بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

گل


11 دلیل موفقیت


افراد سحرخیز

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



موفقیت افراد سحرخیز

سرخیزی عامل دستیابی به بسیاری از موفقیت ها محسوب می شود

 

برخلاف بسیاری از افرادی که  کارهای خود را در نیمه های شب انجام می دهند، برخی از لحاظ بیولوژیکی به گونه ای هستند که صبح زود از بیشترین میزان کارایی برخوردارند. این افراد موفق به انجام کارهای بیشتری در ساعات اولیه روز می شوند.

بنابر نتایج بسیاری از تحقیقات ، سرخیزی عامل دستیابی به بسیاری از موفقیت ها محسوب می شود. 11 دلیل علمی برای  اثبات این ادعا که افراد صبح خیز از موفقیت بیشتری نسبت به سایرین برخوردارند، وجود دارد:

1.ممکن است به طور طبیعی جزء آن دسته افرادی باشید که صبح زود از خواب بیدار می شوید
بنابر نتایج تحقیقات 10 درصد از انسان ها به طور طبیعی صبح زود از خواب بیدار می شوند. اگر شما هم جزء این دسته افراد هستید، سحرخیزی به شما کمک خواهد کرد تا بازدهی خود را افزایش داده و از موفقیت بیشتری برخوردار شوید.

2.شما در یک شرکت خوب مشغول به کار خواهید شد
بسیاری از افراد موفق عرصه کسب و کار و تجارت صبح زود از خواب بیدار می شوند. برای مثال ” ایندرا نویی” رییس شرکت پپسی ( 4 صبح)، "تیم کوک” رییس شرکت اپل (4:30 صبح) و "ریچارد برانسون” (5:45) از خواب بیدار می شود.

3.شانس بیشتری برای خوردن یک صبحانه عالی خواهید داشت
طبق نتایج تحقیقی از مرکز بهداشت دانشگاه هاروارد، افرادی که صبحانه نمی خورد بیشتر در معرض خطر بیماری های قلبی قرار دارند. اگر صبح زود از خواب بیدار شوید زمان کافی برای خوردن یک صبحانه کامل را خواهید داشت.

4.از سلامت بیشتری برخوردار خواهید بود
در مقاله ای از انجمن روانشناسی آمریکا بیان شده است افرادی که صبح زودتر از خواب بیدار می شوند از سلامت جسمی و روحی بیشتری برخوردارند.

5. از بازدهی بیشتری برخوردار خواهید بود
افراد سحرخیز هم مانند بقیه بعداز ظهر انرژی خود را از دست می دهند، اما صبح خود را با بازدهی بالاتری آغاز می کنند.

دلیل موفقیت افراد سحرخیز

افرادی که صبح زود از خواب بیدار می شوند نسبت به بقیه افراد شادتر هستند

 

6. فعال تر خواهید بود
بنابر نتایج تحقیقات دانشگاه هاروارد، افرادیی که صبح زود از خواب بیدار می شود بازدهی بالاتری دارند و درنتیجه فعالیت بیشتری داشته و از موفقیت بیشتری برخوردار خواهند شد.

7. دچار اضافه وزن نمی شوید
نتایج تحقیقات دانشگاه درکسل نشان داد افرادی که صبح زود از خواب بیدار می شوند، نسبت به افرادی که طول شب را بیدارند، از شاخص توده بدنی پایین تری برخوردارند.

8. زمان بیشتری را در طول روز در اختیار خواهید داشت
اگر هر روز صبح یک ساعت زودتر از خواب بیدار شوید، در طول سال 15 روز زمان بیشتر در اختیار خواهید داشت که می توانید این زمان اضافی را به ورزش، مدیتیشن و خوردن صبحانه، مطالعه اخبار یا هر کاری که دوست دارید اختصاص دهید.

9.عوامل کمتری باعث ایجاد اختلال در تمرکز شما خواهند شد
همانطور که در نیمه های شب تماس های تلفنی، پیام های متنی و افراد کمتری باعث ایجاد اختلال در تمرکز انسان می شوند، صبح زود هم از همین ویژگی برخوردار است و فرد می تواند کل زمان را به خود اختصاص دهد.

10.شما با روند طبیعی زمین سازگار خواهید شد
بسیاری از حیوانات روند بیولوژیکی بدن خود را با طلوع و غروب خورشید هماهنگ می کنند. افرادی هم که صبح زود از خواب بیدار می شوند با این ریتم طبیعی هماهنگ می شوند.

11. افراد شادتری خواهید بود
طبق نظر محققان دانشگاه تورنتو، افرادی که صبح زود از خواب بیدار می شوند به نسبت بقیه شادتر هستند.چه کسی دلش نمی خواهد شادتر باشد؟

منبع:سایت نیکو

 گل


۷ دلیل برای اینکه شاد باشید،

حتی اگر زندگی خوب پیش نمی‌رود

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



شاد بودن,شاد بودن در لحظه‌,دلیل شاد بودن

«شاد بودن به این معنی نیست که همه چیز در ایده آل‌ترین حالت ممکن باشد. به این معنی است که تصمیم گرفته‌اید فراتر از نقص‌های زندگی را ببینید.»

بااینکه بارانی تن نکرده بودم و چتر هم نداشتم، در یک صبح بارانی هفته گذشته حدود ۱۵ دقیقه به حرف‌هایش گوش دادم.

این پسر با پیراهن جلو دکمه‌دار رنگی که تن کرده بود و کلاه خنده‌داری هم که روی سرش گذاشته بود، روز فوق‌العاده‌ای برای من ساخت. او در کافه‌ای کار می‌کرد که من قهوه‌ام را از آنجا می‌گیرم. او همیشه به نظر شاد می‌رسد.

اوایل فکر می‌کردم که یک لبخند نمایشی روی صورتش است و سعی می‌کند از شرایط سختش بهترین را بسازد. مطمئناً نمی‌توانست «واقعاً» از کار کردن در چنین جایی اینقدر لذت ببرد.

بعد فهمیدم که مهمترین چیز را درمورد او نفهمیده بودم: او «واقعاً» از کارش لذت می‌برد، به همین خاطر شاد به نظر می‌رسید.
شاید هر کسی دوست داشته باشد که مثل او باشد.


زندگی من همیشه آنطور که دوست دارم پیش نمی‌رود. خیلی روزها را به تنهایی در اتاق نشیمنم به نوشتن می‌گذرانم درحالیکه می‌توانستم در یک دفترکار ساحلی کنار دوستانم کار کنم. ماشینم یک تویوتا قدیمی است و واقعاً ترجیح می‌دهم ماشینی داشته باشم که حداقل شیشه‌هایش دستی بالا و پایین نشود و ضبطش به جای نوار کاست، CD پخش کند.

اما اگر پول بیشتری داشتم، محل‌کارم جای دیگری بود یا ماشینی با مدل بالاتر سوار می‌شدم، زندگی‌ام آنقدرها فرق نمی‌کرد. فقط بسته‌بندی آنهاست که فرق می‌کند، هدیه داخلش یکی است.

احساسی که نسبت به خودم دارم، اینکه چقدر علاقه‌مند به آشنایی با آدم‌ها و تجربیات جدید هستم، چند وقت یکبار پیش می‌آید که بی‌دلیل لبخند بزنم، هیچکدام به موقعیت زندگی‌ام بستگی ندارند. آن پسر پیراهن‌رنگی این را خیلی خوب می‌داند. حدسم این است که این ۷ دلیل که برایتان می‌نویسم را هم خیلی خوب می‌داند:

 

۱. لذت بردن از زمان حال عادتی است که نیاز به تمرین دارد.
اگر برای شاد بودن همیشه نگاهتان به سمت فردا باشد، این احتمال وجود دارد که وقتی به چیزی که می‌خواستید رسیدید، باز همین دیدگاه را داشته باشید. همانطور که عجیب به نظر می‌رسد، توانایی تشخیص و قدردانی از چیزی که جلو رویتان است هیچ ارتباطی با چیزهایی که اکنون صاحب آنها هستید، ندارد. بیشتر به ارزیابی شما از چیزهای خوبی که در هر لحظه در زندگی‌تان است بستگی دارد.

خواستن چیزهایی که دارید را تمرین کنید و وقتی چیزی که می‌خواهید را به دست آورید، شیرینی بیشتری احساس خواهید کرد. به اطرافتان نگاه کنید - چه چیزهایی می‌بینید که می‌توانید از آنها لذت ببرید؟

۲. پیدا کردن دلیل برای شاد بودن در لحظه‌، به نفع آینده‌تان است.
دکتر داچر کلتنر، استاد دانشگاه کالیفرنیا، ادعا می‌کند که می‌تواند آینده هر فرد را با قضاوت درمورد قدرت لبخند آنها پیش‌بینی کند. این محقق بر روی عکس‌های سالانه ۱۱۱ دانشجوی زن که بین سال‌های ۱۹۵۸ و ۱۹۶۰ گرفته شده بود تحقیق کرد.

