از امتیازات بزرگ تشیّع، توجّه شدید به زیارت قبور پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار است؛
هر چند زیارت اهل قبور و پاکان به شیعه اختصاص ندارد و اهل سنت، غیر از وهابیت نیز به این امر، توجّه و علاقه دارند.
زیارت امامان، آثار شگرفی دارد که می تواند در آگاهی و سازندگی افراد و جامعه مؤثر باشد.
زیارت، باعث آگاهی و آشنایی با سیره امامان و احوال آنها می شود که در واقع، رفتار آنها اسلام مجسّم است و باعث قرب روحی به آنها می شود و همین طور، پاک شدن از گناهان و ثوابهای فراوان را در پی دارد.
امام باقر(ع) فرمود:
اگر مردم می دانستند که
چه فضیلتی در زیارت حسین(ع) است
از شدت اشتیاق [به زیارتش] می مردند
و از حَسرَت آن، جانهایشان از بدنها جدا می شد.
[راوی می گوید] گفتم که چه [فضیلتی] است.
امام باقر(ع) [در بیان ثواب زیارت آن حضرت] فرمود:
هر کس از روی اشتیاق برای زیارت آن حضرت برود،
خداوند برای او ثواب هزار حج قبول شده
و هزار عمرة پذیرفته شده،
و ثواب هزار شهید از شهدای جنگ بدر،
و ثواب هزار روزه دار
و ثواب هزار صدقه قبول شده
و ثواب هزار بنده آزاد کردن در راه خدا برای او می نویسد
و در آن سال از هر آفت و بلایی محفوظ می ماند
که کم ترین آنها شیطان است
و برای او ملکی گماشته می شود
که او را از
مقابل رُو و پشت سر و راست و چپ و بالای سر و زیر پایش حفظ می کند.
و اگر همان سال بمیرد،
ملائکه رحمت الهی در حالی که غسل و کفن می شود
نزد او حاضر می شوند
و برای او از خداوند طلب مغفرت می کنند
و او را تا قبرش استغفار گویان تشییع می کنند؛
و قبرش تا جایی که چشمش می بیند توسعه می یابد
و خداوند او را ایمن می کند از فشار قبر
و از اینکه وی را نکیر و منکر بترسانند
و دری به سوی بهشت برای او گشوده می شود
و [در روز قیامت] نامة اعمالش به دست راستش داده می شود،
و نوری در روز قیامت به او عطا می شود که
آن نور بین مشرق و مغرب را روشن می کند،
آن گاه منادی ندا می کند:
این شخص [با این همه منزلت] از زوار قبر حسین بن علی(ع) است که با اشتیاق، او را زیارت کرده است.
پس احدی در قیامت باقی نمی ماند؛
مگر آنکه آرزو می کند: ای کاش! از زوّار حسین(ع) بود.»
عروج معرفت، بام حسین است
لبم لبریز از جام حسین است
اگر جراح قلبم را شکافد
میان سینه ام نام حسین است
امام باقر(ع) فرمود:
«لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ الْحُسَیْنِ مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَیْهِ حَسَرَاتٍ قُلْتُ وَ مَا فِیهِ؟ قَالَ مَنْ أَتَاهُ تَشَوُّقاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ صَائِمٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ صَدَقَةٍ مَقْبُولَةٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ نَسَمَةٍ أُرِیدَ بِهَا وَجْهُ اللَّهِ وَ لَمْ یَزَلْ مَحْفُوظاً سَنَتَهُ مِنْ کُلِّ آفَةٍ أَهْوَنُهَا الشَّیْطَانُ وَ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ کَرِیمٌ یَحْفَظُهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ وَ مِنْ تَحْتِ قَدَمِهِ فَإِنْ مَاتَ سَنَتَهُ حَضَرَتْهُ مَلَائِکَةُ الرَّحْمَةِ یَحْضُرُونَ غُسْلَهُ وَ أَکْفَانَهُ وَ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ وَ یُشَیِّعُونَهُ إِلَی قَبْرِهِ بِالِاسْتِغْفَارِ لَهُ وَ یُفْسَحُ لَهُ فِی قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ وَ یُؤْمِنُهُ اللَّهُ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ وَ مِنْ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ أَنْ یُرَوِّعَانِهِ وَ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَی الْجَنَّةِ وَ یُعْطَی کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ وَ یُعْطَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ نُوراً یُضِی ءُ لِنُورِهِ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ یُنَادِی مُنَادٍ هَذَا مِنْ زُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ شَوْقاً إِلَیْهِ فَلَا یَبْقَی أَحَدٌ فِی الْقِیَامَةِ إِلَّا تَمَنَّی یَوْمَئِذٍ أَنَّهُ کَانَ مِنْ زُوَّارِ الْحُسَیْن؛[کامل الزیارات، ابن قولویه قمی، دار المرتضویه، نجف، ق، باب 56، ح3، ص143.]
منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی ،
از جنایتکاران بزرگ تاریخ است ،
وی نسبت به امام صادق (ع) اهانتها و
جسارتها کرد،
از جمله آن حضرت را به اجبار، مدتی به حیره آورد
(این شهر نزدیک کوفه بود).
هارون بن جهم می گوید:
در
حیره بودیم ، یکی از صاحب منصبان لشکر منصور،
جمعی را به خانه خود دعوت
کرد،
از جمله امام صادق (ع) را نیز به آن مجلس فرا خواند.
وقتی که سفره را پهن کرده و غذا را آوردند،
یکی از مهمانان آب خواست ،
برای او بجای آب ، قدحی از شراب
آوردند،
امام صادق (ع) تا متوجه این موضوع شد،
بی درنگ برخاست و فرمود:
پیامبر خدا (ص) فرموده :
ملعون است کسی که کنار سفره ای که در آن شراب هست
بنشیند.
در آنجا ننشست و رفت.
داستان دوستان/محمد محمدی اشتهاردی
به نقل از پایگاه اندیشه قم
سوره بقره، آیه 155
وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشیْء مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوع وَ نَقْص مِّنَ الأَمْوَلِ وَ الأَنفُسِ وَ الثَّمَرَتِ وَ بَشرِ الصبرِینَ(155)
و البته شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کمبودی
از اموال و جانها و ثمرات می آزماییم
و مژده ده صبر پیشگان را.
امام صادق علیه السلام فرمود:
به ناچار بیش از قیام قائم.
سالی خواهد بود که
مردم در آن گرسنگی کشند
و ترس شدیدی از جهت کشتار به آنان رسد.
و در اموال و جانها و میوه ها کمبودی حاصل گردد.
و البته این مطلب در قرآن به روشنی آمده
و سپس همین آیه را تلاوت
فرمود.
کتاب الغیبة، ص 132.
سوره حجر، آیه 36-38
قَالَ رَب فَأَنظِرْنی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ(36) قَالَ فَإِنَّک مِنَ الْمُنظرِینَ(37) إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ(38)
(شیطان) گفت:
پروردگارا مرا تا روز رستاخیز مهلت ده، و زنده بگذار،
فرمود:
تو از مهلت یافتگانی.
(اما نه تا روز رستاخیز) بلکه تا روز و وقت معینی.
امام صادق علیه السلام در جواب شخصی بنام وهب که پیرامون این آیه و وقت معلوم از او سوال کرد فرمود:
وقت معلوم در این آیه روز قیامت نیست
بلکه وقت معلوم روز قیام قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
هر گاه خداوند او را برانگیزد
ابلیس می آید در حالیکه بر زانوهایش راه می رود
و می گوید:
ای وای از این روزگار.
آنگاه پیشانی او گرفته می شود
و گردنش زده می شود
و این هنگام همان وقت معلوم است که مدت او به پایان می رسد.
دلائل الامامه، ص 240.
----------------------
سوره عصر
وَ الْعَصرِ(1) إِنَّ الانسنَ لَفِی خُسر(2) إِلا الَّذِینَ
ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ وَ تَوَاصوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصوْا
بِالصبرِ(3)
سوگند به عصر که انسانها
همه در زیانند مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند و
یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده
اند.
مفضل بن عمر می گوید از امام صادق علیه السلام پیرامون این سوره سوال کردم امام علیهالسلام فرمود:
سوگند
به عصر.
منظور از عصر. عصر ظهور و خروج قائم علیه السلام است همانا
انسان در زیانکاری و خسران است (یعنی دشمنان ما) در زیانند.
