریفی از خود ارائه می کنند که حتی احتمال خلاق بودن را رد می کند. گاهی اوقات آنها خودشان را کودن تر یا منطقی تر از آن می دانند که بتوانند خلاق باشند. حتی ممکن است بگویند: «من قطره ای از خون خلاقیت در بدنم نیست.» اغلب این افراد فراموش می کنند که هر روزه به نوعی خلاقیت نشان داده اند و آن را جدی نگرفته اند.

راهکار: دانشگاه ها و مراکز مشاوره ای هستند که به افرادی که می خواهند خلاق تر باشند، کمک می کنند. آنها یاد گرفته اند کارشان این نیست که بگویند چطور، بلکه کمک می کنند که این افراد اعتماد به نفس خلاقیت ذاتی شان را که در کودکی داشتند، دوباره زنده کنند. این گونه شروع کنید؛ ابتدا تعریف خود را از اخلاقیت گسترده کنید.

لزومی ندارد که «ون گوگ» باشید. به زمان هایی در گذشته که بر مشکلات فائق آمدید، رجوع کنید و آنگاه می بینید که چقدر خلاق هستید. آیا شما می توانید یک مشکل کامپیوتری را حل کنید؟ زمانی که غذا درست می کنید اگر چیزی را نداشته باشید، می دانید چه چیز دیگری را جایگزینش کنید؟ آیا می توانید از چرک نویس ها دوباره استفاده کنید؟ تمامی این فعالیت ها به نوعی خلاقانه است. ممکن است شما یک هنرمند در معرض دید نباید، اما معنی اش این نیست که به اندازه او خلاق نیستید.

ترس های ضدخلاقیت

 

2- ترس از شکست
همه بارها و بارها شنیده ایم ه تنها راه کسب کردن تجربه در مورد کاری، انجام آن کار است؛ اما هنوز هم زمانی که در طول زندگی مان کاری را غلط انجام می دهیم مورد انتقاد قرار می گیریم. ترس از شکست اصلا عجیب نیست.

اینکه کمال گرایی تا مرز ناتوانی و عجز هم رایج شده اصلا عجیب نیست. عواقب شکست خیلی عظیم به نظر می رسد. به ما گفته شده که اگر در امتحان موفق نشویم، نمی توانیم کار کنیم. اگر در کارمان موفق نباشیم، امکان امرار معاش را از دست می دهیم. شکست همه چیز را پرمخاطره می سازد، اما اغلب کارآفرینان و خلاقان شکست می خورند. آنها خود را منعطف می سازند که با شکست دست و پنجه نرم کنند، زیرا تنها راه برا اینکه کاری جدید انجام دهیم این است که بدانیم چطور با شکست مواجه شویم.

راهکار: «ساموئل بکت» می گوید: «شکست بخور، باز هم شکست بخور و این بار بهتر شکست بخور.» راه هایی پیدا کنید که چیزهای جدید را امتحان کنید، بدون فکر کردن به عواقب شکست که خیلی برای مواجهه بزرگ هستند. ابتدا کارهایی را که انجام می دهید آزمایش بنامید نه شکست. شما دارید چیزی را امتحان می کنید و از آن می آموزید. با گفتن اینکه موفقیت، فرآیند کشف کردن و یاد گرفتن است نه نتیجه، می توانید حس کنجکاوی خود را پرورش دهید.

زمانی که تنها هستید سعی کنید یک غذای جدید درست کنید که اگر بد هم شد، کسی متوجه نشود. با رنگ و سفال بازی کنید و نتیجه را برای خودتان نگه دارید و به خاطر داشته باشید که اشتباهات می توانند به بهترین نتایج منجر شوند. همین برچسب های یادداشت رنگی زمانی اختراع شد که یک دانشمند چسبی ارائه کرده بود که چسبندگی کافی نداشت. چه کسی می داند که اشتباهات شما منجر به چه اختراعی می شود؟

3- ترس از ناشناخته ها
لازمه خلاقیت این است که افراد از شکل احتمالی اثرشان آگاه نباشند. فرقی نمی کند می خواهند یک عکس خلق کنند یا یک برنامه کامپیوتری یا اینکه می خواهند شغلی جدید راه بیندازند. هیچ طرح جدید توسط طراح آن پیش بینی نمی شود. آثار اعجاب انگیز اغلب در پیشرفته ترین نقطه از نقطه آغاز قرار دارند. اگر می خواهید فردی خلاق باشید، باید ایده های قدیمی خود را رها کنید و به مکان هایی بروید که تا به حال نرفته اید.

