ضرب المثل های ایرانی
فصل « آ »
آب از دستش نمیچکه !
آب از سر چشمه گله !
آب از آب تکان نمیخوره !
آب از سرش گذشته !
آب پاکی روی دستش ریخت !
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم !
آب را گل آلود میکنه که ماهی بگیره !
آب زیر پوستش افتاده !
آب که یه جا بمونه، میگنده .
آبکش و نگاه کن که به کفگیر میگه تو سه سوراخ داری!
آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه چه صد نی!
آب که سر بالا میره، قورباغه ابوعطا میخونه !
آب نمی بینه و گرنه شناگر قابلیه !
آبی از او گرم نمیشه !
آتش که گرفت، خشک و تر میسوزد !
آخر شاه منشی، کاه کشی است !
آدم با کسی که علی گفت، عمر نمیگه !
آدم بد حساب، دوبار میده !
آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره !
آدم خوش معامله، شریک مال مردمه !
آدم دست پاچه، کار را دوبار میکنه !
آدم زنده، زندگی میخواد !
آدم گدا، اینهمه ادا ؟!
آدم گرسنه، خواب نان سنگک می بینه !
آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش میزنه !
آرد خودمونو بیختیم، الک مونو آویختیم !
آرزو بر جوانان عیب نیست !
آستین نو پلو بخور !
آسوده کسی که خر نداره--از کاه و جوش خبر نداره!
آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه !
آشپز که دوتا شد، آش یا شوره یا بی نمک !
آش نخورده و دهن سوخته !
آفتابه خرج لحیمه !
آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی !
آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار میکنند،
اما قیمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم میشه !
آمدم ثواب کنم، کباب شدم !
آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد !
آنانکه غنی ترند، محتاج ترند !
آنچه دلم خواست نه آن شد--آنچه خدا خواست همان شد.
آنرا که حساب پاکه، از محاسبه چه باکه؟!
آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه !
آنقدر سمن هست، که یاسمن توش گمه !
آنقدر مار خورده تا افعی شده !
آن ممه را لولو برد !
آنوقت که جیک جیک مستانت بود، یاد زمستانت نبود ؟
آواز دهل شنیده از دور خوشه !
فصل « الف »
اجاره نشین خوش نشینه !
ارزان خری، انبان خری !
از اسب افتاده ایم، اما از نسل نیفتاده ایم !
از اونجا مونده، از اینجا رونده !
ازاون نترس که های وهوی داره،ازاون بترس که سربه توداره!
از این امامزاده کسی معجز نمی بینه !
از این دم بریده هر چی بگی بر میاد !
از این ستون بآن ستون فرجه !
از بی کفنی زنده ایم !
از دست پس میزنه، با پا پیش میکشه !
از تنگی چشم پیل معلومم شد--آنانکه غنیترند محتاج ترند!
از تو حرکت، از خدا برکت .
از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است !
از خر افتاده، خرما پیدا کرده !
از خرس موئی، غنیمته !
از خر میپرسی چهارشنبه کیه ؟!
از خودت گذشته، خدا عقلی به بچه هات بده !
از درد لا علاجی به خر میگه خانمباجی !
از دور دل و میبره، از جلو زهره رو !
از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته،سگ درنده،زن سلیطه!
از شما عباسی، از ما رقاصی !
از کوزه همان برون تراودکه در اوست!(گردایره کوزه زگوهرسازند)
از کیسه خلیفه می بخشه !
از گدا چه یک نان بگیرند و چه بدهند !
از گیر دزد در آمده، گیر رمال افتاد !
از ماست که بر ماست !
از مال پس است و از جان عاصی !
از مردی تا نامردی یک قدم است !
از من بدر، به جوال کاه !
از نخورده بگیر، بده به خورده !
از نو کیسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن !
از هر چه بدم اومد، سرم اومد !
از هول هلیم افتاد توی دیگ !
از یک گل بهار نمیشه !
از این گوش میگیره، از آن گوش در میکنه !
اسباب خونه به صاحبخونه میره !
اسب پیشکشی رو، دندوناشو نمیشمرند !
اسب ترکمنی است، هم از توبره میخوره هم ازآخور !
اسب دونده جو خود را زیاد میکنه !
اسب را گم کرده، پی نعلش میگرده !
اسب و خر راکه یکجاببندند،اگر همبو نشند همخومیشند!
استخری که آب نداره، اینهمه قورباغه میخواد چکار ؟!
اصل کار برو روست، کچلی زیر موست !
اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد !
اگر بیل زنی، باغچه خودت را بیل بزن !
اگر برای من آب نداره، برای تو که نان داره !
اگربپوشی رختی،بنشینی به تختی،تازه می بینمت بچشم آن وختی!
اگه باباشو ندیده بود، ادعای پادشاهی میکرد !
اگه پشیمونی شاخ بود، فلانی شاخش بآسمان میرسید !
اگه تو مرا عاق کنی، منهم ترا عوق میکنم !
اگر جراحی، پیزی خود تو جا بنداز !
اگه خدا بخواهد، از نر هم میدهد !
اگه خاله ام ریش داشت، آقا دائیم بود !
اگه خیر داشت، اسمشو می گذاشتند خیرالله !
اگر دانی که نان دادن ثواب است ---
تو خود میخور که بغدادت خرابست !
اگه دعای بچه ها اثر داشت، یک معلم زنده نمی موند !
اگه زاغی کنی، روقی کنی، میخورمت !
اگه زری بپوشی، اگر اطلس بپوشی،همون کنگر فروشی!
اگه علی ساربونه، میدونه شترو کجا بخوابونه !
اگه کلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخیه میزد .
اگه لالائی بلدی، چرا خوابت نمیبره !
اگه لر ببازار نره بازار میگنده !
اگه مردی، سر این دسته هونگ ( هاون ) و بشکن !
اگه بگه ماست سفیده، من میگم سیاهه !
اگه مهمون یکی باشه، صاحبخونه براش گاو می کشه !
اگه نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم !
اگه نی زنی چرا بابات از حصبه مرد !
اگه هفت تا دختر کور داشته باشه، یکساعته شوهر میده!
اگه همه گفتند نون و پنیر، تو سرت را بگذار زمین و بمیر !
امان از خانه داری، یکی میخری دو تا نداری !
امان ازدوغ لیلی ، ماستش کم بود آبش خیلی !
انگور خوب، نصیب شغال میشه !
اوسا علم ! این یکی رو بکش قلم !
اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام !
اول بچش، بعد بگو بی نمکه !
اول برادریتو ثابت کن، بعد ادعای ارث و میراث کن !
اول بقالی و ماست ترش فروشی !
اول پیاله و بد مستی !
اول ، چاه را بکن، بعد منار را بدزد !
ای آقای کمر باریک، کوچه روشن کن و خانه تاریک !
این تو بمیری، از آن تو بمیری ها نیست !
اینجا کاشون نیست که کپه با فعله باشه !
این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه !
این قافله تا به حشر لنگه !
اینکه برای من آوردی، ببر برای خاله ات !
اینو که زائیدی بزرگ کن !
این هفت صنار غیر از اون چارده شی است !
اینهمه چریدی دنبه ات کو ؟!
اینهمه خر هست و ما پیاده میریم !
ضرب المثل های ایرانی
فصل ( ب )
با آل علی هر که در افتاد ، ور افتاد .
با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیکت !
با این ریش میخواهی بری تجریش ؟
با پا راه بری کفش پاره میشه، با سر کلاه !
با خوردن سیرشدی با لیسیدن نمیشی !
باد آورده را باد میبرد !
با دست پس میزنه، با پا پیش میکشه !
بادنجان بم آفت ندارد !
بارون آمد، ترکها بهم رفت !
بار کج به منزل نمیرسد !
با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هیچکدام با هرهیچکدام هر دو!
بازی اشکنک داره ، سر شکستنک داره !
بازی بازی، با ریش بابا هم بازی !
با سیلی صورت خودشو سرخ نگه میداره !
با کدخدا بساز، ده را بچاپ !
با گرگ دنبه میخوره، با چوپان گریه میکنه !
بالابالاها جاش نیست، پائین پائین ها راش نیست !
بالاتو دیدیم ، پائینتم دیدیم !
با مردم زمانه سلامی و والسلام .
تا گفته ای غلام توام، میفروشنت !
با نردبان به آسمون نمیشه رفت !
با همین پرو پاچین، میخواهی بری چین و ماچین ؟
باید گذاشت در کوزه آبش را خورد !
با یکدست دو هندوانه نمیشود برداشت !
با یک گل بهار نمیشه !
با یک گل بهار نمیشه !
با یک گل بهار نمیشه !
به اشتهای مردم نمیشود نان خورد !
به بهلول گفتند ریش تو بهتره یا دم سگ ؟
گفت اگر از پل جستم رریش من و گرنه دم سگ !
بجای شمع کافوری چراغ نفت می سوزد !
بچه سر پیری زنگوله پای تابوته !
بچه سر راهی برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد !
بخور و بخواب کار منه، خدا نگهدار منه !
بد بخت اگر مسجد آدینه بسازد ---
یا طاق فرود آید، یا قبله کج آید !
به درویشه گفتندبساطتو جمع کن،دستشو گذاشت دردهنش!
بدعای گربه کوره بارون نمیاد !
بدهکار رو که رو بدی طلبکار میشه !
برادران جنگ کنند، ابلهان باورکنند !
برادر پشت ، برادر زاده هم پشت
خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بکش!
برادری بجا، بزغاله یکی هفت صنار !
برای کسی بمیر که برات تب کنه !
برای همه مادره، برای ما زن بابا !
برای یک بی نماز، در مسجد و نمی بندند !
برای یه دستمال قیصریه رو آتیش میزنه !
بر عکس نهند نام زنگی کافور !
به روباهه گفتند شاهدت کیه ؟ گفت: دمبم !
بزبون خوش مار از سوراخ در میاد !
بزک نمیر بهار میاد --- کنبزه با خیار میاد !
بز گر از سر چشمه آب میخوره !
به شتره گفتند شاشت از پسه،
گفت:چه چیزم مثل همه کسه؟!
به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت: مرغم،گفتند:بپر،گفت:شترم!
بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را گم کرده !
بعد از هفت کره، ادعای بکارت !
بقاطر گفتند بابات کیه ؟ گفت : آقادائیم اسبه !
به کیشی آمدند به فیشی رفتند !
به گربه گفتند گهت درمونه، خاک پاشید روش !
به کچله گفتند : چرا زلف نمیزاری ؟ گفت : من از این قرتی گیریها خوشم نمیاد !
به کک بنده که رقاص خداست !
بگو نبین،چشممو هم میگذارم،بگو نشنو در گوشمو میگیرم،اما اگر بگی نفهمم،نمیتونم!
بگیر و ببند بده دست پهلوون !
بلبل هفت تا بچه میزاره، شیش تاش سسکه، یکیش بلبل !
بمالت نناز که بیک شب بنده، به حسنت نناز که بیک تب بنده!
بماه میگه تو در نیا من در میام !
بمرغشان کیش نمیشه گفت !
بمرگ میگیره تا به تب راضی بشه !
بوجار لنجونه از هر طرف باد بیاد، بادش میده !
بهر کجا که روی آسمان همین رنگه !
به یکی گفتند:سرکه هفت ساله داری؟گفت:دارم و نمیدم، گفتند:چرا ؟
گفت : اگر میدادم هفت ساله نمیشد !
به یکی گفتند :بابات از گرسنگی مرد . گفت:داشت و نخورد؟!
بمیر و بدم !
به گاو و گوسفند کسی کاری نداره !
بیله دیگ، بیله چغندر !
ضرب المثل های ایرانی
فصل (پ )
پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد !
پای خروستو ببند، بمرغ همسایه هیز نگو !
پایین پایین ها جاش نیست، بالا بالا ها راش نیست !
پز عالی، جیب خالی !
پس از چهل سال چارواداری، الاغ خودشو نمیشناسه !
پس از قرنی شنبه به نوروز میافته !
پستان مادرش را گاز گرفته !
پسر خاله دسته دیزی !
پسر زائیدم برای رندان، دختر زائیدم برای مردان، موندم سفیل و سرگردان !
پدر کو ندارد نشان از پدر --- تو بیگانه خوانش نخوانش پسر !
پشت تاپو بزرگ شده !
پنج انگشت برادرند، برابر نیستند !
پوست خرس نزده میفروشه !
پول است نه جان است که آسان بتوان داد !
پول پیدا کردن آسونه، اما نگهداریش مشکله !
پول حرام، یا خرج شراب شور میشه یا شاهد کور !
پولدارها به کباب، بی پولها به بوی کباب ،
پول ما سکه عُمَر داره !
پیاده شو با هم راه بریم !
پیاز هم خودشو داخل میوه ها کرده !
پی خر مرده میگرده که نعلش را بکنه !
پیراهن بعد از عروسی برای گل منار خوبه !
پیرزنه دستش به درخت گوجه نمیرسید، می گفت : ترشی بمن نمیسازه !
پیش از آخوند منبر نرو !
پیش رو خاله، پشت سر چاله !
پیش قاضی و معلق بازی
ضرب المثل های ایرانی
فصل(ت)
تا ابله در جهانه، مفلس در نمیمانه !
تابستون پدر یتیمونه !
تا پریشان نشود کار بسامان نرسد !
تا تریاق از عراق آرند، مار گزیده مرده باشد !
تا تنور گرمه نون و بچسبون !
تا چراغ روشنه جونورها از سوراخ میان بیرون !
تا شغال شده بود به چنین سوراخی گیر نکرده بود!
تا کرکس بچه دارشد، مردار سیر نخورد !
تا گوساله گاو بشه ، دل مادرش آب میشه !
تا مار راست نشه توی سوراخ نمیره !
تا نازکش داری نازکن، نداری پاهاتو دراز کن !
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها !
تا هستم بریش تو بستم !
تب تند عرقش زود در میاد !
تخم دزد، شتر دزد میشه !
تخم نکرد نکرد وقتی هم کرد توی کاهدون کرد !
تا تو فکر خر بکنی ننه، منو در بدر میکنی ننه !
ترب هم جزء مرکبات شده !
ترتیزک خریدم قاتق نونم بشه، قاتل جونم شد !
تره به تخمش میره، حسنی به باباش !
تعارف کم کن و بر مبلغ افزا !
تغاری بشکنه ماستی بریزد--جهان گردد به کام کاسه لیسان!
تف سر بالا، بر میگرده بریش صاحبش !
تلافی غوره رو سر کوره در میاره !
تنبان مرد که دو تا شد بفکر زن دوم میافته !
تنبل مرو به سایه، سایه خودش میآیه !
تنها بقاضی رفته خوشحال برمیگرده !
تو از تو، من ازبیرون !
تو بگو (( ف )) من میگم فرحزاد !
توبه گرگ مرگه !
تو که نی زن بودی چرا آقا دائیت از حصبه مرد !
تومون خودمونو میکشه، بیرونمون مردم را !
توی دعوا نون و حلوا خیر نمیکنند !
ضرب المثل های ایرانی
فصل (ج)
جا تره و بچه نیست !
جاده دزد زده تا چهل روز امنه !
جایی نمیخوابه که آب زیرش بره !
جایی که میوه نیست چغندر ، سلطان مرکباته !
جواب ابلهان خاموشیست !
جواب های، هویه !
جوانی کجائی که یادت بخیر !
جوجه را آخر پائیز میشمرند !
جوجه همسشه زیر سبد نمیمونه !
جون بعزرائیل نمیده !
جهود، خون دیده !
جهود، دعاش را آورده !
جیبش تار عنکبوت بسته !
جیگر جیگره ، دیگر دیگره !
فصل (چ)
چار دیواری اختیاری !
چاقو دسته خودشو نمیبره !
چاه کن همیشه ته چاهه !
چاه مکن بهر کسی، اول خودت، دوم کسی !
چاه نکنده منار دزدیده !
چرا توپچی نشدی !
چراغی که به خونه رواست، به مسجد حرام است!
چشته خور بدتر از میراث خوره !
چشم داره نخودچی، ابرو نداره هیچی !
چشمش آلبالو گیلاس می چینه !
چشمش هزار کار میکنه که ابروش نمیدونه !
چغندر گوشت نمیشه، دشمنم دوست نمیشه !
چنار در خونه شونو نمی بینه !
چوب خدا صدا نداره ، هر کی بخوره دوا نداره !
چوب دو سر طلا ست !
چوب را که برداری، گربه دزده فرار میکنه !
چوب معلم گله، هر کی نخوره خله !
چو به گشتی،طبیب ازخودمیازار---چراغ از بهر تاریکی نگه دار!
چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن--که گوهر فرو شست یا پیله ور!
چه خوشست میوه فروشی--گر کس نخرد خودت بنوشی!
چه عزائیست که مرده شور هم گریه میکنه !
چه علی خواجه، چه خواجه علی !
چه مردی بود کز زنی کم بود !
چیزی که شده پاره، وصله ور نمی داره !
چیزی که عوض داره گله نداره !
ضرب المثل های ایرانی
فصل (خ)
خار را درچشم دیگران می بینه وتیر رادر چشم خودش نمی بینه!
خاشاک به گاله ارزونه، شنبه به جهود !
خاک خور و نان بخیلان مخور !(...خار نه ای زخم ذلیلان مخور)
خاک کوچه برای باد سودا خوبه !
خال مهرویان سیاه و دانه فلفل سیاه --- هر دو جانسوز است اما این کجا و آن کجا ؟!
خاله ام زائیده، خاله زام هو کشیده !
خاله را میخواهند برای درز ودوز و گرنه چه خاله چه یوز !
خاله سوسکه به بچه اش میگه:قربون دست و پای بلوریت!
خانه ای را که دو کدبانوست، خاک تا زانوست !
خانه اگر پر از دشمن باشه بهتره تا خالی باشه !
خانه خرس و بادیه مس ؟
خانه داماد عروسیست، خانه عروس هیچ خبری نیست!
خانه دوستان بروب و در دشمنان را مکوب !
خانه قاضی گردو بسیاره شماره هم داره !
خانه کلیمی نرفتم وقتی هم رفتم شنبه رفتم !
خانه نشینی بی بی از بی چادریست !
خانه همسایه آش میپزند بمن چه ؟!
خدا به آدم گدا، نه عزا بده نه عروسی !
خدا برف را به اندازه بام میده !
خدا جامه میدهد کو اندام ؟ نان میدهد کو دندان ؟
خدا خر را شناخت، شاخش نداد !
خدا داده بما مالی، یک خر مانده سه تا نالی !
خدا دیر گیره، اما سخت گیره !
خدا را بنده نیست !
خدا روزی رسان است، اما اِهنی هم می خواد !
خدا سرما را بقدر بالا پوش میده !
خدا شاه دیواری خراب کنه که این چاله ها پر بشه !
خدا گر ببندد زحکمت دری---ز رحمت گشاید در دیگری!
خدا میان دانه گندم خط گذاشته !
خدا میخواهد بار را بمنزل برساند من نه، یک خر دیگه !
خدا نجار نیست اما در و تخته رو خوب بهم میندازه !
خدا وقتی بخواد بده، نمیپرسه تو کی هستی ؟
خدا وقتی ها میده، ور ور جماران هم ، ها میده !
خدا همه چیز را به یک بنده نمی ده !
خدا همونقدر که بنده بد داره، بنده خوب هم داره !
خدایاآنکه راعقل دادی چه ندادی وآنکه راعقل ندادی چه دادی؟
خدا یه عقل زیاد بتو بده یه پول زیاد بمن !
خر، آخور خود را گم نمیکنه !
خراب بشه باغی که کلیدش چوب مو باشه !
خر، ار جل ز اطلس بپوشد خر است !
خر است و یک کیله جو !
خر از لگد خر ناراحت نمیشه !
خر باربر، به که شیر مردم در !
خر به بوسه و پیغام آب نمی خوره !
خربزه شیرین مال شغاله !
خربزه که خوردی باید پای لرزش هم بشینی !
خربزه میخواهی یا هندوانه : هر دو دانه !
خربیارو باقلا بار کن !
خر، پایش یک بار به چاله میره !
خرج که از کیسه مهمان بود---حاتم طایی شدن آسان بود!
خر چه داند قیمت نقل و نبات ؟
خر خالی یرقه میره !
خر، خسته - صاحب خر، ناراضی !
خر خفته جو نمی خوره !
خر دیزه است،به مرگ خودش راضی است تا ضرربصاحبش بزنه!
خر را با آخورمیخوره، مرده را با گور !
خر را جایی می بندند که صاحب خر راضی باشه !
خر را که به عروسی میبرند، برای خوشی نیست برای آبکشی است !
خر را گم کرده پی نعلش میگرده !
خر، رو به طویله تند میره !
خرس، تخم میکنه یا بچه ؟ از این دم بریده هر چی بگی برمیاد !
خرس در کوه، بو علی سیناست !
خرس شکار نکرده رو پوستشو نفروش !
خر سواری را حساب نمیکنه !
خر، سی شاهی ، پالون دو زار !
خر کریم را نعل کردن !
خر که جو دید، کاه نمیخوره !
خر، که علف دید گردن دراز میکنه !
خر گچ کش روز جمعه از کوه سنگ میاره !
خر لخت راپالانشو بر نمیدارند!
خر ما از کرگی دم نداشت !
خر ناخنکی صاحب سلیقه میشود !
خروار نمکه، مثقال هم نمکه !
خر وامانده معطل چشه !
خروسی را که شغال صبح میبره بگذار سر شب ببره !
خر، همان خره پالانش عوض شده !
خریت ارث نیست بهره خداداده س !
خری که از خری وابمونه باید یال و دمشو برید !
خوشبخت آنکه خورد و کِشت، بدبخت آنکه مرد و هِشت !
خواب پاسبان، چراغ دزده !
خنده کردن دل خوش میخواد و گریه کردن سر وچشم !
خواهر شوهر، عقرب زیر فرشه !
خواست زیر ابروشو برداره، چشماشو کور کرد !
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو !
خوبی لر به آنست که هر چه شب گوید روزنه انست !
خودتو خسته ببین، رفیقتو مرده !
خودشو نمیتونه نگهداره چطور منو نگهمیداره ؟
خود گوئی و خود خندی، عجب مرد هنر مندی !
خودم کردم که لعنت بر خودم باد !
خوردن خوبی داره ، پس دادن بدی !
خوشا بحال کسانی که مردند و آواز ترا نشنیدند !
خوشا چاهی که آب از خود بر آرد !
خوش بود گر محک تجربه آید بمیان --
تا سیه روی شود هر که دراو غش باشد .
خوش زبان باش در امان باش !
خولی بکفم به که کلنگی بهوا !
یک ده آباد به از صد شهر خراب !
خونسار است و یک خرس !
خیر در خانه صاحبش را میشناسد !
خیک بزرگ، روغنش خوب نمیشه !
ضرب المثل های ایرانی
فصل( د )
دادن بدیوانگی گرفتن بعاقلی !
دارندگیست و برازندگی !
داری طرب کن، نداری طلب کن !
داشتم داشتم حساب نیست، دارم دارم حسابه !
دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد !
دانا گوشت میخورد نادان چغندر !
دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه---هر دو جانسوز است اما این کجا و آن کجا!
دایه از مادر مهربانتر را باید پستن برید !
دختر، تخم تر تیزک است !
دختر تنبل، مادر کدبانو را دوست داره !
دخترمیخوهی ماماش را بین--کرباس میخواهی پهناش را ببین!
دختر همسایه هر چه چل تر برای ما بهتر !
دختری که مادرش تعریف بکنه برای آقا دائیش خوبه !
درازی شاه خانم به پهنای ماه خانم در !
در بیابان گرسنه را شلغم پخته به ز نقره خام !
در بیابان لنگه کفش، نعمت خداست !
در پس هر گریه آخر خنده ایست !
در جنگ، حلوا تقسیم نمیکنند !
در جوانی مستی، در پیری سستی، پس کی خدا پرستی ؟!
در جهان هر کس که داره نان مفت،میتواند حرفهای خوب گفت!
درجهنم عقربی هست که ازدستش به مار غاشیه پناه میبرند!
در جیبش را تار عنکبوت گرفته است !
در چهل سالگی طنبور میآموزد در گور استاد خواهد شد !
در حوضی که ماهی نیست ، قورباغه سپهسالاره !
در خانه ات را ببند همسایه تو دزد نکن !
در خانه اگر کس است یکحرف بس است !
در خانه بیعاره ها نقاره میزنند !
در خانه مور، شبنمی طوفانست !
در خانه هر چه، مهمان هر که !
درخت اگر متحرک شدی ز جای بجای --- نه جور اره کشیدی نه جفای تبر !
درخت پر بار، سنگ میخوره !
درخت پر بار، سنگ میخوره !
درخت کاهلی بارش گرسنگی است !
درخت کج جز بآتش راست نمیشه !
درخت گردکان باین بلندی --- درخت خربزه الله اکبر !
درخت هر چه بارش بیشتر بشه، سرش پائین تر میاد !
درد دل خودم کم بود، اینهم قرقر همسایه !
درد، کوه کوه میاد، مومو میره !
در دروازه را میشه بست، اما در دهن مردم و نمیشه بست !
در دنیا همیشه بیک پاشنه نمیچرخه !
در دنیا یه خوبی میمونه یه بدی !
در دیزی وازه، حیای گربه کجا رفته !
در زمستان، الو، به از پلوه !
در زمستان یه جل بهتر از یه دسته گله !
درزی در کوزه افتاد !
در زیر این گنبد آبنوسی، یکجا عزاست یکجا عروسی !
درس ادیب اگربودزمزمه محبتی-جمعه به مکتب آوردطفل گریز پای را.
در شهر کورها یه چشمی پادشاست !
در شهر نی سواران باید سوار نی شد !
در عفو لذتیست که در انتقام نیست !
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست !(حافظ شیرازی)
در کف شیر نر خونخواره ای--غیر از تسلیم و رضا کو چاره ای؟
در مجلس خود راه مده همچو منی را --- کافسرده دل افسرده کند انجمنی را !
درم داران عالم را کرم نیست --- کریمان را بدست اندر درم نیست !
در مسجده، نه کند نیست نه سوزوندنی !
در نمک ریختن توی دیگ باید به مرد پشت کرد !
درویش از ده رانده، ادعای کدخدائی کند !
درویش مومیائی، هی میگی و نمیائی !
درویش را گفتند : در دکانتو ببند دهنشو هم گذاشت !
در، همیشه بیک پاشنه نمیگرده !
درهفت آسمان یک ستاره نداره !
دزد،آب گرون میخوره !
دزد بازار آشفته میخواهد!
دزد باش و مرد باش !
دزد به یک راه میرود، صاحب مال به هزار راه !
دزد حاضر و بز حاضر !
دزد ناشی به کاهدون میزنه !
دزدی آنهم شلغم ؟ !
دزدی که نسیم را بدزدد دزد است !
دست بالای دست بسیاراست.(در جهان پیل مست بسیار است..)
دست به دنبک هر کی بزنی صدا میده !
دست بریده قدر دست بریده را میدونه !
دست بشکند در آستین، سر بشکند درکلاه !
