بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صبح» ثبت شده است


چهل حدیث «بینش و حکمت»

 

بخش اوّل:


بینش پیامبران


بینش حضرت‌عیسی علیه‌السلام

 

            1 قیلَ لِعیسَی بْنِ مَرْیمَ علیه السلام: کیفَ اَصْبَحْتَ یا رُوحَ اللّهِ؟ قالَ: اَصْبَـحتُ وَ رَبّی تَبارَک وَ تَعالی مِن فَوْقی، وَالنّارُ اَمامی، وَالْمَـوْتُ فی طَلَبی، لا اَمْلِک ما اَرْجُو، وَ لا اُطیـقُ دَفْـعَ مـا اَکرَهُ، فَاَی فَـقیرٍ اَفْقَرُ مِنّی.

 

به حضرت عیسی علیه السلام گفته شد:

ای روح خدا چطور صبح کردی؟

فرمود:

صبـح را آغـاز کردم در حالی که پروردگارم بالای سر من است،

و آتش (جهنّم) پـیش رویم،

و مرگ در طـلب من است،

آنـچه را امیـدوارم در اختیار من نیست (و مالک آن نیستم)،

و از دورکـردن آنچه دوست ندارم عاجـزم

بنابراین چه کسـی از من فقـیرتر است.

 

نگرانی حضرت‌عیسی علیه‌السلام


ادامه

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۴ ، ۱۳:۴۴
محمد یونسی
آیه الکرسی

ابوبکر بن نوح می گوید:

پدرم نقل کرد:
دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که

من عادت داشتم هر شب آیه الکرسی را می خواندم

و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم

و با خیال راحت به منزلم می رفتم .

یک شب یادم رفت آیه الکرسی را به مغازه بخوانم ، و به خانه رفتم .

وقت خواب یادم آمد،

از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم .

فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم ،

دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده ،

بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته .

گفتم :

تو که هستی و در اینجا چه کار داری ؟

گفت :

داد نزن من چیزی از تو نبرده ام ،

نگاه کن تمام متاع تو موجود است ،

من اینها را بستم و همینکه خواستم

بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم ،

تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم

باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد.

خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم

تا اینکه تو در را باز کردی ،

حالا اگر می توانی مرا عفو کن ،

زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام .

من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم .

داستانهایی از اذکار و ختوم و ادعیه مجرب/علی میر خلف زاده

به نقل از پایگاه اندیشه قم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۲۶
محمد یونسی

والدین

فرزند یکى از سران ممالک در خاطرات خود مى‏ گوید:
 سال‏ها پیش شبى دیروقت

در ساعات بعد از نیمه شب مرا از خواب بیدار کردند
و گفتند:

مادرت مى‏ خواهد تلفنى با شما صحبت کند.
خیلى تعجب کردم

این چه کار مهمى‏ است

که در این موقع مرا از خواب بیدار کرده ‏اند.
خواب آلود پاى تلفن رفتم،

مادرم بدون مقدمه گفت:
سلام پسرم،

امشب شب تولد توست.

با اوقات تلخى جواب دادم:
همین؟!

این موقع مرا از خواب بیدار کردى که شب تولد من است؟
- مگر ناراحت شدى؟
- البته که ناراحت شدم مادر جان!

این کار را مى‏ توانستى فردا صبح انجام دهى.
مادرم با خنده گفت:
 ناراحت نشو عزیزم،

29 سال پیش درست در همین ساعت

مرا از خواب خوش بیدار کردى،
 درد شدیدى عارضم کردى،

اهل منزل و همسایه را هم از خواب بیدار کردى،

مرا مجبور کردى بیمارستان بروم.
دکتر و پرستار دورم جمع شدند،

چه شده؟ چه خبر است؟

هیچ.
معلوم شد آقازاده مى‏ خواهند تشریف بیاورند،
درحالى که سرکار صبر نکردید

صبح روز بعد تشریف بیاورید
 و بى جهت عده ‏اى را از خواب خوش محروم ساختید.

   منبع:

راه زندگى پیرامون برخى از مباحث اخلاقى

حجت الاسلام و المسلمین سید مهدى طباطبایى، ص: 223

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۰۵
محمد یونسی


حدیث، امام علی، حدیث تصویری، آرزو

می گویند:

زنى دیوانه شد و او را به دارالمجانین(دیوانه خانه) بردند.

براى معالجه‏ اش هر کار کردند فایده ‏اى نبخشید.

این زن هر روز صبح، دیوانه‏ ها را دور خودش جمع مى‏ کرد

و مى‏ گفت:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۲۹
محمد یونسی
http://yasupload.ir/images/80853272949862900219.jpgپیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد..
در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب
دید.

عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.
پرستاران ابتدا زخم های پیرمرد را پانسمان کردند.

سپس به او گفتند:

" باید ازت عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب ندیده باشه".

پیرمرد غمگین شد، گفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۰۱
محمد یونسی
تصویر حدیثی : مخالفت با نفس
علّامه (طباطبایی):
 داستانى عجیب در تبریز در زمان طفولیّت ما صورت گرفت:


درویشى بود در تبریز که پیوسته با تبرزین حرکت مى‏ کرد؛
مرد لاغر اندام گندم‏ گون و چهره جذّابى داشت؛
 بنام بیدار علىّ؛
و عیالى داشت و از او یک پسر آورده بود
 که اسم او را نیز بیدار علىّ گذارده بود.


این درویش پیوسته در مجالس و محافل روضه و خطابه حاضر مى‏ شد و دم در رو به مردم مى‏ ایستاد و طبرزین خود را بلند نموده و مى‏ گفت:
بیدار علىّ باش؛
و من خودم کرارا و مرارا در مجالس او را دیده بودم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۱۵
محمد یونسی

تصویر حدیثی : دربانی دلروایت شده که پیامبر (ص)
در مورد مردی از انصار شهادت داد که وی اهل بهشت است
و چون از حال او جستجو کردند،
عمل فوق العاده ای از او ندیدند
جز این که هرگاه به رختخواب خود می رفت خدا را یاد می کرد
و برنمی خاست تا هنگام نماز صبح فرا می رسید
پس این مطلب به آن مرد گفته شد وی گفت:
 حقیقت همان است که شما دیدید
جز این که من در نفس خود
نسبت به هیچ یک از مسلمانان در چیزی که خدا به او داده
 کینه و حسدی نمی یابم.»

(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۱
محمد یونسی

تصویر حدیثی : هر کس صبح کند و ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۳۵
محمد یونسی