امان از روزی که پرده ها بالا روند!!!؟
صفوان گوید:
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
دو نفر مرد، همراه یک زن و یک نوزاد نزاعی داشتند،
بحضور امام حسین (علیه السلام) آمدند.
مرد اول گفت : زن مال من است (در نتیجه بچه نیز مال من است).
مرد دوم گفت : این فرزند مال من است .
امام حسین (علیه السلام) به مرد اول فرمود: بنشین ، او نشست .
آنگاه امام رو به زن کرد و فرمود:
راست بگو قبل از آنکه پرده ها بالا رود.
زن گفت :
این مرد که نشسته همسر من است
و فرزند مال او است اما این مرد ایستاده را نمی شناسم .
امام (علیه السلام) به بچه شیرخوار رو کرد و فرمود:
به اذن خدا سخن بگو و خود را معرفی کن .
نوزاد با زبان گویا گفت :
پدر من نه این مرد است نه آن مرد، بلکه پدر من چوپان فلان طایفه می باشد.
به این ترتیب روشن شد که آن دو مرد هر دو در ادعای خود در مورد اینکه بچه مال آن ها است دروغ می گفتند.
داستان صاحبدلان / محمد محمدی اشتهاردی