دست بیچاره چون بجان نرسد---چاره جز پیرهن دریدن نیست!
دست بی هنر کفچه گدئیست !
دست پشت سر نداره !
دست پیش را گرفته که پس نیفته !
دستت چربه، بمال سرت !
دستت چو نمیرسد به خانم --- دریاب کنیز مطبخی را !
دستت چو نمیرسد به کوکو، خشکه پلو را فرو کو !
دست تنگی بدتر از دلتنگی است !
دست خالی برای تو سر زدن خوبه !
دست در کاسه و مشت در پیشانی !
دست، دست را میشناسه !
دست دکاندار تلخ است !
دست راست را از چپ نمیشناسه !
دستش به خر نمیرسه پالان خر را بر میدارد !
دستش به دم گاو بند شده !
دستش به عرب و عجم بند شده است !
دستش بدهنش میرسه !
دستش در کیسه خلیفه است !
دستش را به کمرش گرفته که از بیگی نیفته !
دستش شیره ایست یا دستش چسبناک است !
دستش را توی حنا گذاشت !
دست شکسته بکار میره، دل شکسته بکار نمیره !
دست شکسته وبال گردنه !
دستش نمک نداره !
دست کار دل و نمیکنه و دل کار دست و نمیکنه !
دستش کجه !
دست که به چوب بردی گربه دزده حساب کار خودشو میکنه !
دست که بسیار شد برکت کم می شود !
دست ما کوتاه و خرما برنخیل.(پای ما لنگ است و منزل بس دراز)
دست ننت درد نکنه !
دست و روت را بشور منم بخور !
دست و رویش را با آب مرده شور خانه شسته است !
دستی را که حاکم ببره خون نداره یا دیه نداره !
دستی را که نمیتوان برید باید بوسید !
دستی را که از من برید، خواه سگ بخورد خواه گربه !
دشمنان در زندن با هم دوست شوند !
دشمن دانا بلندت میکند --- بر زمینت میزند نادان دوست !
دشمن دانا که غم جان بود --- بهتر از دوست که نادان بود . (( نظامی ))
دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد . (( دانی که چه گفت زال با رستم گرد ))
دعا خانه صاحبش را میشناسد !
دعا کن (( الف )) بمیره یا دعا کن بابات بمیره !
دعوا سر لحاف ملا نصرالدین بود !
دلاکها که بیکار میشوند سر هم را میتراشند !
دل بیغم دراین عالم نباشد --- اگر باشد بنی آدم نباشد .
دل سفره نیست که آدم پیش هر کس باز کنه !
دلش درو طاقچه نداره !
دلم خوشه زن بگم اگر چه کمتر از سگم !
دلو همیشه از چاه درست در نمیاد !
دماغش را بگیری جانش در میاد !
دم خروس از جیبش پیداست !
دمش را توی خمره زده است !
دندن اسب پیشکشی را نمیشمارند !
دنده را شتر شکست، تاوانش را خر داد !
دنیا پس از مرگ ما، چه دریا چه سراب !
دنیا دمش درازه !
دنیا جای آزمایش است، نه جای آسایش !
دنیا، دار مکافاته !
دنیا را آب ببره او راخواب میبره !
دنیا را هر طور بگیری میگذره !
دنیایش مثل آخرت یزیده !
دنیا محل گذره !
دو تا در را پهلوی هم میگذارند برای اینست که به درد هم برسند!
دو خروس بچه از یک مرغ پیدا میشوند، یکی ترکی میخونه یکی فارسی !
دود از کنده بلند میشه !
دود، روزنه خودشو پیدا میکنه !
دو دستماله میرقصه !
دور اول و بد مستی ؟
دور دور میرزا جلاله ، یک زن به دو شوهر حلاله !
دوری و دوستی !
دوست آنست که بگریاند. دشمن آنست که بخنداند !
دوست همه کس، دوست هیچکس نیست !
دوستی بدوستی در، جو بیار زرد آلو ببر !
دوستی دوستی از سرت میکنند پوستی ؟!
دوصد گفته چو نیم کردار نیست !
دو صد من استخوان باید که صدمن بار بردارد !
دوغ در خانه ترش است !
دوغ و دوشاب در نظرش یکیست !
دو قرت و نیمش باقیه !
دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو ---
دوتای جامه اگر کهنه است و گر از نو .
هزار مرتبه بهتر بنزد ابن یمین --- زفرمملکت کیقباد و کیخسرو .
ده انگشت را خدا برابر نیافریده !
ده، برای کدخدا خوبه و برادرش !
ده درویش در گلیمی بخسبندودو پادشاه در اقلیمی نگنجند.
دهنش آستر داره !
دهنش چاک و بست نداره !
دهن مردم را نمیشود بست !
دهنه جیبش را تار عنکبوت گرفته !
دیده می بینه، دل میخواد !
دیر آمده زود میخواد بره !
دیر زائیده زود میخواد بزرگ کنه !
دیشب همه شب کمچه زدی کو حلوا ؟!
دیگ به دیگ میگه روت سیاه ، سه پایه میگه صل علی!
دیگران کاشتند ما خوردیم، ما میکاریم دیگران بخورند!
دیگ ملا نصرالدین است !
دیوار حاشا بلنده !
دیوار موش داره ، موش هم گوش داره !
دیوانه چو دیوانه به بیند خوشش آید !
ضرب المثل های ایرانی
فصل (ذ )
ذات نایافته از هستی بخش --- کی تواند که شود هستی بخش؟!
ذره ذره کاندرین ارض و سماست-جن خود را همچو کاه و کهرباست.
ذره ذره جمع گردد وانگهی دریا شود .
ضرب المثل های ایرانی
فصل( ر )
راستی هیبت اللهی یا میخواهی منو بترسونی ؟!
راه دزد زده تا چهل روز امنه !
راه دویده، کفش دریده !
رحمت بکفن دزد اولی !
رخت دو جاری را در یک طشت نمیشه شست !
رستم است و یکدست اسلحه !
رستم در حمام است !
رستم صولت و افندی پیزی !
رسیده بود بلایی ولی به خیر گذشت .((نریخت درد می و محتسبز دیر گذشت..)
رطب خورده کی منع رطب چون کند !
رفت زیر ابروش را برداره چشمش را هم کور کرد !
رفت به نان برسه بجان رسید !
رفتم ثواب کنم کباب شدم !
رفتم خونه خاله دلم واشه ، خاله خسبید دلم پوسید !
رفتم شهر کورها ، دیدم همه کور، منهم کور !
رقاصه نمیتونست برقصه میگفت زمین کجه !
رند را بند و قحبه را پند سود نکند !
رنگم ببین و حالمو نپرس !
روبرو خاله و پشت سر چاله !
روده بزرگه روده کوچیکه رو خورد !
روز از نو، روزی از نو !
روز گار آئینه را محتاج خاکستر کند !
روزگار است اینکه گه عزت دهد و گه خوار دارد--چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد .
روزه خوردنشو دیدم، ولی نماز کردنش را ندیده ام !
روزی به قدمه !
روزی گریه دست زن شلخته است !
روضه خوان پشمه چال است !
روغن چراغ ریخته وقف امامزاده !
روغن روی روغن میره ، بلغور، خشک میمونه !
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز-تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی.)
روی گدا سیاهه ولی کیسه اش پره !
ریسمان سوخت و کجیش بیرون نرفت !
ریش و قیچی هر دو در دست شماست !
ضرب المثل های ایرانی
فصل (ز )
ز آب خرد، ماهی خرد خیزد ---نهنگ آن به که از دریا گریزد !
زاغم زد و زو غم زد، پس مانده کلاغ کورم زد !
زبان بریده بکنجی نشسته صم بکم --- به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم .
زبان خر را خلج میدونه !
زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون میآورد !
زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد--بهوش باش که سر در سر زبان نکنی .
زبان گوشت است بهر طرف که بچرخانی میچرخه !
زخم زبان از زخم شمشیر بدتره !
زدی ضربتی ضربتی نوش کن !
زرد آلو را میخورند برای هسته اش !
زرنگی زیاد فقر میآره !
زرنگی زیاد مایه جوانمرگیست !
ز عشق تا بصبوری هزار فرسنگ است!(دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است؟)
زعفران که زیاد شد بخورد خر میدهند !
زکوة تخم مرغ یک دانه پنبه دونه است !
زمانه ایست که هر کس بخود گرفتار است!(تو هم در آینه حیران حسن خویشی..)
زمانه با تو نسازد، تو با زمانه بساز!
زمستان رفت و رو سیاهی به زغال موند !
زن آبستن گل میخوره اما گل داغستان !
زن ازغازه سرخ رو شود و مرد از غزا !
زن بد را اگر در شیشه هم بکنند کار خودشو میکنه !
زن بلاست ، اما الهی هیچ خانه ای بی بلا نباشه !
زن بیوه را میوه اش میخواهند !
زن تا نزائیده دلبره، وقتیکه زائید مادره !
زن جوان را تیری به پهلو نشیند به که پیری !
زن راضی، مرد راضی، گور پدر قاضی !
زن سلیطه سگ بی قلاده است !
زن که رسید به بیست، باید بحالش گریست !
زنگوله پای تابوت !
زن نجیب گرفتن آسونه، ولی نگهداریش مشکله !
زن و شوهر جنگ کنند، ابلهان باور کنند !
زنی که جهاز نداره، اینهمه ناز نداره !
زورش بخر نمیرسه پالون خر را بر میداره !
زور داری، حرفت پیشه !
زور دار پول نمیخواد، بی زور هم پول نمیخواد !
زهر طرف که کشته شود اسلام است !
زیر اندزش زمین است و رواندازش آسمون !
زیر پای کسی پوست خربزه گذاشتن !
زیر دمش سست است !
زیر دیگ اتش است و زیر آدم آدم !
زیر سرش بلنده !
زیر شالش قرصه !
زیر کاسه نیم کاسه ایست .
زیره به کرمان میبره !
ضرب المثل های ایرانی
فصل ( س )
سال به دوازده ماه ما می بینیم یکدفعه هم تو ببین !
سال به سال دریغ از پارسال !
سالها میگذاره تا شنبه به نوروز بیفته !
سالی که نکوست از بهارش پیداست !
سبوی خالی را بسبوی پر مزن !
سبوی نو آب خنک دارد !
سبیلش آویزان شد !
سبیلش را باید چرب کرد !
سپلشت آید و زن زاید و مهمان عزیزت برسد !
سخن خود تو کجا شنیدی، اونجا که حرف مردمو شنیدی!
سر بریده سخن نگوید !
سر بزرگ بلای بزرگ داره !
سر بشکنه در کلاه، دست بشکنه در آستین !
سر بی صاحب میتراشه !
سر بیگناه، پای دار میره اما بالای دار نمیره !
سر پیری و معرکه گیری !
سر تراشی را از سر کچل ما میخواد یاد بگیره !
سر حلیم روغن میرود !
سر خر باش، صاحب زر باش !
سر را با پنبه میبرد !
سر را قمی می شکنه تاوانش را کاشی میده !
سر زلف تو نباشد سر زلف دگری !
سرش از خودش نیست .
سرش به تنش زیادی میکنه !
سرش به کلاش میارزه !
سرش بوی قرمه سبزی میده !
سرش توی حسابه !
سرش توی لاک خودشه !
سرش جنگه اما دلش تنگه !
سرش را پیراهن هم نمیدونه !
سر قبری گریه کن که مرده توش باشه !
سر قبرم کثافت نکن از فاتحه خواندنت گذشتم !
سر کچل را سنگی و دیوانه را دنگی !
سر کچل و عرقچین !
سرکه مفت از عسل شیرین تره !
سرکه نقد بهتر از حلوای نسیه است !
سرکه نه در راه عزیزان بود--بار گرانیست کشیدن بدوش !
سر گاو توی خمره گیر کرده !
سر گنجشکی خورده !
سر گنده زیر لحافه !
سرم را میشکنه نخودچی جیبم میکنه !
سرم راسرسری متراش ای استاد سلمانی-که ما هم در دیارخود سری داریم و سامانی.
سرنا را از سر گشادش میزنه !
سرناچی کم بود یکی هم از غوغه اومد !
سری را مه درد نیمکند دستمال مبند !
سری که عشق ندارد کدوی بی بار است.(لبی که خنده ندارد شکاف دیوار است..)
سری که عشق ندارد کدوی بی بار است.(لبی که خنده ندارد شکاف دیوار است.)
سزای گرانفروش نخریدنه !
سسک هفت تا بچه میآره یکیش بلبله !
سفره بی نان جله، کوزه بی آب گله !
سفره نیفتاده ( نینداخته ) بوی مشک میده !
سفره نیفتاده یک عیب داره ! سفره افتاده هزار عیب !
سفیدسفیدصدتومن،سرخ وسفیدسیصد تومن،حالا که رسیدبه سبزه هرچی بگی میارزه!
سقش سیاه است !
سگ بادمش زیر پاشو جارو میکنه !
سگ باش، کوچک خونه نباش !
سگ پاچه صاحبش را نمیگیره !
سگ، پدر نداشت سراغ حاج عموشو میگرفت !
سگ چیه که پشمش باشه !
سگ درحضور به از برادر دور !
سگ در خانه صاحبش شیره !
سگ داد و سگ توله گرفت !
سگ دستش نمیشه داد که اخته کنه !
سگ را که چاق کنند هار میشه !
سگ زرد برادر شغاله !
سگست آنکه با سگ رود در جوال !
سگ سفید ضرر پنبه فروشه !
سگ سیر دنبال کسی نمیره !
سگش بهتر از خودشه !
سگ که چاق سد گوشتش خوراکی نمیشه !
سگ گر و قلاده زر ؟!
سگ ماده در لانه، شیر است !
سگ نازی آباده، نه خودی میشناسه نه غریبه !
سگ نمک شناس به از آدم ناسپاس !
سگی به بامی جسته گردش به ما نشسه !
سگی که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد !
سگی که پارس کنه ، نمیگیره !
سلام روستائی بی طمع نیست !
سنده را انبر دم دماغش نمیشه برد !
سنگ به در بسته میخوره !
سنگ بزرگ علامت نزدنه !
سنگ بنداز بغلت واشه !
سنگ خاله قورباغه را گرو میکشه !
سنگ کوچک سر بزرگ را میشکنه !
سنگ مفت، گنجشک مفت !
سنگی را که نتوان برداشت باید بوسد و گذاشت !
سواره از پیاده خبر نداره، سیر از گرسنه !
سودا، به رضا، خویشی بخوشی .
سودا چنان خوشست که یکجا کند کسی!(دنیا و آخرت به نگاهی فروختیم))
سودا گر پنیر از شیشه میخوره !
سودای نقد بوی مشک میده !
سوراخ دعا را گم کرده !
سوزن، همه را میپوشونه اما خودش لخته !
سوسکه از دیوار بالا میرفت مادرش میگفت:قربون دست و پای بلوریت!
سهره ( سیره ) رنگ کرده را جای بلبل میفروشه !
سیب سرخ برای دست چلاق خوبه ؟!
سیب مرا خوردی تا قیامت ابریشم پس بده !
سیبی که بالا میره تا پائین بیاد هزار چرخ میخوره !
سیبی که سهیلش نزندرنگ ندارد!(تعلیم معلم بکسی ننگ ندارد)
سیلی نقد به از حلوای نسیه !
ضرب المثل های ایرانی
فصل ( ش )
شاگرد اتو گرم، سرد میارم حرفه، گرم میارم حرفه !
شاه خانم میزاد، ماه خانم درد میکشه !
شاه می بخشه شیخ علیخان نمی بخشه !
شاهنامه آخرش خوشه !
شب دراز است و قلندر بیکار !
شب سمور گذشت و لب تنور گذشت !
شب عید است و یار از من چغندر پخته میخواهد --- گمانش میرسد من گنج قارون زیر سر دارم !
شبهای چهارشنبه هم غش میکنه !
شپش توی جیبش سه قاب بازی میکنه !
شپش توی جیبش منیژه خانومه !
شتر اگر مرده هم باشد پوستش بار خره !
شتر بزرگه زحمتش هم بزرگه !
شتر پیر شد و شاشیدن نیاموخت !
شتر خوابیده شم بلندتر از خر ایستاده است !
شتر در خواب بیند پنبه دانه --- گهی لف لف خورد گه دانه دانه !
شتر دیدی ندیدی ؟!
شتر را چه به علاقه بندی ؟
شتر را گفتند : چرا شاشت از پسه ؟ گفت : چه چیزم مثل همه کسه !
شتر را گفتند : چرا گردنت کجه ؟ گفت : کجام راسته !
شتر را گفتند : چکاره ای ؟ گفت : علاقه بندم . گفتند : از دست و پنجه نرم و نازکت پیداست
شتر را گم کرده پی افسارش میگرده !
شتر سواری دولا دولا نمیشه !
شتر که نواله میخواد گردن دراز میکنه !
شتر کجاش خوبه که لبش بده ؟!
شتر گاو پلنگ !
شتر مرد و حاجی خلاص !
شتر مرغ را گفتند : بار بردار . گفت : من مرغم . گفتند : پرواز کن . گفت : من شترم !
شترها را نعل میکردند، کک هم پایش را بلند کرد !
شراب مفت را قاضی هم میخوره !
شریک اگر خوب بود خدا هم شریک میگرفت !
شریک دزد و رفیق قافله !
شست پات توی چشمت نره !
شش ماهه به دنیا اومده !
شعر چرا میگی که توی قافیه اش بمونی ؟!
شغال، پوزش بانگور نمیرسه میگه ترشه !
شغال ترسو انگور خوب نمیخوره !
شغال که از باغ قهر کنه منفعت باغبونه !
شغالی که مرغ میگیره بیخ گوشش زرده !
شکمت گوشت نو بالا آورده !
شکم گشنه، گوز فندقی !
شلوار نداره، بند شلوارش را می بنده !
شمر جلودارش نمیشه !
شنا بلد نیست زیر آبکی هم میره !
شنا بلد نیست زیر آبکی هم میره !
شنونده باید عاقل باشه !
شنیدی که زن آبستن گل میخوره اما نمیدونی چه گلی !
شوهر کردم وسمه کنم نه وصله کنم !
شوهر برود کاروانسرا، نونش بیاد حرمسرا !
شوهرم شغال باشد، نونم در تغار باشد !
شیر بی یال و اشکم که دید --- اینچنین شیری خدا هم نافرید . (( مولوی ))
ضرب المثل های ایرانی
فصل ( ص )
صابونش به جامه ما خورده !
صبر کوتاه خدا سی ساله !
صداش صبح در میاد !
صد پتک زرگر، یک پتک آهنگر !
صد تا گنجشک با زاق و زوقش نیم منه !
صد تا چاقو بسازه، یکیش دسته نداره !
صد تومن میدم که بچه ام یکشب بیرون نخوابه وقتی خوابید ، چه یکشب چه هزار شب !
صد رحمت به کفن دزد اولی !
صد سال گدائی میکنه هنوز شب جمعه را نمیدونه !
صد سر را کلاه است و صد کور را عصا !
صد من پرقو یکمشت نیست !
صد من گوشت شکار به یک چس تازی نمیارزه !
صد موش را یک گربه کافیه !
صفراش به یک لیمو می شکنه !
صنار جیگرک سفره قلمگار نمی خواد !
صنار میگیرم سگ اخته میکنم، یه عباسی میدم غسل میکنم !
ضرب المثل های ایرانی
فصل ( ض )
ضرب خورده جراحه !
ضرر را از هر جا جلوشو بگیری منفعته !
ضامن روزی بود روزی رسان !
ضرر بموقع بهتر از منفعت بیموقعه !
ضرر کار کن، کار نکردنه !
ضرب المثل های ایرانی
فصل ( ط )
طاس اگر نیک نشیند همه کس نراد است !
طالع اگر اری برو دمر بخواب !
طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق --- تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش !(( سعدی ))
طبل تو خالیست !
طبیب بیمروت، خلق را رنجور میخواهد !
طشت طلا رو سرت بگیر و برو !
طعمه هر مرغکی انجیر نیست !
طمع آرد بمردان رنگ زردی !
طمع پیشه را رنگ و رو زرده !
طمع را نباید که چندان کنی --- که صاحب کرم را پشیمان کنی !
طمع زیاد مایه جونم مرگی ( جوانمرگی ) است !
طمعش از کرم مرتضی علی بیشتره !
ضرب المثل های ایرانی
فصل ( ظ )
ظالم پای دیوار خودشو میکنه !
ظالم دست کوتاه !
ظالم همیشه خانه خرابه !
ظاهرش چون گور کافر پر حلل --- باطنش قهر خدا عزوجل !
ضرب المثل های ایرانی
فصل ( ع )
عاشقان را همه گر آب برد --- خوبرویان همه را خواب برد . (( ایرج میرزا ))
عاشق بی پول باید شبدر بچینه !
عاشقم پول ندارم کوزه بده آب بیارم !
عاشقی پیداست از زاری دل --- نیست بیماری چو بیماری دل . (( مولوی ))
عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد ! (( حافظ ))
عاشقی کار سری نیست که بر بالین است ! (( سعدی ))
عاقبت جوینده بابنده بود ! (( مولوی))
عاقبت گرگ زاده گرگ شود --- گر چه باآدمی بزرگ شود . (( سعدی ))
عاقل بکنار آب تا پل میجست --- دیوانه پا برهنه از آب گذشت !
عاقل گوشت میخوره، بی عقل بادمجان !
عالم بی عمل، زنبور بی عسله !
عالم شدن چه آسون آدم شدن چه مشکل !
عالم ناپرهیزکار، کوریست مشعله دار !
عبادت بجز خدمت خلق نیست --- به تسبیح و سجاده و دلق نیست !
عجب کشگی سابیدیم که همش دوغ پتی بود !
عجله، کار شیطونه !
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد !
عذر بدر از گناه !
عروس بی جهاز، روزه بی نماز، دعای بی نیاز، قرمه بی پیاز !
عروس تعریفی عاقبت شلخته در آمد !
عروس که بما رسید شب کوتاه شد !
عروس مردنی را گردن مادر شوهر نگذارید !
عروس میاد وسمه بکشه نه وصله بکنه !
عروس نمیتونست برقصه میگفت : زمین کجه !
عروس را که مادرش تعریف کنه برای آقا دائیش خوبه !
عروس که مادر شوهر نداره اهل محل مادر شوهرشند !
عزیز کرده خدا را نمیشه ذلیل کرد !
عزیز پدر و مادر !
عسس بیا منو بگیر !
عسل در باغ هست و غوره هم هست !
عسل نیستی که انگشتت بزنند !
عشق پیری گر بجنبد سر به رسوائی زند !
عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان بسته اند !
عقلش پاره سنگ بر میداره !
عقل که نیست جون در عذابه !
عقل مردم به چشمشونه !
عقل و گهش قاطی شده
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد.(..دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
علاج بکن کز دلم خون نیاید . (( سرشک از رخم پاک کردن چه حاصل ..
علف بدهان بزی باید شیرین بیاد !
عیدت را اینجا کردی نوروزت را برو جای دیگه !
ضرب المثل های ایرانی
فصل ( غ )
غاز میچرونه !
غربال راجلوی کولی گرفت وگفت:منوچطورمیبینی؟گفت:هرطورکه تومنومیبینی!
غلام به مال خواجه نازد و خواجه به هر دو !
غلیان بکشیم یا خجالت ! (( مائیم میان این دو حالت ... ))
غم مرگ برادر را برادر مرده میداند !
غوره نشده مویز شده است !
ضرب المثل های ایرانی
فصل ( ف )
فردا که برمن و تو وزد باد مهرگان --- آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست ؟ (( ناصر خسرو))
فرزند بی ادب مثل انگشت ششمه، اگر ببری درد داره ، اگر هم نبری زشته !
فرزند عزیز نور دیده --- از دبه کسی ضرر ندیده !
فرزند کسی نمیکند فرزندی --- گر طوق طلا به گردنش بر بندی !
فرزند عزیز دردونه، یا دنگه یا دیوونه !
فرشش زمینه، لحافش آسمون !
فرش، فرش قالی، ظرف، ظرف مس، دین، دین محمد !
فضول را بجهنم بردند گفت : هیزمش تره !
فقیر، در جهنم نشسته است !
فکر نان کن که خربزه آبه !
فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه !
فلک فلک، بهمه دادی منقل، به ما ندادی یک کلک !
فواره چون بلند شود سرنگون شود !
فیل خوابی می بیند و فیلبان خوابی !
فیلش یاد هندوستان کرده !
فیل و فنجان !
فیل زنده اش صد تومنه، مرده شم صد تومنه !
«ق»
ضرب المثل های ایرانی
قاپ قمار خونه است !
قاتل بپای خود پای دار میره !
قاچ زین را بگیر اسب دوانی پیشکشت !
قاشق سازی کاری نداره، مشت میزنی توش گود میشه، دمش را میکشی دراز میشه !
قاشق نداری آش بخوری نونتو کج کن بیل کن !
قاطر را گفتند : پدرت کیست ؟ گفت : اسب آقادائیمه !
قاطر را گفتند : پدرت کیست ؟ گفت : اسب آقادائیمه !
قاطر پیش آهنگ آخرش توبره میشه !
قبا سفید قبا سفیده !
قبای بعد از عید برای گل منار خوبه !
قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر، گوهری .
قران کنند حرز و امام مبین کشند ! (( یاسین کنند ورد وبه طاها کشند تیغ ... ))
قربون برم خدا رو، یک بام و دو هوا رو، اینور بام گرما را اون ور بام سرمارو !
قربون بند کیفتم، تا پول داری رفیقتم !
قربون سرت آقا ناشی، خرجم با خودم آقام تو باشی !
قربون چشمهای بادومیت - ننه من بادوم !
قربون چماق دود کشت کاه، بده جوش پیشکشت !
قرض که رسید به صد تومن، هر شب بخور قیمه پلو !
قسمت را باور کنم یا دم خروس را ؟!
قسم نخور که باور کردم !
قلم ، دست دشمنه !
قم بید و قنبید، اونهم امسال نبید !
قوم و خویش، گوشت هم را میخورند استخوان هم را دور نمیندازند .
«ک»
ضرب المثل های ایرانی
کاچی بهتر از هیچی است !
کار از محکم کاری عیب نمیکنه !
کار بوزینه نیست نجاری !
کار خر و خوردن یابو !
کارد، دسته خودشو نمی بره !
کار نباشه زرنگه !
کار، نشد نداره !
کار هر بز نیست خرمن کوفتن --- گاو نر میخواهد و مرد کهن .
کاری بکن بهر ثواب - نه سیخ بسوزه نه کباب !
کاسه گرمتر از آش !
کاسه جائی رود که شاه تغار باز آید !
کاسه را کاشی میشکنه، تاوانش را قمی میده !
کاشکی را کاشتند سبز نشد !
کاشکی ننم زنده میشد - این دورانم دیده میشد !
کافر همه را بکیش خود پندارد !
کاه از خودت نیست کاهدون که از خودته !
کاه بده، کالا بده، دو غاز و نیم بالا بده !
کاه پیش سگ، استخوان پیش خر !
کاه را در چشم مردم می بینه کوه را در چشم خودش نمی بینه !
