بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دشمن» ثبت شده است

امام حسین

امام حسین(ع) که در خاندانی پاک، سخاوتمند و با فضیلت پرورش یافت در مواجهه با لشکر دشمن، زیباترین و پسندیده ترین روش را برگزید.

بطوری که نکات آموزنده و تربیتی آن تا ابدیت الگو و سرمشق انسانهای آزاده قرار خواهد گرفت.

در منزل «ذوحسم» که امام و یارانش فرود آمدند، لشکر حر بن یزید ریاحی با هزار سوار رسید.

ابن زیاد فرمان داده بود امام حسین(ع) را هرکجا دیدند محاصره کرده و از رفتن وی به کوفه جلوگیری کنند.

امام حسین(ع) که حر و لشکریانش را تشنه یافت.

ابتدا دستور داد او و افرادش و حتی اسبهایشان را سیراب کنند

و پس از آن به «علی بن طمان محاربی» که از دشمنان بود و تازه از راه رسیده بود و از همه تشنه تر بود آب داد

امام او را کمک کرد تا آب نوشید

زیرا از شدت تشنگی نمی توانست از لب مشک آب بنوشد.

(مقتل الحسین، ص 218.)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۱۰:۵۳
محمد یونسی


چهل حدیث «سپاس»

 

قالَ اللّه ُ تَبارَک وَ تَعالی:

وَ اِذْ تَأَذَّنَ َربُّکمْ لَئِنْ شَکرتُمْ لَأَ زیدَنَّکمْ وَلَئِنْ کفَرْتُمْ اِنَّ عَذابِی لَشَدیدٌ.


خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:

و پروردگار شما اعلام کرد،

اگر سپاسگزاری کنید بر شما می‌افزایم،

و اگر ناسپاسی کنید همانا عذاب من سخت است.


سپاسگزار محـبوب خـدا

 

            1 عَنْ عَمّارِ الدُّهنی، قالَ:


سَمِعْتُ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ علیه السلامیقُولُ: اِنَّ اللّه یحِبُّ کلَّ قَلْبٍ حَزینٍ وَ یحِبُّ کلَّ عَبْدٍ شَکورٍ

 

عمّار دهنی می‌گوید:

از امام سجاد علیه السلامشنیدم که می‌فرماید:

خداوند هر قلب محزون و هر بنده سپاسگزار را دوست می‌دارد.

 

عبادت و سپاسگزاری

 

            2 عَنْ اَبی جَعْفَرٍ علیه السلام قالَ:


کانَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله عِنْدَ عائِشَةَ لَیلَتِها فَقالَتْ: یا رَسُولَ اللّه ِ لِمَ تَتْعَبُ نَفْسَک وَ قَدْ غَفَرَاللّه ُ لَک ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِک وَ ما تَأخَّرَ؟ فَقالَ: یا عائِشَةُ اَلا اَکونُ عَبْدا شَکورا؟

 

امام باقر علیه السلام فرمود:

شبی پیامبر پیش عایشه بود، عایشه گفت:


ای رسول خدا، چرا خودت را «با عبادت» رنج می‌دهی


در حالی که خدا تر آمرزیده است؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:


ای عایشه آیا من بنده سپاسگزار نباشم؟


 

پاداش سپاسـگزار


ادامه


۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۰
محمد یونسی
تصویر حدیثی : سخن نرم
روزى قنبر خدمتگزار على علیه السلام به مجلس یکى از مردان متکبّر و تجاوزکار وارد شد.
در محضرش جمعى نشسته بودند،
 از جمله مرد کوته فکر و کم‏ تشخیص که خود را از شیعیان ثابت‏ قدم على علیه السلام می ‏دانست.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۱۸
محمد یونسی

...روزى یک شتر و یک روباه با هم رفیق شدند.
 روباه به شتر پیشنهاد کرد که بیا یک زندگى اشتراکى داشته باشیم و این زندگى اختصاصى و مالکیت اختصاصى را الغاء کنیم و با یکدیگر دوست و رفیق باشیم و حتى یکدیگر را «رفیق» صدا بزنیم، من به تو مى‏ گویم «رفیقْ شتر» و تو هم به من بگو «رفیقْ روباه»؛ صحبت «من» در کار نباشد.

حتى من هیچ وقت بعد از این نمى‏ گویم «بچه من»، مى‏ گویم «بچه ما»

و تو هم به کرّه شترت دیگر نگو «کرّه شتر من»، بگو «کرّه شتر ما». بیا «من» را بکلى از بین ببریم و تبدیل به «ما» کنیم.

من بعد از این به پالان تو مى‏ گویم «پالان ما» و تو هم به دم من‏ بگو «دم ما» و اساساً دیگر منى در کار نباشد.

شتر بیچاره هم باور کرد. مدتى با هم زندگى اشتراکى کردند تا اینکه حادثه‏ اى پیش آمد: روباه چند روزى شکارى گیرش نیامد.

یک روز در حالى که عصبانى و ناراحت بود، به خانه اشتراکى آمد ولى به اصطلاح روده کوچکش داشت روده بزرگش را از گرسنگى مى‏ خورد.

چشمش به کرّه شتر افتاد. او را به گوشه‏ اى برد و درید و شکمى از عزا درآورد. شتر که برگشت، سراغ بچه‏ اش را گرفت.

روباه اظهار بى‏ اطلاعى کرد و گفت: نمى ‏دانم.

شتر دنبال بچه ‏اش گشت تا لاشه‏ اش را پیدا کرد.

بى تاب شد و به سرش مى‏ زد که چه کسى بچه من را چنین کرده است.

تا شتر گفت «بچه من»، روباه گفت:

تو هنوز تربیت نشده‏ اى که مى‏ گویى «بچه من»؟! بگو «بچه ما»!.

مجموعه آثار شهید مطهرى (انسان کامل)، ص:302 تا 303
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۱۰
محمد یونسی