نتایج این تحقیق نشان داد که زنانی که احساسات مثبت‌تری را در این عکس‌ها نشان داده بودند، از نظر ذهنی متمرکزتر بوده، ازدواج‌های موفق‌تری داشته و از سلامت بهتری برخوردار شده‌اند.

در این مقاله تحقیقی می‌خوانیم:
«باتوجه به اینکه احساسات مثبت فکر را باز می‌کند، احساسات منفی آن را باریک کرده و جلو پیشرفت را می‌گیرد… یافته‌های دکتر کلتنر و همکارانش ازجمله اولین تحقیقاتی است که نشان می‌دهد تفاوت در میزان ابراز احساسات افراد می‌تواند در طول زندگی‌شان ثابت بوده و گویای موفقیت فردی و اجتماعی آنها باشد.»

۳. شاد بودن می‌تواند سلامتتان را ارتقا دهد و سلامتی چیزی است که فرصت‌های بسیاری را در زندگی سر راهتان قرار می‌دهد.
سلامتی همان چیزی است که خیلی‌ها نادیده می‌گیرند تا زمانی که به خطر می‌افتد.
دکتر کریستوفر پیترسون، استاد دانشگاه میشیگان، که بیش از بیست سال درمورد ارتباط خوش‌بینی و سلامتی تحقیق کرده است، نشان می‌دهد که افراد خوش‌بین و مثبت‌اندیش سیستم ایمنی قوی‌تری نسبت به افراد منفی‌گرا دارند. این می‌تواند بخاطر میل به مراقبت کردن بیشتر از خودشان باشد.

همین الان تصمیم بگیرید که شاد باشید و مطمئن باشید با این تصمیم روزهای بیشتری برای شاد بودن و لذت بردن از سلامتی‌تان خواهید داشت.

۴. شادی مداوم و طولانی‌مدت به توانایی شما برای توجه به جزئیات بستگی دارد؛ از همین الان می‌توانید این توانایی‌تان را به کار بگیرید.
حتی وقتی همه چیزهایی که می‌خواهید را به دست بیاورید، باز دستخوش بالا و پایین‌های زندگی خواهید شد. اگر یاد نگیرید از خوشی‌های کوچک لذت ببرید، سلامت شما وابسته به وضعیت زندگی‌تان خواهد شد. آنوقت هر زمان که اتفاق ناخوشایندی برایتان بیفتد، شدیداً احساس ناخوشنودی خواهید کرد.

به چیزهایی فکر کنید که شما را سرشار از لذت می‌کنند - وقت گذراندن با حیوان خانگی‌تان، گوش دادن به صدای باران، دویدن در ساحل و … همین الان روی این کارها متمرکز شوید و بگذارید همین خوشی‌های کوچک روزتان را روشن و درخشان کنند. به این روش، با وجود تغییراتی که در زندگی‌تان پیش می‌آیند، انواع و اقسام لذت‌های کوچک و ساده‌ای خواهید داشت که کمکتان می‌کنند شادتر باشید.

۵. هر روز فرصتی تازه است که بهتر از دیروز باشد؛ این کار اعتمادبه‌نفس شما و در نتیجه شادی‌تان را بالا می‌برد.
من همه زندگی‌ام درگیر این بودم که کامل و ایدآل باشم. اگر در چیزی نمی‌توانستم بهترین باشم، شب خوابم نمی‌برد. اما عالی بودن هیچوقت به اندازه خیال آن برایم احساس لذت نداشت چون همیشه جایی برای بهتر شدن وجود داشت. همیشه ناراضی بودم و از خودم دلسرد و ناامید می‌شدم.

الان به مسائل بعنوان فرصت‌هایی برای بهتر شدن از یک روز به روز بعد نگاه می‌کنم. همیشه راضی شدن از هدف‌های کوچک و قابل‌دسترس‌تر خیلی راحت‌تر است.

با تمرکز بر پیشرفت‌ها یا هدف‌های کوچک، خودتان را به تدریج به سمت هدف‌های بزرگترتان می‌کشانید.

۶. همین الان می‌توانید همان کسی باشید که می‌خواهید، هیچ ارتباطی هم با موقعیتتان ندارد.
ممکن است تصور کنید برای اینکه کسی باشید که همیشه می‌خواسته‌اید، زندگی‌تان باید تغییر بزرگی کند. مثلاً اینکه تا وقتی پول زیادی نداشته باشید نمی‌توانید آدم بخشنده‌ای شوید. یا اینکه تا وقتی خانه‌تان را نفروشید نمی‌توانید به فردی ماجراجو تبدیل شوید. واقعیت این است که در هر مقطعی از زمان دقیقاً می‌توانید همه اینها باشید.

پولی برای بخشش ندارید؟ با محبتتان بخشندگی کنید. همین که به حرف‌ها و مشکلات دوستان گوش کنید تا برایتان درد‌ودل کنند، بخشندگی کرده‌اید. خانه‌تان به فروش نمی‌رود و این باعث شده در یکجا بمانید؟ با امتحان کردن چیزهای جدید و آشنا شدن با آدم‌های جدید در زندگی روزمره‌تان ماجرا ایجاد کنید.

نمی‌دانید کی لحظه‌هایتان تمام می‌شود، پس از خودتان بپرسید، «چطور می‌توانم آدمی باشم که در همین لحظه می‌خواهم باشم؟»

۷. پیدا کردن لذت و خوشی در زمان حال، حتی اگر بسیار سخت به نظر برسد، در زندگی‌ دیگران هم تاثیر مثبت خواهد داشت.
بااینکه همه ما اهداف و رویاهای متفاوتی داریم، این یکی از مهمترین آنها برای بیشتر ما است: اینکه زندگی پرمفهوم و خوبی داشته باشیم که در زندگی دیگران نیز تغییری مثبت ایجاد کند.

شادی و خوشبختی یک تصمیم لحظه به لحظه است، تصمیمی که گرفتن آن برای خیلی‌ها سخت است. اگر این تصمیم را بگیرید، بقیه متوجه آن خواهند شد. با اینکار آنها را هم تشویق به گرفتن این تصمیم می‌کنید. همانطور که تحقیقی که در بالا به آن اشاره کردیم نشان می‌دهد، این انگیزه تاثیر بسیار مهمی بر سلامت و خوشبختی آنها در آینده خواهد داشت.

شاید این مقاله دلایل عادی که معمولاً برای شاد بودن می‌شنوید را عنوان نکرده باشد. برعکس بقیه مطالب با تشخیص و شمردن نعمت‌هایی که خداوند به شما داده نه شروع شده و نه تمام می‌شود. وارد روابط یا شانس خوبتان هم نشده است. که البته همه اینها هم دلایلی داشته است.

تصور من این نیست که خوشبختی به چیزهایی که دارید بستگی ندارد. داشته‌های ما آدمها به مرور زمان تغییر می‌کند؛ نعمت‌های زندگی‌تان هم همینطور! شادی و خوشبختی به تفسیر شما از چیزی که در لحظه روبرویتان است بستگی دارد. اینکه چقدر به سبک زندگی‌تان افتخار می‌کنید. اینکه چقدر به لذت بردن از لذت‌ها و خوشی‌های ساده زندگی تمایل داشته باشید، حتی اگر وضعیت زندگی‌تان، شرایط مطلوب و مساعدی نداشته باشد.

حتی اگر هیچوقت اینکار را نکرده‌اید، همین امروز تصمیم بگیرید که روی خوبی‌ها متمرکز شوید -- هم خوبی‌های دنیا و هم خوبی‌های خودتان - تا بتوانید همین الان و در همین لحظه شاد باشید.
منبع:مردمان


گل



8 راز موفقیت که لازم است بدانید

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



راز موفقیت,موفقیت افراد ,دلیل موفقیت

چرا مردم موفق می شوند؟ آیا باهوش بودن یا خوش شانس بودن دلیل موفقیت این افراد است؟ «ریچارد سنت جان» هیچ یک از این دو عامل را دلیل موفقیت نمی داند. در حقیقت این سخنران، موفقیت را در زمان انجام کاری که به آن عشق می ورزید، به دست آورده است.

او بیش از یک دهه از عمرش را به مطالعه، بررسی و تحلیل داستان های موفقیت افراد مختلف گذرانده است. حاصل فعالیت های گسترده او در هشت کلمه جادویی، سه دقیقه شگفت انگیز و یک کتاب موفق خلاصه می شود.

جرقه این پروژه در هواپیما و بو سوالی که یکی از مسافران درباره دلایل واقعی موفقیت از او پرسید، زده شد و همین پرسش باعث شد ریچارد 10 سال از عمرش را به بررسی فرآیند موفقیت و مصاحبه با بیش از 500 فرد بسیار موفق در حوزه های مختلف اختصاص دهد.

او ابتدا دلایل موفقیت این افراد را از آنها جویا شد و سپس با بررسی و تحلیل پاسخ های دریافتی، داده های به دست آمده را در پایگاه داده های منظم گردآوری کرد و در نهایت توانست هشت ویژگی مشترک افراد موفق را شناسایی کند.

او بر همین اساس کتاب پرفروش و موفق «هشت نکته برای عالی بودن» را منتشر کرد که در واقع این کتاب گنجینه ای ارزشمند از راه های موفقیت افراد بسیار موفق است.

ریچارد با نگارش و انتشار این کتاب، این رازهای طلایی را با خوانندگان به اشتراک می گذارد. این رازها به مخاطبان کمک می کند تا در مسیری که در پیش گرفته اند، موفق شوند و به هدف خود که ممکن است راه اندازی کسب و کار، تغییر جهان، رهایی از فقر، تشکیل خانواده، آموزش فرزندان و ... باشد دست یابند.

این کتاب حس اعتماد به نفس افراد را تقویت کرده و توانمندی های بالقوه و بالفعل آنها را شناسایی می کند. در ادامه، متن سخنرانی شگفت انگیز سه دقیقه ای ریچارد سنت جان را می خوانید.


سخنرانی مختصر سه دقیقه ای امروز نسخه فشرده سخنرانی دو ساعته ای است که برای دانش آموزان دبیرستانی ارائه می دهم. همه چیز از روزی شروع شد که سوار هواپیما شده و در راه آمدن به کنفرانس «تد» بودم. تقریبا هفت سال پیش بود. در صندلی کنار من دختر نوجوانی نشسته بود که به نظر می رسید دبیرستانی باشد.

این دختر خانواده بسیار فقیری داشت و می خواست در زندگی اش موفق شود. او سوال بسیار ساده ای را از من پرسی و گفت: «چه عاملی باعث دستیابی به موفقیت می شود؟»

از اینکه نمی توانستم پاسخ مناسبی به این نوجوان بدهم، احساس بدی داشتم. زمانی که از هواپیما پیاده شدم و به کنفرانس تد آمدم، در همان ابتدای ورود به سالن به طور ناگهانی و گویی که به من الهام شده باشد، به خودم گفتم: «خدایا! من داخل اتاقی هستم که پر از افراد موفق است. بهتر نیست از همین افراد دلایل و عوامل موفقیت شان را جویا شوم و پاسخ هایشان را با کودکان و نوجوانان به اشتراک بگذارم؟»

و امروز هفت سال از آن روز سرنوشت ساز گذشته است و من در این مدت با 500 فرد موفق مصاحبه و گفتگو کرده ام و قصد دارم در این سخنرانی شما را با آنچه که به موفقیت می انجامد، آشنا کنم.

راز موفقیت,موفقیت افراد ,دلیل موفقیت

1- اشتیاق؛ انگیزه ما برای طی مسیر
نخستین عامل موفقیت، اشتیاق است. «فریمن توماس»، طراح اتومبیل شرکت دایملر کرایسلر، اشتیاق را عامل انگیزه بخش و هدایتگر خود برای رسیدن به موفقیت می داند؛ پس افراد موفق کاری را انجام می دهند که به آن عشق می ورزند و تنها کسب درآمد به آنها انگیزه بیشتر نمی دهد. نکته جالب اینجاست که اگر کاری را با علاقه انجام دهید، پول و درآمد هم خود به خود به دست می آید.

2- کار برایتان مثل تفریح باشد
دومین عامل، کار و تلاش است. «روپرت مورداک»، مدیرعامل سرشناس چندین شرکت بزرگ و موفق و یکی از غول های رسانه ای جهان، کار و تلاش را عامل ضروری موفقیت می داند. به گفته او، هیچ چیز آسان به دست نمی آید و کار و تلاش هم به نوبه خود مفرح و سرگرم کننده است.
درست شنیدید روپرت مورداک معروف، کار و تلاش را سرگرم کننده می داند؛ پس افراد موفق کار کردن را نوعی تفریح می دانند و سخت برای آن تلاش می کنند. در حقیقت این افراد معتاد کار نیستند و واقعا از کار و تلاش خود لذت می برند.

3- تمرین مداوم و دیگر هیچ
«الکس گاردا»، مدیرعامل یکی از شرکت های موفق تولید کننده بازی های رایانه ای، تمرین و ارتقای مهارت ار راز موفقیت می داند. به نظر او موفق شدن عجیب و وابسته به یک فرمول جادویی نیست و تنها نیازمند تمرین و تمرین و تمرین است.

4- تمرکز بر هدف واحد
عامل بعدی تمرکز است. «نورمن جویسن»، فیلمساز معتقد است برای موفق شدن باید تنها بر روی یک هدف تمرکز کرد.

5- اراده ترغیب کننده
حالا نوبت به اراده می رسد. «دیوید گالو»، دانشمند علوم دریایی، اراده جسمی و روحی را یکی از عوامل مهم موفقیت می داند و بسیار بر توجه به آن تاکید می کند. افراد موفق با اراده قوی خود اعتماد به نفس را در وجودشان به وجود می آورند و خود را از تردید و خجالت رها می کنند.

«گلدی هاون»، بازیگر معروف آمریکایی، اعتراف می کند که در ابتدا نسبت به خود و توانایی هایش دچار شک و تردید بود و خود را به اندازه کافی باهوش و خوب تصور نمی کرد. او فکر می کرد که هرگز موفق نخواهد شد؛ البته ترغیب خود و ایجاد اراده همیشه چندان هم آسان نیست.

مادرها همیشه منبع خوبی برای ایجاد انگیزه، اراده و پشتکار هستند. «فرانک گری» که معماری موفق و شناخته شده است، مادرش را عامل ایجاد انگیزه و اراده در خود می داند.

6- ارائه خدمات ارزشمند
خدمت کردن به دیگران عامل هفتم موفقیت است. «شروین نولاند»، استاد جراحی دانشگاه یِیل آمریکا، خدمت در کِسوت یک پزشک را نوعی امتیاز ویژه می داند. بسیاری از کودکان و نوجوانان آرزو دارند روزی میلیونر شوند؛ پس باید به این بچه ها یاد داد که با ارائه خدمات ارزشمند به دیگران می توان به این آرزو رسید و ثروتمند شد.

7- ایده های ناب و خلاق
برخورداری از ایده های ناب و ارزشمند یکی دیگ راز عناصر لازم برای دستیابی به موفقیت است. بیل گیتس، مدیرعامل مایکروسافت، می گوید: «من یک ایده ناب و فوق العاده داشتم و می خواستم نخستین شرکت تولیدکننده نرم افزارهای ویژه رایانه های شخصی و خانگی را راه اندازی کنم.»

به نظر من هم ایده گیتس بسیار خوب بود. خلق ایده های ناب، فرآیندی عجیب و جادویی نیست؛ در واقع این فرآیند از چند مرحله بسیار ساده تشکیل شده است که توجه به اطراف و کنجکاوی از عناصر ضروری آن به شمار می رود.

8- مقاومت در برابر ناملایمات
بالاخره نوبت هشتمین عامل، یعنی سماجت رسید. شما باید در برابر شکست سمج باشید، روحیه خود را نبازید، در برابر ناملایمات مقاومت کنید و در نهایت مقابل انتقادها، طرد شدن ها، فشارها و آزار دیگران جا نزنید.

باور کنید با توجه به این هشت عامل می توانید به آسانی به فردی موفق تبدیل شوید. به من اعتماد داشته باشید و این هشت توصیه را سرلوحه کار خود قرار دهید. مطمئنم هرگز پشیمان نخواهید شد.
منبع:مجله موفقیت

گل

۴۷ روش برای ساده‌ تر کردن زندگی

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



ساده‌ تر کردن زندگی,زندگی ساده‌,زندگی موفق

فکر می‌کنید زندگی سختی دارید، روزگار برایتان ناعادلانه رقم خورده است، و شما فقط می‌خواهید زندگی ساده‌ای داشته باشید، درست مثل وقتی بچه بودید…