کاهل به آب نمیرفت، وقتی میرفت خمره میبرد !
کباب پخته نگردد مگر به گردیدن !
کبکش خروس میخونه !
کپه هم با فعله است ؟!
کجا خوشه؟ اونجا که دل خوشه !
کج میگه اما رج میگه !
کچلی را گفتند: چرا زلف نمیگذاری ؟ گفت : من از این قرتی گریها خوشم نمیاد !
کچل نشو که همه کچلی بخت نداره !
کچلیش، کم آوازش !
کدخدا را ببین ، ده را بچاپ !
کرایه نشین، خوش نشینه !
کرم داران عالم را درم نیست --- درم داران عالم را کرم نیست !
کرم درخت از خود درخته !
کژدم را گفتند: چرا بزمستان در نمیآئی ؟ گفت : بتابستانم چه حرمت است که در زمستان نیز بیرون آیم ؟!
کس را وقوف نیست که انجام کار چیست ! (( هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار )) [[ حافظ ]]
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من !
کسی دعا میکنه زنش نمیره که خواهر زن نداشته باشه !
کسی را در قبر دیگری نمی گذارند !
کسی که از آفتاب صبح گرم نشد از آفتاب غروب گرم نمیشه !
کسی که از گرگ میترسه گوسفند نگه نمیداره !
کسی که را مادرش زنا کنه، با دیگران چها کنه !
کسی که منار میدزده ، اول چاهش را میکنه !
کسی که خربزه می خوره، پای لرزش هم میشینه !
کشته از بسکه فزونست کفن نتوان کرد !
کفاف کی دهد این باده بمستی ما --- خم سپهر تهی شد ز می پرستی ما .
کف دستی که مو نداره از کجاش میکنند ؟!
کفتر صناری، یاکریم نمیخونه !
کفتر چاهی جاش توی چاهه !
کفشات جفت ، حرفات مفت !
کفشاش یکی نوحه میخونه، یکی سینه میزنه !
کفگیرش به ته دیگ خورده !
کلاغ آمد چریدن یاد بگیره پریدن هم یادش رفت !
کلاغ از وقتی بچه دار شد ، شکم سیر بخود ندید !
کلاغ از باغمون قهر کرد، یک گردو منفعت ما !
کلاغ از باغمون قهر کرد، یک گردو منفعت ما !
کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیره راه رفتن خودش هم یادش رفت !
کلاغ، روده خودش در آمده بود اونوقت میگفت : من جراحم !
کلاغ سر لونه خودش قارقار نمیکنه !
کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی !
کلاه را که به هوا بیندازی تا پائین بیاید هزار تا چرخ میخوره !
کلاه کچل را آب برد گفت : برای سرم گشاد بود !
کلفتی نون را بگیر و نازکی کار را !
کلوخ انداز را پاداش سنگ است --- جواب است ای برادر این نه جنگ است .
کله اش بوی قرمه سبزی میده !
کله پز برخاست سگ جایش شنست !
کله گنجشکی خورده !
کمال همنشین در من اثر کرد --- وگر نه من همان خاکم که هستم . [[ سعدی]]
کم بخور همیشه بخور !
کمم گیری کمت گیرم - نمرده ماتمت گیرم !
کنار گود نشسته میگه لنگش کن !
کند همجنس با همجنس پرواز ! (( کبوتر با کبوتر باز با باز ...))
کنگر خورده لنگر انداخته !
کور از خدا چی میخواهد ؟ دو چشم بینا !
کور خود و بینای مردم !
کورشه اون دکانداری که مشتری خودشو نشناسه !
کور را چه به شب نشینی !
کور کور را میجوره آب گودال را !
کور هر چی توی چنته خودشه خیال میکنه توی چنته رفیقش هم هست !
کوری دخترش هیچ، داماد خوشگل هم میخواهد !
کوزه خالی، زود از لب بام میافته !
کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره !
کوزه نو آب خنک داره !
کوزه نو دو روز آب را سرد نگه میداره !
کوسه دنبال ریش رفت سیبیلشم از دست داد !
کوسه و ریش پهن !
کو فرصت ؟!
کوه بکوه نمیرسه، آدم به آدم میرسه !
کوه ، موش زائیده
«گ»
ضرب المثل های ایرانی
گابمه و آبمه و نوبت آسیابمه !
گاو پیشانی سفیده !
گاوش زائیده !
گاو نه من شیر !
گاه باشد که کودک نادان --- بغلط بر هدف زند تیری !
گاهی از سوراخ سوزن تو میره گاهی هم از دروازه تو نمیره !
گدارو که رو بدی صاحبخونه میشه !
نرمی ز حد مبر که چو دندان مار ریخت--هر طفل نی سوار کند تازیانه اش!
گذر پوست به دباغخانه میافته !
گر بدولت برسی مست نگردی مردی !
گر بری گوش و گر زنی دمبم --- بنده از جای خود نمی جنبم !
گربه برای رضای خدا موش نمیگیره !
گربه تنبل را موش طبابت میکنه !
گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه بو میده !
گربه را دم حجله باید کشت !
گربه را اگر در اطاق حبس کنی پنجه بروت میزنه !
گربه را گفتند : گهت درمونه خاک پاشید روش !
گربه روغن میخوره خانم دهنش بو میکنه !
گربه شب سموره !
گربه شیر است در گرفتن موش --- لیک موش است در مصاف پلنگ !
گربه مسکین اگر پر داشتی --- تخم گنجشک از زمین بر داشتی !
گر تو بهتر میزنی بستان بزن !
گر تو قرآن بدین نمط خوانی --- ببری رونق مسلمانی را ! [[ سعدی]]
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را ! ((در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند.)
گر جمله کائنات کافر گردند --- بر دامن کریاش ننشیند گرد !
گر حکم شود که مست گیرند --- درشهرهر آنچه هست گیرند !
گردر همه دهر یک سر نیشتراست--بر پای کسی رود که از همه درویشتر است!
گر در یمنی چو با منی پیش منی --- ور پیش منی چو بی منی در یمنی !
گرد نام پدر چه میگردی ؟ --- پدر خویش باش اگر مردی ! [[ سعدی]]
گرز به خورند پهلوون !
گر زمین و زمان بهم دوزی --- ندهندت زیاده از روزی !
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازیم !
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست ؟!
گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده !
گرهی که با دست باز میشه نباید با دندان باز کرد !
گفت پیغمبر که چون کوبی دری --- عاقبت زآن در برون آید سری !
گفت : چشم تنگ دنیا دار را --- یا قناعت پر کند یا خاک گور ![[ سعدی]]
گفت : چشم تنگ دنیا دار را --- یا قناعت پر کند یا خاک گور ![[ سعدی]]
گفت:خونه قاضی عروسیست.گفت:بتو چه؟گفت:مرا هم دعوت کرده اند.گفت:بمن چه؟!
گفت : استاد! شاگردان از تو نمیترسند. گفت : منهم از شاگردها نمیترسم !
گفتند : خرس تخم میذاره یا بچه ؟ گفت : از این دم بریده هر چی بگی بر میاد!
گفتند : خربزه و عسل با هم نمیسازند . گفت : حالا که همچین ساخته اند که دارند منو از وسط بر میدارند !
گفتند : خربزه و عسل با هم نمیسازند . گفت : حالا که همچین ساخته اند که دارند منو از وسط بر میدارند !
گفتند : خربزه میخوری با هندوانه ؟ گفت : هر دودانه !
گفت : نوری خونه است ؟ گفتند : علاوه بر نوری دخترش هم خونه است . گفت : نور علی نور !
گل زن و شوهر را از یک تغار برداشته اند !
گله گیهات بسرم ایشالاه عروسی پسرم !
گنج بی مار و گل بی خار نیست--شادی بی غم در این بازار نیست![مولوی]
گنجشک امسال رو باش که گنجشک پارسالی را قبول نداره !
گنجشک با باز پرید افتاد و ماتحتش درید !
گنجشک با زاغ زوغش بیست تاش یه قرونه، گاو میش یکیش صد تومنه !
گندم از گندم بروید جو ز جو ! ((از مکافات عمل غافل نشو ... )[ مولوی]
گندم خوردیم از بهشت بیرونمان کردند !
گوساله بسته را میزنه !
گوسفند امام رضا را تا چاشت نمیچرونه !
گوسفند بفکر جونه، قصاب به فکر دنبه !
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من---آنچه البته بجائی نرسد فریادست!
گوشت جوان لب طاقچه است !
گوشت را از ناخن نمیشه جدا کرد !
گوشت را از بغل گاو باید برید !
گوشت رانم را میخورم منت قصاب رو نمیکشم !
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض--ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ مرجان نشود!
گه جن خورده !
گیرم پدر تو بود فاضل --- از فضل پدر تو را چه حاصل ! [[ نظامی]]
گیرم که مار چوبه کند تن بشکل مار--کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست!
گیسش را توی آسیا سفید نکرده !
«ل»
ضرب المثل های ایرانی
لاف در غریبی، گور در بازار مسگرها !
لالائی میدونی چرا خوابت نمیبره !
لب بود که دندون اومد !
لر اگر ببازار نره بازار میگنده !
لقمان حکیم را گفتند : ادب از که آموختی ؟ گفت : از بی ادبان ! [[گلستان سعدی]]
لگد به گور حاتم زده !
لولهنگش آب میگیره !
لیلی را از چشم مجنون باید دید !
«م »
ضرب المثل های ایرانی
ما از خیک دست برداشتیم خیک از ما دست بر نمیداره !
ما اینور جوب تو اونور جوب !
ما اینور جوب تو اونور جوب، فحش بده فحش بستون، پیراهن یکی شانزده تومنه !
مادر را دل سوزد، دایه را دامن !
مادر زن خرم کرده، توبره بر سرم کرده !
مادر که نیست با زن بابا باید ساخت !
مادر مرده را شیون میاموز !
مارا باش که از بز دنبه میخواهیم !
مار بد بهتر بود از یار بد !
مار پوست خودشو ول میکنه اما خوی خودشو ول نمیکنه !
مار تا راست نشه بسوراخ نمیره !
مار خورده افعی شده !
مار خیلی از پونه خوشش میاد دم لونه اش سبز میشه !
مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسه !
مار گیر را آخرش مار میکشه !
مار مهره، هر ماری نداره !
مار هر کجا کج بره توی لونه خودش راست میره !
ماست را که خوردی کاسه شو زیر سرت بزار !
ماستها را کیسه کردند !
ماست مالی کردن !
ماستی که ترشه از تغارش پیداست !
ماست نیستی که انگشتت بزنند !
ما صد نفر بودیم تنها، اونها سه نفر بودند همراه !
ما که خوردیم اما نگی یارو خر بود سیرابیت نپخته بود !
ما که در جهنم هستیم یک پله پائین تر !
ما که رسوای جهانیم غم عالم پشمه !
مال است نه جان است که آسان بتوان داد !
مال بد بیخ ریش صاحبش !
مال به یکجا میره ایمون به هزار جا !
مالت را خار کن خودت را عزیز کن !
مال خودت را محکم نگهدار همسایه را دزد نکن !
مال خودم مال خودم مال مردمم مال خودم !
مال دنیا وبال آخرته !
مال ما گل مناره، مال مردم زیر تغاره !
مال مفت صرافی نداره !
پول باد آورده چند و چون نداره !
مال ممسک میراث ظالمه !
مال همه ماله، مال من بیت الماله !
ماما آورده را مرده شور میبره !
ماما که دو تا شد سر بچه کج در میاد !
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون---او بمطلب ها رسید و ما هنوز آواره ایم.
ماه درخشنده چو پنهان شود --- شب پره بازیگر میدان شود!
ما هم تون را میتابیم هم بوق را میزنیم !
ماه همیشه زیر ابر پنهان نمیمونه !
ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است !
ماهی ماهی رو میخوره، ماهی خوار هر دو را !
ماهی و ماست ؟ عزرائیل میگه بازم تقصیر ماست ؟
مبارک خوشگل بود ابله هم درآورد !
مثقال نمکه خروار هم نمکه !
مثل سیبی که از وسط نصف کرده باشند !
مثل کنیز ملا باقر !
مرد چهل ساله تازه اول چلچلیشه !
مرد خردمند هنر پیشه را--عمر دو بایست در این روزگار*تا به یکی تجربه آموختن--با دگری تجربه بردن بکار.
مرد که تنبوتش دو تا شد بفکر زن نو میافته !
مرده را رو که رو بدی بکفن خودش میرینه !
مردی را پای دار میبردند زنش میگفت : یه شلیته گلی برای من بیار !
مردی که نون نداره اینهمه زبون نداره !
مرغ بیوقت خوان را باید سر برید !
مرغ زیرک که میرمید از دام - با همه زیرکی بدام افتاد !
مرغ گرسنه ارزن در خواب می بینه !
مرغ، هم تخم میکمه هم چلغوز!
مرغ همسایه غازه !
مرغی را که در هواست نباید به سیخ کشید !
مرغ یه پا داره !
مرغی که انجیر میخوره نوکش کجه !
مرگ برای من، گلابی برای بیمار !
مرگ به فقیر و غنی نگاه نمیکنه !
مرگ خر عروسی سگه !
مرگ خوبه اما برای همسایه !
مرگ میخواهی برو گیلان !
مرگ یه بار شیون یه بار !
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد ! (( نابرده رنج گنج میسر نمی شود.)
مزد خر سور چرونی خر سواریست !
مزد دست مهتر چس یابوست !
مسجد نساخته گدا درش ایستاده !
مشتری آخر شب خونش پای خودشه !
مشک خالی و پرهیز آب !
معامله با خودی غصه داره !
معامله نقد بوی مشک میده !
معما چو حل گشت آسان شود !
مغز خر خورده !
مفرداتش خوبه اما مرده شور ترکیبشو ببره !
مگس به فضله ش بشینه تا مورچه خور دنبالش میدوه !
مگه سیب سرخ برای دست چلاق خوبه ؟!
مگه کاشونه که کپه با فعله است ؟
ملا شدن چه آسون، آدم شدن چه مشکل !
ملا نصرالدین صنار میگرفت سگ اخته میکرد یکعباسی میداد میرفت حموم!
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم-- تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.
من از بیگانگان هرگز ننالم ---که با من هر چه کرد آن آشنا کرد .
من کجا و خلیفه در بغداد !
من میگم خواجه ام تو میگی چند تا چه داری ؟!
من میگم نره تو میگی بدوش !
من میگم انف، تو نگو انف، تو بگو انف !
من نمیگویم سمندر باش یا پروانه باش--چون بفکر سوختن افتاده ای مردانه باش.
من نوکر حاکمم نه نوکر بادنجان !
موریانه همه چیز خونه را میخوره جز غم صاحب خونه را !
موش به سوراخ نمیرفت جارو به دم بست !
موش چیه که کله پاچش باشه !
موش زنده بهتر از گربه مرده است !
موش به همبونه ( انبار) کار نداره همبونه به موش کار داره !
موش و گربه که با هم بسازند دکان بقالی خراب میشه !
مهتاب نرخ ماست را میشکنه !
مهره مار داره !
مه فشاند نور و سگ عوعو کند --- هر کسی بر طینت خود می تند!
مهمون باید خنده رو باشه اگر چه صاحب خونه، خون گریه کنه !
مهمون تا سه روز عزیزه !
مهمون خر صاحبخونه است !
مهمون که یکی شد صاحبخونه گاو میکشه !
مهمون مهمون و نمیتونه ببینه صاحبخونه هر دو را !
مهمون ناخونده خرجش پای خودشه !
مهمون هر کی ، و در خونه هر چی !
میون حق و باطل چهار انگشته !
میون دعوا حلوا خیر نمی کنند !
میون دعوا نرخ معین میکنه !
می بخور، منبر بسوزان، مردم آزاری مکن !
میخوای عزیز بشی یا دور شو یا کور شو !
میراث خرس به کفتار میرسه !
میراث خوار بهتر از چشته خوره !
میوه خوب نصیب شغال میشه !
میهمان راحت جان است و لیکن چو نفس--خفه سازد که فرود آید و بیرون نرود!
«ن »
ضرب المثل های ایرانی
نابرده رنج گنج میسر نمی شود --- مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد !
ناخوانده بخانه خدا نتوان رفت !
ناز عروس به جهازه !
نازکش داری ناز کن، نداری پاهاتو دراز کن !
نبرد رگی تا نخواهد خدای ! (( اگر تیغ عالم جنبد ز جای ... ))
نخود توی شله زرد !
نخودچی توی جیبم میکنی اونوقت سرم را میشکنی ؟
نخودچی شو دزدیده !
نخود همه آش !
ندید بدید وقتی بدید به خود برید !
نذر میکنم واسه سرم خودم میخورم و پسرم !
نردبون، پله به پله !
نردبون دزدها !
نزدیک شتر نخواب تا خواب آشفته نبینی !
نزن در کسی را تا نزنند درت را !
نسیه نسیه آخر بدعوا نسیه !
نشاشیدی شب درازه !
نشسته پاکه !
نفسش از جای گرم در میاد !
نکرده کار نبرند بکار !
نگاه بدست ننه کن مثل ننه غربیله کن !
نوشدارو بعد از مرگ سهراب !
نوکر باب، شیش ماه چاقه شیش ماه لاغر !
نوکر بی جیره و مواجب تاج سر آقاست !
نوکه اومد به ببازار کهنه می شه دلازار !
نون اینجا آب اینجا - کجا بروم به از اینجا ؟
نون بدو، آب بدو، تو بدنبالش بدو !
نون بده، فرمون بده !
نون بهمه کس بده، اما نان همه کس مخور !
نونت را با آب بخور منت آبدوغ نکش !
نون خونه رئیسه، سگش هم همراهشه !
نون خودتو میخوری حرف مردم و چرا میزنی ؟!
نون خود تو میخوری حلیم حاج عباسو هم میزنی ؟!
نون را به اشتهای مردم نمیشه خورد !
نون را باید جوید توی دهنش گذاشت !
نونش توی روغنه !
نونش را پشت شیشه میماله !
نون گدائی رو گاو خورد دیگه بکار نرفت !
نون نامردی توی شکم مرد نمیمونه !
نون نداره بخوره پیاز میخوره اشتهاش واشه !
نون نکش آب لوله کش !
نه آب و نه آبادانی نه گلبانگ مسلمانی !
نه آفتاب از این گرم تر میشود و نه غلام از این سیاه تر !
نه از من جو، نه از تو دو، بخور کاهی برو راهی !
نه باون خمیری نه باین فطیری !
نه به اون شوری شوری نه باین بی نمکی !
نه بباره نه به داره، اسمش خاله موندگاره !
نه بر مرده بر زنده باید گریست!( گر این تیر از ترکش رستمی است..)
نه پسر دنیائیم نه دختر آخرت !
نه پشت دارم نه مشت !
نه پیر را برای خر خریدن بفرست نه جوان را برای زن گرفتن !
نه خانی اومده نه خانی رفته !
نه چک زدم نه چونه، عروس اومد به خونه !
نه خود خوری نه کس دهی گنده کنی به سگ دهی !
نه در غربت دلم شاد و نه روئی در وطن دارم ! --- الهی بخت برگردد از طالع که من دارم .
نه در غربت دلم شاد و نه روئی در وطن دارم ! --- الهی بخت برگردد از طالع که من دارم .
نه دزد باش نه دزد زده !
نه راه پس دارم نه راه پیش !
نه سر پیازم نه ته پیاز !
نه سر کرباسم نه ته کرباس !
نه سرم را بشکن نه گردو توی دومنم کن !
نه سیخ بسوره نه کباب ! (( کاری بکن بهر ثواب ... ))
نه عروس دنیا نه داماد آخرت !
نه شیر شتر نه دیدار عرب !
نه قم خوبه نه کاشون لعنت به هر دوتاشون !
نه مال دارم دیوان ببره نه ایمان دارم شیطان ببره !
نه نماز شبگیر کن نه آب توی شیر کن !
نه هر که سر نتراشد قلندری داند !
نی به نوک دماغش نمیرسه !
نیش عقرب نه از ره کین است --- اقتضای طبیتش این است !
نیکی و پرسش ؟!
« و »
ضرب المثل های ایرانی
وای بباغی که کلیدش از چوب مو باشه !
وای به خونی که یکشب از میونش بگذره !
وای به کاری که نسازد خدا !
وای به مرگی که مرده شو هم عزا بگیره !
وای به وقتی که بگندد نمک !
وای به وقتی که چاروادار راهدار بشه !
وای بوقتی که قاچاقچی گمرکچی بشه !
وعده سر خرمن دادن !
وقت خوردن، خاله، خواهر زاده را نمیشناسه !
وقت مواجب سرهنگه، وقت کار کردن سربازه !
وقتی که جیک جیک مستونت بود یاد زمستونت نبود ؟!
وقتی مادر نباشه با زن بابا باید ساخت !
« ه »
ضرب المثل های ایرانی
هادی ! هادی ! اسم خودتو بما نهادی!
هر جا که آشه، کل، فراشه !
هر جا خرسه، جای ترسه !
هر جا سنگه بپای احمد لنگه !
هر جا که پری رخیست دیوی با اوست !
هر جا که گندوم نده مال من دردمنده !
هر جا که نمک خوری نمکدون نشکن !
هر جا مرغ لاغره، جایش خونه ملا باقره !
هر جا هیچ جا ، یک جا همه جا !
هر چه از دزد موند، رمال برد !
هر چه بخود نپسندی بدیگران نپسند !
هر چه بگندد نمکش میزنند --- وای به وقتی که گندد نمک !
هر چه به همش بزنی گندش زیادتر میشه !
هر چه پول بدی آش میخوری !
هر چه پیش آید خوش آید !
هر چه خدا خواست همان شود --- هر چه دلم خواست نه آن شد !
هر چه خورده نریده !
هر چه دختر همسایه چل تر، برای ما بهتر !
هر چه در دیگ است به چمچه میاد !
هر چه دیر نپاید دلبستگی را نشاید !
هر چه رشتم پنبه شد !
هر چه سر، بزرگتر درد بزرگتر !
هر چه عوض داره گله نداره !
هر چه کنی بخود کنی گر همه نیک و بد کنی !
هر چه که پیدا میکنه خرج اتینا میکنه !
هر چه مار از پونه بدش میاد بیشتر در لونه اش سبز میشه!
هر چه میگم نره، بازم میگه بدوش !
هر چه نصیب است نه کم میدهند --- ور نستانی به ستم میدهند !
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست ! --- ورنه تشریف توبر بالای کس کوتاه نیست .
هر چیز که خوار آید یکروز به کار آید !
هر خری را به یک چوب نمیرونند !
هر دودی از کباب نیست !
هر رفتی، آمدی داره !
هر سخن جائی و هر نکته مقامی دارد !
هر سرازیری یک سر بالائی داره !
هر سرکه ای از آب، ترش تره !
هر سگ در خونه صاحابش شیره !
هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی !
هر کس از هر جا رونده است با ما برادر خونده است !
هر کسی پنجروزه نوبت اوست ! ((دور مجنون گذشت و نوبت ماست..))
هر که با مادر خود زنا کنه با دگران چها کنه !
هر که بامش بیش برفش بیش !
هر که بیک کار، بهمه کار - هر که بهمه کار بهیچ کار !
هر که به امید همسایه نشست گرسنه میخوابه !
هر که تنها قاضی رفت خوشحال بر میگرده !
هر که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه !
هر که خری نداره غمی نداره !
هر که خیانت ورزد دستش در حساب بلرزد !
هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد گوید !
هر که را زر در ترازوست زور در بازوست !
هر که را طاووس باید جور هندوستان کشد !
هر که را مال هست و عقلش نیست--روزی آن مال مالشی دهدش
وانکه را عقل هست و مالش نیست--روزی آن عقل بالشی دهدش.
هر که را میخواهی بشناسی یا باهاش معامله کن یا سفر کن !
هر که شیرینی فروشد مشتری بروی بجوشد !
هر که نان از عمل خویش خورد --- منت از حاتم طائی نبرد !
هر کی بفکر خویشه کوسه بفکر ریشه !
هر کی خر شد، ما پالونیم !
هر کی که زن نداره،آروم تن نداره !
هر کی که زن نداره،آروم تن نداره !
هر گردی گردو نیست !
هر گلی زدی سر خودت زدی !
هزار تا چاقو بسازه یکیش دسته نداره !
هزار تا دختر کور و یکروزه شوهر میده !
هزار دوست کمه، یک دشمن بسیار !
هزار قورباغه جای یه ماهی رو نمیگیره !
هزار وعده خوبان یکی وفا نکند !
هشتش گرو نه است !
هلو برو تو گلو !
هم از توبره میخوره هم از آخور !
هم از شوربای قم افتادیم هم از حلیم کاشون !
همان آش است و همان کاسه !
همان خر است و یک کیله جو !
هم چوب را خوردیم هم پیاز را و هم پول را دادیم !
هم حلوای مرده هاست هم خورش زنده ها !
هم خدا را میخواهد هم خرما !
همدون دوره و کردوش نزدیک !
همدون دوره و کردوش نزدیک !
همسایه نزدیک، بهتر از برادر دور !
همسایه ها یاری کنید تا من شوهر داری کنم !
هم فاله و هم تماشا !
همکار همکار و نمیتونه ببیند !
هم لحافه و هم تشک !
هم میترسم هم میترسونم !
همنشین به بود تا من از او بهتر شوم !
همه ابری هم بارون نداره !
همه خرها رو به یک چوب نمیرونند !
همه رو مار میگزه مارو خر چسونه !
همه سروته یه کرباسند !
همه قافله پس و پیشیم !
همه کاره و هیچ کاره !
همه ماری مهره نداره !
همه ماهی خطر داره بدنامیشو صفر داره !
هر مرغی انجیر نمیخوره !
همیشه آب در جوی آقا رفیع نمیره به دفه هم در جوی آقا شفیع میره!
همیشه خره خرما نمیرینه !
همیشه روزگار بانسان رو نمیکنه !
همیشه شعبان ، یکبا ر هم رمضان !
همیشه ما میدیدیم یه دفعه هم تو ببین !
همینو که زائیدی بزرگش کن !
هنوز باد به زخمش نخورده !
هنور دهنش بوی شیر میده !
هنوز سر از تخم در نیاورده !
هنوز غوره نشده مویز شده !
هوو هوو را خوشگل میکنه جاری جاری را کدبانو !
هیچ ارزونی بی علت نیست !
هیچ انگوری دوبار غوره نمیشه !
هیچ بده را به هیچ بستانی کاری نیست !
هیچ بدی نرفت که خوب جاش بیاد !
هیچ بقالی نمیگه ماست من ترشه !
هیچ تقلبی بهتر از راستی نیست !
هیچ چراغی تا به صبح نمیسوزه !
هیچ چیز شرط هیچ چیز نیست !
هیچ دوئی نیست که سه نشه !
هیچ دودی بی آتش نیست !
هیچ عروس سیاه بختی نیست که تا چهل روز سفید بخت نباشه !
هیچکاره ، رقاص پای نقاره !
هیچکاره و همه کاره !
هیچکس در پیش خود چیزی نشد !
هیچکس را توی گور دیگری نمیگذارن !