راهکار: خودتان را به انجام کارهای بدون برنامه عادت دهید. با انگشت تان نقاشی بکشید، برای پیاده روی بدون نقشه به یک مکان ناشناخته بروید، به موزه ها، به مراکز خرید و گالری هایی که به طور معمول نمی روید، سربزنید. سعی کنید با افراد با دیدگاه های متفاوت در ارتباط باشید. آنها چشم تان را به افق های جدید باز می کنند. سعی کنید از این فعالیت های جدید لذت ببرید و سپس شروع کنید کمی بخش هایی از زندگی تان را که خیلی تحت کنترل هستند، رها کنید.

پرورش خلاقیت

از بی برنامه بودن نترسید

 

4- ترس از بی برنامه بودن
منطق در فرهنگ ما خیلی باارزش است؛ اما در حالی که نیمکره چپ مغز ارتباطات منطقی را برقرار می کند، این نیمکره راست است که اجازه می دهد خلاقیت به درستی جریان داشته باشد.

آلبرت انیشتین این موضوع را این گونه مطرح می کند که: «ذهن احساسی یک هدیه مقدس است و ذهن منطقی یک خدمتکار باوفاست. ما جامعه ای ایجاد کرده ایم که به خدمتکار افتخار می کند و هدیه را فراموش کرده است.»

راهکار: به خاطر داشته باشید هر یک از دو نیم کره مغز جایگاهی در زندگی شما دارد. از نیمه آزاد و بی برنامه مغز خود برای ایجاد ایده ها استفاده کنید هرچقدر هم که غیرمنطقی به نظر برسند. اجازه بدهید که هر کدام از آنها به نقطه عطفی برای خلاقیت های بعدی بدل شود. زمانی که نیمکره راست تان را آزاد و رها می کنید، به نیمکره چپ اجازه می دهید که از بین آن ایده ها، آنهایی را که شایستگی دارند، انتخاب کند.

5- ترس از قضاوت شدن
قضاوت شدن گاهی خیلی انسان را ناراحت می کند. همه ما زمان هایی را تجربهکرده ایم که قضاوت دیگران ما را ناراحت کرده است. گاهی اوقات حتی قضاوت هایی که فکرش را هم نمی کنید، ناراحت کننده می شود.

بعضی وقت ها احساس می کنیم از ما قدردانی نشده یا مورد بی توجهی قرار گرفته ایم. البته زمانی که کسی از کارمان تقدیر می کند و ما گمان می کنیم کار بارازشی انجام نداده ایم، ممکن است دچار سوءتفاهم شویم.

اغلب ما تصور می کنیم تنها راه دوری از قضاوت شدن این است که کاری را که ممکن است قضاوت شود، انجام ندهیم؛ اما با این کار از پیشرفت مان جلوگیریم کنیم و پتانسیل عظیمی را که در درون هر فردی وجود دارد از بین می بریم. درواقع بزرگ ترین منتقد شما ذهن شماست. همه ما یک منتقد درونی داریم که مدام به ما غر می زند و ترس مان را تغذیه می کند. منتقد درونی شما سعی می کند که شما را از قضاوت دیگران مصون نگه دارد، اما به مرور زمان شما را حتی از ریسک های منطقی و هرچیز بدی دور می کند.

راهکار: قضاوت بازدهی خلاقیت تان را به تعویق بیندازید. همان طور که چیزی جدید خلق می کنید به خودتان فرصت بدهید که چیزهای دیگر را امتحان کنید و اجازه بدهید که خلاقیت در جریان باشد. در طول این فرایند، کار شما این است که اجازه بدهید هر چیز روال خودش را طی کند. بعد از اینکه کارتان تمام شد، آنگاه آن را ویرایش کنید. به این شکل به جای اینکه جریان خلاقانه را فرو بنشانید، چیزی دارید که روی آن کار کرده و پیشرفت کنید. زمانی که دارید کار خود را ارزیابی می کنید، مراقبت زبانی که استفاده می کنید باشید. با اجتناب از انتقادهای بی فایده، با خودتان به مهربانی رفتار کنید. به جای آن دقیقا مشخص کنید کجای کا نیاز به بهترشدن دارد.

6- ترس از برملا شدن
ممکن است تصور کنیم خلاقیت یک مسئله شخصی است و اگر دیگران آن را بفهمند ما را در معرض خطر قرار می دهد. هرچه بیشتر شما روی چیزی کار کرده اید و آن چیز برای تان اهمیت دارد، بیشتر در معرض خطر قرار می گیرد.

راهکار: هرچه بیشتر کاری اهمیت داشته باشد، بیشتر باعث می شود احساس آسیب پذیری کنید. به جای اینکه در مقابل ترس تان تسلیم شوید، دوباره بررسی کنید که چرا اهمیت دارد و چه چیزی را ممکن می سازد. از آن به عنوان نیرویی برای غلبه بر ترس استفاده کنید.

7- ترس از پذیرفته نشدن
انسان اجتماعی است. تنهایی نه تنها سلامت روانی بلکه سلامت جسمانی و حتی عمر متوسط را هم تحت تاثیر قرار می دهد؛ بنابراین هیچ تعجبی ندارد که آن قدر از پذیرفته نشدن بترسیم.

مدارس به ما می آموزند که خود را با هنجارهای اجتماعی تطبیق دهیم. اغلب افراد خلاق به خاطر عجیب و غریب و دمدمی مزاج بودن طرد می شوند. این چیز جدیدی نیست. همیشه در طول تاریخ پیشگامان از قرادادها سرپیچی می کردند و نظم محل کار را به هم می زدند و به همین دلیل طرد می شدند. گالیله را مجبور کردند که حرفش را مبنی بر اینکه زمین به دور خورشید می چرخد، تکذیب کند. «ون گوگ» هنرمند برجسته در طول زندگی اش فقط یکی از نقاشی های خود را فروخت.

راهکار: در دنیای مدرن ما یک مزیت بزرگ داریم که ون گوگ و گالیله نداشتند. اینترنت و سایر وسایل ارتباط جمعی مدرن جهان را کوچک تر کرده اند. اکنون این مسئله ممکن شده است که ما یک گروه از افراد هم فکر را پیدا کنیم و احساسات خود را هرچقدر هم که عجیب باشند با آنها در میان بگذاریم. برای اینکه از حصار خلاقیت تان بیرون بیایید، خیلی آرام قدم بردارید. ابتدا با خلق کردن در خلوت آغاز کنید، سپس یک گروه حامی پیدا کنید که کارتان را با آنها به اشتراک بگذارید. هنگامی که اعتماد به نفس طردنشدن را به دست آوردید، دایره افرادی که دستاوردتان را می بینند، گسترش دهید تا جایی که دیگر به تمامی آن را پنهان نکنید.

8- ترس از باارزش نبودن
خیلی از ما خود را با دیگران مقایسه می کنیم و خود را ناقص می یابیم. درواقع حتی پیشروهای موفق کسب و کار ممکن است گمان کنند که برحسب تصادف موفق شده اند و اینکه دیگران را فریب داده اند و واقعا سزاوار این جایگاه نبوده اند. آنها این طور تصور می کنند، در صورتی که شواهد که شامل قابلیت و ستایش و نتایج مثبت است، خلاف این موضوع را نشان می دهند. این احساس قلابی بودن بسیار شایع است. بیشتر هم در میان بانوان و گروه های اقلیت رایج است. افرادی که این طور هستند از هر نشانه ای استفاده می کنند تا این اعتقاد خود را که باندازه کافی خوب نیستند، اثبات کنند و این می تواند آنها را حتی از تلاش کردن هم باز دارد.

راهکار: به خاطر داشته باشید یک ایده خلاقانه در ذهن ما زمانی که متوجه آن می شویم هیچ گاه به آن خوبی که باید، نیست. در هر تلاش خلاقانه، نقص و عیب طبیعی و ذاتی است. این مسئله به جای اینکه نشانه ای از بی ارزش بودن شما باشد، امری طبیعی است. تحقق کامل افکار حتی برای خلاق ترین فرد هم غیرممکن است. این لازمه ذات بشر است. اینکه بیشتر بخواهید به این معنی نیست که تلاش های شما بی ارزش بوده است.

9- ترس از تقدیرنشدن
تصویر معمول از هنرمند فقیری که در اتاق زیرشیروانی زندگی می کرد بر فرهنگ ما تسلط دارد. این باعث می شود حس کنیم پرداختن به خلاقیت باعث فقر و گمنامی می شود. خود ما فکر می کنیم برای گذران زندگی و تامین مخارج خانواده، ضروری است که یا به سراغ حرفه هایی چون پزشکی و وکالت برویم و نیز به دنبال شغل آزاد وگرنه هر مسیر دیگری منجر به سختی و فشار اقتصادی می شود.

راهکار: کارهای خلاقانه موفقیت آمیزی را که می توان با آن امرار معاش کرد، مرور کنید. کارگردان ها ،متخصصان تبلیغات، طراحان گرافیک و دیگرانی از این دست، از طریق مشاغل خلاقانه زندگی خود را می گذرانند. بعضی از این مشاغل معیار خوشبختی محسوب می شوند. همه هنرپیشه ها، نقاشان و مجسمه سازها ناگهان مشهور و ثروتمند نشده اند اما ترکیب کردن شغل های خلاقیت آمیز با شغلی که بتوان قبض ها و مخارج زندگی را با آن پرداخت کرد، راهکاری است که خیلی ها در پیش گرفته اند و راه را برای کارایی گزینه های خلاقیت باز می گذارند.

این شغل های جایگزین نیازی به انتظار پشت میزها ندارند. یک هنرپیشه می تواند در بخش صدا کار کند، به بچه ها تعلیم دهد و به کارآفرینان، مهارت های اجرایی را یاد دهد. کارگردان هایی که در یک بازه ای کار نمی کنند، می توانند گروه هایی برای خیریه و تبلیغات برای مشاغل ایجاد کنند. فراموش نکنید که خلاقیت بخش جدایی ناپذیر همه مشاغل است. اگر شما راه بهتری برای انجام چیزی پیدا کنید حتی اگر در کارخانه کار می کنید، شما فردی خلاق هستید. اگر بخش خلاقیت ذاتی انسان را از بین ببریم به راحتی می توان انسان را با یک روبات جایگزین کرد.

خلاق بودن, از بین بردن ترس

 

10- ترس از شروع کردن
آغاز کردن معمولا سخت ترین بخش از هرچیز باارزشی است. قبل از اینکه آغاز کنید، حس انتظار شما باعث می شود بدون اینکه هنوز چیزی در واقعیت رخ دهد، ترس تان آغاز شود. در این زمان است که شما به جای فعالیت، پر از استرس می شوید یا بدتر از آن، ذهن شما خالی می شود و شما منجمد شده و قادر به حرکت نخواهید بود. قفل شدن ذهن در مورد نویسنده ها امری شناخته شده است، اما در مورد مشاغل خلاقانه دیگر هم کاربرد دارد. این باعث می شود که افراد کارشان را به تعویق بیندازند و شهرت شان را خراب کنند.

 

قفل شدن ذهن حتی افراد خلاق مشهو را هم تحت تاثیر قرار می دهد.«داگلاس آدام» نویسنده مشهور باعث شد که ویراستارهای کتابش او را به مدت سه هفته به سوئیتی در یک هتل بفرستند تا جلد آخر کتابش را به پایان برساند، زیرا نوشتن و تمام کردن آن را خیلی به تاخیر انداخته بود.

راهکار: خیلی از نویسندگان به توقف ذهنی اعتقاد ندارند. آنها می گویند چیزی که نیاز دارید این است که برای شروع نظم و ترتیب داشته باشید. هرچیزی که به ذهن تان می رسد هرچند بی اهمیت را بنویسید. صحنه بیرون از پنجره تان را توصیف کنید. خودتان را به جای آغاز داستان در وسط داستان تصور کنید. در مورد کیفیت نگران نباشید فقط شروع کنید.

برای سایر تلاش های خلاقانه هم به همین صورت است. قلم موی نقاشی را بردارید و چیزی روی تخته نقاشی بکشید. نتی را با ابزار موسیقی خود بنوازید، راه حلی را برای مشکل تان امتحان کنید هرچند بدانید که کارایی ندارد. به جای به تعویق انداختن مشکلات با آنها دست و پنجه نرم کنید.

زمانی را برای انجام کارتان تعیین کنید هرچند بدانید که نتیجه خوب نمی شود، سپس در پایان می توانید آن را اصلاح کنید. اغلب نویسندگان کل پاراگراف اول یا حتی فصل اول اثر خود را خط می زنند. چطور عقب نشینی را به پیشرفت تبدیل می کنید؟ از ترسی که شما را به عقب می کشد رها شوید و از خلاقیتی که در درون تان دارید، استقبال کنید.

منبع:مجله همشهری تندرستی


http://www.beytoote.com

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی