بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۲۴ مطلب با موضوع «همراه با علما» ثبت شده است


آنچه پیش رو دارید نهمین جلسه سخنرانی آیت الله سید محمد مهدی میرباقری؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم است که در دهه اول محرم الحرام سال 95 در هیأت ثارالله قم (مدرسه فیضیه) برگزار شده است.

آدمی که تسلیم امام است؛ به فهمی می رسد و محاسباتش با امام همراه می شود. عقل عملش، تعلقاتش، خوب و بد کردن هایش، زشت و زیبا کردن هایش، درکش از معروف و منکر، با امامش هماهنگ شده و تابع و دنباله رو امام و نورانی به نور امام می شود. حالاست که می تواند وفا بکند و پیمانه اش را پر می کند و عهدهایی که با امامش داشته، به تمامه انجام دهد.

آدمی که تسلیم امام است؛ به فهمی می رسد و محاسباتش با امام همراه می شود. عقل عملش، تعلقاتش، خوب و بد کردن هایش، زشت و زیبا کردن هایش، درکش از معروف و منکر، با امامش هماهنگ شده و تابع و دنباله رو امام و نورانی به نور امام می شود. حالاست که می تواند وفا بکند و پیمانه اش را پر می کند و عهدهایی که با امامش داشته، به تمامه انجام دهد.
درجات تسلیم در مقابل حجت الهی
 
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم اجمعین.
 
قرآن کریم می فرماید: «وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا»(آل عمران/146) امشب شب تاسوعا و متعلّق به وجود مقدس حضرت قمر بنی هاشم هست. یک جمله از زیارت نامه حضرت را ترجمه می کنم. «أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَلِ.... أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْکُلْ»(1) در همین زیارت نامه کوتاهی که برای حضرت ذکر شده، خصوصیات و صفات ممتازی برای حضرت بیان شده است؛ ازجمله مقام تسلیم، تصدیق، وفا، نصیحت نسبت به امام، نکول نکردن، سستی نکردن در همراهی با امام علیه السلام بخشی از صفات این وجود نورانی است. یکی از صفاتی که ذکر شده، صفت تسلیم است. تسلیم بودن و خودسپاریِ نسبت به معصوم در آن جایی که خدای متعال به انسان اراده و اختیار داده است؛ زیرا آنجایی که به ما اختیار ندادند چه بخواهیم یا نخواهیم، «کَرْهاً» تابع هستیم. مشیت خدای متعال و اراده خدا و اولیائش، بر حیات ما جاری است.
 در آن بخشی که به ما اراده دادند، مسئولیت هم دادند و همیشه این دو با هم هستند.
ادامه
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۵ ، ۲۱:۴۲
محمد یونسی

سخنرانی آیت الله میرباقری- هیئت ثارالله

(10)

آنچه پیش رو دارید دهمین جلسه سخنرانی آیت الله سید محمد مهدی میرباقری؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم است که در دهه اول محرم الحرام سال 95 در هیئت ثارالله قم (مدرسه فیضیه) برگزار شده است. 

در واقع این داستان بشارتی برای نبی اکرم است چرا که همانند آن در امت حضرت نیز اتفاق خواهد افتاد که بعد از ایشان دشمنان حضرت تا زمان ظهور، امت ایشان و همه مردم را به بت پرستی دعوت خواهند نمود. برای مقابله با این جریان کفر خدای متعال بشارت کهف حصینی را به حضرت دادند که همان اهل بیت ایشان می باشد.
داستان اصحاب کهف در امت نبی اکرم
 
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم اجمعین. یکی از داستان‌های عبرت آموزی که خدای متعال در قرآن نقل فرموده، داستان اصحاب کهف است. در قرآن، به نام اصحاب کهف سوره ای بر اساس همین بیانی که قرآن مجید از سرنوشت آنها دارد نام گذاری شده است. اصحاب کهف زمان حاکمیتی زندگی می کردند که مردم را دعوت به بت پرستی و سجده در مقابل بت ها و پذیرش این فرهنگ می کرد و آنهایی که در مقابل فرهنگ بت پرستی مقاومت می کردند، مورد مؤاخذه و بازخواست قرار گرفته و بر آنها سخت گیری می شده است. اصحاب کهف جمعی بودند که تعدادشان هم زیاد نبود ولی کارساز شدند. آنچه که از روایات و آیات استفاده می شود این است که این افراد سه گام برداشتند. یک گام، دوره تقیه آنها است که در روایات ما آمده مثل جناب ابوطالب (سلام الله علیه) بودند که در دفاع از نبی اکرم اقدام می کردند ولی اظهار ایمان نمی کردند و تقیه می کردند، آنها هم دوران تقیه ای داشتند که اظهار مخالفت نمی کردند و کار را پیش می بردند. معنای تقیه یعنی کار را پنهانی پیش بردن بدون اینکه کار قبل از موقع ظهور، اظهار بشود. در روایات هست که هر کاری قبل از اَوان خودش ظاهر بشود، ابتر می ماند. تقیه یعنی قبل از اینکه دوران ظهورِ یک امر برسد، انسان او را اظهار نکند. آنها یک برنامه ای داشتند، مومن بودند و با برنامه بت پرستی مقابله می کردند ولی این را کتمان می کردند تا دورانش برسد.

 ادامه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۵ ، ۲۱:۱۴
محمد یونسی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۹
محمد یونسی

ذکر

مرحوم آیت الله شاه آبادی

استاد عرفان امام خمینی بودند و حضرت امام(رحمة الله)

از آن بزرگوار به«شیخ ما» یا« شیخ بزرگوار ما» یاد می کردند

و این تعبیر، نشانِ عظمت آن عارف بزرگ نزد حضرت امام خمینی بود.
 از ویژگی های مرحوم شاه آبادی آن بوده که

عرفان آن بزرگوار، مانع حضور وی در صحنه های اجتماع نبوده است.

تلاش های آن مرحوم با عنوان امر به معروف و نهی از منکر،

گویای این نکته است.
 آورده اند که در نزدیکی منزل مرحوم شاه آبادی،

دکتری منزل داشت که

تحت تأثیر فرهنگ غربی برای دخترش

یک معلم موسیقی استخدام کرده بود

و طبعاً نواختن وقت و بی وقت آلات موسیقی

موجب سلب آرامش همسایه ها می شد.
 مرحوم شاه آبادی برای دکتر پیغام فرستاد که

دست از این کار بردارد و موجبات آزار همسایه ها را فراهم نکند،

اما جواب دکتر آن بود که من دست از این کار برنخواهم داشت

و تو نیز هر آن چه می خواهی انجام بده!
 ابتکار مرحوم شاه آبادی آن بود که به مردم گفت:
 از این پس هر کس از کنار مطب این دکتر عبور می کند،

وارد مطب شود و با زبان نرم و ملایم دکتر را از این کار باز بدارد.
مردم نیز طرح مرحوم شاه آبادی را اجرا کردند

دیری نگذشت که

دکتر خود را با مخالفت افکار عمومی مواجه

و به قول معروف هوا را ابری دید.
برای مرحوم شاه آبادی پیغام فرستاد که

شما با پشتوانه ی مردمی کار خود را انجام دادی.
اگر به مراجع قضایی مراجعه می کردی،

به راحتی جوابشان را می دادم،

امّا این شیوه را پیش بینی نکرده بودم.
به این طریق مرحوم شاه آبادی توانست

جمعی را از آزار و اذیّت برهاند

و در حقیقت با یک منکر به صورت عملی مبارزه کند.
ماخذ:

مجله ی دیدار، شماره 43، چهارم دی 1382      صفحه: 18

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۰۱
محمد یونسی

پدر و مادر

شهید مطهرى مى ‏فرمود:

گهگاه که به اسرار وجود خود و کارهایم مى‏ اندیشم،

احساس مى ‏کنم

یکى از مسائلى که

باعث خیر و برکت در زندگى‏ ام شده

و همواره عنایت و لطف الهى را شامل حال من کرده است،

احترام و نیکى فراوانى بوده است که

به والدین خود کرده‏ ام

بویژه در دوران پیرى و هنگام بیمارى.