مگر آنانکه ایمان آوردند یعنی (آنانکه به آیات ما ایمان آوردند)
و کارهای نیک انجام دادند. یعنی (مواسات با براداران دینی)
و یکدیگر را به حق سفارش نمودند. یعنی (به امامت)
و یکدیگر را به صبر و پایداری سفارش نمودند. یعنی (در دوران فترت ؛ زمان غیبت که عقاید مردم سست می شود)
کمال الدین و تمام النعمه. ، جلد 2، ص 656.
----------------------
در روایات آمده است که «اگر علی ـ علیه السّلام ـ نبود برای حضرت فاطمه (س) همتایی پیدا نمی شد» و همچنین در مورد حضرت زهرا (س) نیز ذکر شده است که «اگر زهرا (س) نبود همتایی برای علی ـ علیه السّلام ـ پیدا نمی شد» سؤال این است که چرا حضرت علی ـ علیه السّلام ـ بعد از حضرت زهرا (س) ازدواج دیگری کردند؟ آیا روایت اشکال دارد یا اینکه دلیل دیگری دارد؟
ازدواج حضرت علی ـ علیه السّلام ـ با حضرت زهرا (س) ازدواجی بی نظیر است و این بی نظیری از جنبه های مختلف است از جمله:
1. ازدواج آنان به امر خدا بوده و از آسمان نازل شده است[1].
2. هر دو معصوم بوده اند چرا که آنان جزء اهل بیت پیامبرند و آیة تطهیر[2] در شأن ایشان نازل شده و عصمت آن خاندان پاک را به تمام جهانیان اعلام کرده است.
مردى از کفار اهل کتاب (ذمى ) در راه رفیق امیرالمؤ منین علیه السلام گردید ایشان را نمى شناخت .
پرسید کجا مى روى ؟
حضرت فرمود: به کوفه ،
هنگامیکه بر سر دو راهى رسیدند
ذمى خواست از راه دیگر برود
حضرت مقدارى او را همراهى نمود.
ذمى عرض کرد شما که خیال کوفه داشتید؟
براى چه از این راه می آئید؟
مگر نمى دانید راه کوفه از این طرف نیست ؟
فرمود: مى دانم
ولى دستور پیغمبر ما است
که نیکو رفاقت و مصاحبت کردن ،
به اینست که رفیق خود را
مقدارى همراهى و مشایعت کنند.
من از این جهت با تو آمدم .
مرد ذمى گفت :
شیفته ى اخلاق نیک اسلام شده اند
کسانیکه پیروى این دین را نموده اند
من شما را گواه مى گیرم که به اسلام وارد شدم .
از همانجا آن مرد به همراهى على علیه السلام
به کوفه آمد در کوفه ایشان را شناخت
و مراسم اجراء شهادت اسلام را بجا آورد.
(داستانها و پندها جلد دوم گردآورى : مصطفى زمانى وجدانى به نقل از: ج16 بحارالانوار ص 44).
فرشته اى در حین عبور،
دید مردى کنار در منزل کسى ایستاده است ،
به او گفت :
((اى بنده خدا براى چه اینجا ایستاده اى ؟
آیا حاجتى به صاحب منزل دارى ؟
و یا صاحب منزل از خویشان توست ؟!)).
او در جواب گفت :
((صاحب منزل نه از خویشان من است و نه حاجتى به او دارم ،
فقط برادر دینى من است ،
و من براى انجام وظیفه پیوند اسلامى ،
براى خدا آمده ام از او احوالى بپرسم و بر او سلام کنم )).
فرشته به او گفت :
من از طرف خدا به سوى تو فرستاده شده ام ،
خداوند به تو سلام مى رساند و مى فرماید:
تو به دیدار من آمده اى و تعهد و پیوند با مرا فراهم نمودى ،
بهشت را براى تو واجب نمودم ،
و تو را از خشم خویش بخشیدم و از آتش دوزخ پناه دادم .
آرى کسانى که به زیارت و دیدار همکیشان خود مى روند،
اینها در حقیقت به زیارت خدا مى روند،
و مشمول عالى ترین درجه عفو و لطف خدا هستند.
منبع : داستان دوستان ج 1
تالیف : محمد محمدى اشتهاردى