این ۴۷ روش به شما کمک خواهد کرد زندگی‌تان را دوباره مثل دوران کودکی‌تان ساده کنید:
1- با دیگران حرف بزنید، توقع نداشته باشید بتوانید آنچه در فکر دیگران می‌گذرد را حدس بزنید.
2- با اطرافیانتان دوستانه برخورد کنید. لبخند زدن روزتان را به کلی تغییر خواهد داد.
3- قدر دوستی‌هایتان را بدانید. لازم نیست با همه آدم‌ها دوست باشید.
4- با افراد مثبت نشست و برخاست کنید، کسانیکه می‌توانند سطح انرژی‌تان را بالا ببرند.
5- اگر چیزی هست که از آن مطمئن نیستید، سوال کنید.
6- آنچه قلبتان می‌گوید را دنبال کنید.
7- نقص‌های آدم‌ها و شرایط را بپذیرید.
8- این واقعیت را قبول کنید که خودتان هم کامل نیستید.
9- همیشه نپرسید «چرا؟»، بپرسید، «چرا که نه؟»
10- فراموش کنید دیگران درمورد شما چه فکری می‌کنند یا از شما چه می‌خواهند.
11- اگر می‌خواهید گریه کنید، گریه کنید. گریه کردن به معنی ضعف شما نیست.
12- بالغ و پخته اما درعین‌حال بازیگوش و سرزنده باشید.
13- با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید دیگران با شما رفتار کنند.
14- از خودتان توقع نداشته باشید که همه اطرافیانتان را راضی نگه دارید.
15- نگذارید آب‌وهوا بر روحیه شما اثر بگذارد. کنترل آب‌وهوا دست شما نیست، اما کنترل خودتان هست.
16- وقتی خسته هستید، استراحت کنید. بدون دلیل بی‌خوابی نکشید.
17- برای لذت بردن از آرامش صبحگاهی، صبح‌ها زودتر از خواب بیدار شوید.
18- کنترل بدنتان دست خودتان است؛ تا زمانیکه سالم هستید، به قضاوت دیگران درمورد جسمتان اهمیت ندهید.
19- سالم غذا بخورید. البته نیازی نیست به کلی دست از خوردن تنقلات و شیرینی‌جات بکشید. خوردن این چیزها به زندگیتان لذت می‌دهد.
20- به الکل، موادمخدر و سیگار معتاد نشوید.
21- فقط وقتی مشغول خوردن شوید که گرسنه هستید؛ از روی ناراحتی یا بی‌حوصلگی به خوردن روی نیاورید.
22- مرتب ورزش کنید.
23- به چیزهایی که الان دارید فکر کنید و از آنها احساس رضایت کنید.
24- چیزهایی را بخرید که به آن نیاز دارید، نه همه چیزهایی که دوست دارید داشته باشید. خواسته‌های انسان حدومرز ندارد.
25- چون کسان دیگر چیزی را دارند شما هم نخواهید که آن را داشته باشید.
26- با خودتان صادق باشید و به دیگران دروغ نگویید.
27- از گفتن «دوستت دارم» به کسانی که برایتان مهم هستند نترسید.
28- اشکالی ندارد اگر گاهی از کوره در بروید. فقط به کسی صدمه نزنید.
29- با کسی نجنگید و مشاجره نکنید. منطقی بحث کنید.
30- وقتی کار اشتباهی انجام می‌دهید، عذرخواهی کنید.
31- به دیگران اجازه خطا کردن بدهید و دیگران را ببخشید.
32- به استقبال یاد گرفتن چیزهای جدید بروید.
33- خودتان را پنهان نکنید. باید با دنیا آشنا شوید.
34- برای یادداشت کردن چیزهای مهم، یک دفترچه یادداشت داشته باشید.
35- برای ساده‌تر کردن زندگی روزمره‌تان از تکنولوژی استفاده کنید.
36- برای کار کردن یا انجام کارهایی که دوست دارید به خودتان فضا بدهید.
37- آشپزی کردن یاد بگیرید تا کمتر بیرون غذا بخورید.
38- وقتی خرید می‌کنید، پول نقد بدهید و کمتر از کارت‌های اعتباری استفاده کنید.
39- کاری را پیدا کنید که دوست دارید و از انجام آن لذت می‌برید.
40- برای خودتان یک هدف تعیین کنید.
41- کارهایتان را اولویت‌بندی کنید.
42- کاری را انجام دهید که به شما احساس غرور می‌دهد.
43- از گذشته‌تان درس عبرت بگیرید. اشتباهات و گناهانتان را فراموش کنید و با زندگی پیش روید.
44- بفهمید همین الان چه چیزهایی برایتان مهم‌تر هستند و روی آنها تمرکز کنید.
45- امید بهترین‌ها را داشته باشید؛ برای بدترین‌ها برنامه‌ریزی کنید.
46- به خودتان (و خدا) ایمان داشته باشید.
47- اگر از انجام کاری نفرت دارید، از انجام آن دست بکشید. (بله به همین سادگی!)
منبع: مردمان

گل

10 ترفند روانشناسی برای تاثیرگذاری بیشتر

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



پیش از شروع بهتر است توجه داشته باشید که هیچ یک از این روش‌ها جهت سواستفاده و یا آسیب رساندن به مخاطب نیست.
یک پزشک: پیش از شروع بهتر است توجه داشته باشید که هیچ یک از این روش‌ها جهت سواستفاده و یا آسیب رساندن به مخاطب نیست.

تاثیرگذاری بیشتر,تاثیرگذاری بر روی افراد

در حقیقت این مقاله به شما کمک می‌کند تا به روش‌های روانشناسی بر روی اطرافیان خود تاثیرگذار باشید بدون این که به آن‌ها تهاجم کنید تا مجبور به کاری شوند و یا احساس بدی در آن‌ها ایجاد شود.

۱۰- از او منتفع شوید
داستانی حکایت از این دارد که یک‌بار بنجامین فرانکلین می‌خواست بر مردی تاثیرگذار باشد که از قضا آن مرد فرانکلین را دوست نداشت. او از آن مرد درخواست کرد که کتاب ارزشمند و نادری را به او قرض دهد و پس از گرفتن کتاب با مهربانی از او سپاس‌گذاری کرد. در نتیجه آن مرد که هرگز دوست نداشت با فرانکلین صحبت کند تبدیل به دوست خوب او شد. به گفته خود فرانکلین: «هنگامی که کسی به شما مهربانی کرده یا لطفی در حق‌تان می‌کند، انجام یک محبت دیگر نسبت به شما برایش ساده‌تر از کسی است که شما به او محبت کرده باشید»

تاثیرگذاری بیشتر,تاثیرگذاری بر روی افراد

دانشمندان این نظریه را بر روی دو گروه از افراد امتحان کردند و به نتیجه مشابهی رسیدند. هر چند که در نگاه اول به نظر می‌رسد که زمانی که شما به شخصی نفعی می‌رسانید و کاری برای کسی انجام می‌دهید انتظار دارید آن فرد ارزش کار شما را بداند و بیشتر شما را دوست داشته باشد، اما تحقیقات چیزی متفاوت را اثبات کرده‌اند. زمانی که شما برای شخصی کاری انجام می‌دهید در نتیجه تمایل شما به آن شخص بیشتر می‌شود و این بدان دلیل است که ما کارهای خود را تجزیه و تحلیل می‌کنیم و هنگامی که به شخصی نفعی می‌رسانیم برای خود دلایل و توجیهی پیدا می‌کنیم و در نتیجه دلایل فرض شده قاعدتا به آن شخص علاقه‌مند خواهیم شد.

۹- هدفی بالاتر را نشانه بگیرید
گاهی از این ترفند به عنوان در ورود به مذاکره در برخوردهای رو در رو یاد می‌شود. شما کار را با مطرح کردن یک درخواست بزرگ و حتی غیرمنطقی از فرد آغاز کنید. پیش از مطرح کردن می‌دانید که پاسخ مخاطب به احتمال زیاد منفی است و پس از شنیدن پاسخ منفی درخواست خود را تعدیل کرده و خواسته اصلی خود را مطالبه کنید.

تاثیرگذاری بیشتر,تاثیرگذاری بر روی افراد

فرد از انجام ندادن درخواست اول شما احساس بدی خواهد داشت حتی اگر درخواست شما بی‌دلیل و غیرمنطقی باشد. بنابراین زمانی که پس از مدتی شما خواسته کوچک‌تر و عقلانی‌تری دارید احساس می‌کند که باید به شما کمک کند. دانشمندان این نظریه را مورد بررسی قرار داده و متوجه شدند که بسیار کارآمد است.

۸- در مکالمه از اسم شخص یا عنوان او استفاده کنید
دیل کارنگی، نویسنده کتاب «چگونه بر دوستان خود پیروز شویم و بر مردم تاثیرگذار باشیم» بر این باور است که استفاده از نام فرد در مکالمه بسیار با اهمیت است. نام هر فرد در هر زبانی زیباترین صدایی است که دوست دارد بشنود. نام فرد بخشی از هویت اوست و شنیدن آن از زبان مخاطب به معنای پذیرفته شدن حضور فرد و اعتبار اوست در نتیجه احساس مثبتی را در فرد ایجاد می‌کند.

تاثیرگذاری بیشتر,تاثیرگذاری بر روی افراد

استفاده از یک عنوان می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد. ایده مطرح شده این است که زمانی که شما مانند نوع خاصی از افراد رفتار می‌کنید کم کم به آن شخص تبدیل خواهید شد، شاید این نظریه یک پیش‌گویی ساده به نظر برسد. برای تاثیرگذاری بر روی افراد می توانید آنها را به آن‌چه که در حقیقت می‌خواهید باشند ارجاع دهید در نتیجه ذهن او درگیر روش‌ها و مزایای تبدیل شدن به فرد مورد نظر شما خواهد شد. برای مثال می‌توانید فرد را دوست من خطاب کنید و یا در محیط کاری فرد را به عنوان ارشد و مدیر خود بنامید. البته این شاخ در جیب فرد گذاشتن عواقبی هم دارد که بهتر است مراقب باشید.

۷- چاپلوسی کنید
شاید این ترفند در دید اول بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر برسد اما محققان طی بررسی‌های خود بر روی عکس العمل افراد در برابر چاپلوسی دریافتند که نکات و هشدارهای مهمی در این زمینه وجود دارد. چاپلوسی بیش از حد معقول، بسیار آسیب رسان است.

تاثیرگذاری بیشتر,تاثیرگذاری بر روی افراد

به بیان ساده افراد همواره در تلاش هستند در زمینه افکار و احساست خود در یک حالت متعادل باشند. بنابراین زمانی که شما تملق فردی را می‌گویید که اعتماد به نفس بالایی دارد او این تعریف را صادقانه دیده و احساس راحتی بیشتری با شما می‌کند اما در موردی که فرد اعتماد به نفس پایینی داشته باشد این چاپلوسی می‌تواند تاثیر معکوس داشته باشد و حتی در برابر تمجید شما از خود حالت تدافعی بگیرد. آن چه که از این نظریه برداشت می‌شود پررنگ کردن و تمجید کردن از نقاط قوت افراد است به خصوص نقاط قوتی که خود فرد از آن آگاه است و به آن می‌بالد.

۶- معکوس رفتار کنید
رفتار معکوس که اغلب به عنوان تقلید شناخته شده است کاری که برخی از مردم به طور طبیعی انجام می‌دهند. نمونه ساده آن زمانی است که کسی با ما با صدای بسیار آرام صحبت می‌کند. اغلب به صورت ناخودآگاه صدای ما هم از حالت معمول پایین‌تر می‌آید. استفاده از این مهارت در واقع بروز رفتاری شبیه آفتاب‌پرست است. کپی کردن رفتار و الگوهای بیان افراد اگر آگاهانه و ظریف انجام شود، می‌تواند روشی عالی برای یک رابطه دوستانه و موثر است.

محققان با مطالعه‌ای که در این زمینه انجام دادند دریافتند که افراد به مقلدین خود احساس بهتری دارند و از آن جالب‌تر در عموم مردم این دیدگاه وجود دارد که افرادی که رفتارهای آن‌ها مورد تقلید قرار می‌گیرد رفتارهای بهتر و مقبول‌تری دارند و الگو برداری از شیوه آن‌ها موجب می‌شود احساس خوشایندی داشته باشند. این اعتبار به آن‎‌ها اعتماد به نفس بیشتری می‌دهد و در نتیجه شادتر هستند و ارتباطات بهتری را مدیریت می‌کنند و کمتر کسی را از خود می‌رانند.

۵- درخواست خود را در زمان خستگی فرد بیان کنید
زمانی که فرد خسته است احتمال بیشتری وجود دارد که درخواست یا بیانیه شما را بپذیرد. در زمان خستگی، فقط بدن از لحاظ فیزیکی خسته نیست بلکه ذهن هم از لحاظ سطح انرژی و تحلیل‌گری در پایین‌ترین نقطه قراردارد. بنابراین زمانی که شما از فرد خسته درخواستی دارید معمولا پاسخ قطعی نمی‌شنوید بلکه انجام کار را به فردا و یا زمانی دیگر موکول خواهد کرد. درواقع برای این که زودتر از چالش شما نجات پیدا کند قول می‌دهد که بعدا خواسته شما را برآورده سازد.

تاثیرگذاری بیشتر,تاثیرگذاری بر روی افراد

نظیر چنین تجربه‌ای را اغلب ما در کودکی داشته‌ایم! پیش از خواب بهانه‌گیری می‌کردیم و درخواست‌هایی از والدین داشتیم که با وعده زمان بیداری مهار می‌شد. نکته این‌جاست که افراد معمولا نسبت به حرفی که زده‌اند و قولی که داده‌اند احساس تعهد دارند و در زمانی که شرایط خستگی برطرف شد خواسته شما را دنبال خواهند کرد.

۴- پیشنهادی را مطرح کنید که فرد نمی‌تواند رد کند
کار را با پیشنهادهای کوچک و کم زحمت آغاز کنید. حتی می‌توانید در مورد چند تصمیم‌گیری که انجام دهید نظر موافق فرد را جویا شوید وقتی فردی شروع به کمک کردن به شما می‌کند احتمال زیادی دارد که این کار را ادامه دهد و شما می‌توانید به تدریج درخواست‌های بزرگتری را مطرح کنید. دانشمندان این نظریه در خصوص بازاریابی تست کرده‌اند و به نتایج مثبتی رسیده‌اند. آن‌ها در آغاز از مردم خواستند که برای حمایت از جنگل‌ها و محیط زیست موافقت خود را اعلام کنند که یک درخواست به نسبت ساده و بدون دردسر است. حال متقاعد کردن این گروه موافق برای خرید محصولاتی که حامی محیط زیست هستند بسیار آسان‌تر و پر بازده‌تر است. روانشناسان معتقدند که فاصله درخواست‌ها هم بسیار با اهمیت است در واقع فرد نباید یکی پس از دیگری مورد هجوم قرار بگیرد اگر درخواست اول را مطرح کردید چند روز صبر کنید و سپس به سراغ درخواست بعدی بروید.

۳- ساکت باشید
زمانی که مخاطب حرف اشتباهی می‌زند و تفکر اشتباهی دارد سعی نکنید او را اصلاح کنید. کارنگی در کتاب مشهور خود بیان کرده است که گوشزد کردن اشتباهات افراد در مکالمه معمولا غیرضروری است و اغلب موجب خاتمه یافتن یک مکالمه خوشایند می‌شود. در حقیقت زمانی که می‌دانید مخاطب شما در اشتباه است یک راه موثر وجود دارد تا مکالمه مودبانه را مدیریت کنید.

تاثیرگذاری بیشتر,تاثیرگذاری بر روی افراد

ایده بسیار ساده‌ای است به جای استدلال به دقت گوش کنید و نقطه مشترک و نقطه شروعی برای بحث خود پیدا کنید با تاکید بر توافق نظری که با هم دارید موضع و شرایط خود را توضیح دهید و مسائل را شفاف سازی کنید در این حالت فرد تمایل بیشتری به شنیدن حرف‌های شما دارد و حتی به طور ناخودآگاه شما اجازه خواهد داد که بر تفکراتش نفوذ کنید و برخی موارد را اصلاح کنید.

۲- آن‌چه را که می‌گویند تایید و تکرار کنید
یکی از کارآمدترین روش‌هایی که می‌توانید بر افراد تاثیر بگذارید نشان دادن این است که حرف آن‌ها را می‌فهمید و منظور و احساس آن‌ها را درک می‌کنید که موجب ایجاد حس همدلی میشود. یک روش برای نمایش این حس همدلی صحه گذاری و تکرار حرف‌ها و نقطه نظرهای مخاطب است. مطالعات نشان داده است وقتی روانشناسان به طور موثر به حرف بیماران خود گوش می‌دهند، بیماران ارتباط بهتری برقرار کرده و تفسیر صادقانه و شفا‌ف‌تری از شرایط خود ارائه می‌دهند.

تاثیرگذاری بیشتر,تاثیرگذاری بر روی افراد

به طور کلی زمانی که افراد یک گوش شنوا برای حرف‌های خود پیدا می‌کنند احساس امنیتی بیشتری دارند در نتیجه ارتباط بهتری شکل می‌گیرد و احتمال پذیرفته شدن نظرات و خواسته‌های شما بیشتر خواهد بود.

۱- با حرکات سر مخاطب خود را تایید کنید
دانشمندان دریافته‌اند که تکان دادن سر در هنگام گوش دادن به معنای موافقت با نظر و بحث مطرح شده، می‌تواند در برقراری ارتباط بهتر موثر باشد. هم‌چنین زمانی که شما با حرکت سر مخاطب خود را مدام مورد تایید قرار می‌دهید، احتمال زیادی وجود دارد که به صورت ناخودآگاه در هنگام صحبت شما او نیز با انجام حرکت مشابه، عقاید و نظرات شما را تایید کند.