هیچکس روزی دیگری را نمیخوره !
هیچکس نمیگه ماست من ترشه !
هیچ گرونی بی حکمت نیست !
« ی »
ضرب المثل های ایرانی
یابو برش داشته !
یابوی اخته و مرد کوسه سن و سالشون معلوم نیست!
یابوی پیش آهنگ آخرش توبره کش میشه !
یا خدا یا خرما !
یاربد، بدتر بود از یار بد !
یارب مباد آنکه گدا معتبر شود !
یار در خانه و گرد جهان میگردیم !
یارقدیم ، اسب زین کرده است !
یار، مرا یاد کنه ولو با یک هل پوک !
یا زنگی زنگ باش یا رومی روم !
یا علی غرقش کن منهم روش !
یا کوچه گردی یا خانه داری !
یا مرد باش یا نیمه مرد یا هپل هپو !
یا مرگ یا اشتها !
یا مکن با پیلان دوستی --- یا بنا کن خانه در خورد پیل !
یعنی کشک !
یکی رو تو ده راه نمی دادند سراغ کدخدارو میگرفت !
یک ارزن از دستش نمی ریزه !
یک مرده بنام به که صد زنده به ننگ !
یک انار و صد بیمار!
یک بز گر گله را گر میکند !
یکخورده شاخ بهتر از هزار ذرع دمه !
یک داغ دل بس است برای قبیله ای !
یکدم نشد که بی سر خر زندگی کنیم !
یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب !
یک بار جستی ملخه، دو بار جستی ملخه، آخر به دستی ملخه!
یه بام و دو هوا !
یه پا چارق، یه پا گیوه !
یه پاش این دنیا یه پاش اون دنیاست !
یه پول جیگرک سفره قلمکار نمیخواد !
یه تب یه پهلوان و میخوابونه !
یه تخته اش کمه !
خل و کم عقل است !
یه جا میل و مناره را نمی بینه یه جا ذره رو در هوا میشماره !
یه مثقال گه توی شکمش نیست میخواد به شمس العماره برینه!
یه چیز بگو بگنجه !
یه حموم خرابه چهل تا جومه دار نمیخواد !
یه خونه داریم پنبه ریسه ، میون هفتاد ورثه !
یه دست به پیش و یه دست به پس !
یه دست صدا نداره !
یه دستم سپر بود، یه دستم شمشیر، با دندونام که نمیتونم بجنگم!
یه دیوانه سنگی به چاه میندازه که صدعاقل نمیتونه بیرون بیاره !
یه روده راست توی شیکمش نیست !
یه روزه مهمونیم و صد ساله دعاگو !
یه روز حلاجی میکنه سه روز پنبه از ریش ور میچینه !
یه سال بخور نون و تره صد سال بخور نون کره !
یه سال روزه بگیر آخرش با فضله سگ افطار کن !
یه سوزن بخودت بزن و یه جوالدوز به مردم !
یه سیب و که به هوا بندازی تا بیاد پائین هزار تا چرخ میخوره !
یه شکم سیر بهتر از صد شکم نیم سیر !
یه عمر گدائی کرده هنوز شب جمعه رو نمیدونه !
یه کاسه چی صد تا سرناچی !
یه کفش آهنی میخواد و یه عصای فولادی !
یه کلاغ و چهل کلاغ !
یه گوشش دره یه گوشش دروازه !
یه لاش کردیم نرسید دو لاش کردیم که برسد !
یه لقمه نون پرپری من بخورم یا اکبری !
یه مرید خر بهتر از یه ده شیش دانگ !
یه مو از خرس کندن غنیمته !
یه مویز و چل قلندر !
یه نه بگو، نه ماه رو دل نکش !
یه وقت از سوراخ سوزن تو میره یه وقت از در دروازه تو نمیره !
یکی به نعل و یکی به میخ !
یکی چهارشنبه پول پیدا میکنه یکی گم میکنه !
یکی کمه، دوتا غمه ، سه تا خاطر جمه !
یکی مرد و یکی مردار شد یکی به غضب خدا گرفتار شد !
یکی میبره یکی میدوزد !
یکی گفت : مادرم را میفروشم . گفتند : که چطور مادرت را میفروشی؟
گفت : قیمتی میگم که نخرند !
یکی میمرد ز درد بینوایی - یکی میگفت خانوم زردک میخواهی ؟!
یکی نون نداشت بخوره پیاز میخورد که اشتهاش واشه !
یکی یه دونه یا خل میشه یا دیوونه !
*************************************************
• حرف آ ، ا
• آب از آب تکان نمی خورد : همه چیز در نهایت آرامی است
• آب از دستش نمی چکد : بسیار خسیس است
• آب از دهان سرازیر شدن : بی نهایت شیفته چیزی شدن
• آب از سرچشمه گل آلود است : کار از بالا خراب است
• آب از سرش گذشت : بدبختی به منتهی رسیده ، کارش اصلاح شدنی نیست
• آب به غربال پیمودن : کار بیهوده کردن
• آب بر آتش ریختن : فتنه را نشاندن ، غمی را تسلا دادن
•
آب برای من ندارد نان که برای تو دارد : گویند وقتی حاج میرزا آقاسی به
حفر قنات امر داده بود . روزی که برای بازدید چاهها رفت ، مقنی اظهار داشت
که کندن قنات در این جا بی حاصل است چون این زمین آب ندارد . حاجی جواب داد
: بله ! اگر برای من آب ندارد برای تو که نان دارد .
• آب به سوراخ مورچه ریخته اند : عده زیادی ناگهان از جایی بیرون آمده اند
• آب در هاون کوبیدن : به کار بدون نتیجه مشغول شدن
• آب پاکی روی دست کسی ریختن : کسی را به کلی نا امید کردن
• آب در دست داری نخور : ( یا همون آب دستته بزار زمین ) بسیار شتاب کن
• آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم : مقصود و مراد در کنار ماست و از آن بی خبر هستیم
• آب دست یزید افتاده : کالای فراوان و ارزان قیمت در دست محتکری گران فروش است
• آب دهان مرده است : مرکبی کم رنگ است
•
آب را گل آلود می کند تا ماهی بگیرد : اشاره به کسی است که به کدورت میان
دوستان و خویشاوندان دامن میزند تا خود از دشمنی آنان فایده ببرد
• آب زیر پوستش رفته : چاق و سر حال شده
• آب زیر کاه : مکار ، بد جنس
• آبشان از یک جو نمی رود : ( یا همون آبشون تو یه جوب نمیره ) به دلیل اختلافی که دارند ، نمی توانند با هم همراه باشند .
• آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب : کار از کار گذشته ، دیگر امیدی به اصلاح کار نیست
• آب که سر بالا می رود ، قرباغه ابوعطا می خواند : جاهلی را گویند که با گفتاری اظهار فضل کند
• آب نطلبیده مراد است : وقتی ناخاسته برای کسی آب بیاورند به فال نیک است
• آب نمی بیند و گرنه شناگر قابلی است : ذاتا شرور است ، اگر خطا و شرارتی مرتکب نمی شود ، وسیله و دسترس ندارد
• آدم از کوچکی بزرگ می شود : برای رسیدن به مقام عالی و فرماندهی ، باید از اطاعت و فرمانبرداری آغاز کرد
• آدم بد حساب دو دفعه می دهد : بد حساب غالبا بدهی را با خسارت می پردازد
• آدم به کیسه اش نگاه می کند : آدمی باید به اندازه درآمدش خرج کند
• آدم چرا روزه شک دار بگیرد : کاری که احتمال ضرر و زیان در آن است نباید مرتکب شد
• آدم حسابش را پیش خودش می کند : قبل از آنکه صاحب حق مطالبه کند ، باید حق او را ادا کرد
• آدم خوش معامله شریک مال مردم است : مردم از شراکت و همکاری با آدم خوش حساب و با انصاف استقبال می کنند
• آدم دست پاچه کار را دوبار می کند : با عجله کارد کردن غالبا باعث خراب شدن کارها می شود
• آدم دو دفعه نمی میرد : ترس از مرگ نباید مانع دفاع از حق شود
• آدم زنده زندگی می خواهد : آدمی برای زندگی کردن به اسباب و لوازم آن نیازمند است
• آدم گرسنه سنگ را هم می خورد : به کسی می گویند که به بهانه خوشمزه نبودن غذا از خوردن آن امتناع می کند
• آدم هزار پیشه کم مایه است : کسی که به کارهای گوناگون بپردازد از نتیجه همه آنها باز می ماند
• آدمی جایز الخطاست : هر انسانی ممکن است خطایی مرتکب شود
• آدم یک بار پایش به چاله می رود : از آسیب و ضررها باید عبرت گرفت
• آرزو بر جوانان عیب نیست : آرزوهای بزرگ برای جوانان ناپسندیده نیست
• آستین بالا زدن : با عزم و اراده محکم کار را آغاز کردن
• آسمان که به زمین نمی آید : کار بزرگ و خطیری نیست ، پیش آمد غیر قابل جبرانی پیش نمی آید
• آسمان و ریسمان : دوچیز نامتناسب
• آسیا به نوبت : در همه کارها باید نوبت را رعایت کرد
• آشپز که دو تا شد ، آش یا شور می شود یا بی نمک : در هر کاری باید یک نفر مسئول و تصمیم گیرنده باشد
• آش دهان سوزی نیست : آنقدر که می گویند دوست داشتنی و مطلوب نیست .
• آش نخورده و دهان سوخته : به گناه نکرده مجازات شدن
• آشی برایت بپزم که یک وجب روغن داشته باشد : هنگام تهدید می گویند ، یعنی ، آنچه از کارهای بد تو می دانم بیان می کنم
• در آفتاب بگذاری راه می افتد : خطش خیلی بد است
• آفتاب در ملکش غروب نمی کند : شرق و غرب زمین در تصرف اوست
• آفتاب لب بام است : پیر است و مرگش نزدیک
• آفتابه خرج لحیم است : به تعمیر نمی ارزد
• آفتابه لگن به شش دست ، شام و نهار هیچ چیز : کار پر سر و صداست اما نتیجه ای در بر ندارد
• آمدم ثواب کنم کباب شدم : در عوض کار یا نیت خوب دچار ضرر و زیان شدم
• آنجا رفت که عرب نی انداخت : دیگر بر نمی گردد ، از دست رفته را باز نخواهد یافت
• آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند : خیر خواه مردم باش
• آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری : همه زیبایی های ظاهری و خصلت های نیک در شما جمع است
• آنچه در آینه جوان بیند ، پیر در خشت خام آن بیند : ÷یران به واسطه تجربه خود روشن بینتر از جوانان هستند .
• آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است : آدم درستکار را از بازرسی باکی نیست
• آن را که عیان است چه حاجت به بیان است : مطلب آنقدر واضح و روشن است که به توضیح و تذکر نیاز ندارد
• آن روی ورق را نخوانده است : فقط یک طرف کار را می بیند و بدین خاطر غلط حکم می کند
• آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت : انتظار منفعت ، همچون گذشته حالا بیجاست
• آنقدر بایست تا علف زیر پایت سبز شود : انتظارت بی نتیجه است
• آنقدر سمن هست که یاسمن گم است : شخص او در میان دیگران اهمیت چندانی ندارد ، با وجود این همه خواهنده به او چیزی نمی رسد
• آنقدر مار خورده ، افعی شده : آنقدر مرتکب کار بد و اعمال زشت شده که به آسانی به نیات بد دیگران پی می برد و آن را دفع می کند
• آن که شیران را کند رو مزاج ، احتیاج است احتیاج است احتیاج : نیازمندی ، آدمی را به فروتنی و تملق وا می دارد .
• آواز دهل شنیدن از دور خوش است : بسا چیز یا کس که از دور مهیب و خطیر می نماید ، از نزدیک به دیده حقیر و ناچیز می آید
• آه از نهاد کسی بر آمدن : بسیار غمگین یا پشیمان شدن
• آه در بساط ندارد : مفلس و بینواست
• ابلهی گفت و احمقی باور کرد : گوینده و شنونده هر دو ساده لوح و خوش باور هستند
• اجاره نشین خوش نشین است : مستاجر ، تحمل بدرفتاری همسایگان و خرابی خانه و بدی آب و هوا را نمی کند !
•
ادب از که آموختی ؟ از بی ادبان : لقمان را گفتند : ادب از که آموختی ؟
گفت از بی ادبان که هر چه در کار ایشان در نظرم ناپسند آمد ، از آن پرهیز
کردم
• ارزان خری ، انبان خری : چیز خوب را ارزان نمی فروشند
• از آب و گل در آمدن : به حد مردان رسیدن
• از آنجا مانده ، از اینجا رانده : از هر دو طرف زیان دیده
• از الف تا یا دانستن : از سر تا ته کاری آگاه بودن
• از این شاخ به آن شاخ پریدن : پراکنده سخن گفتن
• از این گوش می گیرد از آن گوش در می کند : حرف نشنو و بی توجه است
• از بی کفنی زنده است : فقیر و بی چیز است
• از پارو بالا رفتن : وافر و بسیار بودن
• از تو حرکت از خدا برکت : خداوند به آنکه بکوشد روی می دهد
• از چاله در آمد به چاه افتاد : دچار زیان و خطر سخت تری شد
• از خر شیطان پیاده شو : جنگ و فتنه درست نکن
• از دماغ فیل افتاده : بسیار متکبر است
• از دور دل می برد از نزدیک زهره : از دور زیبا و فریبنده است و از نزدیک زشت و ترسناک
• از دوست یک اشارت ، از ما به سر دویدن : آماده اجرای اوامر شما هستیم
• از دیوار راست بالا می رود : بسیار شیطان است
• از سر ما هم زیاد است : بخشش او کافی است
• از سیر تا پیاز چیزی خبر داشتن : از جزئیات چیزی کاملا آگاه بودن
• از شیر مادرت حلال تر : بسیار مباح و روا
• از کوزه همان برون تراود که در اوست : بیش از این نباید از او انتظار داشت ، آنچه در ظاهر است نشان از باطن دارد
• از کیسه خلیفه می بخشد : از مال دیگری عطا می کند
• از گل نازکتر به کسی نگفتن : در نهایت مهربانی و ادب با کسی گفتگو کردن
• از ما اصرار ، از او انکار : هر چه پا فشاری کردیم نپذیرفت
• از ماست که بر ماست : آنچه بر سر آدمی می رود ، نتیجه اعمال خود اوست
• از هول حلیم درون دیگ افتاد : حریص و شتاب زده است
• استخوان خرد کردن : برای تحصیل و دانش رنج و سختی کشیدن
• استخوان لای زخم گذاشتن : کاری را به عمد طول دادن ، بر رنج و محنت کسی افزودن
• اشتها زیر دندان است : به کسی گویند که اظهار بی میلی به خوردن کند ، یعنی اگر کمی بخورید میل زیاد می شود
• اشکش در آستین است : با اندکی ناملایمی می گرید
• اگر به دریا برود ، دریا خشک می شود : نا مبارک و شوم است ( یعنی خیلی بدشانسه )
• اگر دیر آمدم شیر آمدم : هر چند به طول انجامید لیکن به مقصود رسیدم
• اگر دیر گفتی گل گفتی : هرچند پس از دیگران عقیده خود را اظهار کردی لیکن بسیار پسندیده گفتی
• انگشت به دهان ماندن : بسیار متعجب شدن
• انگشت نمای خلق شدن : به بدی مشهور شدن
• ایراد بنی اسرائیلی گرفتن : خرده گیری های بسیار و نابجا کردن
•
این به آن در : آنچه عوض دارد گله ندارد ( البته تو کتاب اینطوری نوشته
بود منم دست توش نبردم اما معنی این ضرب المثل خودش یه ضرب المثل دیگه اس
ولی معنی هر دوتاش یکیه )
• این ره که تو میروی به ترکستان است : راه و روشی که در پیش داری ، عاقبت خوبی ندارد
• این قافله تا به حشر ، لنگ است : هر روز در این کار مشکلی نو ظاهر می شود
• حرف ب
• به باد هم نگو : این راز را سخت پوشیده نگه دار
• با پنبه سر بریدن : با نرمی و لطف به کسی آسیب و ضرر رساندن
• باد آورده را باد می برد : هر چه آسان به دست آید ، آسان هم از دست خواهد رفت
• باد به پشت کسی خوردن : پس از مدتی کاهلی و بیکاری ، شروع کار بر کسی دشوار بودن
• باد در آستین کسی کردن : کسی را با تعریف و تمجید فریفتن
• با دمش گردو می شکند : از پیش آمد حاضر بسیار شاد و خرسند است
• بادنجان بم آفت ندارد : خاطر جمع باش به او آسیبی نمی رسد
• بادنجان دور قاب چین : چاپلوس و متملق
• بار کج به منزل نمی رسد : کار از پایه خراب ، نتیجه ای در بر ندارد
• بازی اشکنک دارد ، سر شکستنک دارد : مثلی است متداول میان اطفال ، برای تسلا به کودکی می گویند که در بازی به او آسیب رسیده است
• با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتن : با وجود فقر و بی بضاعتی صورت ظاهر را حفظ می کند
• با شاخ گاو سر را به جنگ انداختن : خود را به مهلکه انداختن
• با طناب پوسیده کسی به چاه رفتن : به واسطه امید و اعتقاد نابجا در بلا گرفتار آمدن
• بالای سیاهی که رنگی نیست : بدتر از این نخواهد شد
• باید گذاشت در کوزه آبش را خورد : این وعده وفا نخواهد داشت
• با یک دست دو هندوانه نمی توان برداشت : به انجام رساندن دو کار خطیر همزمان دشوار است
• با یک گل بهار نمی شود : از یک مورد نتیجه کلی نمی شود گرفت
• ببینیم و تعریف کنیم : در پاسخ آن که ادعا کند چنین و چنان کنم گویند
• بد را باید بد گفت ، خوب را خوب : اگر پیش از این کارهای بدی کرده است ، این یک کارش خوب بوده
• برای کسی بمیر که برای تو تب کند : غم کسی را بخور که بر غم تو اندوهگین شود
• برای همه مادر است برای من زن بابا : با همگان مهربان است و با من بی مهری می کند
• بر یخ نوشتن : قطع امید کردن
• بزک نمیر بهار میاد ، کنبزه با خیار میاد : وفای این وعده بسیار دور است
• بوی حلواش می آید : پیر است و مرگش نزدیک
• به روباه گفتند : شاهدت کیست ؟ گفت : دمم : شاهد مغرض است و با این شهادت به او منفعتی می رسد
• به گمانش علی آباد شهری است : به غلط گمان نیک روزی می برد
• به مرگ می گیرد تا به تب راضی شود : زیاده طلب می کند تا طرف به اندازه کافی تن بدهد
• به نام ما به کام تو : به ظاهر از آن ماست اما نفعش به دیگری می رسد
• یک تیر و دو نشان زدن : از امکانات موجود نهایت بهره را بردن
• بی رگ است : غیور نیست
• حرف پ
• پا تو کفش کسی کردن : در کار دیگری دخالت کردن
• پا در یک کفش کردن : اصرار و پا فشاری کردن
• پارسال دوست ، امسال آشنا : به شوخی به دوست یا آشنایی می گویند که مدتی دراز از او بی خبر بوده اند
• پایت را به اندازه گلیمت دراز کن : زیاده روی نکن
• پایش لب گور است : به خاطر پیری مرگش نزدیک است
• پته اش روی آب افتاد : رسوا شد ، رازش آشکار شد
• پز عالی جیب خالی : با وجود بی بضاعتی خویشتن را چون توانگران می آراید
• پشت پا زدن : با تحقیر ، ترک گفتن
• پشت چشم نازک کردن : ناز کردن
• پشت دستش را داغ کرد : با خود عهد کرد که بار دیگر این کار را نکند
• پشتش باد خورده : پس از مدتی بیکاری ، هنگام شروع به کار ، کاهلی می کند
• پشت و روش معلوم نیست : دو رو و منافق است
• پشم در کلاه نداشتن : در خور بیم و هراس نبودن
• پشه لگدش زده : مریض نیست و از نازک طبعی ، گمان ناتندرستی به خود می برد
• پل خر بگیری : محل امتحان و آزمایش
• پولش از پارو بالا می رود : مال فراوان دارد
• پیراهن عثمان کردن : حقی را وسیله پیشرفت باطلی کردن
• پی نخود سیاه فرستادن : کسی را با ارجاع به کاری ، از سر باز زدن
• حرف ت
• تا تنور گرم است بچسبان : تا اسباب و وسایل هست ، برای رسیدن به مقصود بکوش ، فرصت را غنیمت شمار
• تا گوساله گاو شود ، دل صاحبش آب شود : رسیدن به مقصود ، با سختی و مرارت توأم است
• تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز ها : بیشتر اوقات مشهورات بر حقیقت مبتنی است
• تب تند زود عرقش می آید : دوستی های بی حد و اندازه ، غالبا به سردی یا دشمنی مبدل می شود
• ترحم بر پلنگ تیز دندان ، ستم کاری بود بر گوسفندان : رحم آوردن بر بدان ، ستم است بر نیکان
• تعارف آمد و نیامد داره : با این که گمان می بردید احسان شما را نمی پذیرد ، بر خلاف پذیرفت
• تعارف شاه عبد العظیمی است : به زبان می گوید اما از دل راضی نیست ( منظور همون تارف اصفهانیه )
• تو را به گور من نمی گذارند : به خاطر گناه من ، تو را عذاب نمی کنند
• توی دعوا حلوا پخش نمی کنند : ستیزه و دعوا غالبا با زد و خورد و سخنان درشت توأم است
• توی دهن شیر می رود : بسیار شجاع و نترس است
• تیر از کمان رفت : وقت تدارک کار گذشت
• تیری به تاریکی انداختن : به گمان و حدس نتیجه و سود ، کاری کردن
• تیشه بر ریشه خود زدن : خود را در معرض خطر نابودی قرار دادن
• حرف ج
• جا تر است و بچه نیست : کار از کار گذشته و چیزی موجود نیست
• جا گرم کردن : در محلی مستقر شدن
• جانا سخن از زبان ما می گویی : گله و شکایت بیجا از من دارید ، من خود به گله کردن از شما اولی هستم
• جان به عزراییل نمی دهد : بسیار خسیس است
• جان پدر ، تو سفره بی نان ندیده ای : هنوز جوانی و قدر مال نمی دانی
• جان کسی را بر لب آوردن : کسی را مدت زیاد در انتظار گذاشتن
• جای سوزن انداختن نیست : بسیار شلوغ است
• جای شکرش باقی است : باید خدا را شکر کرد که از این بدتر نشده است
• جایی نمی خوابد که آب زیرش برود : آن قدر زیرک است که کاری نمی کند تا دچار ضرر و زیان شود
• جگرش برای فلان چیز لک زده است : آرزومند خوردن یا داشتن آن است
• جنگ اول به از صلح آخر : قرار اول کار بهتر از تفاهم پس از دعواست
• جواب دندان شکن : پاسخ به جا و موجه
• جواب های هوی است : درشت گوی ، درشت می شنود
• جوجه را آخر پاییز می شمارند : نتیجه در پایان کار مشخص می شود
• جیبش را تار عنکبوت گرفته است : دیری است که نقدی به جیب ندارد
• حرف چ
• چار دیواری ، اختیاری : آدمی اختیار خانه خود را دارد
• چار میخ کردن : محکم کردن
•
چاقو دسته خودش را نمی برد : نزدیکان و دوستان به یکدیگر زیان و آسیب نمی
رسانند ( غلط کردی - من از بیگانگان هرگز ننالم :: که با من هرچه کرد آن
آشنا کرد )
• چاه کن ته چاه است : ظلم و ستم ، فرجامی جز بدبختی ندارد
• چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی ؟ : در کارها باید آینده نگر و محتاط بود
• چراغ کسی تا صبح نمی سوزد : خوشبختی های این جهانی دایم و پایدار نیست
• چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است : بخششی نابجاست
• چشم بازار را در آورده : بسیار بد خرید کرده است
• چشم به راه داشتن : در انتظار کسی بودن
• چشمت روز بد نبیند : آنچه بر ما رفت امید که بر تو نرود
• چشم چشم را نمی بیند : سخت تاریک است
• چشم ما شور بود ؟ : چرا تا ما آمدیم ، شما قصد رفتن کردید ؟
• چشم و چراغ : برگزیده و محبوب ( دید تو سریالا میگن اسد الله خان شما چشم و چراغ خونه اید )
• چشم و دل پاک است : کاملا مورد اطمینان و اعتماد است
• چشم و دل سیر است : بی اعتنا به مال و بلند نظر است
• چشم هایش آلبالو گیلاس می چیند : در اثر بی خوابی ، اشیا را درهم و تار می بیند
• چوب دو سر طلاست : پیش دو طرف دعوی ، منفور و بی آبروست
• چون دخلت نیست ، خرج آهسته تر کن : مخارج و درآمد آدمی باید متناسب باشد
• چون که صد آمد ، نود هم پیش ماست : وقتی به کمال مطلوب رسیدی ، سایر کمالات خود به خود حاصل می شود
• چیزی که عوض دارد گله ندارد : وضع حاصل پی آمد طبیعی کار شماست
• حرف ح
• حاجی ارزانی : به شوخی به گران فروشان می گویند
• حرف حق تلخ است : وقتی کلام حق ، به زیان شنونده باشد آن را بر نمی تابد
• حرف حق نزن ، سرت را می برند : هر راستی را نباید گفت
•
حرف خودت را کجا شنیدی ؟ آنجا که حرف مردم را : غیبت کننده که در حضور شما
بد دیگران را می گوید ، بدون شک ، از شما هم در حضور دیگران بد خواهد گفت
• حرف مرد یکی است : مرد از گفتار خود بر نمی گردد
• حساب به دینار ، بخشش به خروار : حسابگری با بخشش منافات ندارد
• حساب ، حساب است ، کاکا برادر : دوستی و خویشاوندی را نباید در معامله دخالت داد
• حنایش رنگی ندارد : بر گفته ها و وعده های او حساب نمی توان کرد
• حواله سر خرمن است : این وعده وفا نخواهد داشت
• حرف خ
• خاک برایش خبر نبرد : وقتی بخواهند از مرده ای بد بگویند ، کلام را با این جمله آغاز می کنند
• خاک مرده پاشیده اند : سکوت و خاموشی کامل آنجا حکم فرماست
• خانه قاضی گرد و بسیار است اما شماره دارد : مال زیاد ، بی حساب هم نیست
• خدا از دهنت بشنود : ای کاش چنان شود که تو می گویی !
