بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۱۸ مطلب با موضوع «اخلاق :: رذائل :: دروغ» ثبت شده است

 

چهل حدیث«راستگویی و دروغگویی»

 

قالَ اللّه ُ تَبارَک وَ تَعالی: وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیعْلَمَنَّ اللّه ُ الَّذینَ صَدَقُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ.

خداوند کسانی را که قبل از شما بودند مـورد امتـحـان و آزمـایش قـرار داد، تا معلوم شود [کدام در گفتار وکردارشان] راستگو و [کدام یـک] دروغـگو هستـند.

 

بخش اول:

راستگویی

جایگاه راستگو در قیامت

 

            1 قالَ النَّبِی صلی الله علیه و آله: اَقْرَبُکمْ مِنی غَدا فِی الْمَوْقِفِ اَصْـدَقُکمْ فِی الْحَـدیثِ وَ اَدّاکمْ لِلأمانَةِ وَ اَوْفاکمْ بِالْعَهْدِ وَ اَحْسَنُکمْ خُلْقا وَ اَقْرَبُکمْ مِنَ النّاسِ.

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

کسانی که در سخن گفتن راستگوتر و در ادای امانت مواظب تر و در عهد و پیمان با وفاتر و در اخــلاق نیـکوتر و با مردم صمیمی تر هستند،

در قیامت به من از همه نزدیک‌ترند.

 

زینـت سخـن

 

            2 قالَ النَّبِی صلی الله علیه و آله: زینَةُ الْحَـدیثِ الصِّـدْقُ.

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

زینت سُخن، راستگویی است.

 

دری از درهای بهشت

ادامه


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۴ ، ۱۲:۵۹
محمد یونسی

 

چهل حدیث «دروغگویی»

 

«اِءنَّما یفتَرِی الَّذینَ لایؤمِنُونَ بِآیاتِ اللّه ِ وَ اُولئِک هُمُ الکاذِبُونَ.»

تنها کسانی دروغ می گویند که ایمان به آیات خدا ندارند،

ودروغگویان واقعی آن‌ها هستند.

 

فصل اول

جایگاه دروغ

دروغ و رسوایی

 

            1 عَن أَمیرِالمُؤمِنینَ علیه السلام قالَ: ألکذْبُ عَیبٌ فاضِحٌ

 

امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:

دروغگویی عیبی رسوا کننده است.

(چون معمولاً دروغ بعد از مدتی آشکار می‌شود و انسان دروغگو در بین مردم رسوا می‌گردد.)

 

 

عاقل و دروغ

 

            2 عَنْ عَلِی علیه السلام قالَ: ماکذَبَ عاقِلٌ وِ لا زَنی مُؤْمِنٌ.

 

علی علیه السلام فرمود:

هیچ عاقلی دروغ نمی‌گوید؛ و هیـچ مؤمنی زنـا نمی‌کند.

(انسان عاقل می‌داند که عاقبت دروغگویی رسوایی و بی اعتمادی و خواری است، انسان با ایمان هم می‌داند که زنا عواقب وخیم و غیرقابل بخششی دارد).

 

 

بزرگ‌ترین گناه زبان

 ادامه


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۶:۴۶
محمد یونسی

راستی و دروغ


چهل حدیث « راستگویی و دروغگویی »

قالَ اللّه ُ تَبارَکَ وَ تَعالى:
وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللّه ُ الَّذینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ.
 سوره عنکبوت / آیه 3

 خداوند کسانى را که قبل از شما بودند مـورد امتـحـان و آزمـایش قـرار داد،
تا معلوم شود [کدام در گفتار وکردارشان ]راستگو و [ کدام یـک ]دروغـگو هستـند.


بخش اول:
راستگویى
جایگاه راستگو در قیامت

1
قالَ النَّبِىُّ صلی الله علیه و آله:
 اَقْرَبُکُمْ مِنىّ غَدا فِى الْمَوْقِفِ اَصْـدَقُکُمْ فِى الْحَـدیثِ وَ اَدّاکُمْ لِلأمانَةِ وَ اَوْفاکُمْ بِالْعَهْدِ وَ اَحْسَنُکُمْ خُلْقا وَ اَقْرَبُکُمْ مِنَ النّاسِ.
 لآلى الاخبار، ج 5، حدیث 253



پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
 کسانى که در سخن گفتن راستگوتر و در اداى امانت مواظب تر و در عهد و پیمان با وفاتر و در اخــلاق نیـکوتر و با مردم صمیمى تر هستند، در قیامت به من از همه نزدیکترند.

ادامه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۰۷:۲۱
محمد یونسی

دروغ مصلحت انگیز     
در یکى از جنگها،

عده اى را اسیر کردند و نزد شاه آوردند.