علاوه بر توجه معنوى و عاطفى

و با وجود فقر مالى و مشکلات مادى در زندگى ‏ام،

تا آنجا که توانایى ‏ام اجازه مى‏ داد

از نظر هزینه و مخارج زندگى

به آنان کمک و مساعدت کرده‏ ام.
منبع:
راه زندگى پیرامون برخى از مباحث اخلاقى

حجت الاسلام و المسلمین سید مهدى طباطبایى، ص: 222

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۵۶
محمد یونسی

حدیث دنیا
روزی مرحوم آیه اللّه

حاج شیخ جعفر کاشف الغطاء

مبلغی را بین فقراء در اصفهان تقسیم کرد.


پس از اتمام پول به نماز جماعت ایستاد.


 در بین دو نماز که مشغول خواندن تعقیبات بود سیّدی فقیر جلو آمد،

تا مقابل امام جماعت رسید
 گفت :

ای شیخ ! مال جدّم ،

خمس را بده !!

آقای کاشف الغطاء پاسخ داد:
 قدری دیر آمدی .

متاءسفانه چیزی باقی نمانده است .

سیّد با کمال جسارت و گستاخی

آب دهان به ریش شیخ انداخت .

شیخ هیچ گونه عکس العملی نشان نداد

بلکه به نمازگزاران اعلام نمود:

 هر کس ریش شیخ را دوست دارد

به سیّد کمک کند

و خودش پولی را جمع کرده و به او داد!

داستانهایی از علما/علیرضا حاتمی

به نقل از پایگاه اندیشه قم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۳۱
محمد یونسی

دنیا
حضرت آیه اللّه حاج میرزا جواد آقا تهرانی (رض)

با همه مهربان بود و خوش رفتار.
هیچ کس را نیازرد،

حتّی آزار موری را تاب نمی آورد.

این جریان که از خانواده ایشان نقل شده معروف است :

آخر شبی از مسافرت برمی گردند.

دیروقت است و موقع خواب و استراحت .

به ملاحظه اینکه خانواده ناراحت و بدخواب نشوند از کوبیدن در خودداری می کند.

پشت در تکیه می زند و منتظر می ماند.

پس از لحظاتی همسر ایشان که مشغول خواب و استراحت بوده اند در عالم رؤ یا می بینند که کسی به او می گوید:
برخیز!

برخیز و در منزل را بگشای !
همسر محترمه میرزا جواد آقا از خواب بلند می شود و در را باز می کند

و می بیند میرزا پشت در است .
سؤ ال می کند:
 آقا!

حال که از سفر آمده اید پس چرا در نزدید؟
 آقا می فرماید:
دیدم نیمه شب است و دیروقت ،

نخواستم اسباب زحمت شما را فراهم کنم !


هرگز از کسی به بدی یاد نکرد

و به احدی رخصت غیبت نمی داد.
اگر کسی به قصد غیبت لب می تکاند

می فرمود:
 یا باید در گوش خود پنبه ای بگذارم که اظهارات شما را نشنوم و یا از خدمتتان مرخص شوم !


دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای

***

فرشته ات به دو دست دعا نگهدارد

داستانهایی از علما/علیرضا حاتمی

به نقل از پایگاه اندیشه قم


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۱۶
محمد یونسی

جمکران
تشرف ملا احمد مقدس اردبیلی

------------------------
سید میر علام تفرشی ، که از شاگردان فاضل مقدس اردبیلی (ره ) است ،
 می گوید: شبی در صحن مقدس امیرالمؤمنین (ع ) راه می رفتم .
خیلی از شب گذشته بود.
ناگاه شخصی را دیـدم کـه به سمت حرم مطهر می آید.
من نیز به سمت او رفتم ، وقتی نزدیک شدم ،

دیدم استاد ما ملا احمد اردبیلی است .
خـود را از او مخفی کردم ،

تا آن که نزدیک در حرم رسید و با این که در بسته بود،

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۱۴
محمد یونسی
صلوات

جناب آقای حاج آقا معین شیرازی ساکن تهران نقل فرمودند که روزی به اتفاق یکی از بنی اعمام

در خیابان تهران ایستاده

منتظر تاکسی بودیم تا سوار شویم

و به محل موعودی که فاصله زیادی داشت برویم .

قریب نیم ساعت ایستادیم

هرچه تاکسی می آمد یا پر از مسافر بود

یا نگه نمی داشت و خسته شدیم ،

ناگاه یک تاکسی آمد و خودش توقف کرد

و به ما گفت :

آقایان بفرمایید سوار شوید

و هرجا می خواهید بفرمایید تا شما را برسانم ،

ما سوار شدیم و مقصدمان را گفتیم ،

در اثنای راه من به ابن عمم گفتم

شکر خدای را که در تهران یک راننده مسلمانی پیدا شد

که به حال ما رقت کرد و ما را سوار نمود!

راننده شنید و گفت : آقایان !

تصادفا من مسلمان نیستم و ارمنی هستم ،

گفتیم پس چطور ملاحظه ما را نمودی ؟

گفت اگر چه مسلمان نیستم

اما به کسانی که عالم مسلمان ها هستند

و لباس اهل علم در بر دارند عقیده مندم و

احترامشان را لازم می دانم به واسطه امری که دیدم .

پرسیدم چه دیدی ؟

گفت :

سالی که مرحوم آقای حاج میرزا صادق مجتهد تبریزی

را به عنوان تبعید از تبریز به کردستان (سنندج) حرکت دادند من راننده اتومبیل ایشان بودم ،

در اثنای راه نزدیک به درخت و چشمه آبی شدیم ،

آقای تبریزی فرمودند

اینجا نگه دار تا نماز ظهر و عصر را بخوانم ،

سرهنگی که ماءمور ایشان بود

به من گفت اعتنا نکن و برو!

من هم اعتنایی نکرده رفتم تا محاذی آب رسیدیم.

ناگهان ماشین خاموش شد هرچه کردم روشن نگردید،

پیاده شدم تا سبب خرابی آن را بدانم ،

هیچ نفهمیدم .

مرحوم آقا فرمود

حالا که ماشین متوقف است بگذارید نماز بخوانم ،

سرهنگ ساکت شد.

آقا مشغول نماز گردید

من هم سرگرم باز کردن آلات ماشین شدم

بالاخره هنگامی که آقا از نماز فارغ شد و حرکت کرد،

فورا ماشین روشن گردید.

از آن روزمن دانستم که اهل این لباس ،

نزد خدای عالم ، محترم وآبرومندند. 

داستانهای شگفت/آیت الله دستغیب

به نقل از پایگاه اندیشه قم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۵۴
محمد یونسی

شیطان
یکی از شاگردان مرحوم شیخ انصاری چنین می گوید:

در زمانی که در نجف در محضر شیخ

به تحصیل علوم اسلامی اشتغال داشتم

یک شب شیطان را در خواب دیدم که

بندها و طنابهای متعدّدی در دست داشت .

از شیطان پرسیدم :

این بندها برای چیست ؟

پاسخ داد:

اینها را به گردن مردم می افکنم

و آنها را به سوی خویش می کشانم

و به دام می اندازم .

روز گذشته یکی از این طنابهای محکم را

به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم

و او را از اتاقش تا اواسط کوچه ای که

منزل شیخ در آنجا قرار دارد کشیدم

ولی افسوس که علی رغم تلاش های زیادم

شیخ از قید رها شد و رفت .

وقتی از خواب بیدار شدم

در تعبیر آن به فکر فرو رفتم .

پیش خود گفتم :

خوب است تعبیر این رؤ یا را از خود شیخ بپرسم .

از این رو به حضور معظم له مشرّف شده

و ماجرای خواب خود را تعریف کردم .

شیخ فرمود:

آن ملعون (شیطان) دیروز می خواست مرا فریب دهد

ولی به لطف پروردگار از دامش گریختم .

از این قرار بود که دیروز من پولی نداشتم

و اتّفاقاً چیزی در منزل لازم شد که باید آنرا تهیّه می کردم .

با خود گفتم :

یک ریال از مال امام زمان (عج) در نزدم موجود است

و هنوز وقت مصرفش فرا نرسیده است .*

آنرا به عنوان قرض برمی دارم

و انشاءاللّه بعداً ادا می کنم .

یک ریال را برداشتم و از منزل خارج شدم .

همین که خواستم

جنس مورد احتیاج را خریداری کنم

با خود گفتم :

از کجا معلوم که من بتوانم این قرض را بعداً ادا کنم ؟

در همین اندیشه و تردید بودم که

ناگهان تصمیم قطعی گرفته

و از خرید آن جنس صرف نظر نمودم

و به منزل بازگشتم

و آن یک ریال را سرجای خود گذاشتم.

داستانهایی از علما/علیرضا حاتمی

*(در وصفش نقل شده بیشترین وجوهات را ایشان را دریافت می کرده و به عنوان عالم تراز اول عصر خویش معروف و مشهور بود.)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۰۳
محمد یونسی

نماز
آیه اللّه محمّد هادی معرفت از فضلاء حوزه علمیّه قم
 از دورانی که امام در عتبات تبعید بودند چنین می گوید:
 یک دفعه در محضر امام خمینی رحمه الله علیه

نشسته بودیم .
 عدّه ای از ایران آمده بودند

و برای ایشان سهم امام آورده بودند.
 پول زیادی بود.
 در همان جلسه می خواستند

پول را به خدمت ایشان بدهند.
 آنها به امام گفتند:

ادامه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۳۹
محمد یونسی

دنیا
بهلول وارد قصر هارون شد.

مسند مخصوص او را خالى دید بر روى آن نشست.

پاسبانان قصر وقتى بهلول را در محل مخصوص هارون دیدند

با شلاق و تازیانه او را از آن مکان بیرون کردند.

هارون از اندرون خارج شد،

بهلول را دید در گوشه اى نشسته و گریه مى کند.

از خدمتکاران علت گریه او را پرسید.

گفتند چون در مسند شما گستاخانه نشسته بود

ما او را آزردیم هارون آنها را توبیخ و ملامت کرد

بهلول را نیز تسلى داد.

بهلول گفت من به حال تو گریه مى کنم

نه بواسطه خودم .

زیرا با همین چند دقیقه که در جایگاه و مسند تو نشستم

این طور مرا آزردند

بر تو چه خواهد گذشت که

سالها بر این مسند ظلم نشسته اى

و تکیه بر این دستگاه ستم کرده اى

و از عواقب هولناک آن نمى ترسى ؟!


داستانها و پندها جلد دوم گردآورى : مصطفى زمانى وجدانى

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۱۱
محمد یونسی

قبرستان
بهلول از جانب قبرستان می آمد،

پرسیدند از کجا می آئى ؟
گفت :

از لشکرگاه مردگان .
گفتند:

با همدیگر چه سئوال و جوابى داشتید؟
بهلول :

از آنها پرسیدم که کى از اینجا کوچ می کنید؟

جواب دادند که :

ما منتظر آمدن شما هستیم تا از این منزل حرکت نمائیم .


مجموعه قصه هاى شیرین
تالیف : آیه الله حاج شیخ حسن مصطفوى

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۳۰
محمد یونسی


ما خودمان حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بکنیم.

اگر خودمان را اصلاح بکنیم،

به تدریج همه بشر، اصلاح می شوند.


ما می خواهیم اگر دلمان خواست دروغ بگوییم،

اما کسی به ما حق ندارد دروغ بگوید؛

ما ایذاء بکنیم دوستان خودمان را،

خوبان را،

اما بدها حق ندارند به ما ایذاء بکنند.


به نقل از نرم افزار چند رسانه ای عارف آسمانی(حضرت آیت الله بهجت)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۴۰
محمد یونسی