منبع:برترینها

گل

7 مانع جدی موفقیت چیست؟

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



وقتی که در جاده سفر می کنید، خوب است که موانع راه را بشناسید! نمی خواهید تصادف کنید و بسوزید، مگر نه؟ همین امر در مورد سفر ما به سوی موفقیت هم صدق می کند. باید از چیزهایی که ما را از هدف مان دور می کند آگاه باشیم.
وقتی که در جاده سفر می کنید، خوب است که موانع راه را بشناسید! نمی خواهید تصادف کنید و بسوزید، مگر نه؟ همین امر در مورد سفر ما به سوی موفقیت هم صدق می کند. باید از چیزهایی که ما را از هدف مان دور می کند آگاه باشیم. رایج ترین موارد کدامند؟ در اینجا ذکر می کنیم:

1- ترس
ترس یکی از بدترین دشمنان موفقیت است. وقتی که ترس ریشه های حساس خود را اطراف شما می پیچد و شما را به اسارت خود درمی آورد، هرگز قادر نخواهید بود که به رویاهای خود تحقق ببخشید. ما باید با ترس خود روبرو شویم. ببینیم که به چه دلیلی وجوددارند، آنهار ا به گوشه ای پرتاب کنیم و رویاهای خود را با اشتیاقی شکست ناپذیر دنبال کنیم.

مانع موفقیت ,به سوی موفقیت,دشمنان موفقیت

غلبه بر ترس و قدم پیش نهادن به منظور رسیدن به سرزمین های تازه و نظرات جدید همان چیزی است که موفقیت را ممکن می سازد. امروز از چه چیزی می ترسید؟ بر کدام ترس باید غلبه کنید تا بتوانید رویای تان را تحقق ببخشید؟ وقتی آن را شناختید، دست به کاری بزنید که به شدت با ترس تان تضاد دارد. این کار با برداشتن اولین قدم در مسیر درست، مواجهه و غلبه بر ترس را به همراه دارد.

2- رخوت و بی علاقگی
بی پرده بگویم، آنچه که بسیاری از افراد را از موفقیت بازمی دارد، عدم داشتن انرژی و انجام کاری است که باعث حرکت به سطح بعدی می شود. آنها به نقطه ای می رسند که احساس راحتی می کنند و سپس خود را برای چرتی به درازای تمام عمر آماده می کنند! بی حال و بی علاقه نباشید؛ ادامه دهید! خود را مجبور کنید که از چرت درآیید و حرکت کنید.

3- نداشتن پشتکار
اغلب اوقات مسابقه با شکست روبرو می شود زیرا مسابقه تمام نشده است. موفقیت در تیزترین کنج یا شیبدارترین تپه است. پشتکار داشته باشید. ادامه دهید. یک تپه دیگر. یک کنج دیگر!

در صنف املاک می گویند سه نکته مهم وجود دارد: «موقعیت، موقعیت، موقعیت». در موفقیت، آن سه نکته مهم عبارتند از: «پشتکار، پشتکار، پشتکار».

مانع موفقیت ,به سوی موفقیت,دشمنان موفقیت

4- بدبینی
نکته اینجاست که می توانید به هر چه که باور دارید برسید. از خود بپرسید که چه نوع افکاری را با خود حمل می کنید. آیا خوشبین هستید یا بدبین؟ اگر باور ندارید که می توانید برسید، پس نخواهید توانست.
بدبینی تان هر لحظه شما را پیش می برد. درخواهید یافت که ناخودآگاه خود را تخریب می کنید. خوشبینی را در خود پرورش دهید. به دنبال راه هایی باشید تا باور کنید که می توانید به موفقیت برسید.

5- قبول نکردن مسئولیت
من یاور پلیس ناحیه هستم و چند روز قبل با یک افسر پلیس همراهی کردم تا دو زندانی را به دادگاه ببرد. هر چه می گذشت، زندانیان بهانه هایی می آوردند که آنچه را که قاضی برایش حکم صادر کرده، انجام نداده اند.

پس از برگرداندن زندانیان به زندان، به افسر پلیس گفتم که افراد ناموفق و زندانیان، هر دو عادت های بد یکسانی دارند. آنها مسئولیت زندگی خود را نمی پذیرند. خط آخر این است که: شما مسئول هستید، چه انتخاب کنید که به آن اعتراف کنید یا آن را بپذیرید یا نه اما وقتی آن را می پذیرید (و این زمانی است که قدرتمند می شوید)، در جاده موفقیت گام برمی دارید.

6- انتخاب افراد نامناسب برای وقت گذرانی
ما را به راحتی تبدیل به محصولی از محیط می کند. به همین دلیل است که گذراندن وقت با کسانی که به شما فشار می آورند تا به عقب بازنگردید، اهمیت فراوانی دارد. در مورد افرادی که اطراف تان هستند چطور؟ آیا افرادی با صلاحیت هستند که مشوق تان هستند و در راه موفقیت به شما قدرت می بخشند؟ اگر نه، حرکتی به خود بدهید.

مانع موفقیت ,به سوی موفقیت,دشمنان موفقیت

7- نداشتن بینش
افراد موفق همیشه ماه ها و سال های موفقیت خود را پیش از اینکه آنها را زندگی کنند، می بینند. آنها توانایی نگاه کردن به جلو را دارند و آینده را می بینند و خوب هایی را که به زندگی شان، خانواده شان و کارشان خواهند آمد تصور می کنند.

نداشتن بینش یک مانع بزرگ است. بنشینید و دیدن آینده را تمرین کنید - و آن را به خوبی بسازید!

منبع:مجله پنجره خلاقیت

گل

۱۲ چیزی که لازم نیست تحملشان کنید


    مجموعه: برای زندگی بهتر   



تحمل کردن‌,تحمل کردن‌های غیرضروری

تحمل کردن‌های غیرضروری همه انرژی تان را گرفته و کارایی شما را در زندگی پایین می‌آورد. اگر همه انرژی‌تان را صرف تحمل کردن چیزهای مختلف کنید، مطمئناً نمی‌توانید زندگی شاد و بی‌دغدغه‌ای را تجربه نمایید. در زیر به مسائلی اشاره می‌کنیم که باید دست از تحمل کردن آنها بردارید:

۱. تصمیم به سکون برای متوسط ماندن ــ همیشه موضوع این نیست که چیزی شکسته است و می‌خواهید درستش کنید. گاهی‌اوقات موضوع شروع دوباره و ایجاد چیزهای بهتر است. گاهی‌اوقات برای اینکه بتوانید دید خوبی پیدا کنید، مجبورید کمی دورتر بایستید. گاهی‌اوقات رشد کردن به معنی کنار گذاشتن عادت‌ها، روابط و موقعیت‌های گذشته و پیدا کردن چیز جدیدی است که شما را به حرکت بیندازد، چیزی که به هیجانتان بیاورد. این معنی زندگی است: یکجا ساکن نمانید.

۲. منفی‌گرایی خودتان ــ  ذهن شما محیطی مقدس برای شماست. می‌توانید پنجره‌های آن را بسته و همه جا را تاریک کنید یا اینکه پنجره‌ها را باز کرده و بگذارید نور داخل شود. انتخاب با خودتان است. خورشید همیشه به قسمتی از زندگی‌تان در حال تابیدن است. شما چه فکری درمورد آن می‌کنید؟ چقدر راه آمده‌اید یا چقدر دیگر باید بروید؟ نقاط قوت و ضعفتان چیست؟ بهترین و بدترین اتفاقی که می‌تواند برایتان بیفتد چیست؟ به حرف‌هایی که در ذهنتان می‌زنید توجه داشته باشید. چون شاید فقط شاید، تنها چیزی که باید تغییر کند تا بتوانید شادی، عشق یا موفقیت بیشتری را تجربه کنید طرز فکرتان است.

۳. منفی‌گرایی دیگران ــ اگر برای خودتان ارزش نگذارید و مراقب خودتان نباشید، یعنی از خودتان سوءاستفاده می‌کنید. شما هیچ کنترلی بر حرف‌های دیگران یا کارهای آنها ندارید اما می‌توانید کنترل کنید که با شما چطور رفتار کنند. شما می‌توانید به تنهایی جلو کلمات تلخ و گزنده آنها را بگیرید و نگذارید که وارد قلب و ذهنتان شوند. یادتان باشد، اگر به محیط مقدس درون خودتان احترام نگذارید، هیچ‌کس دیگر هم اینکار را نخواهد کرد.

۴. روابط ناسالم ــ روابطتان را هوشمندانه انتخاب کنید. تنهایی هیچوقت به اندازه یک رابطه نادرست برایتان تنهایی نمی‌آورد. با کسانی باشید که ارزش شما را می‌دانند. لازم نیست برای شاد بودن دوستان زیادی در اطراف خود داشته باشید؛ چند دوست واقعی که قدرتان را بدانند برایتان کافی خواهد بود. خیلی وقت‌ها گذشتن به معنی ضعف نیست. ما به این دلیل از بعضی افراد نمی‌گذریم که می‌خواهیم ارزشمان را درک کنند، بلکه به این دلیل است که ارزش خودمان را فهمیده‌ایم.