• خدا از رگ گردن به آدم نزدیک تر است : خدا شاهد ناظر اعمال آدمی است
• خدا این چشم را به آن چشم محتاج نکند : احتیاج و نیاز ، خواری و زبونی می آورد
• خدا به آدم چشم داده : چرا بد انتخاب کرده اید ؟
• خدا به آدم دست داده : کارهای خود را نباید بر عهده ی دیگران گذاشت
• خدا به آدم عقل داده : چرا نسنجیده و ندانسته عمل می کنی ؟
• خدا بزرگ است : هنوز باید امیدوار بود
• خدا به قدر قلب هر کس می دهد : آدم حسود ، غالبا فقیر و بی بضاعت است
• خدا جای حق نشسته : ستمکار به کیفر زشتکاری خویش می رسد
• خدا خر را دید شاخش نداد : موذی و بدجنس است اما وسیله اذیت ندارد
• خدا را بنده نیست : سرکش و یاغی شده
• خدا کس بی کسان است : خداوند دستگیر درویشان و بینوایان است
• خر بیار و باقالی بار کن : در موردی گفته می شود که معرکه و جنجالی بر سر موضوعی بر پا شود
• خرج که از کیسه مهمان بود ، حاتم طایی شدن آسان بود : عطا و بخشش از مال دیگران سهل است
• خرش از پل گذشت : اکنون که کارش با یاری دیگران به انجام رسیده یاری کنندگان را فراموش کرده است
• خرش به گل مانده : ناتوان شد
• خر ما از کرگی دم نداشت : از بیم زیانی بزرگتر از ادعای خسارت پیشین گذشتم
• خروس بی محل : آن که گفتار و کردار نابجا دارد
• خر و گاو را به یک چوب می راند : رعایت مقام و مرتبه را نمی کند
• خط و نشان کشیدن : تهدید کردن
• خلایق هر چه لایق : توفیق مردمان به قدر شایستگی آنهاست ( من مرده ی این ضرب المثلم )
• خواب خرگوشی : کنایه از غفلت است
• خواب دیدن : به طمع افتادن ( شنیدید میگن باز چه خوابی برامون دیدی )
• خواهی نشوی رسوا ، همرنگ جماعت شو : چنان باش که همگان هستند تا رسوا نشوی ( این رو من واقعا تجربه کرد ، عجب تجربه تلخی هم بود )
• خوش را به آب و آتش می زند : برای رسیدن به مقصود به هر کاری دست می برد
•
خود را به کوچه علی چپ می زند : برای کسب منفعت یا دوری از ضرر و زیان ،
تجاهل می کند ( البته از وقتی کوچه علی چپ افتاد تو طرح دیگه این مثل
کاربرد نداره )
• خود را به موش مردگی می زند : برای مصلحتی ، خود را به مریضی می زند
• خودم کردم که لعنت بر خودم باد : آنچه بر سرم رفت نتیجه بی تدبیری خودم بود
• خوشی زیر دلش زده : حال که بخت با او موافق است ، قدر نمی داند
• خون نکرده ام : گناه بزرگی مرتکب نشده ام تا سزاوار این کیفر باشم
• خیابان متر می کند : بیکار است ( این مثل ماله 100 سال پیشه الان باید بگی کارت می سوزاند تا معلوم بشه طرف بیکاره )
• حرف د
• دارندگی و برازندگی : ثروتمندان ، در خور شأن خویش زندگی می کنند .
• دایه مهربانتر از مادر : آن که بیش از حد و نابجا محبت می کند .
• درِ باغ سبز نشان دادن : با وعده و وعید ، فریب دادن .
• در پوست نگنجیدن : از رسیدن به آرزویی بسیار شاد بودن .
• در خانه اگر کس است یک حرف بس است : شنونده اگر عاقل باشد ، اشارتی کافی است .
• درِ خانه ات را ببند ، همسایه ات را دزد نکن : مالت را حفظ کن تا گمان دزدی به کس نبری .
• در دروازه را می توان بست ، دهن مردم را نمی توان بست : بهانه به دست خلق نباید داد ، چون مردم از غیبت و سخن چینی پروا ندارند .
• درد کوه را آب می کند : لاغری در بیماری ، شگفت انگیز نیست .
•
درزی (خیاط) در کوزه افتاد : مردی درزی ، بر دروازه ی شهر دکان داشت و
کوزه ای به دیوار آویخته بود ؛ هر وقت جنازه ای را از شهر بیرون می بردند ،
وی سنگی در کوزه می انداخت و هر ماه سنگ ها را می شمرد . بعد از مدتی درزی
خود از دنیا رفت . مردی به سراغ او آمد و دکانش را بسته یافت . از همسایه
پرسید درزی کجاست ؟ همسایه گفت « درزی در کوزه افتاد » .
• در کار خیر ، حاجت هیچ استخاره نیست : در انجام کار خیر ، تردید نباید کرد .
• در مثل ، مناقشه نیست : در مثلی که آوردم مقصودم شما نبودید .
• دروغ گو کم حافظه است : دروغ گو ، خود ، خویش را رسوا می کند .
• در هفت آسمان یک ستاره ندارد : بسیار درویش و تهیدست است .
• در ، همیشه به یک پاشنه نمی گردد : اوضاع ، همیشه این طور نخواهد بود .
• دست از جان شستن : برای رسیدن به مقصود ، تن به مرگ دادن .
• دست بالای دست بسیار است : بر زیردستان ، ستم روا نیست . قدرتمند تر از شما هم هست .
• دست به دامن کسی شدن : به کسی پناه بردن .
• دست به دست کردن : تعلل و تسامح کردن .
• دست به دهن : بی چیز و نیازمند .
• دست به سرش کرد : با ارجاع کاری او را از سر خود باز کرد .
• دست به عصا راه رفتن : احتیاط کردن .
• دستِ پیش را گرفته است : با آن کخ خود ستمگر است ، حریف مظلوم و ستم دیده را ، جفا کار می خواند .
• دست راستش زیر سر شما باشد : امید است که شما هم به این خوشبختی برسید .
• دست رد به سینه کسی زدن : خواهش و التماس کسی را نپذیرفتن .
• دستش به پشتش نمی رسد : وقتی داخل خانه می شود ، در را نمی بندد .
• دستش به دهنش می رسد : آن قدر استطاعت مالی دارد که نیازمند دیگران نباشد .
• دستِ شکسته وبال گردن : از تحمل بدخلقی خویشاوندان و دستگیری بستگان تهیدست و
بی چیز ، چاره ای نیست .
• دستم بی نمک است : به هر که نیکی می کنم ، در حق من بدی می کند .
• دسته گل به آب دادن : مرتکب کاری ناسزاوار شدن .
• دستی از دور بر آتش داری : از رنج و سختی کار ، کاملا آگاه نیستی .
• دستی که نمی شود برید ، باید بوسید : وقتی بر حریف غلبه نمی توان کرد ، باید تسلیم شد .
• دل به دریا زدن : با وجود خطر و بیم هلاک ، بر کاری مصمم شدن .
• دل به دل راه دارد : دوستی و محبت ، پیوسته دو سویه است .
• دل دادن و قلوه گرفتن : شیفته وار و مشتاقانه با یکدیگر سخن گفتن .
• دل دل کردن : مردد بودن .
• دمش را روی کولش گذاشت : نا امید و شکست خورده ، برگشت .
• دم ، غنیمت است : فرصت را از دست نباید داد .
• دندان تیز کردن : به چیزی طمع بستن .
• دندان گرد بودن : بر کالاهای خود نرخ گران گذاشتن .
• دندانی که درد می کند باید کشید : زن یا دوست بد را باید ترک گفت .
• دنیا دو روز است : از خوشی های دنیا باید بهره برد
• دنیا محل گذر است : باید بدی کنندگان و دشمنان را بخشود .
• دنیا هزار رو دارد : پیش آمدها را باید در نظر گرفت و احتیاط را از دست نداد .
• دو پا داشت ، دو پا هم قرض کرد : به تندی گریخت .
• دو پا در یک کفش کردن : سماجت و پافشاری کردن .
• دود از سر بلند شدن : بسیار و متعجب و متحیر شدن .
• دود از چراغ خوردن : برای تحصیل دانش ، رنج فراوان بردن .
• دودش به چشم خودت می رود : کیفر این کار زشت را خودت خواهی دید .
• دوری و دوستی : رفت و آمدِ زیاد از حد ، به کدورت و دل آزردگی می انجامد .
• دوست آن باشد که گیرد دست دوست ، در پریشان حالی و درماندگی : دوست خوب هنگام سختی و درماندگی همراه آدمی است .
• دوستیِ خاله خرسه : محبت جاهلانه که بر ضرر محبوب منجر شود .
• دو قرت و نیمش باقی است : با وجود این همه محبت و لطف ، باز هم ناسپاسی می کند .
• ده مَرده حلاج است : بسیار زیرک و کاری است .
• دهنش آستر دارد : غذاهای بسیار گرم را به آسانی می خورد .
• دهنش بوی شیر می دهد : هنوز خلق و خوی بچگانه اش باقی است ؛ بچه است .
• دهنش چاک و بست ندارد : راز نکهدار نیست ؛ بی جهت دشنام و ناسزا می گوید .
• دیگی به دیگ می گوید رویت سیاه : خود او صاحب همان عیب است که در دیگران می جوید.
• دیگران کاشتند ، ما خوردیم ؛ ما می کاریم تا دیگران بخورند : آسایش فعلی ما حاصل رنج
گذشتگان است و بالطبع راحتِ آیندگان ، منوط به سعی و خدمت ماست .
• دیوار حاشا بلند است : انکار کردن سهل است .
• دیوار موش دارد ؛ موش هم گوش دارد : گفتن اسرار با آواز بلند ، نشان از بی خردی است .
• دیواری از دیوار ما کوتاه تر ندیده : ما را از همه ضعیف تر دیده ، از این رو به ما ستم روا می دارد .
• حرف ر
• رخت بر بستن : مردن .
• رشته ها پنبه شدن : رنج و تعبی ، باطل و هدر شدن .
• رفتم ثواب کنم ، کباب شدم : در ازای نیکی بدی دیدم .
• رگ خواب کسی را به دست گرفتن : راه نفوذ و تأثیر در کسی یافتن .
• روده بزرگه ، روده کوچکه را خورد : وقتی از گرسنگی بی تاب شوند گویند .
• روی پایش بند نیست : از پیشآمد حاضر ، بسیار شاد و خوشحال است . ( فکر کنم برا خستگی هم میگن )
• ریشش را در آسیا سفید نکرده : آزموده و با تجربه است .
• ریگ در کفش داشتن : مقصود نهانی داشتن .
• حرف ز
• زاغ سیاه کسی را چوب زدن : در کار کسی تجسس کردن .
• زبان سرخ ، سر سبز می دهد بر باد : نسنجیده سخن گفتن ، پشیمانی در بر دارد .
• زبانم مو درآورد : از بس گفتم خسته شدم .
• زمستان را شبی ، پیران را تبی : پیران در زمستان تحمل سرما را ندارند .
• زمستان رفت ، روسیاهی به زغال ماند : با این که یاری و مدد نکرد ، کار چنان که منظور بود انجام گرفت .
• زنگوله ی پای تابوت : طفل خرد سال مرد پیر .
• زیر آب کسی را زدن : کسی را نزد دیگری منفور کردن ، کسی را از کار بر کنار کردن .
• زیر بغل کسی هندوانه گذاشتن : کسی را با سخن دروغ و چاپلوسی به نخوت و عجب دچار کردن .
• زیر پای کسی پوست خربزه گذاشتن : با حیله و فریب ، کسی را دچار خطر و زیان کردن ، پاپوش درست کردن .
• زیر پای کسی نشستن : کسی را با وعده ها و گفتارهای دروغین ، فریب دادن .
• زیر کاسه ، نیم کاسه ای است : فریب و حیله ای در این کار پنهان است .
• زیره به کرمان بردن : کار عبث و بیهوده کردن .
• حرف س
• سال به سال دریغ از پارسال : هر چه بگذرد ، اوضاع نا بسامان تر است .
• سایه اش را با تیر می زند : سخت با او دشمنی دارد .
• سبیلش را چرب کردن : به او رشوه دادن .
• ستاره سهیل است : زود به زود نمی توان او را دید ، غیبت او طولانی است .
• سراپا گوش بودن : با دقت شنیدن .
• سر به صحرا نهادن : در غم و اندوهی ، چون دیوانگان را بیابان گرفتن .
• سر بیگناه بالای دار نمی رود : بی تقصیری شخص بیگناه ، عاقبت آشکار می شود .
• سر پیری و معرکه گیری : این کار برای شما که سن و سالی دارید شایسته نیست .
• سرِ رشته گم کردن : راه رسیدن به مقصود را از دست دادن .
• سرش از خودش نیست : جوانمرد و بخشنده است .
• سرش برای فلان کار درد می کند : میل و علاقه همیشگی به آن کار دارد .
• سرش برود زبانش نمی رود : سخت حاضر جواب است . ( حامد رو میگه )
• سرش برود شکمش نمی رود : بسیار پرخور و شکموست .
• سرش به سنگ خورد : به خاطر بی تجربگی و خود رأیی ، از کار نتیجه ای نگرفت .
• سر نا را از سر گشادش می زند : کار را از راه و روش معمول آن انجام نمی دهد .
• سر و ته یک کرباس اند : همگی مثل هم هستند .
• سر و گوش آب دادن : آگاهی و اطلاعی اندک حاصل کردن .
• سری از هم سوا هستند : بسیار با هم دوست و مهربان اند .
• سری را که درد نمی کند ، دستمال نمی بندند : بیهوده دنبال دردسر نباید رفت .
• سفره اش همیشه پهن است : اسرار خود و خانواده اش را به طول و تفصیل برای
دیگران شرح می دهد .
• سگ زرد برادر شغال است : در ناجنسی هر دو مثل هم هستند .
• سگ صاحبش را نمی شناسد : ازدحام مردم در آنجا زیاد است .
• سنبه پر زور است : حریف قوی است .
• سنگ روی یخ شدن : پیش دیگران شرمسار شدن .
• سنگ کسی را به سینه زدن : از کسی حمایت و هواداری کردن .
• سنگ مفت ، گنجشک مفت : کاری است که دستمایه نمی خواهد ، شاید نتیجه هم
بدهد .
• سیاه کاسه : خسیس ، بخیل .
• سیب زمینی است : بی رگ است ، غیور نیست .
• سیلی نقد به از حلوای نسیه : نقد اگرچه کمتر ، از نسیه بهتر .
• حرف ش
• شاخ به شاخ کسی گذاشتن : با قوی تر از خود ، مجادله کردن .
• شاخ و شانه کشیدن : تهدید کردن .
• شاهنامه آخرش خوش است : باید در انتظار پایان کار بود .
• شتر دیدی ، ندیدی : آنچه دیدی ، نادیده انگار .
• شتر سواری و دولا دولا : کار مهم و بزرگ را در نهان نمی توان انجام داد .
• شریک دزد و رفیق قافله : آدم دو رو و منافق .
• شش ماهه به دنیا آمده : در کارها زیاد عجله می کند .
• شکمی از عزا در آوردن : بعد از گرسنگی طولانی ، غذایی گوارا خوردن
• شلم شوربا : بی نظم و ترتیب .
• شمشیرش به ابر می رسد : مقتدر و تواناست .
• شنیدن کی بود مانند دیدن : شنیده ها را نباید باور کرد .
• شورش را در آوردن : زیاده روی و از حد گذشتن .
• شیر خشتی مزاج است : با همه کسی می تواند زندگی کند .
• شیر مرغ : چیز نایاب .
• شیره به سر کسی مالیدن : کسی را به ناچیزی خرسند کردن .
• شیری یا روباه : کامروا باز گشته ای یا ناکام ؟
• حرف ص
• صابونش به تن من هم خورده : زیان و آسیبش به من هم رسیده .
• صد تا چاقو بسازد ، یکیش دسته ندارد : پیوسته وعده های دروغ میدهد .
• صد تا مثل تو را لب چشمه میبرد ، تشنه بر می گرداند : بسیار مکار و حیله گر است .
• حرف ط
• طوطی وار : گفتاری بی تعقل .
• طوق بر گردن : مطیع و فرمانبردار .
• حرف ظ
• ظاهر و باطنش یکی است : بی ریا و یکدل است .
• ظلم ، عاقبت ندارد : ستمگر به سزای اعمالش میرسد .
• حرف ع
• عاقبتش مثل عاقبت یزید شده است : در آخر عمر ، بدبخت و سیه روزگار شده .
• عجله کار شیطان است : در کارها باید صبور و محتاط بود .
• عدو شود سبب خیر ، اگر خدا خواهد : با خواست خدا چه بسا که حوادث ناگوار به خیر و صلاح بینجامد .
• عقلش پاره سنگ میبرد : دیوانه است .
• عقل که نیست جان در عذاب است : نادان راه آسان کارها را نمی داند و خود را به سختی می اندازد .
• عقل مردم به چشمشان است : غالب مردم آنچه را که ببینند ، تقلید می کنند .
• حرف ف
• فردا را که دیده است ؟ : دم را غنیمت شمار و خوش باش .
• فردا هم روز خداست : لازم نیست همه کارها را امروز انجام دهید .
• فکر نان کن که خربزه آب است : امور سطحی و کم ارزش را رها کن و به مسائل مهم تر بیندیش .
• فیلش یاد هندوستان کرده : به یاد گذشته ها و خاطراتش افتاده است .
• حرف ق
• قافیه تنگ شدن : کار به تنگنا افتادن .
• قباله کهنه جایی بودن : از ابتدای کار به همه چیز آن آگاه بودن .
• قربان بند کیفتم تا پول داری رفیقتم : وصف حال افرادی است که رفاقتشان به مال و ثروت بسته است .
• قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود : با قناعت و صرفه جویی می توان به عزت و توانگری رسید .
• قلم در کف دشمن است : آنچه می گوید یا می کند مبتنی بر دشمنی است .
• قیمت خون باباش می گوید : خیلی گران می فروشد .
وزنش یکی است
اگرنصفش کنی نیم آن لنگ
ونیم دیگرش غصه باشد
هم سرخ وسفیدوسبزوآبی ست.
مه نیست ولی چوماه روشن.
بی جان بود وستانداوجان.
محفوظ همیشه درحبابی ست
ازدورچه استخوان نماید تن او.
می سوزدومی گویدواین شدفن او.
خواهی که شودزده بزن گردن او
دومم کشوری ورای ختن.
همه ام هست جزء ادویه.
طبع شدگرم ازان وتنددهن
دوده شاخه بهرش برگزیده.
که به هرشاخه ای سی برگ دارد.
به هربرگش دودانه میوه دارد
ولی پیامبراکرم (ص) نداشت
وکدام دوتااست که سه تانمی شود
که تمنای اهل عالم گشت.
هست جهانی چنان عجیب.
یکی اگرکم کنی بماندهشت
و وقتی انگشت به چشمانش فرو می کنی
گوشهایش تیزمی شود
برخی حیوانات دردهان
وبعضی دردم دارند
آن چیست که بی زبان سخن می گوید.
بی پرده ز کار این و آن می گوید.
با آن که در او نیست نه دندان و نه لب.
بی هدف ره می برد با قلب خون
می شود از سنگ سختی سر نگون.
مدتی بر دشت خشکی چون برفت.
بیرون و درون شهر جایی دارد
مانند دم موش پایی دارد.
گرد است و مدور است و تاجش بر سر.
صد پاره تنش ، ولی ز یک پایه نگون
همچون دل عاشقان فرو ریزد خون.
چون دست به او نهی زند اندازه فزون.
اندر وسطش کشتی قیر اندوده
بر جای نشسته و جهان پیموده.
کشتی بانی در آن به رنگ دوده.
خود جامه همی بافد و او باشد عریان
پوست در پوست گرد یکدیگر
رخش از آب دیده گردد تر.
هر که بگشاید این معما را.
گاهی حلال و طیب .
گاهی حرام مطلق
گرد است و دراز و در ندارد
جز نام دو جانور ندارد اندر شکمش ستارگانند.
اندام ظریف چون صنوبر دارد
تلخ است ولی طعمی چو شکر دارد
زرد است و معطر آید به مشام.
با هزاران سوار می گردد
آمد و فوج شاه در پیچید ناگهان یک سوار زرد نقاب.
چار پاست ، نه که گاو است
بیابان گرد است نه که مرد است .
تخم ریز است نه که مرغ است.
کلید آهنین قفلش گشاید
زهر بچه دو صد مادر بزاید،هزاران بچه دارد در شکم بیش.
که ندارد به آشیانه قرار
شب و روز اندر آب می گوید.
سرخ و سبز و سپید پوشیده
با دو صد احترام خوابیده ؟
در میان دو کاسه چوبین.
رخت سیه و سبز کلاهی دارد
من در عجبم کاین چه گناهی دارد؟
پوستش بکنند و سینه اش چاک کنند.
گر آب تنی کنی، تنش آب شود
گر سرد شود ، زندگی از سر گیرد؟
گر گرم شود گریه کند تا میرد.
از خمی هر دو سر به هم دارد
صد منی را به پشت بر دارد ؟
وزن او نیست خود به صد مثقال.
پرنیان پیکر و آهن دل و فولاد پر است
کاندرین صحرا بدیدم یک عجایب جانور
پای او مانند اره ، شیر سینه، اسب سر، مور چشم ،مار دم ،کرکس پرو عقرب شکم.
نیم پر شد پر تهی ، یعنی چه چیز
مرغ آتشخوارم و آتش پر و بال من است
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
..
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ ها :
۱-آن چیست که چه پرباشد و چه خالی ۲-یک زن و شوهرهفت پسردارند و هرپسریک خواهراین خانواده چندنفرند۳-آن چیست که دررادیو ودریامشترک وهردوآن رادارند۴-آن چیست سفیداست قندنیست ریشه دارد درخت نیست۵-آن چیست سخت است ولی سنگ نیست تخم می گذاردومرغ نیست چهارپا داردوسگ نیست۶-چه پرنده ای است اگرنامش رابرعکس کنیم نام پرنده دیگری می شود۷-آن چیست که باگریستن اسمان اشک آن روان می شود۸-بالای آن جای حساب است،پایین آن بازی تاب است۹-آن کدام گیاه است که ۱۰-آن چیست به قدر یک گلابی ست.۱۱-آن چیست که پراشک بود دامن او.۱۲-آن چیست می خوردخون سیاه می رود راه سفید۱۳-آن چیست اولم هست خانه ومسکن .۱۴-آن چیست من می روم واومی ماند۱۵-سه دکان تودرتواولی چرم فروش دومی پرده فروش سومی یاقوت فروش۱۶-آن جیست درختی راکه ایزدآفریده.۱۷-آن چیست که همه خورده اندجزحضرت آدم۱۸-آن چیست که همه می بینندولی خدانمی بیند۱۹-آن چیست که همه دارند۲۰-آن چیست که خداوند آن رابه زنان واگذارنکرد۲۱-آن کدام زمین است که ازاول خلقتش تاکنون فقط یک بارخورشید به آن تابیده۲۲-آن کدام یکی است که دونمی شود۲۳-چهارحرف است نام مطلوبی.۲۴-آن چیست که مالک ازداشتن آن بی نصیب ومستاجردارا است۲۵-آن چیست که با یک نجوا می توان شکست۲۶-آن چیست که دوچشم دارد ۲۷-آن چیست که درهرقرن یک بارودرهردقیقه دوبارمی آیدولی درسال هیچ وقت نمی آید۲۸-آن چیست که۲۹-آن کدام سه هست که هرگزچهارنمی شود۳۰-از قول من و تو قصه ها می گوید.۳۱- چیست آن ، کز چشمه ای آید برون.۳۲- آن چیست که ارغوان قبایی دارد.۳۳- آن چیست که روز می نماید شبگون.۳۴- جامی است در او آب خوش و آسوده.۳۵-آن چیست که خودریسد و خود بافد جامه.۳۶- چیست آن گرد گنبد بی در.۳۷- آن چیست گرد و کوچک ، آویز و معلق.۳۸-آن چیست که پا و سر ندارد.۳۹-آن چیست قبای زرد در بر دارد.۴۰- چیست آن پادشاه هفت اقلیم.۴۱- سخت است نه که سنگ.۴۲- کدام است گنبدی که در ندارد.۴۳- چیست آن مرغ آتشین منقارو قنا عذاب النار ؟۴۴- چیست آن لعبت پسندیده.۴۵- آن چیست که در برگ پناهی دارد.۴۶- آن چیست که در سه و قت کمیاب شود.۴۷- این چه باشد که پشت خم دارد.۴۸-آن چه مرغیست تا اوج هوا رهسپاراست.۴۹-یک معما از تو پرسم ای حکیم پر هنر.۵۰- یک معما با تو دارم، ای حکیم با تمیز.۱-نوار۲-ده نفر۳-موج۴-دندان۵-لاک پشت۶- غاز۷-ناودان۸-ساعت پاندول دار۹-شلغم نیم آن لنگ است درمعنی۱۰-لامپ۱۱-شمع۱۲-قلم نی۱۳-ادویه۱۴-ردپا۱۵-انار۱۶-سال ماه شب وروز۱۷-شیرمادر۱۸-خواب۱۹-سایه۲۰-رسالت پیغمبری۲۱-سطح رودخانه نیل۲۲-خدا دو نمی شود وشب وروز هم سه تانمی شود۲۳-بهشت۲۴-نقطه۲۵-راز۲۶-قیجی۲۷-حرف ق۲۸-نیش۲۹- مدرسه۳۰- کتاب۳۱-اشک چشم۳۲-چغندر۳۳-شاه توت یا توت سیاه۳۴- چشم۳۵-عنکبوت۳۶- پیاز۳۷- انگور۳۸-خربزه۳۹-لیمو شیرین۴۰-ماه و ستارگان و خورشید۴۱- لاکپشت۴۲-هندوانه۴۳- قلیان۴۴- پسته۴۵- بادمجان۴۶- برف و یخ۴۷- نعل اسب۴۸- هوا پیما۴۹- ملخ۵۰- ماه
**************************
*********************
چیستان و معما های قرآنی با جواب
یکی از بهترین و آموزنده ترین انواع چیستان و معما ها همین معما های قرآنی هستند که در علاوه بر این که باعث پویایی ذهن افراد و به خصوص کودکان می شود موجب افزایش اطلاعات قرآنی نیز می شود. در ادامه تعدادی از بهترین چیستان و معما های قرآنی را برای شما آماده نموده ایم که امیدواریم لذت کافی ببرید :
1- کدامین سوره قرآن می باشد که خلاصه قرآن است و ده نام دارد؟
2- کدامین سوره قرآن امی باشد که همنام یکی از فلزات است؟
3- کدامین سوره قرآن می باشد که همنام یکی از فروع دین است؟
4- سفر فضایی پیامبر چه نام داشت؟
5- عدد بی نقطه در قرآن چیست؟
6- نام دو کشور که در قرآن نقطه ندارند؟
7- کدامین سوره قرآن می باشد که به ریحانه القرآن مشهور است؟
8- نام دیگر سوره ی ملک کدام است؟
9- کدام سوره از سوره های قرآن دارای 2 بسم الله می باشد؟
10- بیشترین تعداد سوگندهای قرآن در کدام سوره است؟
پاسخ چیستان های قرآنی را می توانید در ادامه مشاهده نمایید.
