بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با موضوع «اخلاق :: فضایل :: کسب حلال» ثبت شده است

 

چهل حدیث «حلال و حرام»

 

«أَلمالُ وَ البَنُونُ زینَةُ الحَیاةِ الدُّنیا وَ الباقِیاتُ الصّالِحاتُ خَیرٌ عِندَ رَبِّک ثَواباً وَ خَیرٌ أمَلاً»

 

مال و ثروت و فرزندان زینت زندگی دنیا هستند و اعمال صالح که تا قیامت باقی است، نزد پروردگارت ثوابش بهتر و عاقبت آن نیکوتر است.

 


فصل اوّل


جایگاه مال وثروت

 

            1 عَن رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله: إنَّ الدّینارَ وَالدِّرهَمَ أهْلَکا مَنْ کانَ قَبلَکم وَ هُما مُهْلِکاکم.

 

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

دینار و درهم، کسانی راکه پیش از شما بودند، نابودکرد و آن دو شما را هم به نابودی می‌کشند.

 

گـوسالـه

 

            عَن رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله قالَ: إنَّ لِکلِّ اُمَّةٍ عِجْلٌ، وَعِجْلُ هذِهِ الأُمَّةِ الدّینارُ وَالدِّرْهَمُ.

 

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

هر امّتی گوساله ای دارد (که او را منحرف می‌کند) وگوساله این امّت (امّت پیامبراکرم) دینار و درهم است.

یعنی همانطور که گوساله بنی اسرائیل پیروان حضرت موسی علیه السلام را گمراه کرد و آنان گوساله پرست شدند، مال و ثروت هم موجب انحراف امّت پیامبر صلی الله علیه و آله می‌گردد.

(امروز شاهدیم که طبق پیشگویی پیامبر صلی الله علیه و آله خیلی ازپیروان آن حضرت حتی بعضی از به ظاهر خوبان این امّت چنین شده‌اند).

 

 

پیامد مال دوستی

ادامه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۸:۳۴
محمد یونسی
قناعت
روزى امیرالمؤ منین علیه السلام داخل مسجد شد

به شخصى فرمود:

استر مرا بگیر نگهدار تا من برگردم

همینکه آن جناب وارد مسجد شد

مرد لجام استر را برداشته و رفت .
 على علیه السلام پس از پایان دادن کار خود بیرون آمد

دو درهم در دست داشت ، مى خواست به آن مرد بدهد،

دید استر ایستاده و لجام بر سر او نیست ،

دو درهم را به غلام خود داد تا از بازار لجامى خریدارى کند.
 غلام در بازار همان شخص را دید که

لجام را به دو درهم فروخته بود.

آنرا خرید و خدمت حضرت آورد.
على (ع ) فرمود:

بنده بواسطه عجله و ترک صبر،

روزى خود را حرام مى کند

و بیشتر از آنچه مقدر شده به او نخواهد رسید.

داستانها و پندها جلد دوم گردآورى : مصطفى زمانى وجدانى به نقل از: زهرالربیع

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۰۰
محمد یونسی
تصویر حدیثی : توکل بر خدا
«در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله ،
 مردی از اصحاب آن حضرت سخت تهی دست شده بود.

کار به جایی رسید که به ناچار، همسرش به او گفت:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۰۲
محمد یونسی
تصویر حدیثی : آخر خط
نقل است که داود علیه السّلام عرض کرد:
 خدایا همسایه من در بهشت کیست؟
خداوند به او وحى فرستاد که او «متى» پدر حضرت یونس است.

از خدا اجازه خواست که به دیدارش برود، خداوند اجازه داد و او دست فرزندش سلیمان را گرفت و راهى دیدار او شد.
پس از ورود، دید خانه‏ اش از حصیر ساخته شده، و از خانواده‏ اش متى را طلبید گفتند:
براى کندن هیزم به بیابان رفته، لذا صبر کردند، تا متى بیاید.

دیدند مردى پشته‏ اى از هیزم بر دوش گرفته، وقتى به خانه ‏اش رسید، آن را بر زمین گذاشت و خدا را حمد گفت، و هیزم را در معرض فروش نهاد و گفت:
کیست که این مال حلال را به درهمى حلال از من خریدارى کند؟ مردى پیدا شد و آن را خرید.
داود و سلیمان جلو آمدند و سلام کردند، متى آنها را به خانه دعوت کرد و مقدارى گندم خرید و آسیا کرد و در گودالى از سنگ خمیر نمود.
 سپس خمیر را بر روى آتش گذاشت و نزد مهمانان خود نشست و مشغول صحبت شد، تا به ایشان سخت نگذرد،
وقتى نان پخته شد، آن را با مقدارى نمک و آب جلو مهمان ها گذاشت و خود دو زانو نشست و لقمه ‏اى را با بسم اللَّه در دهان مى‏ گذاشت و پس از بلعیدن آن یک الحمد للَّه رب العالمین مى‏ گفت و همین طور عمل کرد،
تا مقدارى آب نوشید و خدا را سپاس گفت و اظهار داشت:
ستایش از آن تو است اى خدایى که نعمت و سلامتى دادى
و مرا دوست خود گردانیدى
و این همه نعمت را به چه کسى چون من دادى؟
زیرا بدن و گوش و چشم و همه اعضایم را سالم نمودى
و مرا نیرو بخشیدى تا هیزمى را که
زحمتى براى کشت آن نکشیده‏ ام؛
کندم و آن را روزى خود قرار دادم
و کسى را فرستادى تا آن را از من بخرد
 و من از بهاى آن، گندمى را تهیّه کنم که آن را نکاشته‏ ام
و برایش زحمت نکشیده‏ ام
و سنگى را در اختیارم گذاشتى تا گندم را در آن آرد کنم
و آتشى را برافروزم و نان را با آن بپزم و بخورم
و بر طاعت تو خود را تقویت نمایم،
 پس ستایش مخصوص تو است،
سپس بلند بلند گریه کرد،

داود به سلیمان گفت:
 «فرزندم، باید چنین بنده‏ اى در بهشت صاحب مقام باشد،
زیرا بنده‏ اى از ایشان شاکرتر ندیده ‏ام.»

((ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج‏1 ص: 312 تا 31))
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۴۹
محمد یونسی