۵. بی‌صداقتی ــ اگر شب که سرتان را روی بالش می‌گذارید، خیالتان راحت باشد که از هیچکس سوءاستفاده نکرده‌اید، آرامش درونی پیدا خواهید کرد. صادقانه زندگی کردن به شما آرامش فکر می‌دهد و این آرامش واقعاً ارزشمند است. صادق باشید و با کسانی که صداقت ندارند، رفت‌وآمد نکنید.

۶. تنفر از محیط کار ــ اگر از کارتان لذت نمی‌برید، وقتتان را در آن نگذرانید. بگردید، مطمئن باشید بالاخره کاری که راضی‌تان کند را پیدا خواهید کرد. اگر سخت کار کرده و از هر لحظه آن لذت می‌برید، دست از آن نکشید. مطمئن باشید که در مسیر پیشرفت هستید، چون سخت کار کردن، در کاری که به آن علاقه دارید، رمز موفقیت در آن است.

۷. عدم آمادگی و سازماندهی ــ ۳۰ دقیقه زودتر از خواب بیدار شوید تا مجبور نشوید برای انجام کارها در عجله باشید و اینطرف و آنطرف بدوید. این ۳۰ دقیقه کمکتان می‌کند از سردردهایی که بخاطر دیر رسیدن‌ها متحمل می‌شوید خلاص شوید. کمی وسایلتان را سازماندهی کنید و چیزهای غیرلازم را از اطرافتان پاک کنید.

۸. تنبلی ــ به دست آوردن علم و دانش به معنی رشد کردن شما نیست؛ رشد زمانی اتفاق می‌افتد که چیزهایی که می‌دانید بتواند بر نحوه زندگی شما اثر بگذارد. نمی‌توانید با نشستن و فکر کردن پیشرفت کنید. اگر مداوم همان کارهای گذشته‌تان را انجام دهید، چیز جدیدی به دست نخواهید آورد. بهترین زمان برای شروع همین الان است.

۹. کش دادن کارهای ناتمام ــ هیچ چیز استرس‌زاتر از کش دادن کارهای ناتمام نیست. دست از وقت تلف کردن بردارید. برای تمام کردن کارهای ناتمام گذشته وارد عمل شوید. کش دادن بیش از حد این کارها انجام آنها را سخت‌تر می‌کند.

۱۰. فکر کردن بیش‌ازحد به اشتباهات گذشته ــ اگر تصور می‌کنید که کشتی‌تان رو به غرق شدن است، شاید وقت خوبی باشد که چیزهایی که باعث سنگین شدن آن می‌شود را دور بیندازید. دفعه بعد که تصمیم گرفتید کمی زندگی‌تان را خلوت کنید، با چیزهایی که واقعاً به هیچ دردی نمی‌خورند شروع کنید، مثل پشیمانی‌های گذشته، خجالت‌ها و عصبانیت‌ها. همه آنها را دور بریزید. نمی‌توانید فصل بعدی زندگی‌تان را با خواندن دوباره متن‌های قبلی شروع کنید.

۱۱. بدهی‌های شخصی ــ بدهی‌های مالی موجب استرس و قلب‌درد است. شما می‌خواهید یک زندگی راحت داشته باشید اما نه با ولخرجی. چیزهایی که لازم ندارید را نخرید. برای تحت‌تاثیر قرار دادن دیگران خرج اضافه نکنید. خودتان را گول نزنید که ثروت آدمها با دارایی‌های مادی آنها سنجیده می‌شود. برای پولتان عاقلانه برنامه‌ریزی کنید.

۱۲. عدم تمایل به گفتن حرف‌هایی که لازم است بزنید ــ همه آدمها یک نگهبان درون سرشان دارند که همه کارهای آنها را نظاره می‌کند. او از همان ابتدای تولد درون سر شما بوده و توسط خانواده، دوستان، همکاران و جامعه شما پرورش پیدا کرده است. هدف اصلی او نظارت بر کارهایتان و اطمینان از این است که از خط خارج نشوید. و وقتی به حضور این نگهبان عادت کردید، کم‌کم  متوجه می‌شوید که نظر او درمورد قابل‌قبول یا غیرقابل‌قبول بودن کارها کاملاً درست است. اما اینطور نیست! نظر او دقیقاً نظر دیگران است! یادتان باشد، این نگهبان فقط یک نگهبان است و فقط نگاه می‌کند. او هیچ کنترلی روی شما ندارد. اگر بخواهید خلاف نظر او کاری انجام دهید هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد. البته نباید مثل دیوانه‌ها رفتار کنید اما باید هر چیزی که لازم است به زبان بیاورید را بگویید. نباید خودتان را سانسور کنید. همیشه حقیقت را بگویید.
منبع:مردمان

گل

۷ درسی که زندگی به شما می آموزد

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



زندگی,درسهای زندگی,مسیر زندگی

ارتباط زمان زندگی و صبر در وقت سختیها خودش را نشان میدهد

 

تحصیل موضوعی باارزش در زندگی و جامعه به شمار میرود. در مدرسه تاریخ انسانیت را به شما آموزش میدهد و کمکتان میکند در زمینه کاری خودتان استاد شده و برای کار کردن در دنیای واقعی آماده شوید. بدون آموزش و تحصیلات خوب، دستیابی فرد به موفقیت های زندگی دچار مشکل خواهد شد.

آموزشهایی که مدرسه و دانشگاه ارائه میدهد، با درسهایی که زندگی به اجبار به شما می آموزد قابل قیاس نیست. زندگی ما را به سمت موقعیتهایی سوق می دهد که خیلی وقتها باعث ویرانی ما میشود اما در عین حال به ما قدرت میدهد.

 

خیلی وقتها بارها و بارها زمینمان میزند تا توانایی ما برای برخاستن دوباره را بسنجد. زندگی ما را تا مرز شکستن خم میکند تا استقامت و انعطافپذیری درونیمان را بالا ببرد. بله باید بجنگیم اما از طریق همین جنگیدنهاست که خواهیم درخشید.

همه ما در مسیر زندگی با موانعی روبه رو میشویم. زندگی هم مثل کلاس درس، هفت درس مهم به ما میدهد. رد شدن از این درسهای زندگی نیازمند عبور کردن از یکی، قویتر شدن و رفتن به مرحله بعدی است.

۱. درس دادن و گرفتن
در مسیر زندگی هیچ چیز بدون عوض از شما گرفته نمیشود. این یعنی چیزهایی که از دست میدهید به طریقی جبران میشوند. از دست دادن همیشه همراه با فهمیدن بهای آن چیز است.

 

مگر اینطور نیست که همیشه وقتی چیزی را از دست میدهیم چیز دیگری را بدست می آوریم؟ در زندگی همیشه به دنبال از دست دادن چیزی، به طریق مختلف، چیزهای دیگری به دست می آورید. وقتی دری به رویتان بسته میشود، تنها کاری که باید بکنید این است که به دنبال دری باشید که به رویتان باز شده است.

۲. درس زمان و صبر
زمان زندگی میتواند بهترین دوست یا بزرگترین دشمن ما باشد. در زمان سختیها، زمان بسیار کند میگذرد اما وقتی از زندگی راضی هستیم، زمان مثل باد میگذرد. زمانبندی مهمترین چیز است.

 

ارتباط زمان زندگی و صبر در وقت سختیها خودش را نشان میدهد: میخواهیم چیزی همان لحظه اتفاق بیفتد. اما زمان به ما یاد میدهد که باید صبور باشیم، خصوصیتی که میتواند رویکرد ذهنی ما را به کلی تغییر داده و زمان را به جبهه ما بکشاند.

۳. درس درد و ترس
در زندگی این دو احساس هیچکس را از درس سختی که به آنها میدهد، رها نمیکند. طبق میل شما هم رفتار نمیکنند. البته ممکن است در فواصل مختلف برایتان اتفاق بیفتند اما همه ما گاهی گرفتار ترس و درد میشویم.

 

در مسیر زندگی راه فراری از درد نیست. باید روی دردهایمان کار کنیم، آنها را شناخته  و در آغوششان بگیریم. اما به هر ترتیبی شده باید از ترس دوری کنید. از چیزی که میترسیم همیشه وارد زندگیمان میشود و به این تریتیب بدون اینکه بفهمیم به جای امکاناتمان ترسهایمان را نشان میدهیم. از تجربه درد نترسید، هدف آن را فهمیده و از آن برای بالا بردن سطح خودآگاهیتان استفاده کنید. اما تا جایی که میتوانید با ترس همراه آن مقابله کنید.

 

۴. درس هدف زندگی
همه ما در زندگی هدفی داریم اما خیلی از ما یا آن را پیدا نکرده ایم یا هنوز درمورد آن وارد عمل نشده ایم. وقتی طبق استعدادها، توانایی های ذاتی و علایق طبیعیمان عمل میکنیم، متوجه میشویم که موفقیت برایمان بسیار ساده تر میشود. به این ترتیب، به کاری که میکنیم عشق خواهیم ورزید.