جواب چیستان و معما های قرآنی
پاسخ معمای قرآنی اول - حمد
پاسخ چیستان قرآنی دوم - سوره ی حدید(آهن)
پاسخ معمای قرآنی سوم - سوره ی حج
پاسخ چیستان قرآنی چهارم - معراج
پاسخ معمای قرآنی پنجم - احد یعنی یکی در آیه ی قل هو الله احد
پاسخ چیستان قرآنی ششم - مصر و روم
پاسخ معمای قرآنی هفتم - سوره ی یاسین
پاسخ چیستان قرآنی هشتم - سوره ی تبارک
پاسخ معمای قرآنی نهم - سوره ی مبارکه ی نمل
پاسخ چیستان قرآنی دهم - سوره ی شمس با 11 سوگند
چیستان و معما های فیلی بسیار جالب
چیستان و معما هایی که در ادامه می خوانید یکی از بهترین مجموعه های معما می باشد که در عین سرگرم کردن شما حس طنز شما را نیز شکوفا می کند حتما بخونید . اگه نخونید واقعا از دستتون رفته من که خیلی حال کردم نکته ای رو که باید دقت کنید اینه که حتما همه ی چیستان و معما ها رو باید تا آخر بخونید :
چیستان و معما
چیستان اول : با یک معما ی ساده شروع می کنیم . می تونید بگید که اگه یک فیل بالا ی درخت بره چی می شه ؟
چیستان و معما
معما ی دوم : خوب حالا سوال رو یکم سختش می کنیم . اگه سه تا از همون نوع فیل بالای درخت برند چه اتفاقی می افته ؟
چیستان و معما
چیستان سوم : حالا اگه پنج تا فیل از درخت بالا برند چه اتفاقی می افته ؟
چیستان و معما
معما ی چهارم : می رسیم به سوال آخر این بخش که یک فیل چطوری می تونه از درخت بیاد پایین ؟
چیستان و معما
چیستان پنجم :
از الآن به بعد سبک سوالات یکم فرق می کنه .
شما باید بگید پنج تا فیل چطوری می تونند سوار یک ژیان بشن ؟
چیستان و معما
معما ی ششم : چه طوری سی تا فیل سوار یک بنز میشن ؟
چیستان و معما
چیستان هفتم : خوب حالا ماشین ها رو فراموش کنید و بگید که چه طوری امکان داره یک برگ از درخت بیفته روی یک سوسمار و سوسمار له بشه ؟
چیستان و معما
معمای هشتم : اگه گفتید چرا فیل نمی تونه از سوراخ سوزن رد بشه ؟
چیستان و معما
چیستان نهم : می تونید بگید چرا یک فیل نمی تونه گاز بگیره ؟
چیستان و معما
معما ی دهم : حالا بگید چرا هیچ فیلی نمی تونه موتور سواری کنه ؟
چیستان و معما
چیستان یازدهم : یک سوالی که خیلی ذهنم رو مشغول کرده اینه که چرا فیل ها از سربازی معافند ؟
چیستان و معما
معما ی دوازدهم : می تونید بگید که اون چیه که به بزرگی یک فیل است ولی در عین حال هیج وزنی ندارده
چیستان و معما
چیستان سیزدهم : حالا بگید دقیقا چطوری یک فیل می تونه بره بالای درخت ؟
چیستان و معما
معما ی چهاردهم : 2 تا زرافه و 8 تا فیل رو چطوری می تونیم تو ی یک بنز جا بدیم ؟
چیستان و معما
چیستان پانزدهم : چطوری بفهمیم که هشت تا فیل و دو تا زرافه به سینما رفتن ؟
چیستان و معما
معما ی شانزدهم : 4 تا فیل و یک زرافه با هم دیگه وارد یک خونه میشن ولی از در پشتی . حالا شما بگید چند تا حیوون از درب جلو بیرون میان ؟
چیستان و معما
چیستان هفدهم : حالا که معما ی قبلی رو جواب دادید اونقدری جواب چیستان ها دستتون اومده که بتونید سوال بعدی رو جواب بدید . چهار تا فیل و یک دونه زرافه از درب پشتی همان خانه وارد خونه می شن . حالا بگید دقیقا چند تا حیوون از درب جلو بیرون میان ؟
چیستان و معما
معما ی هجدهم : 4 تا فیل با یک زرافه مسابقه ی دو میدانی میذارند و آقا زرافه از یک فیل که نفر دوم باشه جلو می زنه حالا بگید که زرافه نفر چندم شده ؟
چیستان و معما
چیستان نوزدهم : در همان مسابقه دو میدانی قبلی فیل از آخرین نفر جلو می زنه حالا نفر چندم می شه ؟
چیستان و معما
معما ی بیستم : اکنون یک شیر میاد و همه ی حیوون های جنگل رو می خوره ولی پنج تا رو نمی خوره . می تونید بگید اون پنج نفر کدوم ها هستند ؟
چیستان و معما
چیستان بیست و یکم : اگه گفتی با چند تا حرکت یک زرافه رو میشه داخل یک یخچال جا کرد ؟
چیستان و معما
معما ی بیست و دوم : حالا بگید در چند مرحله یک فیل رو تو یک یخچال جا می کنند ؟
چیستان و معما
چیستان بیست و سوم : اگه یه روزی یه جایی یه فیلی بره تو استخر چه طوری از تو استخر در بیاد ؟
چیستان و معما
معما ی بیست و چهارم : فرض کنید یک فیل یک لباس خواب بپوشه که رنگش صورتی باشه حالا بهش چی میگن ؟
چیستان و معما
چیستان بیست و پنجم : حالا اگه فیل لباس خواب آبی بپوشه چی بهش میگن ؟
چیستان و معما
معما ی بیست و ششم : متاسفانه در یک تصادف همه ی حیوانات جنگل که سوار ماشین بودند می میرند . ولی زرافه نمی میره ! می تونید بگید چرا ؟
چیستان و معما
چیستان بیست و هفتم : در رود خانه ی محل زندگی زرافه تمساح وجود داره .حالا بگید زرافه چطوری می تونه بدون این که آسیبی ببینه از رودخانه عبور کنه ؟
چیستان و معما
معما ی بیست و هشتم : شخصی هزار تا آجر داره که با نه صد و نود و نه تا از آجر ها خونه می سازه . با اون یکی آجر چی کار می کنه ؟
چیستان و معما
چیستان بیست و نهم : وقتش است که کمی چیستان و معما ها را تغییر بدیم . شخصی یک سگ داشته کلاه بر سر سوار یک ماشین فولکس میشه که ماشین سقف نداره و با سرعت هم در حال رانندگی بوده و ناگهان باد کلاه رو می بره و سگ هم به دنبال اون میره و بعد از 1 ساعت بر میگرده که یک چیزی تو دهنش هست . می تونید بگید چی؟
چیستان و معما
معما ی سی ام : تا حالا فکر کردید که اگه دو تا هزار پا هم دیگر رو بغل کنند چه اتفاقی می افته ؟
چیستان و معما
چیستان سی و یک ام : کسی می تونه بگه چرا پرنده ها از طرف شمال جغرافیایی به سمت جنوب پرواز می کنن ؟
چیستان و معما
معما ی سی و دوم : یک چیستان و معما ی بسیار ساده ! این رو دیگه باید خودتون بتونید جواب بدید . به هفت صد و پنجاه گرم چی میگن ؟
چیستان و معما
چیستان سی و سوم : می تونید بگید اولین بز دیابتی شناخته شده در طول تاریخ کدام بز بود ؟
چیستان و معما
معما ی سی و چهارم : چند جفت از هر حیوان را حضرت موسی (ع) با خودش به کشتی برد تا از طوفان محافظت شوند ؟
چیستان و معما
چیستان سی و پنجم : یک سوالی که فکرم رو خیلی وقته مشغول کرده اینه که چرا مار ها مسافرت نمیرن ؟
چیستان و معما
معما ی سی و ششم : اگه روی دیوار یک نقطه آبی رنگ ببینید که در حال حرکت باشه حدس می زنید چی باشه ؟
چیستان و معما
چیستان سی و هفتم : حالا اگه یک نقطه قرمز رنگ روی دیوار ببینید حدس می زنید چی باشه ؟
چیستان و معما
معما ی سی و هشتم : دیگه این یکی رو باید خودتون حدس بزنید ! یک نقطه سبز رنگ روی دیوار چی می تونه باشه ؟
چیستان و معما
چیستان سی و نهم : اگه یک پرنده رو از بالای یک ساختمان بلند با سرعت تمام به پایین پرت کنیم چه اتفاق تلخی می افته ؟
چیستان و معما
معما ی چهلم : یک چیستان آسون ! می تونید بگید فرق بلال و خیار چیه ؟
چیستان و معما
چیستان چهل و یکم : حالا چه شباهتی بین بلال و خیار می تونید پیدا کنید ؟
چیستان و معما
معما ی چهل و دوم : اگر یک نفر قلبش ایستاده باشد اولین کاری که انجام می دهید چیست ؟
چیستان و معما
چیستان چهل و سوم : به یک نفر که سرشناس هست چی میگن ؟
چیستان و معما
معما ی چهل و چهارم : کسی می دونه به کشتی چی میگن ؟
چیستان و معما
چیستان چهل و پنجم : حالا بگید به دمپایی چی میگن ؟
چیستان و معما
معما ی چهل و ششم : به آفتابه چی ؟ به آفتابه چی میگن ؟
چیستان و معما
چیستان چهل و هفتم : سیفون رو که باید دیگه بدونید ! به سیفون چی میگن ؟
چیستان و معما
معما ی چهل و هشتم : دوباره یک معمای ساده ! بین یخمک و روغن کرچک چه تفاوتی وجود داره ؟
چیستان و معما
چیستان چهل و نهم : یک چیستان و معما ی سخت ! چطوری باید یک زیر دریایی رو غرق کرد ؟
چیستان و معما
معما ی پنجاهم : دقیقا کجا میشه ماه آبان رو قبل از قبل از ماه مهر دید ؟
چیستان و معما
چیستان پنجاه و یکم : دوباره یک چیستان و معما ی ساده ! امکان داره 4 نفر زیر یک چتر یک نفره برن و هیچ کدوم خیس نشن ؟ چطور ؟
چیستان و معما
معما ی پنجاه و دوم : یک چیستان و معمای اینترنتی جالب ! تا حالا فکر کردید چرا تو آدرس های اینترنتی به جای یک w سه تا w استفاده می کنند ؟
چیستان و معما
چیستان پنجاه و سوم : اگه یک اسکلت انسان از بالای یک دیوار بلند پایین بپره چه اتفاقی می افته ؟
چیستان و معما
معما ی پنجاه و چهارم : دوباره یک چیستان و معمای تفاوت ! می تونید بگید تفاوت تفنگ و عینک چیه ؟
چیستان و معما
چیستان پنجاه و پنجم : برای قطع کردن جریان برق چه راه حلی دارید ؟
چیستان و معما
معما ی پنجاه و ششم : نام آخرین دندانی که در دهان انسان دیده می شود چیست ؟
چیستان و معما
چیستان پنجاه و هفتم : یک چیستان و معمای خیلی خیلی ساده ! چرا اگه دوچرخه رو ول کنیم می افته ؟
پاسخ چیستان و معما های فیلی را کمی پایین تر مشاهده نمایید .
پاسخ چیستان و معما های بسیار جالب
چیستان و معما
پاسخ چیستان اول : یک دونه فیل از روی زمین کم میشه .
چیستان و معما
جواب معما ی دوم : خوب معلوم دیگه سه دونه فیل از روی زمین کم میشه.
چیستان و معما
پاسخ چیستان سوم : پنج تا فیل از روی زمین کم نمیشه چون که دیگه خیلی سنگین شده و درخت میشکنه .
چیستان و معما
جواب معما ی چهارم : منتظر می مونه پاییز بشه بعد سوار یک برگ می شه میاد پایین ( مسخره هم خودتی !!! )
چیستان و معما
پاسخ چیستان پنجم : کار خیلی سختی نیست دو تا از فیل ها جلو میشینند و سه تا هم عقب ! به همین راحتی
چیستان و معما
جواب معما ی ششم : ماشین بنز رو می فروشند و شش تا فولکس می خرند بعدش پنج تا پنج تا سوار میشن .
چیستان و معما
پاسخ چیستان هفتم : همون برگ درختی که فیل روش سوار شده بود دیگه
چیستان و معما
جواب معما ی هشتم : برای این که ته دمش رو گره زده
چیستان و معما
پاسخ چیستان نهم : چون که کپسول نداره
چیستان و معما
جواب معما ی دهم : خوب معلوم دیگه ! چون دستش انگشت شست ندارد که بتونه بوق بزنه
چیستان و معما
پاسخ چیستان یازدهم : چون که کف پاش صافه
چیستان و معما
جواب معما ی دوازدهم : این یکی که دیگه خیلی ساده بود این رو هم نتونستید جواب بدید ؟ سایه فیل
چیستان و معما
پاسخ چیستان سیزدهم : یک تخم میکاره و بعد روی تخم میشینه تا درخت سبز بشه .
چیستان و معما
جواب معما ی چهاردهم : ماشین بنز رو می فروشیم و دو تا پیکان می خریم و بعد تو هرکدوم از پیکان ها پنج تا رو جا میدیم .
چیستان و معما
پاسخ چیستان پانزدهم : چون که دو تا پیکان رو به روی سینما پارکند .
چیستان و معما
جواب معما ی شانزدهم : 4 تا حیوون بیرون میان چون زرافه رفته دست شویی
چیستان و معما
پاسخ چیستان هفدهم : اشتباه کردید ؟ 6 تا ، حالا چرا 6 تا ؟ خب معلومه دیگه برای این که اون زرافه بود که رفت دست شویی کارش تموم شده با اینا اومد بیرون .
چیستان و معما
جواب معما ی هجدهم : واضحه دیگه دوم میشه چرا که از نفر اول که جلو نزده هنوز !
چیستان و معما
پاسخ چیستان نوزدهم : اصلا نمیشه ! از نفر آخر چرا که نفر آخر خودش بوده و از خودش که نمی تونه هیچ وقت جلو بزنه !
چیستان و معما
جواب معما ی بیستم : یک زرافه و چهار تا فیل . چون که رفتن مسابقه دو میدانی .
چیستان و معما
پاسخ چیستان بیست و یکم : فکر کنم با شناختی که از این چیستان و معما ها پیدا کردید بتونید خودتون پاسخ رو حدس بزنید : درب یخچال رو باز می کنیم . زرافه رو وارد یخچال می کنیم . درب یخچال رو می بندیم . می بینیم گردنش بیرون مونده هنوز . پس دوباره درب یخچال رو باز می کنیم . گردن زرافه رو هم به زور میدیم بره تو . حالا درب رو می بندیم . می شه شش حرکت . همونطور که دیدید اصلا نکته خاصی نداشت .
چیستان و معما
جواب معما ی بیست و دوم : با 4 حرکت . اول درب یخچال رو باز می کنیم . زرافه رو که یخ زده میاریم بیرون . فیل رو به جاش میذاریم تو یخچال . درب یخچال رو می بندیم . شد چهار حرکت
چیستان و معما
پاسخ چیستان بیست و سوم : یعنی واقعا جوابش رو نمی دونی که اومدی دنبالش !!! معلومه دیگه خیس از استخر میاد بیرون .
چیستان و معما
جواب معما ی بیست و چهارم : چیز خاصی نمیگن فقط بهش میگن شب بخیر ! مسخره هم خودتی !!!
چیستان و معما
پاسخ چیستان بیست و پنجم : میگن لباس خواب صورتی خیلی بیش تر بهت میومد .
چیستان و معما
جواب معما ی بیست و ششم : برای این که اول صدقه داده بوده (نخند ! جدی دارم میگم)
چیستان و معما
پاسخ چیستان بیست و هفتم : زیاد به ذهن تون فشار نیارید چون که مثل همه ی حیوانات دیگر جنگل تمساح هم تصادف کرده مرده !
چیستان و معما
جواب معما ی بیست و هشتم : خب دیگه لازمش نداره میندازه بیرون
چیستان و معما
پاسخ چیستان بیست و نهم : فکر کنم تو این معما هم گول خوردید . آجره که یادتونه ! همون رو میاره
چیستان و معما
جواب معما ی سی ام : هیچی دیگه زیپ میشن .
چیستان و معما
پاسخ چیستان سی و یکم : ساده ست ! چون اگه پیاده خواستند برند خیلی راهش طولانیه
چیستان و معما
پاسخ معمای سی و دوم : نیم کیلو و نیم ! گفتم که خیلی ساده است ولی خوب چیکار میشه کرد ؟ شما اصلا باهوش نیستید دیگه !
چیستان و معما
پاسخ چیستان سی و سوم : اینم باید من بگم ! معلومه دیگه بزبز قندی
چیستان و معما
پاسخ معمای سی و چهارم : پس معجزه حضرت نوح (ع) چی بود ؟ !!! یکم اطلاعات دینی خودتون رو افزایش بدید بد نیست !!!
چیستان و معما
پاسخ چیستان سی و پنجم : مطمئنا جواب این چیستان و معما رو هم نمی دونید ! خودم میگم مار نمی تونه بای بای کنه چون دست نداره پس نمی تونه بره مسافرت ! اصلا هم مسخره نبود .
چیستان و معما
پاسخ معمای سی و ششم : یک مورچه که شلوار لی پوشیده داره میره پارک .
چیستان و معما
پاسخ چیستان سی و هفتم : تا حالا یک مورچه رو که آرایش کرده داره میره پارک دیدی ؟ ! خیلی خنده دار بود ، نه؟
چیستان و معما
پاسخ معمای سی و هشتم : یک مورچه پلیس که اومده اون دو تا مورچه رو دستگیر کنه ! به همین راحتی فقط کافیه یکم حس طنزتون رو قوی کنید !
چیستان و معما
پاسخ چیستان سی و نهم : پرواز می کنه میره ! به همین راحتی
چیستان و معما
پاسخ معمای چهلم : همونطور که می دونید بلال بازیگره ولی خیار که بازیگر نیست !!
چیستان و معما
پاسخ چیستان چهل و یکم : با این که بلال بازیگره ولی هیچ کدومشون در فیلم تایتانیک بازی نکردند !
چیستان و معما
پاسخ معمای چهل و دوم : خسته میشه خوب ! براش صندلی میذاریم بشینه !
چیستان و معما
پاسخ چیستان چهل و سوم : ما که بهش میگیم آرایشگر ! شما رو نمی دونم !
چیستان و معما
پاسخ معمای چهل و چهارم : تشخیص ! بیش تر از این هم نمی تونم توضیح بدم خودتون برید دنبالش !
چیستان و معما
پاسخ چیستان چهل و پنجم : میگن منبر دیگه ! توضیح بیشتر نخواین که خودمم نفهمیدم !
چیستان و معما
پاسخ معمای چهل و ششم : منشور ! حالا چرا و از کجا اومده ؟ من که نمی دونم .
چیستان و معما
پاسخ چیستان چهل و هفتم : انبر !!!!!!!!!!!
چیستان و معما
پاسخ معمای چهل و هشتم : این دیگه خیلی تابلویه ! یخمک خوشمزه تره خوب !
چیستان و معما
پاسخ چیستان چهل و نهم : کاری نداره ! یک غواص رو می فرستیم بره در بزنه !
چیستان و معما
پاسخ معمای پنجاهم : در فرهنگ معین جلد اول و آخر !
چیستان و معما
پاسخ چیستان پنجاه و یکم : وقتی بارون نیاد ! ( گفتم که مسخره هم خودتی )
چیستان و معما
پاسخ معمای پنجاه و دوم : واضحه دیگه ! برای این که هیچ کاری از محکم کاری عیب نمی کنه !
چیستان و معما
پاسخ چیستان پنجاه و سوم : هرگز یک این کار رو نمی کنه چون اصلا جیگرشو نداره ( جالب بود نه ؟ )
چیستان و معما
پاسخ معمای پنجاه و چهارم : یک کدومش رو اول می زنند و بعد می بینند و اون یکی رو اول می بینند و بعد می زنند ! عینک رو اول می زنند و بعد با اون می بینند ولی تفنگ برعکس اینه یعنی اول طرف رو می بینند بعد با یک گلوله پرپرش می کنند .
چیستان و معما
پاسخ چیستان پنجاه و پنجم : کاری نداره فقط کافی یک ماه قبضشو پرداخت نکنید .
چیستان و معما
پاسخ معمای پنجاه و ششم : اینم نمی دونید ! حتما یک تست iq بدید ! دندان مصنوعی !
چیستان و معما
پاسخ چیستان پنجاه و هفتم : زبون بسته خیلی خسته ست ! خیلی خسته میفهمی ؟
8 معما و چیستان جالب
چیستان اول : آن چیست که چه خالی باشد و چه پر باشد وزنش فرقی نمی کند ؟
معما دوم : یک پدر و مادر 7 پسر دارند و هر پسر هم یک خواهر دراد این خانواده چند نفری هستند؟
چیستان سوم : آن چیست که رنگش سپید است ولی قند نیست ریشه هم دارد ولی درخت نیست؟
معما چهارم : آن چه چیزی است که سخت است اما سنگ نیست تخم می گذارد ولی مرغ نیست چهار پا دارد اما سگ هم نیست ؟
چیستان پنجم : کدام پرنده است که اگر نامش را برعکس کنیم باز هم نام پرنده است؟
معما ششم : آن چه چیززی است که گریه کردن آسمان اشک آن هم سرازیر می شود؟
چیستان هقتم : بالای آن جای حساب می باشد و پایین آن بازی تاب است؟
معما هشتم : کدام گیاه است که در صورتی که نصفش کنی نیم آن لنگ و نیم دیگرش غصه می باشد؟
پاسخ چیستان و معما ها را کمی پایین تر ببینید
جواب چیستان و معما های جالب
پاسخ چیستان اول : نوار
جواب معما دوم : ده نفر
پاسخ چیستان سوم : دندان
جواب معما چهارم : لاک پشت
پاسخ چیستان پنجم : غاز
جواب معما ششم : ناودان
پاسخ چیستان هفتم : ساعت پاندول دار
جواب معما هشتم : شلغم نیم آن لنگ است درمعنی
< 1 2 >
در این مجموعه سعی کردیم هر معما با جواب آن را در اختیارتون بگذاریم و سعی مان بر این بوده است که معمای جالب و خواندنی رو برای شما عزیزان آماده کنیم . معما و جواب را در زیر آن می تونید ببینید .
7 معمای جالب و خنده دار و هر معما با جواب
معمای جالب اول : یک فیل سیاه رو چه طوری میشه کشت ؟
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ معما با جواب اول :خیلی راحت با اسلحه ی فیل سیاه کش !
معمای جالب دوم :یک فیل قرمز رو چه طوری میشه کشت ؟
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ معما با جواب دوم :دو مرحله داره اول باید گلوی فیل رو با دست بگیریم بعد که خون تو سرش جمع شد ، صورتش که سیاه شد حالا با اسلحه فیل سیاه کش پرپرش می کنیم !
معمای جالب سوم :یک فیل زرد رو چه طور میشه کشت ؟
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ معما با جواب سوم :این یکی یکم سخت تره اول از همه باید خجالتش بدیم تا صورتش قرمز بشه بعد گلوی فیل رو خوب فشار می دیم تا صورتش سیاه بشه بعد با اسلحه فیل سیاه کش خیلی راحت میکشیمش !
معمای جالب چهارم :یک فیل سفید رو چه طوری میشه کشت ؟
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ معما با جواب چهارم :باید بهش رنگ سیاه بزنیم بعد با اسلحه فیل سیاه کش بکشیم !
معمای جالب پنجم :یک فیل سبز رو چه طوری میشه کشت ؟
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ معما با جواب اول پنجم :فیل سبز ! فیل سبز !!!! آخه اصلا فیل سبز داریم خوب چرا این قدر دنبال چیزای چرت و پرت می گردی ؟؟؟
معمای جالب ششم :حالا یک فیل نارنجی رو چه طور باید بکشیم ؟
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ معما با جواب ششم : بله که داریم اتفاقا خیلی هم فیل نارنجی زیاده شما ندیدی ! ولی نمی کشیمش ! چرا باید یه فیل رو کشت مگه نمی دونی نسل فیل ها در خطر انقراضه ! واقعا که عجب آدمایی پیدا می شن !!!
معما با جواب معمای جالب
معما با جواب : معمای جالب قصاب
در این معمای جالب باید قصاب رو راهنمایی کنید البته معما با جواب می باشد . روزی یک قصاب برای خریدن تعدادی گاو ، غاز و مرغ به بازار رفت . قیمت هر گاو ، 15 سکه ، قیمت هر غاز ، 1 سکه و قیمت هر مرغ ، یک چهارم سکه بود . این قصاب صد سکه همراه داشت و می خواست با این پول ، دقیقا صد حیوان بخرد . آیا این امکان پذیر است ؟ توجه کنید که این قصاب از هر حیوان حداقل یکی لازم دارد .
.
.
.
.
.
.
.
درسته معما با جواب هست ولی یکم دیگه فکر کن
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب قصاب ( معما با جواب )
بله ؛ او میتونه سه گاو ، 41 غاز و 56 مرغ بخره .
توضیح کامل معمای جالب قصاب : اگه تعداد گاو ها رو x ، تعداد غازها رو y و تعداد مرغ ها رو z در نظر بگیریم ، اون وقت داریم :
x+y+z=100
15x+y+z/4=100
از دو رابطه ی بالا نتیجه می شود :
z=(56/3)x
از اون جایی که تعداد حیوانات باید یک عدد صحیح ( مثبت و غیر صفر ) باشه ، تنها مقداری که x میتونه داشته باشد ، مضرب های عدد 3 خواهد بود .
مثلا برای x=3 خواهیم داشت :
z=56 , y=41
که همین پاسخ صحیح می باشد .
معما با جواب معمای جالب
معما با جواب : معمای جالب اعداد مجهول
این معما با جواب هست ولی پیشنهاد می کنم حتما خودتون رو این معمای جالب فکر کنید چرا که ظاهرا سخته ولی فقط یک نکته کوچک داره ...
در سری عددی ای که در این معمای جالب آورده شده عدد بعدی چه عددی میتونه باشه ؟
975949
634536
182018
؟
.
.
.
.
.
معما با جواب هست ولی دلیل نمی شه که زود بری جوابش رو نگاه کنی خودت فکر کن خوب
.
.
.
پاسخ معمای جالب اعداد مجهول ( معما با جواب )
پاسخ این معما 808 است .
حالا چرا ؟ خیلی آسونه
فقط کافیه 2 تا رقم اول هر عدد رو در هم ضرب کنی و ابتدای عدد بعدی رو بسازی و به همین ترتیب ادامه بدی . گفتم که آسونه .
امیدواریم از معما با جواب هایی که دیدید خوشتون اومده باشه البته از بقیه صفحات معما و چیستان هم میتونید استفاده کنید در ضمن این صفحه با معما های جدید همراه با جواب به صورت مرتب به روز رسانی خواهد شد
معما با جواب معما ی جالب معما با جواب : معمای تعداد سکه ها
یک دانش آموز 8 سکه ی یک تومانی و دو تومانی دارد. حداقل و حداکثر پول او چند تومان است ؟
.
.
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب تعداد سکه ها ( معما با جواب )
پاسخ : حداقل پول او 9 تومان و حداکثر پول او 15 تومان است . زیرا اولا 7 سکه ی یک تومانی و یک سکه ی دو تومانی برابر 9 تومان می شود که حداقل پول آن فرد می باشد . ثانیا 7 سکه ی دو تومانی و یک سکه ی یک تومانی برابر 15 تومان می شود که حداکثر پول آن فرد است . اگر پاسخ را 8 و 16 داده اید به این نکته که باید از هر دو سکه استفاده کنید دقت نکرده اید.
معما با جواب معما ی جالبمعما با جواب : معمای جالب میوه فروش
فروشنده ای یک سبد میوه خرید. آن را به دو قسمت مساوی تقسیم کرد. یک نصف آن را به دو برابر قیمت خرید به فروش رساند، و نصف دیگر را به نصف قیمت خرید فروخت. آیا می توانید بگویید این شخص در این خرید و فروش سود برد یا ضرر کرد یا مساوی شد؟
.
.
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب میوه فروش ( معما با جواب )
پاسخ: او سود کرده است؛ زیرا فرض کنیم ، این جعبه 20 کیلوگرمی بود و آن را کیلویی 40 تومان خریده بود. حاصلضرب 20 در 40 برابر 800 تومان(قیمت خرید) می شود. نصف آن، یعنی 10 کیلوگرم را کیلویی به 80 تومان فروخت و 800 تومان (قیمت خرید) را به دست آورد. بقیه را به هر قیمتی بفروشد، نفع کرده است. با اعداد دیگر هم به همین نتیجه می رسیم.
معما با جواب معمای جالبمعمای با جواب پرتاب سکه ها :
سه سکه در هوا پرتاب می شود و دو سکه به صورت شیر به زمین می افتد . شانس اینکه سکه سوم خط بیاید چقدر است ؟
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب پرتاب سکه ها ( معما با جواب )
پاسخ : 50 درصد ، این یک روند خاص است که دو سکه با همان وجه مشخص تعیین می شود .
معمای جالب نسبت اعداد : ( معما با جواب )
3282596 نسبت به 65283
و 6742835 نسبت به 53476
مانند : 7496258 نسبت به ؟
.
.
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب نسبت اعداد ( معما با جواب )
پاسخ : 85647 ، عکس اولین عدد و بالاترین و پایین ترین رقم را رد می کند .
معمای جالب دوستان قدیمی : ( معما با جواب )
من امروز چهار نفر از دوستان مدرسه قدیمی ام را دیدم . در صبح ابتدا پاتریکا را
دیدم و بعد با ریچی برخورد کردم ، سپس در بعد از ظهر کریستابل را دیدم بعد از آن
در غروب با چه کسی رو به رو شدم ؟ دورا ، استلا ، تلما یا سالی ؟
.
.
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب دوستان قدیمی ( معما با جواب )
پاسخ : Stella : هر نام شروع می شود با دو حرف میانی از اسم قبل .
معمای جالب چراغ قرمز : ( معما با جواب(
کلید A ، چراغ های 1 و 2 را تغییر وضعیت می دهد از : ( روشن / خاموش ) یا ( خاموش / روشن )
کلید B ، چراغ های 2 و 4 را تغییر وضعیت می دهد از : ( روشن / خاموش ) یا ( خاموش / روشن )
کلید C ، چراغ های 1 و 3 را تغییر وضعیت می دهد از : ( روشن / خاموش ) یا ( خاموش / روشن )
کلیدهای A , B , C طبق شکل 1 در تبدیل به شکل 2 تغییر حالت می دهد . کدام
کلید درست کار نمی کند ؟
معما با جواب معما با جواب معما با جواب
پاسخ معمای جالب چراغ قرمز ( معما با جواب )
کلید B درست کار نمی کند .
معمای جالب حروف مجهول : ( معما با جواب )
در هر پرانتز دو حرف قرار دهید به طوری که این دو حرف تمام کننده کلمه سمت چپ و شروع کننده کلمه سمت راست باشد به علاوه حروف صحیح اگر به صورت عمودی خوانده شوند یک کلمه هشت حرفی معنادار را هجی می کنند .
SO ( * * ) LT
LA ( * * ) ST
DO ( * * ) AL
EP ( * * ) ON
.
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب حروف مجهول ( معما با جواب )
پاسخ :METEORIC
some / melt / late / test / door / oral / epic / icon
معمای جالب سبزی فروش : ( معما با جواب )
یک سبزی فروش یک جعبه گوجه فرنگی دریافت کرد . بعد از باز کردن جعبه دریافت که تعدادی از آنها خراب است . او پس از شمردن شکایتی تنظیم کرد که 68 عدد از این گوجه ها خراب است که حدود 16 درصد کل محموله بود . تعداد کل گوجه های موجود در جعبه چقدر بوده است ؟
.
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب سبزی فروش ( معما با جواب )
پاسخ : 425 - (68 / 16 ) * 100
معمای جالب حروف به هم ریخته : ( معما با جواب )
معما را حل کنید ، جواب یک کلمه نه حرفی است که به صورت حروف به هم ریخته در عبارت پایین آمده است .
Wise bands deteriorate into lasciviousness
.
.
.
.
.
پاسخ معمای جالبحروف به هم ریخته ( معما با جواب )
پاسخ : Bawdinese ( وقاحت )
معمای جالب یافتن کلمات هشت حرفی :( معما با جواب )
دو کلمه هشت حرفی که هم معنا هستند را پیدا کنید یکی را در جهت عقربه ساعت و دیگری در خلاف جهت عقربه های ساعت . در هر کلمه شما باید حروف جا افتاده و نقطه شروع را پیدا کنید .
.
.
.
.
معما با جواب معما با جواب
پاسخ معمای جالب یافتن کلمات هشت حرفی ( معما با جواب )
پاسخ : MERCIFUL , GRACIOUS
معمای جالب قطار :( معما با جواب )
یک قطار با سرعت 50 mph حرکت می کند و وارد تونلی به طول 1.75 مایل می شود . طول ترن 3.8 مایل است . زمانی که ترن وارد تونل می شود تا زمانی که از آن خارج می شود چقدر است ؟
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب قطار( معما با جواب )
پاسخ : 2 دقیقه و 33 ثانیه . در 50 mph ، ( 2.125 * 60 ) / 50 . را طی می کند از طریق تونل .
معمای جالب کدام روز ؟؟؟؟؟ ( معما با جواب )
کدام روز سه قبل از روزی است که دو روز بعد از روزی می آید که دو روز بعد از روزی است که سه روز قبل از چهارشنبه می آید ؟
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب کدام روز ؟؟؟؟؟ ( معما با جواب )
پاسخ : دوشنبه
معمای جالب پیدا کردن عبارت هفده حرفی ( معما با جواب )
نقطه شروع را پیدا کنید و به صورت افقی ، عمودی و اریب حروف را دنبال کنید تا به یک عبارت هفده حرفی برسید .
معمای جالب
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب پیدا کردن عبارت هفده حرفی( معما با جواب )
پاسخ : LIKE FATHER LIKE SON
معمای جالب بازی گلف ( معما با جواب )
در حین بازی ، یک گلف باز ضربه ای به بلندی 210 یارد زد که این ضربه میانگین ضرباتش را از 156 به 162 رساند . اگر او بخواهد میانگین طول ضرباتش را از 156 به 165 برساند باید چه ضربه ای را با چه طول مسافتی بزند ؟
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب بازی گلف ( معما با جواب )
پاسخ : 237 یارد ، هشت سوراخ میانگین ، 156 = 1.248 یارد ، میانگین نه سوراخ 162 = 1.458 یارد ، نه سوراخ میانگین 237 یارد . 165 = 1.485
معمای جالب زنان جهانگرد ( معما با جواب )
از 100 زن جهانگرد عازم هوایی ، 83 نفر آنها با کیف ، 77 نفر از آنها با کفش سیاه ، 62 نفر آنها با خود چتر و 95 نفر از آنها حلقه داشتند . حداقل تعداد زن هایی را که هر 4 شیی را با هم داشته باشند چند نفر است ؟
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب زنان جهانگرد ( معما با جواب )
پاسخ : 17 – جمع عدد با هم که می شود 837 - 77 + 62 + 95 = 317 . بین 100 زن ، این 3 بخش را برای هریک و 4 بخش برای 17 نفر این زن . آخرین عدد از زنان مجبورند در بخش سوم باشد و آن 17 است .
معمای جالب راه فــــرار ( معما با جواب )
فردی در دام دزدان دریایی اسیر شده است . او می خواهد که فرار کند و برای فرار دو راه در پیش دارد که یکی راه نابودی و دیگری راه نجات اوست . در سر هر کدام از راه ها یک فرد ایستاده است که یا دروغگو است یا راستگو . آن فرد چگونه می تواند راه فرار که منجر به نجاتش شود را تشخیص دهد ؟ ( او می تواند فقط یک سوال و از یک نفر بپرسد ؛ فرد راستگو یا دروغگو مشخص نیست ؛ را بازگشتی وجود ندارد.)
.
.
.
.
پاسخ معمای جالب راه فـــرار ( معما با جواب )
فرق نمی کند از کدام نگهبان بپرسد که آیا اگر از نگهبانی که بر سر راه دیگری قرار دارد سوال گردد که آیا او بر سر راه نجات است یا نه چه پاسخی خواهد داد .
آن نگهبان هرجه که گفت برعکسش را انجام دهد .
اگر فرد گفت آره برعکسش یعنی اینکه آن راه نجات نیست و همان جایی پرسیده راه نجات است و بالعکس .
معمای جالب تخم مرغ و زن روستایی ( معما با جواب )
توی زمان های قدیم که مردمی که در روستا زندگی می کردند محصول های خود را به میدان می آوردند تا آن ها را بفروشند ؛ زنی روستایی مقداری تخم مرغ ر ابرای فروش به میدان می آورد . او پس از اینکه تخم مرغ های خود را روی زمین گذاشت تا بفروشد ناگهان اسبی پایش به سبد تخم مرف ها می خورد و بنابراین اکثر تخم مرغ ها می شکنند . پس از این ماجرا اسب سوار بسیار ناراحت می شود و قبول می کند که هزینه تمام آن ها را بپردازد . سپس اسب سوار از آن زن سوال می کند که مادرجان چن تا تخم مرغ داشتی ؟ ؟ ؟
زن پاسخ داد که تعداد آن ها را نمی دونم ولی وقتی که دو تا دو تا بر می داشتم یکی باقی می ماند ، وقتی که سه تا سه تا بر می داشتم یکی باقی می ماند ؛ وقتی که چهار تا چهار تا بر می داشتم یکی باقی می ماند ؛ وقتی که پنج تا پنج تا بر می داشتم یکی باقی می ماند ؛ وقتی که شش تا شش تا بر می داشتم یکی باقی می ماند ؛ اما وقتی که هفت تا هفت تا بر می داشتم چیزی باقی نمی ماند . سپس اسب سوار تعداد تخم مرغ ها را حساب کرد و هزینه آن ها را پرداخت کرد .
سوال : کمترین تعدادی که ممکن بود زن روستایی تخم مرغ داشته باشد چن تا بود ؟ ؟ ؟
.
.
.
.
پاسخ معمای تخم مرغ و زن روستایی ( معما با جواب )
جواب این معما 301 است . . .
جواب از این طریق به دست می آید که کوچکترین عدد ممکن که بر 2 تا 6 تقسیم گردد باقیمانده اش یک گردد . همچنین این عدد باید مضربی از 7 باشد .
اگر پاسخ این معمای جالب را بخواهیم از جهت ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم
به این صورت است که a-1 بر 2 و 3 و 4 و 5 و 6 بخش پذیر باشد و همچنین خود عدد a بایستی بر 7 بخش پذیر باشد .
بنابراین ک . م . م این اعداد برابر 60 خواهد بود . نکته ای که در این جا قابل توجه است این است که 60 نمی تواندa-1 باشد ، زیرا 61 بر 7 بخش پذیر نیست ، بنابراین بایستی 60 * 2 را امتحان کنیم که چون 121 نیز بر 7 بخش پذیر نیست جواب این معمای جالب نیست . سپس 60 * 3 و 60 * 4 و 60 * 5 را امتحان می کنیم که در می یابیم که 301 بر 7 بخش پذیر است ، بنابراین عدد 301 کوچکترین عدد ممکن برای پاسخ این مسئله می باشد .
معمای جالب حبه های قند ( معما با جواب )
صد تا جعبه داریم که توی هر کدوم از جعبه ها صد دونه حبه قند موجود هست که وزن هر حبه قند a گرم هست . اگه یکی از جعبه ها شامل حبه های دارای a-1 گرم باشد ، چه طور میشه که با یک بار وزن کردن ، جعبه ای که دارای وزن سبک تر هست رو پیدا کرد ؟ ؟ ؟
.
.
.
.
پاسخ معمای حبه های قند ( معما با جواب )
جعبه ها را در کنار یکدیگر قرار داده و آن ها را به ترتیب شماره گذاری می کنیم ، سپس از هر جعبه به تعداد شماره آن جعبه از آن حبه قند بر می داریم مثلا از جعبه شماره 1 ، یک حبه قند و از جعبه شماره 2 ، دو حبه قند بر می داریم و . . . تا جعبه شماره 100 که از آن جعبه صد حبه قند بر می داریم . سپس این حبه قندهای برداشته شده را وزن می کنیم .عدد حاصل را از 5050a کم می کنیم . عددی که به دست می آید شماره جعبه سبک تر خواهد بود ! ! !
معماهای کوتاه جالب ( معما با جواب )
معمای جالب 1 – فرض کنید که شما راننده یک اتوبوس برقی هستید . در صورتی که در ایستگاه اول شش نفر پیاده شوند و در ایستگاه بعدی سه نفر پیاده شوند و یک نفر وارد اتوبوس شود ؛ سن راننده اتوبوس برابر است با ؟ ؟ ؟
معمای با جواب 2 – پنج کلاغ بر روی درختی نشسته اند . سه تای آن ها در شرف پرواز کردن می باشند . حالا چه تعداد کلاغ بر روی این درخت باقی می مانند ؟ ؟ ؟
معمای جالب 3 – تعداد حیواناتی که موسی به داخل کشتی برد از هر جفت حیوان چه تعداد بود ؟ ؟ ؟
معمای با جواب 4 – شیب پشت بامی در یک طرف 60 درجه و طرف دیگری 30 درجه است . خروسی روی این پشت بام تخم می گذارد . به نظر شما تخم به کدام طرف می افتد ؟ ؟ ؟
معمای جالب 5 – یه سوال حقوقی . هواپیمایی که از ایران به سمت ترکیه در حال حرکت بوده است ، سقوط می کند . بازماندگان آن را در کجا دفن می کنند ؟ ؟ ؟
معمای با جواب 6 – بنده دو عدد سکه به شما می دهم تا حاصل جمع آن ها برابر 30 تومان گردد . این قضیه چطور امکان پذیر است در صورتی که یکی از آن ها 25 تومانی نباشد ؟ ؟ ؟
معمای جالب 7 – یه آقایی هست که تو بالاترین طبقه ساختمان زندگی می کنه . واسه این که هر روز بره سر کارش سوار آسانسور میشه و میاد پایین ولی وقتی که بعد از ظهر از سر کارش بر می گرده فقط نصف طبقات رو می تونه سوار آسانسور بشه
بشه و بقیش رو باید با پله ها بره مگه تو روز های بارونی . فک می کنین دلیلش چیه ؟ ؟ ؟
معمای با جواب 8 – تو یه شب طوفانی یه پدر و پسر توی ماشین داشتن می رفتن جایی که یه دفعه ماشین تصادف می کنه و چون باباهه کمربند نبسته بوده سرش می خوره به شیشه و بیهوش میشه . . . . . . . پسرش سریعا می برش بیمارستان و داد می زنه : یکی بیاد به داد من برسه . . . دکتر بابام حالش خیلی بده . . .
در همون موقع یه دکتر میاد و خودش رو می رسونه تا چشمش به پسره میفته میگه : . . . . . این که پسر منه . . . . . . ! ! !
این قضیه چه جوری امکان پذیره ؟ ؟ ؟
معمای جالب 9 – یه نفر سیاه پوش ( جوراب سیاه ، کفش سیاه ، شلوار سیاه و . . . ) این یارو میره تو یه کوچه که چراغ های اون کوچه خاموشه و یه ماشین با چراغ های خاموش به اون کوچه میاد و تا اینکه به اون شخص نزدیک میشه پاشو میذاره رو ترمز تا به یارو نزنه . . . این قضیه چطور ممکنه ؟ ؟ ؟
پاسخ معماهای جالب
پاسخ معمای جالب 1 – در ابتدای معما این نکته اشاره شده است که فرض کنید که راننده اتوبوس هستید بنابراین سن راننده اتوبوس برابر با سن شما می باشد .
پاسخ معمای جالب 2 – همه کلاغ ها به این دلیل که تمامی آن ها در شرف پرواز کردن هستند .
پاسخ معمای جالب 3 – هیچ حیوان – چون آن پیامبری که حیوانات را به کشتی بردند حضرت نوح بود نه حضرت موسی . . .
پاسخ معمای جالب 4 – باز هم پاسخ هیچ کدام خواهد بود ، زیرا خروس ها که تخم نمی گذارند . . .
پاسخ معمای جالب 5 – بازمانده ها کسانی هستند که از سانحه جان سالم به در بردند بنابراین آن ها را دفن نمی کنند . . .
پاسخ معمای جالب 6 – توجه کنید که که در صورت سوال گفته شده است که یکی از آن ها نباید 25 تومانی باشد یعنی آن یکی دیگر می تواند 25 تومانی باشد . . . بنابراین یک سکه 25 تومانی و سکه دیگر 5 تومانی است . . .
پاسخ معمای جالب 7 – اون بنده خدا قدش کوتاه بوده . . . فقط قدش به دکمه آسانسور تا نصفه می رسیده . . . اما روزهایی که بارون میومده چترش رو از خونه بر می داشته و می رفته . . . وقتی هم که میومده از راه برگشت دکمه آسانسور که بالا بوده و قدش می رسیده رو با چترش می زده . . .
*********************************
دانستنی هایی جذاب از قرآن کریم- سری اول
قرآن
کریم، کتاب سعادت بشر و معجزه جاوید پیامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد مصطفی
(ص) است. در اینجا به دانستنیهای جالبی از قرآن اشاره میکنیم.
آیا میدانید که … چهار عبارت قرآنی هست که در هر یک از آنها، چهار تشدید متوالی وجود دارد:
1. نسیّاً رَّبُّ السّماوات (مریم، 64 و 65)؛
2. فی بحرٍ لُّجّیٍّ یَّغْشاه موج (نور، 40)؛
3. قولاً مّن رَّبٍّ رَّحیم (یس، 58)؛
4. ولقد زّیّنّا السَّماءَ (ملک، 5)
آیا میدانید که … تعداد 1015030 نقطه در قرآن بکار رفته است.
آیا میدانید که … تعداد 5098 محل وقف در قرآن وجود دارد.
آیا میدانید که … تعداد 39586 عدد کسره در قرآن بکار برده شده است.
آیا میدانید که … قرآن در 23 سال بر پیامبر نازل شد.
————————————————–
آیا میدانید که … تعداد 19253 عدد تشدید در قرآن بکار برده شده است.
آیا میدانید که … بهترین نوشیدنی که در قرآن ذکر شده، شیر میباشد.
آیا میدانید که … بهترین خوردنی که در قرآن ذکر شده، عسل میباشد.
آیا میدانید که … بزرگترین عدد در سوره صافات آیه 147 آمده که صد هزار میباشد.
آیا میدانید که … کمترین حرفی که در قرآن بکار رفته، حرف (ظاء) میباشد.
————————————————–
آیا میدانید که … در سوره نساء به قوانین ازدواج اشاره شده است.
آیا میدانید که … آیهای که سر بریده امام حسین (ع) در شام تلاوت نمود، آیه 9 سوره کهف میباشد.
آیا میدانید که … در آیه 6 سوره مائده، مراحل وضو بیان شده است.
آیا میدانید که … حضرت سلیمان نخستین شخصی بود که «بسم الله الرحمن الرحیم» نوشت.
آیا میدانید که … حضرت موسی (ع) داماد حضرت شعیب (ع) بود.
————————————————–
آیا میدانید که … بزرگترین سوره قرآن دارای 25500 حرف میباشد.
آیا میدانید که … تعداد کلمات سوره تکویر برابر با تعداد سورههای قرآن است.
آیا میدانید که … سوره اخلاص به نسب نامه خداوند معروف است.
آیا میدانید که … سوره حمد دو بار بر پیامبر نازل شده، یکبار در مکه و یکبار در مدینه.
آیا میدانید که … سوره عادیات منسوب به حضرت علی (ع) است.
————————————————–
آیا میدانید که … حضرت ادریس (ع) اولین شخصی بود که لباس دوخت و خط نوشت.
آیا میدانید که … پرندهای که در دربار حضرت سلیمان (ع) خدمت میکرد، (هدهد) نام داشت.
آیا میدانید که … به حیوانی که از طرف خدا وحی شد، زنبور بود. (آیه 68 سوره نحل)
آیا میدانید که … صحیفه سجادیه به خواهر قرآن معروف است.
آیا میدانید که … رودکی، ناصرخسرو و حافظ شاعرانی بودند که در نوجوانی حافظ کل قرآن بودند.
————————————————–
آیا میدانید که … سلمان فارسی اولین شخصی بود که سوره حمد را به زبان فارسی ترجمه کرد.
آیا میدانید که … استاد محمود خلیل الحصری، اولین کسی بود که قرآن را به روش ترتیل خواند.
آیا میدانید که … قرآن دارای 114 سوره است.
آیا میدانید که … قرآن دارای 30 جزء است.
آیا میدانید که … قرآن دارای 120 حزب است.
دانستنی هایی جذاب از قرآن کریم- سری دوم
– آیا می دانید که … وسط قرآن مجید، یعنی آنجا که درست به نصف تقسیم میگردد، کلمه «ولیتلطّف» (سوره کهف، 19) است.
–
آیا می دانید که … در قرآن کریم از 25 تن از انبیای عظام الهی نام برده
شده است و شرح مفصل یا کوتاه دعوت آنان از قوم خود، به توحید و نیکوکاری
آمده است.
– آیا می دانید که … واژه دنیا در قرآن کریم 115 بار بهکار رفته است، و واژه آخرت هم همین تعداد.
– آیا می دانید که … کلمه یوم به معنای روز (به صورت مفرد) 365 بار به تعداد روزهای سال شمسی در قرآن بکار رفته است.
____________________________
– آیا می دانید که … کلمه شهر در زبان عربی به معنای ماه است. در قرآن این واژه 12 مرتبه به تعداد ماههای سال آمده است.
– آیا می دانید که … کلمه جلاله (اللَّه) در قرآن کریم 2699 بار بهکار رفته است.
– آیا می دانید که … در قرآن واژه ساعه یا همان ساعت 24 مرتبه آمده است. این تعداد برابر با تعداد ساعات در یک شبانه روز میباشد.
– آیا می دانید که … شیاطین 68 مرتبه، ملائکه هم همین تعداد.
– آیا می دانید که … حیات 71 بار، موت هم همین تعداد.
____________________________
– آیا می دانید که … علم و معرفت و مشتقات آنها 811 بار، ایمان و مشتقات آن هم همین تعداد.
–
آیا می دانید که … واژه «سجد» و مشتقات مربوط به آن 34 مرتبه در قرآن کریم
بکار رفته است که این تعداد برابر با مجموع سجدههای 17 رکعت نماز در
شبانه روز میباشد. در هر رکعت، 2 سجده انجام میشود که در مجموع شامل 34
سجده است.
– آیا می دانید که … واژه ابلیس 11 مرتبه و پناه بردن به خدا از دست او نیز 11 بار در قرآن آمده است.
– آیا می دانید که … سماوات السبع یا سبع سماوات، هفت بار بهکار رفته است.
____________________________
–
آیا می دانید که … لفظ صلاة و قیام و اقیموا و مشتقات آن، 51 بار بهکار
رفته است که برابر با هفده رکعت نماز واجب و 34 رکعت نماز مستحب شبانهروزی
است.
– آیا می دانید که … مشتقات وصی و توصیه، به تعداد اوصیای الهی، دوازده بار بهکار رفته است.
– آیا می دانید که … لفظ شیعه و مشتقاتش، دوازده بار در قرآن بهکار رفته است.
– آیا می دانید که … مشتقات فرقه، 72 بار بهکار رفته است و این به تعداد 72 فرقه اسلامی است.
____________________________
– آیا می دانید که … بلندترین سوره قرآن، سوره بقره است. کوتاهترین سوره، سوره کوثر است که طول آن فقط یک سطر و نیم است.
–
آیا می دانید که … حروف مقطّعه به حروفی مانند الم [الف، لام، میم]، طسم
[طا، سین، میم]، کهیعص ]کاف، هاء، یاء، عین، صاد] گفته میشود که گسسته از
همند و متشکل از 29 حرف یا مجموعه حروف هستند که در آغاز 28 سوره قرآن (که
همگی مکی هستند جز بقره و آل عمران) آمده است.
– آیا می دانید که … تعداد آیات قرآن بر طبق روایات 6236 فقره است. تعداد کلمات قرآن 77807 فقره است.
–
آیا می دانید که … مفصلترین ترجیع بند قرآن در سوره الرحمن است. در این
سوره، 31 بار آیه «فبای الاء ربکما تکذبان» به معنای «پس کدامین نعمت
پروردگارتان را انکار میکنید؟» تکرار شده است.
موضوعاتی هستند که در
عین سادگی می توانند بسیار جالب و سرگرم کننده باشند ! دانستنی های علمی از
همین دسته موضوعات هستند البته این اطلاعات ممکن است از نظر ما ساده باشند
اما در اصل حاصل تحقیقات پیچیده دانشمندان است.
دانستنیهای جالب و باورنکردنی !!!
ادرار گربه زیر نور سیاه میدرخشد.
تعداد چینیهایی که انگلیسی بلدند از تعداد امریکایی هایی که انگلیسی بلدند بیشتر است.
دوئل کردن در پاراگوئه آزاد است به شرط اینکه طرفین خون خود را به گردن بگیرند .
فیلها تنها حیواناتی هستند که نمیتوانند بپرند .
هر بار که یک تمبر را میلیسید 1/15 کالری انرژی مصرف میکنید .
فوریه سال 1865 تنها زمانی بود که ماه کامل نشد .
کوتاهترین جمله کامل در انگلیسی am است .
اگر عروسک باربی رازنده تصور کنید سایزش 33-23-39 . قدش 2متر و 15 سانتیمتر خواهد بود با گردنی 2 برابر بلندتر از یک انسان نرمال.
تمام خرسهای قطبی چب دست هستند .
اگر یک ماهی قرمز را در یک اتاق تاریک قرار دهید کم کم رنگش سفید میشود.
اگر به طور مداوم 8سال و 7 ماه و 6 روز فریاد بزنید انرژی صوتی لازم برای گرم کردن یک فنجان قهوه را تولید کرده اید .
در مصر باستان افراد روحانی تمام موهای بدن خود را میکنند حتی مژه و ابرو .
کوتاهترین جنگ در تاریخ در سال 1896 زانزیبارو انگلستان رخ داد که 38 دقیقه طول کشید .
در 4000 سال گذشته هیچ حیوانی رام نشده بود .
