بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با موضوع «اعتقادات :: اصول :: نبوت :: حضرت محمد(ص) :: مسجد» ثبت شده است

جمکران
تشرف حسن بن مثله جمکرانی
------------------------
شیخ بزرگوار،

حسن بن مثله جمکرانی (ره )، می گوید:

شب سه شنبه ، هفدهم ماه مبارک رمضان سال نود و سه ، در خانه ام خوابیده بودم .
ناگاه نیمه شب جـمعی به در منزل آمدند

و مرا از خواب بیدار کرده

و گفتند:

برخیز و دعوت امام مهدی صاحب الزمان (ع ) را اجابت کن که تو را خواسته اند.
برخاستم و آماده شدم و به آنها گفتم :

بگذارید پیراهنم را بپوشم .
صدایشان بلند شد:

هو ما کان قمیصک ،

یعنی این پیراهن مال تو نیست .
خـواستم شلوار را بپوشم .
صدایشان آمد که لیس ذلک منک فخذ سراویلک ، یعنی

این شلوار، شلوار تو نیست .
شلوار خودت را بپوش .


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۳۸
محمد یونسی

نماز
آیه اللّه محمّد هادی معرفت از فضلاء حوزه علمیّه قم
 از دورانی که امام در عتبات تبعید بودند چنین می گوید:
 یک دفعه در محضر امام خمینی رحمه الله علیه

نشسته بودیم .
 عدّه ای از ایران آمده بودند

و برای ایشان سهم امام آورده بودند.
 پول زیادی بود.
 در همان جلسه می خواستند

پول را به خدمت ایشان بدهند.
 آنها به امام گفتند:

ادامه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۳۹
محمد یونسی
تصویر حدیثی : تربیت و اکرام فرزندان
مـلامحمدتقى مجلسى از علماى بزرگ اسلام است .

وى در تربیت فرزندش اهتمام فراوان داشت و نـسـبـت به حرام و حلال دقت فراوان نشان مى داد تا مبادا گوشت و پوست فرزندش با مال حرام رشد کند.

مـحمدباقر، فرزند ملامحمدتقى، کمى بازیگوش بود.

شبى پدربراى نماز و عبادت به مسجد جامع اصـفـهـان رفـت .

آن کـودک نـیـز همراه پدر بود.

محمدباقر در حیاط مسجد ماند و به بازیگوشى پرداخت .

وى مشک پر از آبى را که در گوشه حیاط مسجد قرار داشت با سوزن سوراخ ‌کرد و آب آن را بـه زمـین ریخت .

با تمام شدن نماز، وقتى پدر از مسجد بیرون آمد، با دیدن این صحنه، ناراحت شد.

دست فرزند را گرفت وبه سوى منزل رهسپار شد.

رو به همسرش کرد و گفت:

مى دانید که مـن در تربیت فرزندم دقت بسیار داشته ام .

امروز عملى از او دیدم که مرابه فکر واداشت .

با این که در مورد غذایش دقت کرده ام که از راه حلال به دست بیاید، نمى دانم به چه دلیل دست به این عمل زشت زده است .

حال بگو چه کرده اى که فرزندمان چنین کارى را مرتکب شده است ؟

زن کمى فکر کرد و عاقبت گفت :

راستش هنگامى که محمدباقر رادر رحم داشتم ، یک بار وقتى به خانه همسایه رفتم ، درخت انارى که درخانه شان بود، توجه مرا جلب کرد.

سوزنى را در یکى از انارها فروبردم و مقدارى از آب آن را چشیدم .

ملامحمدتقى مجلسى با شنیدن سخن همسرش آهى کشید و به راز مطلب پى برد.
(منبع: صد حکایت تربیتی؛ مرتضی بذرافشان)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۱۰
محمد یونسی

(امام مجتبى علیه السلام)

وقتى که در آستانه مسجد قرار مى گرفت،

سر به سوى آسمان بلند مى کرد و عرضه مى داشت:

«الهى ضیفک ببابک

یا محسن قد اتاک المسى ء،

فتجاوز عن قبیح ما عندى

بجمیل ما عندک یا کریم

خدایا میهمانت درب خانه ات ایستاده،

اى احسان کننده!

[بنده] گنه کار به سوى تو آمد،

به خوبى آنچه نزد توست،

از بدى آنچه نزد من است درگذر.

اى [خداى] بخشنده.»

(محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، (بیروت، داراالاحیاء التراث العربى)، ج 43، ص 339 .)؛

به نقل از: http://www.valiasr-aj.com
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۷:۴۷
محمد یونسی