 

آنوقت دیگر به زندگی و کارمان بعنوان یک شغل نگاه نمیکنیم، بلکه آن را ندایی میبینیم که صدایمان میکند. این درس به ما یادآوری میکند که برای زندگی کردن یک دلیل واقعی داریم که هم باید هدف زندگیمان را برآورده کند و هم امنیت مالیمان را. پس هر روز کار یا سرگرمیهایتان را برحسب استعدادهایتان انتخاب کنید.

۵. درس روابط
روابط حلقه اتصال ما به زندگی و دنیای بیرون است. این ارتباطات ما انعکاس درونی ترین مشکلات، امیال و کمبودهای ما هستند. باید اینطور باشد که شریک زندگی شما، نیمه گمشده تان باشد اما شما را مجبور خواهد کرد روی تکه های گمشده درونیتان هم کار کنید.

 

با روبرویی با چالشهای روابط، میتوانیم از ارتباطاتی سالم و دلنشین با اطرافیانمان و مهمتر از آن با خودمان لذت ببریم. ما میتوانیم با حل کردن مشکلاتی که در مسیر زندگی و روابطمان ایجاد میشود، خودمان را تغییر دهیم. با تشخیص مشکلاتی که مداوم با دیگران برایتان اتفاق میافتد شروع کرده و بعد روی آنها کار کنید.

۶. درس ثبات و تغییر
ثبات و تغییر باید در تعادل باشند. ما نمیتوانیم دوره های تغییر طولانی را تحمل کنیم اما ثبات از این تغییرات ناخوشایند حاصل میشود. اما این اصلاً کار آسانی نیست، این تغییرات غیرقابل پیش بینی ما را از محدوده امنمان بیرون میکشد. رمز موفقیت در کنار آمدن با تغییر، درک این است که منطقه امن شما گروهی از موقعیتهای خارجی نیست بلکه یک محل طلایی درون شماست. باید بدانید که تغییر موقتی است و شما را به یک موقعیت ثابت میرساند.

۷. درس پیشرفت
خلاصه همه درسها، درس پیشرفت به ما یاد میدهد که زندگی پیش میرود. ممکن است آزمایشات مختلف به ما آسیب زده باشند اما جای این زخمها از ما دربرابر آسیبهای آینده محافظت میکند. وقتی بتوانیم از اشتباهات گذشته درس بگیریم و رفتارهای جدیدی که نتایج متفاوتی خواهند داشت انجام دهیم، در زندگی پیشرفت خواهیم کرد. اگر رفتاری متفاوت با آنچه در گذشته داشته اید از خود نشان دهید، پیشرفتی عالی خواهید داشت. و جهتی که به آن سمت پیش میروید، فقط به تصمیم خودتان بستگی دارد.

درسهای زندگی جدا از آموزشهایی که در مدرسه و دانشگاه دریافت میکنید، به ما کمک میکند نسبت به تواناییهایمان آگاهی پیدا کنیم. ممکن است مورد آزمایش قرار گیریم، اما با درک حقیقت این آزمایشات میتوانیم به راحتی بر چالشهای زندگی پیروز شویم.
منبع:مردمان

 گل

مدیریت عصبانیت:

10 راه عالی برای کنترل خشم

    مجموعه: برای زندگی بهتر   



مدیریت عصبانیت,کنترل خشم,کنترل کردن خشم

کنترل کردن خشم کار بسیار سختی است. وقتی کسی در خیابان جلو راهتان را می‌گیرد، خون جلو چشمانتان را می‌گیرد؟ وقتی فرزندتان حرفتان را گوش نمی‌کند، فشارخونتان حسابی بالا می‌رود؟ عصبانی شدن حالتی کاملاً طبیعی و سالم است – اما خیلی مهم است که به طریقی مثبت با آن برخورد کنید. عصبانیتی که کنترل نشود، می‌تواند هم برای سلامتی‌‌ و هم زندگیتان مضر باشد.

برای کنترل کردن عصبانیتتان آماده‌اید؟  با این 10 نکته شروع کنید.

1. قبل از اینکه چیزی بگویید فکر کنید.
در زمان عصبانیت خیلی راحت ممکن است چیزهایی را به زبان بیاورید که بعداً از گفتن آنها حسابی پشیمان شوید. چند دقیقه مکث کرده، چیزی به زبان نیاورید و فکرتان را جمع کنید و بگذارید طرف‌مقابلتان هم همین کار را بکند.

2. وقتی آرام‌تر شدید، عصبانیتتان را ابراز کنید.
وقتی توانستید روشن و واضح فکر کنید، ناراحتی‌تان را به طریقی قاطع اما نه هجومی ابراز کنید. نگرانی‌ها و نیازهایتان را به روشنی و وضوح کامل بدون اینکه موجب ناراحتی طرف‌مقابل شوید، برای او شرح دهید.

3. کمی ورزش کنید.
فعالیت جسمی به خالی کردن استرس‌هایی که موجب عصبانیت می‌شود کمک می‌کند. اگر احساس می‌کنید عصبانیتتان در حال افزایش است، برای پیاده‌روی بروید یا زمانی را برای انجام فعالیت فیزیکی موردعلاقه‌تان صرف کنید.

4. به خودتان استراحت دهید.
استراحت کردن فقط برای بچه‌ها نیست. در طول ساعت‌هایی از روز که فوق‌العاده برایتان استرس‌زا است به خودتان وقفه‌هایی برای استراحت دهید. چند دقیقه زمان آرام و بی‌سروصدا به شما کمک خواهد کرد احساس بهتری پیدا کرده و برای کنار آمدن با مشکلات پیش رو آماده‌تر شوید.

5. راهکارهای ممکن را بررسی کنید.
به جای اینکه روی چیزی که دیوانه‌تان کرده تمرکز کنید، سعی کنید مشکل را حل کنید. آیا اتاق نامرتب فرزندتان عصبانیتان کرده است؟ در آن را ببندید. آیا همسرتان هر شب برای شام دیر می‌آید؟ برنامه شامتان را دیرتر بگذارید. به خودتان یادآور شوید که عصبانیت نه‌تنها هیچ چیز را حل نمی‌کند، بلکه بدتر هم می‌کند.

6. از ضمیر "من" استفاده کنید.
برای جلوگیری از انتقاد کردن یا مقصر دانستن کسی، که فقط فشار بین شما را بیشتر خواهد کرد، برای توضیح مشکل جملاتتان را با ضمیر "من" شروع کنید. سعی کنید تا جایی که می‌توانید به طرف‌مقابل احترام بگذارید. مثلاً به جای "تو هیچوقت در کارهای خانه کمک نمی‌کنی" بگویید، "من ناراحت شدم که بدون اینکه به من برای جمع کردن میز شام کمک کنی گذاشتی رفتی."

7. کینه به دل نگیرید.
بخشش ابزاری بسیار قوی است. اگر اجازه دهید که عصبانیت و سایر احساسات منفی بر احساسات مثبت شما غلبه کنند، خواهید دید که با تلخی و ناعدالتی خودتان نابود شده‌اید. اما اگر بتوانید کسی که اذیتتان کرده است را ببخشید، هر دو شما می‌توانید از آن موقعیت درس بگیرید. منطقی نیست که از همه آدمها توقع داشته باشید در همه شرایط همانطوری رفتار کنند که شما دوست دارید.

8. برای خالی کردن فشار، شوخ‌طبعی کنید.
شوخی و خنده به مقابله با فشارعصبی کمک می‌کند. از شوخ‌طبعی برای مواجهه با چیزی که عصبانیتان کرده است و انتظارات و توقعات غیرواقع‌بینانه‌ای که داشته‌اید استفاده کنید. البته از طعنه و ریشخند دوری کنید زیرا ممکن است موجب جریحه‌دار شدن احساسات دیگران شده و همه چیز را بدتر کند.

9. مهارت‌های تمدداعصاب را تمرین کنید.
وقتی اعصابتان خرد شده و خشمتان قلیان می‌کند، از مهارت‌های تمدد اعصاب کمک بگیرید. تمرینات تنفس عمیق، تجسم یک تصویر آرامش‌بخش یا تکرار کلمه یا عبارتی که آرامتان می‌کند، بسیار به دردتان خواهد خورد. حتی می‌توانید موسیقی آرامش‌بخش گوش دهید، در دفترچه خاطراتتان بنویسید یا چند حرکت یوگا را تمرین کنید.

10. بدانید چه زمان نیاز به کمک دارید.
یادگرفتن کنترل عصبانیت برای همه آدمها سخت است. اگر به نظرتان عصبانیت شما شدیداً خارج از کنترل است و باعث می‌شود دست به کارهایی بزنید که بعداً پشیمان شوید یا به اطرافیانتان آسیب برسانید، حتماً از متخصص کمک بگیرید.
منبع:مردمان



http://www.beytoote.com

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی