بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با موضوع «تصاویر :: متفرقه :: حیوانات» ثبت شده است

روزی عقیل ابن ابی طالب در دمشق پیش معاویه نشسته بود و همه ی اعیان شام و حجاز و عراق حاضر بودند.

معاویه بر سبیل ظرافت گفت:

ای اهل شام و حجاز و عراق ،

آیا آیه ی «تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَبْ را شنیده اید؟

گفتند: بلی. معاویه گفت:

ابی لهب عموی عقیل است.

عقیل گفت: ای اهل شام و حجاز و عراق .

آیا آیه ی « وَامْرَأَتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبْ، فی جیدها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٌ»

  را شنیده اید.

گفتند: بلی.

عقیل گفت:

این حَمّالَةَ الْحَطَبْ عمّه ی معاویه است.

معاویه از ظرافت خود پشیمان و از آن جواب خجل گشت. 

(به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت) 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۵۲
محمد یونسی


روزی اشعب از کوچه ای می گذشت ،
 جمعی کودک را دید که بازی می کنند .
 به آنها گفت :
 چرا اینجا ایستاده اید ؟
 مگر نمی دانید که در فلان چهار راه شهر
 یک خروار سیب سرخ و سفید آورده
 و در بین مردم قسمت می کنند !
 کودکان از شنیدن این سخن
 بازی خود را رها کردند
و شروع به دویدن کردند .
 خود اشعب هم به طمع افتاد
 و به دنبال آنها حرکت کرد .
 به او گفتند : خبرت دروغ بود .
 برای چه می دوی ؟
 گفت دویدن اطفال مرا به طمع انداخت
 که مبادا این خبر درست باشد
و من محروم بمانم !


(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۱۷
محمد یونسی