شاه فرمان داد تا یکى از اسیران را اعدام کنند.
 اسیر که از زندگى ناامید شده بود،

خشمگین شد

و شاه را مورد سرزنش و دشنام خود قرار داد

که گفته اند:
«هر که دست از جان بشوید،

هر چه در دل دارد بگوید.»
وقت ضرورت چو نماند گریز  

دست بگیرد سر شمشیر تیز

شاه از وزیران حاضر پرسید:

 «این اسیر چه مى گوید؟»

 یکى از وزیران پاک نهاد گفت:

این آیه را مى خواند:
 «والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس»

(آل عمران/ 431)؛
 پرهیزکاران آنان هستند که هنگام خشم،

خشم خود را فرو برند

و لغزش مردم را عفو کنند

و آنها را ببخشند.
 شاه با شنیدن این آیه،

به آن اسیر رحم کرد و او را بخشید،
ولى یکى از وزیرانى که مخالف او بود

(و سرشتى ناپاک داشت)

نزد شاه گفت:
«نباید دولتمردانى چون ما نزد تو سخن دروغ بگویند.
آن اسیر به شاه دشنام داد

و او را به باد سرزنش و بدگویى گرفت.
شاه از سخن آن وزیر زشتخوى خشمگین شد

و گفت:
دروغ آن وزیر براى من

پسندیده تر از راستگویى تو بود،
 زیرا دروغ او از روى مصلحت بود،

و تو از باطن پلیدت برخاست.
 چنانکه خردمندان گفته اند:
«دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز»

منبع: 

نشریه تربیتى اخلاقى خلق، شماره‏3، ص: 60

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۱۸
محمد یونسی

مادر و پدر

وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً  [اسراء آیه 23]

و پروردگارت فرمان داده:

جز او را نپرستید!

و به پدر و مادر نیکى کنید!

هر گاه یکى از آن دو، یا هر دوى آنها، نزد تو به سن پیرى رسند، کمترین اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن!

و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!

داستانک:

از امام باقر(علیه السلام) روایت است که

در بنی اسرائیل عابدی بود بنام جریح،

که در صومعه خویش به عبادت مشغول بود.

روزی مادرش در حالی که وی به نماز اشتغال داشت،

وی را بخواند، و او مادر را پاسخ نداد ـ

(در بعضی روایات آمده که اگر جریح فقیه می بود می دانست که قطع نماز نافله و پاسخ مادر از نماز افضل بود) ـ

مادر برگشت، و بار دوم آمد و او را صدا زد،

و باز پاسخ نداد، تا سه بار.

در این بار مادر وی را نفرین کرد

و گفت:

از خدای بنی اسرائیل می خواهم که تو را به خود واگذارد

و یاریت نکند.

روز بعد زن بدکاره ای به کنار صومعه او آمده

و فرزندی را که در رحم داشت در آنجا وضع حمل کرد،

و ادعا کرد که فرزند از آن جریح است.

در میان بنی اسرائیل شایع شد که

آن کس که مردمان را از زنا نهی می نمود

خود مرتکب زنا گشته است!

حاکم دستور داد وی را بدار کشند،

مادر بر سر و روی زنان،

به پای چوبه دار آمد.

جریح گفت ساکت باش که این نتیجه همان نفرین تو است.

مردمان چون شنیدند گفتند:

ما از کجا بدانیم که این تهمت و این نسبت دروغ است؟

جریج گفت:

کودک را حاضر کنید.

چون کودک بیاوردند،

از او پرسیدند: پدرت کیست؟

وی به زبان آمد و گفت:

فلان چوپان پدر من است،

و بدین گونه خداوند بر اثر توبه جریح وی را نجات داد،

و جریح سوگند یاد کرد که

از این پس از خدمت مادر جدا نگردد 

[بحار الأنوار ، ج‏71، ص: 75 ]

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۱۵
محمد یونسی

رهبری


شخصى به امیر المؤ منین علیه السلام گفت :

فلانى بسیار گناه مى کند

اما در عین حال از شیعیان شماست .
امیر المؤ منین علیه السلام فرمود:

یک یا دو دروغ در نامه اعمال تو نوشته شد.

اگر بسیار گناه مى کند

و ما را دوست دارد و دشمن دشمنان ماست،

یک دورغ گفتى زیرا او دوستدار ما است نه شیعه ما.

در حالى که تو گفتى او شیعه ماست .

(شیعه که اهل گناه نیست ).

نام کتاب :قصه هاى تربیتى چهارده معصوم    مؤ لف :محمد رضا اکبرى

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۱۰
محمد یونسی


روزی اشعب از کوچه ای می گذشت ،
 جمعی کودک را دید که بازی می کنند .
 به آنها گفت :
 چرا اینجا ایستاده اید ؟
 مگر نمی دانید که در فلان چهار راه شهر
 یک خروار سیب سرخ و سفید آورده
 و در بین مردم قسمت می کنند !
 کودکان از شنیدن این سخن
 بازی خود را رها کردند
و شروع به دویدن کردند .
 خود اشعب هم به طمع افتاد
 و به دنبال آنها حرکت کرد .
 به او گفتند : خبرت دروغ بود .
 برای چه می دوی ؟
 گفت دویدن اطفال مرا به طمع انداخت
 که مبادا این خبر درست باشد
و من محروم بمانم !


(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۱۷
محمد یونسی


در عصر خلافت متوکل ،

زنی ظاهر شد و به هر جا می رفت می گفت :

من زینب دختر فاطمه (س) هستم و با این نام ،

از مردم پول می گرفت .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۰۷
محمد یونسی

عبد اللَّه بن عمر از پیامبر خدا (ص) نقل مى ‏کند که فرمود:

از بخل بپرهیزید که همانا کسانى که پیش از شما هلاک شدند از بخل هلاک شدند،

بخل آنان را وادار به دروغ کرد و آنها دروغ گفتند

و آنان را وادار به ظلم کرد و آنان ظلم کردند

و آنان را وادار به قطع رحم کرد و آنان قطع رحم کردند.


الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1، ص: 261

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۵
محمد یونسی

عبد اللَّه بن مسعود از پیامبر خدا (ص) نقل مى‏ کند که فرمود:

چهار چیز در هر کس باشد منافق است

و اگر یکى از آن‏ها باشد، خصلتى از نفاق در وجود اوست

تا وقتى که آن را از خود دور کند:

کسى که وقتى سخن مى‏ گوید دروغ مى‏ گوید

و چون وعده مى‏ دهد تخلف مى ‏کند

و چون پیمان و عهد مى‏ بندد، مى‏ شکند

و چون با کسى دشمنى مى‏ کند، به گناه مى‏ افتد.


الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1، ص: 371


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۳۹
محمد یونسی
امام صادق (ع) فرمود:

پنج کس دچار بى ‏خوابى هستند:

کسى که آهنگ ریختن خونى کرده‏ است.

و آنکه ثروت فراوانى دارد ولى نگهبان امینى براى ثروت خود ندارد.

و آنکه براى بدست آوردن حیثیت اجتماعى متوسل بدروغ و بهتان گردد.

و آنکه بدهى زیادى گردن‏گیرش شده است و مالى ندارد تا ادا کند.

و عاشقى که در معرض جدائى از معشوق خویش است.


الخصال / ترجمه فهرى، ج‏1، ص: 328

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۳۰
محمد یونسی

حارث بن مغیرة گوید:

شنیدم از امام صادق (ع) که می فرمود شش خصلت در مؤمن نمی باشد:

سخت‏گیرى

و کارشکنى

و لجبازى

و دروغگوئى

و حسدورزى

و ستمکارى.

الخصال / ترجمه فهرى، ج‏1، ص: 362

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۲
محمد یونسی

امام صادق علیه السلام فرمود:

هنگامى که عایشه، به قصد جنگ جمل(1)خارج شده بود، به همراه هفتاد تن به چاهى در سرزمین حوأب «2» رسیدند.

در این موقع سگان پارس کردند.

عایشه تصمیم گرفت بازگردد و گفت:
از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم شنیدم به همسرانش مى ‏فرمود:
یکى از شما (همسران پیامبر)، مورد پارس سگ هاى حوأب واقع خواهید شد.

و این هنگامى است که قصد نبرد با على علیه السلام وصىّ من را خواهد داشت.
 (در ادامه حدیثى دیگر به این مضمون آمده است:
زنهار! عایشه، تو این عمل را نکنى که در آتش خواهى بود).
پس... هفتاد تن از همراهان او به دروغ شهادت دادند که اینجا ماء حوأب نیست.

و این اولین شهادت دروغ در اسلام بود . 


پاورقی:

(1)«جنگ جمل، نبردى بود که طلحه و زبیر، لشکرى را به بهانه خونخواهى عثمان تهیه کرده و بر امیر المؤمنین علیه السلام شوریدند، و فرمانده این لشکر عایشه دختر ابو بکر بود.»

(2)سرزمینى نزدیک بصره.

گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه)، ج‏2، ص: 45

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۷
محمد یونسی

ابن ابى الحدید در جلد 4 شرح نهج البلاغه در صفحه 488 گوید:

مشهور اینست که؛

على علیه السّلام در رحبه کوفه مردم را سوگند داد و گفت:


 بخدا سوگند می دهم؛

هر کس را که در بازگشت رسول خدا صلى اللّه علیه و آله از حجة الوداع
از آنحضرت شنیده که درباره من فرمود:


من کنت مولاه فعلى مولاه،

اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه،

برخیزد و گواهى دهد،


 در نتیجه مردانى بپا خاستند

و باین گفتار رسول خدا صلى اللّه علیه و آله گواهى دادند،


سپس على علیه السّلام به انس بن مالک فرمود:
 تو نیز آن روز حضور داشتى، تو را چه مى‏ شود

(که گواهى نمی دهى)؟


 نامبرده گفت:

یا امیر المؤمنین سنّ من زیاد شده
و آنچه را که فراموش کرده ‏ام بیشتر است از آنچه بیاد دارم،
 فرمود:

 
 اگر دروغ می گوئى؛

خداوند تو را به سفیدى مبتلا کند که عمامه آنرا پنهان نکند،
 پس نامبرده نمرد تا مبتلا به برص شد.

الغدیر ،ج‏2،ص:55
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۰۶
محمد یونسی