هیچ وقت نمیتوانی با چشمان باز عطسه کنی .
تعداد انسانهایی که به وسیله خر کشته میشوند از تعداد انسانهایی که در سانحه هواپیمایی میمیرند بیشتر است .
چشمهای ما از بدو تولد همین اندازه بوده اند اما رشد دماغ و گوش ما هیچ وقت متوقف نمیشود .
هر تکه کاغذ را نمیتوان بیش از 9 بار تا کرد .
در
هرم خئوپوس در مصر که 2600 سال قبل از میلاد ساخته شده است به اندازه ای
سنگ به کار رفته که میتوان با آن دیوار آجری به ارتفاع 50 سانتیمتر دور
دنیا ساخت .
اگر تمام رگهای خونی را در یک خط بگذارند تقریبا 97000 کیلومتر میشود (در یک انسان ) .
وقتی مگس روی یک میله فولادی مینشیند میله فولادی به اندازه دو میلیونیم میلیمتر خم میشود .
امریکا تا 50 میلیون سال دیگر دو نیم خواهد شد .
عدد2520 را میتوان به اعداد 1 تا 10 تقسیم نمود بدون آنکه خارج قسمت کسری داشته باشد .
رودخانه
گنگ برای هندوها مقدس است و هر سال مردم زیادی برای پاک شدن وتطهیر خود را
در آن میشویند در حالیکه فاضلاب صد شهر و روستا و میلیونها تن مواد سمی و
زاید کارخانه ها وارد این رودخانه میشود .
انسان در روز به طور متوسط 15 هزار بار پلک میزند.
آقایون در روز 40 تار مو و خانمها 70 تار مو از دست میدهند البته بیشتر آنها دوباره جایگزین میشود .
30 برابر جمعیتی که امروز بر سطح کره زمین زندگی میکنند در زیر خاک مدفون شده اند .
تنها قسمت بدن که در آن خون جریان ندارد قرنیه چشم است .
با یک مداد میتوان خطی به طول 58 کیلومتر کشید .
شبیه بودن دو اثر انگشت به یکدیگر یک به 64 میلیارد است .
عقربها
تنها موجوداتی هستند که اشعه رادیواکتیویته تاثیری به آنها ندارد و جالبتر
اینکه عقربها دو دشمن دارند یکی نوعی سار و دیگری مگس .
شیشه به ظاهر جامد به نظر میرسد ولی در واقع مایعی است که بسیار کند حرکت میکند .
مار اناکوندا تنها نمونه افعی است که بچه میزاید .
با از دست دادن فقط یک در صد از آب بدن احساس تشنگی میکنید .
ناخنهای دست چهار برابر سریعتر از ناخنهای پا رشد میکند .
دهان انسان روزانه یک لیتر بزاق تولید میکند .
ما به طور متوسط روزانه 5 هزار کلمه صحبت میکنیم که هشتاد در صدش با خودمان است .
در زبان عربی برای کلمه شمشیر 850 واژه مختلف وجود دارد .
ملکه موریانه 50 بار بزرگتر از جفت مذکور است .
افراد قبیله مبوتسی از کشور زئیر کوتاه قدترین انسانهای روی زمین هستند . قد آنها 135 تا 137 سانتیمتر است .
چین اولین کشور جهان است که از پول کاغذی استفاده کرد .
انگشت سبابه از سایر انگشتان دست حساس تر است .
شن خیس از شن خشک سبکتر است .
مغولستان بزرگترین کشور جهان است که به دریا و اقیانوس راه ندارد .
اعصابی که در بدن شما قرار دارد به اندازه زمین تا ماه است .
– پروانه ها با پای خود مزه را احساس میکنند .
ـ شتر در هنگام تشنگی میتواند ۹۵ لیتر آب را در کمتر از ۳ دقیقه بنوشد .
ـ تعداد افرادی که سالانه از نیش زنبور میمیرند بیشتر از کسانی است که سالانه از نیش مار میمیرند.
ـ وزن اسکلت انسان بالغ ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم است .
ـ اولین اتوموبیل را مظفرالدین شاه قاجار وارد ایران کرد .
ـ اولین آدامس را جان کورتیس در سال ۱۲۲۷ شمسی ساخت .
ـ تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیة چشم است .
ـ با ۳۰ گرم طلا میتوان نخی به طول ۸۱ کیلومتر درست کرد .
ـ سومریها در قرن چهارم قبل از میلاد خط را اختراع کردند .
ـ یک دهم مردم جهان در جزیره ها زندگی می کنند .
ـ اولین تمبر جهان در سال ۱۸۴۰ در انگلستان به چاپ رسید .
ـ فیل بالغ در روز ۲۲۰ کیلوگرم غذا و۲۰۰ لیتر آب مصرف میکند .
ـ تعداد حشرات موجود در ۵/۲ کیلومترمربع زمین کشاورزی از انسانهای موجود در کل دنیا بیشتر است.
ـ هرفرد عادی درسرخود ۹۰ تا ۱۲۰ هزار رشته مو دارد.
ـ ریش انسان بالغ بر ۵ تا ۱۵ هزار و یک ابرو ۴۵۰ تا ۶۰۰ تار مو دارد.
ـ گربه وسگ هر کدام ۵ گروه خونی دارند و انسان ۴ گروه.
ـ زنبور عسل دو معده دارد: یکی برای انبار کردن عسل ویکی برای غذا.
آیا میدانید : شن خیس از شن خشک سبک تر است.
آیا میدانید : حرف سی هیچ وقت در املای اعداد انگلیسی بکار نمی رود.
آیا میدانید : بهترین زمان خواب از ساعت 10 شب تا طلوع خورشید است.
آیا میدانید : عقاب معمولاً هنگام پرواز، مستقیم به خورشید می نگرد.
آیا میدانید : کهکشان راه شیری تقریبا صد میلیارد ستاره دارد.
آیا میدانید : 85 درصد گیاهان در اقیانوس ها رشد می کند.
آیا میدانید : به اعدادی که بیش از نه رقم دارند، اعداد نجومی گویند.
آیا میدانید : نور خورشید تا عمق 400 متری آب دریا نفوذ می کند.
آیا میدانید : کوه های آلپ در سال حدود یک سانتیمتر بلند می شوند.
آیا میدانید : اگر زنی به کوررنگی مبتلا باشد، فرزندان پسر او کوررنگ می شوند.
آیا میدانید : پرواز با کایت یک ورزش حرفه ای در تایلند است.
آیا میدانید : ایران برای اولین بار در جهان از ضایعات نخل خرما چوب مصنوعی می سازد.
آیا میدانید : ایران دومین تولیدکنندهٔ انجیر جهان است.
آیا میدانید : زرافه میتواند با زبانش گوشهایش را تمیز کند .
آیا میدانید : که خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می ایستد حدود سه متر است .
آیا میدانید : یک میلیون سیاره به اندازه زمین در خورشید جای می گیرد.
آیا میدانید : بلندی شترمرغ به دو متر و نیم و وزنش به 90 کیلو میرسد .
آیا میدانید : اگر تمام رگهای خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا 97000 کیلومتر میشود .
آیا میدانید : قلب میگوها در سر آنها قرار دارد .
آیا میدانید : که کانگوروها قادرند 3 متر به سمت بالا و 8 متر به سمت جلو بپرند .
آیا میدانید : که هر هکتار جنگل قادر است بیش از پنج تن گوگرد و غبار هوا را جذب کند.
آیا میدانید : آقایان روزانه 40 تار مو وخانم ها 70 تا موی خود را از دست می دهند.
آیا میدانید : اسبها در مقابل گاز اشک آور مصون اند .
آیا میدانید : نعناع سسکه و تنگی نفس را شفا میدهد .
آیا میدانید : جرم زمین هشتاد و یک برابر ماه است.
آیا میدانید : نور میتواند در یک ثانیه 7.5 دور دور زمین بچرخد .
آیا میدانید : پرهزینه ترین شوخی دنیا توسط یک پلیس در سال1880م، در شهر «راکی» انجام شده است.
او ناگهان خبر فعال شدن آتشفشان «پیکسویک» در نزدیکی شهر را به اطلاع مردم رساند
و به علت فرار مردم حدود 60میلیون دلار جریمه شد.
2- حلزون می تواند سه سال بخوابد.
3- اگر جمعیت چین در یک صف مقابل شما راه بروند، این صف به خاطر سرعت تولید مثل هیچ وقت تمام نخواهد شد.
4- خطوط هوایی آمریکا با کم کردن فقط یک زیتون از سالاد هر مسافر در سال 1987 توانست 40 هزار دلار صرفه جویی کند.
5- ملت آمریکا بطور میانگین روزانه 73 هزار مترمربع پیتزا می خورند.
6- چشم های شترمرغ از مغزش بزرگتر است.
7- پروانه ها با پاهایشان می چشند.
8- گربه ها می توانند بیش از یکصد صدا با حنجره خود تولید کنند. در حالیکه سگ ها کمتر از ده صدا.
9- تعداد چینی هایی که انگلیسی بلدند; از تعداد آمریکایی هایی که انگلیسی بلدند! بیشتر است.
10- فیل ها تنها حیواناتی هستند که نمی توانند بپرند.
11- هربار که یک تمبر را زبان می زنید، 1/10 کالری انرژی مصرف می کنید.
12- تمام خرس های قطبی، چپ دست هستند.
13- اگر یک ماهی قرمز را در یک اتاق تاریک قرار دهید، کم کم رنگش سفید می شود.
14- اگر بصورت مداوم 8 سال و 7 ماه و 6 روز فریاد بزنید، انرژی صوتی لازم برای گرم کردن یک فنجان قهوه را تولید کرده اید.
15- کوتاهترین جنگ در تاریخ 1896 بین نازی ها و انگلستان رخ داد که 38 دقیقه طول کشید.
16- هر تکه کاغذ را نمی توان بیش از 9 بار تا کرد.
17- چشم های ما از بدو تولد همین اندازه بوده اند، اما رشد دماغ و گوش ما هیچ وقت نمی تواند متوقف شود.
18-
در هرم خئوپوس در مصر که 2600 سال قبل از میلاد ساخته شده است. به اندازه
ای سنگ بکار رفته که می توان با آن دیواری آجری به ارتفاع 50 سانتی متر دور
دنیا ساخت.
19- .I am کوتاهترین جمله کامل در زبان انگلیسی است.
20- اگر تمام رگ های خونی را دریک خط بگذاریم، تقریبا 97 هزار کیلومتر می شود.
سوسکها سریعترین جانوران 6 پا میباشند. با سرعت یک متر در ثانیه.
-خرگوشها و طوطی ها بدون نیاز به چرخاندن سر خود قادرند پشت سر خود را ببینند.
-کرگدنها قادرند سریعتر از انسانها بدوند.
-هیچ پنگوئنی در قطب شمال وجود ندارد.
-مادر و همسر گراهام بل مخترع تلفن هر دو ناشنوا بوده اند.
-کانادا یک واژه هندی به معنی “روستای بزرگ” میباشد.
-10 درصد وزن بدن انسان (بدون آب) را باکتریها تشکیل میدهند.
-11 درصد جمعیت جهان را چپ دستان تشکیل میدهند.
-از هر 10 نفر، یک نفر در سراسر جهان در جزیره زندگی میکند.
-98 درصد وزن آب از اکسیژن تشکیل یافته است.
-یک اسب در طول یک سال 7 برابر وزن بدن خود غذا مصرف میکند.
-رشد دندانهای سگ آبی هیچگاه متوقف نمیگردد.
-قلب والها تنها 9 بار در دقیقه میتپد.
-چیتا قادر است در حداکثر سرعت خود گامهایی به طول 8 متر بر دارد.
-شمپانزه ها قادرند مقابل آینه چهره خود را تشخیص دهند اما میمونها نمیتوانند.
-عمر سنجاقکها تنها 24 ساعت میباشد.
سوسکها سریعترین جانوران 6 پا میباشند. با سرعت یک متر در ثانیه.
-خرگوشها و طوطی ها بدون نیاز به چرخاندن سر خود قادرند پشت سر خود را ببینند.
-کرگدنها قادرند سریعتر از انسانها بدوند.
-هیچ پنگوئنی در قطب شمال وجود ندارد.
-مادر و همسر گراهام بل مخترع تلفن هر دو ناشنوا بوده اند.
-کانادا یک واژه هندی به معنی “روستای بزرگ” میباشد.
-10 درصد وزن بدن انسان (بدون آب) را باکتریها تشکیل میدهند.
-11 درصد جمعیت جهان را چپ دستان تشکیل میدهند.
-از هر 10 نفر، یک نفر در سراسر جهان در جزیره زندگی میکند.
-98 درصد وزن آب از اکسیژن تشکیل یافته است.
-یک اسب در طول یک سال 7 برابر وزن بدن خود غذا مصرف میکند.
-رشد دندانهای سگ آبی هیچگاه متوقف نمیگردد.
-قلب والها تنها 9 بار در دقیقه میتپد.
-چیتا قادر است در حداکثر سرعت خود گامهایی به طول 8 متر بر دارد.
-شمپانزه ها قادرند مقابل آینه چهره خود را تشخیص دهند اما میمونها نمیتوانند.
-عمر سنجاقکها تنها 24 ساعت میباشد.
-مدت زمان گردش سیاره عطارد بدور خود دو برابر مدت زمان گردش آن بدور خورشید میباشد.
-روشنایی قرص کامل ماه 9 برابر هلال ماه میباشد.
-یک خرس بالغ قادر است با سرعت یک اسب بدود.
-قلب یک جوجه تیغی در حالت عادی 190 بار در دقیقه میزند که در دوران خواب زمستانی به 20 بار در دقیقه کاهش می یابد.
-اسبها قادرند در حالت ایستاده بخوابند.
-کانگروها قادرند 3 متر به سمت بالا و 8 متر به سمت جلو بپرند.
-قلب میگو در سر آن واقع است.
-گونه ای از خرگوش قادر است 12 ساعت پس از تولد جفت گیری کند.
-یک کوه آتشفشان قادر است ذرات ریز و گردوغبار را تا ارتفاع 50 کیلوکتری به فضای اطراف پرتاب کند.
-دارکوب ها قادرند 20 بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند.
-سالانه 500 فیلم در امریکا و 800 فیلم در هند ساخته میگردد.
-آدولف هیتلر گیاهخوار بوده است.
-تمامی پستانداران به استثنای انسان و میمون کور رنگ میباشند.
-عمر تمساح بیش از 100 سال میباشد.
-تمام قوهای کشور انگلیس جزو دارایی های ملکه انگلیس میباشند.
-موریانه ها قادرند تا 2 روز زیر آب زنده بمانند.
-مزه سیب، پیاز و سیب زمینی یکسان میباشد.و تنها بواسطه بوی آنهاست که طعم های متفاوتی می یابند.
-فیلها قادرند روزانه 60 گالن آب و 250 کیلو گرم یونجه مصرف کنند.
-جغدها قادر به حرکت دادن چشمان خود در کاسه چشم نمیباشند.
-80 درصد امواج مایکرو ویوتلفنهای همراه بوسیله سر جذب میگردد.
-قد فضانوردان هنگامی که در فضا هستند 5 تا 7 سانتی متر بلنتر میگردد.
-بلژیک تنها کشوری است که فیلمهای غیر اخلاقی را سانسور نمیکند.
-جلیغه ضد گلوله، برف پاک کن شیشه خودرو و پرینتر لیزری همگی اختراعات زنان میباشند.
-موز پر مصرف ترین میوه کشور امریکا میباشد.
-درتمام انسانهای کره زمین 99.9 % شباهت ژنتیکی وجود دارد.
-98.5 % از ژنهای انسان و شامپانزه یکسان میباشند.
– قلب انسان بطور متوسط 100 هزار بار در سال میتپد.
– لئوناردو داوینچی مخترع قیچی میباشد.
-سطح شهر مکزیک سالانه 25 سانتی متر نشست میکند.
-50 %جمعیت جهان هیچگاه در طول حیات خود از تلفن استفاده نکرده اند.
-در هر 5 ثانیه یک کامپیوتر در سطح جهان به ویروس آلوده میگردد.
– ظروف پلاستیکی 50 هزار سال طول میکشد تا در طبیعت شروع به تجزیه شدن کنند.
-اغلب مارها دارای 6 ردیف دندان میباشند.
-90% سم مارها از پروتئین تشکیل یافته است.
-هرگاه جمعیت کره زمین به 100 نفر کاهش یابد، 50 % پول جهان در دست 6 نفر قرار خواهد گرفت.
-موشهای صحرایی سالانه 1/3 منابع و ذخایر غذایی جهان را نابود میسازند.
-2/3 آدم رباییهای جهان در کلمبیا به وقوع می پیوندد.
– 2/3 اعدامهای جهان در کشور چین بوقوع می پیوندد.
-سرود اصلی کشور یونان متشکل از 158 بیت میباشد.
-تمساح ها قادرند آرواره های خود را با نیروی 1300 کیلو گرم ببندند.
-یک گاو بطور متوسط سالانه 2 هزار و 300 گالن شیر تولید میکند.
-خورشید از لحاظ وزن از 70% هیدروژن،28% هلیوم،1.5% کربن+نیتروژن+اکسیژن و 0.5% عناصر دیگر تشکیل شده است.
-سگهای شهری بطور متوسط 3 سال بیشتر از سگهای روستایی عمر میکنند.
-در امریکا سالانه 15 نفر بر اثر گاز گرفتگی توسط سگها جان خود را از دست میدهند.
-70% فقرای جهان را زنان تشکیل میدهند.
-نور خورشید 8.5 دقیقه طول میکشد تا به زمین برسد.
-خودروسازی بزرگترین صنعت در جهان میباشد.
-در هر 2 هفته یک زبان در جهان منقرض میگردد.
-ون گوگ در طول حیات خود تنها یکی از نقاشیهای خود را بفروش رساند.
-گربه های خانگی 70% وقت خود را در خواب سپری میکنند.
-پلنگها قادرند تا ارتفاع 5 متری به بالا بپرند.
-سم مارهای قهوه ای استرالیا تا حدی مهلک میباشد که 0.002 گرم از سم این مارها میتواند یک انسان را بکشد.
-اختراع پیچ گوشتی پیش از پیچ صورت گرفت.
دانستنیهای جذاب دنیا و جهان
مجموعه : علمی و دانستنی
1- می دانستی که خواب کمتر از 6 ساعت و بیشتر از 8 ساعت خطر ابتلا به دیابت را افزایش می دهد
2- کوسه داردی 3500 دندان می باشد که از هیچ یک از انها استفاده نمی کند
3- بدن انسان برای حفظ تعادل خود در حال ایستادن از سیصد عضله استفاده می کند
4- یک موش کور قادر به حفر تونلی به طول 9 کیلومتر تنها در یک شب می باشد
5- سرعت سریعترین حلزون 2,3 میلیمتر در ثانیه می باشد یعنی یک کیلومتر در پنج شبانه روز
6-
بزرگترین مروارید دنیا 6و4 کیلوگرم وزن دارد این مروارید حدود هفتاد و یک
سال پیش در فیلیپین از داخل یک صدف بسیار بزرگ در آورده شد. متاسفانه این
مروارید گرد نیست
7- هزارپا ده هزار نژاد متفاوت دارد و جالبتر
اینکه هیچ کدام هزار پا ندارند و بیشتر پا را یک نوع نژادی دارد که در
کالیفرنیا یافت می شود تعداد پاهای آن به هفتصد و پنجاه تا می رسد
8- تقریبا نیمی از کل نشریات جهان در دو کشور آمریکا و کاناده منتشر می گردند.
9- تعداد سلول های گیرنده بویایی در سگهای معمولی یک میلیارد و در سگهای شکاری چهار میلیارد عدد می باشد
10- نوشابه های زرد رنگ زیان بارتر از نوشابه های سیاه رنگ هستند
11-
در عرض بیست سال گذشته حوادث صبیعی چون زلزله و سیل یک میلیون و دویست
هزار نفر را به کام خود کشیده و بد نیست این را هم بدانید که نود و نه درصد
قربانیان در کشور های فقیر بوده اند
12- شش چپ اندکی از شش راست کوچکتر می باشد تا فضای کافی برای قرار گیری قلب فراهم آید
13- هر چشم مگس دارای 10 هزار عدسی می باشد
14- مقاومت موش صحرایی در برابر بی آبی بیشتر از شتر می باشد
15- جمعیت میمون های هند بالغ بر پنجاه میلیون می باشد
16- یک نوع وزغ وجود دارد که در بدن خود سم کافی برای کشتن دو هزار و دویست انسان در اختیار دارد
17- مهندسین در نظر دارند تونل زیر آبی بین لندن و نیویورک احداث کنند که مسافرت بین این دو شهر در کمتر از یک ساعت انجام بگیرد
18- 225 میلیون سال طول می شکد که کهکشان راه شیری یکبار دور خود بچرخد
19-
به زودی کنترل هایی به بازار ارائه خواهد شد که کوکی هستند و بدون باتری
کار می کنند با یک بار کوک کردن این نوع کنترل ها تا هفت روز بدون هیچ
مشکلی کار می کنند
20- در هر ثانیه خورشید پانصد و چهل میلیون تن هیدروژن را به چهار صد و نود و پنج میلیون تن هلیم تبدیل می کند
21-
پنجاه درصد از زنان سیگاری که به خاطر مضرات سیگار جان خود را از دست می
دهند بر اثر حمله قلبی می باشد یعنی اینکه سیگار کشیدن فقط باعث سرطان نیست
بلکه حمله قلبی ناشی از ان می باشد
22- برای تولید هر 1000 کیلوگرم
کاغذ بازیافتی فقط حدود هزار و پانصد کیلو گرم کاغذ کهنه مورد نیاز است که
با این شیوه نزدیک به 90 درصد در مصرف آب بیش از 50 درصد انرژی و 75 درصد
آلودگی هوا کاهش می یابد
23- مساحت خلیج فارس تقریبا برابر با مساحت کرمان است خلیج فارس هشت هزار کیلومتر مربع بیشتر نیست.
24- اگر تار عنکبوت به کلفتی مغز یک مداد به هم تنیده شود می تواند سنگینی یک هواپیمای بزرگ بوینگ را تحمل کند
1– هشتاد درصد موجودات دنیا را حشرات تشکیل دادهاند.
2- تنها حیوانی که نمیتواند شنا کند شتر است.
3- روباه همه چیز را خاکستری میبیند.
4- گربه قادر نیست مزه شیرین را تشخیص دهد.
5- یک گرم سم مار کبری میتواند 150 نفر را بکشد.
6- حس چشایی نوعی پروانه بزرگ 13 هزار برابر دقیق تر از انسان است
7- لاما نوعی شتر کوچک بدون کوهان است که به هنگام عصبانیت بر صورت طرف مقابل تف میاندازد.
8-
یک جریب زمین کشاورزی به عمق 15 سانتیمتر حاوی یک تن قارچ چندین تن باکتری
90 کیلو پروتوزوا که نوعی موجود تک سلولی است 45 کیلو جلبک و 45 کیلوگرم
مخمر است.
9- نوعی ماهی بزرگ به نام تونا با سرعت پیوسته و یکنواخت 14/5
کیلومتر بر ساعت در حرکت است و هرگز توقف نمیکند این نوع ماهی در طول 15
سال 16000000 کیلومتر میپیماید.
10- شاخک پشه به قدری حساس است که میتواند دمایی بر میزان 2 هزارم درجه سانتی گراد را حس کند.
11- قلب گنجشک 100 بار در دقیقه میتپد. گنجشکها راه نمیروند بلکه روی زمین میپرند.
12- فیل تنها حیوانی است که نمیتوانید از جایی به جای دیگر بپرد و تنها حیوانی است که میتواند ایستادن روی سر و گردن را یاد بگیرد.
13- خفاش برای پرواز در شب از سیستم رادار استفاده میکند این سیستم بسیار پیشرفتهتر از دستگاه رادار ساخت بشر است.
14- یک موش کور 14 سانتی متر میتواند در یک شب تونلی به طول 91/4 متری حفر کند.
15- مرغها برای تخمگزاری احتیاجی به خروس ندارند. خروس فقط برای بارور کردن تخم لازم است.
16- بچه کانگورو در هنگام تولد جثهای اندازه زنبور دارد اما از کیسه مادر تا زمانی که بزرگ نشود بیرون نمیآید.
17- کرمهای ابریشم در 56 روز 86 هزار برابر وزن خود غذا میخورند.
18-
در سپتامبر 1991 در یکی از یخچالهای طبیعی در مرز مشترک اتریش ایتالیا
بدن حفظ شده وسالم مانده انسانی کشف شد که دانشمندان قدمت آن را به 3500
سال قبل از میلاد بر آورد میکنند.
19- گل زنبق رنگارنگ که به صورت
انگلی زندگی میکند و بوی بسیار زنندهای نیز دارد در بین گلها دارای
بزرگترین شکوفه است اندازه این شکوفهها 91 سانتی متر است و ضخامت انها
9/1 سانتی متر و وزنشان 7 کیلومتر است.
20- بلندترین مجتمع آپارتمانی در شیکاگو که 70 طبقه و 197 متر ارتفاع دارد بلندترین مجتمع آپارتمانی در جهان محسوب میشود.
21-
پل 2/502 متری سیدنی در استرالیا که عرض ان 48 متر است عریضترین پل در
جهان به شمار میآید این پل که در مارس 1932 افتتاح شد داردی 8 خط اتومبیل
رو و یک خط ویژه موتور سیکلت و دوچرخه و یک خط عابر پیاده است.
22-
رکورد ضربه زدن به توپ پیگ پنگ در مدت زمان 60 ثانیه 173 ضربه است دو
بازیکن انگلیسی در سال 1993 با تبادل توپ بین یکدیگر در دو طرف میز بازی به
این رکورد دست یافتند.
آیا می دانستید که… فیل ها از موش و زنبور می ترسند.
آیا می دانستید که… هر چشم مگس دارای ۱۰ هزار عدسی است.
آیا می دانستید که… جمعیت میمونهای هند بالغ بر ۵۰ میلیون است.
آیا می دانستید که… ضریب هوشی انسانهای معمولی بین 85 تا 105 است؟
——————————————-
آیا می دانستید که… اکثر افراد در کمتر از 7 دقیقه خوابشان میبرد!
آیا می دانستید که…ناهید، دومین سیاره ی نزدیک به خورشید است.
آیا می دانستید که… با یک مداد می توان خطی به طول ۵۶ کیلومتر کشید.
آیا می دانستید که… تنها موجودی که میتواند به پشت بخوابد، انسان است؟
——————————————-
آیا می دانستید که… مشتری، بزرگ ترین سیاره ی منظومه شمسی است.
آیا می دانستید که… مورچه ها می توانند 20 برابر وزنشان بار حمل کنند.
آیا می دانستید که… مقاومت موش صحرایی در برابر بیآبی بیشتر از شتر است.
آیا می دانستید که… 88 روز طول می کشد تا سیاره ی عطارد، یک بار به دور خورشید بگردد.
——————————————-
آیا
می دانستید که… مورچه های کارگر جستجوگر غذا می توانند تا 200 متر از لانه
شان دور شوند و راه برگشتشان به کلنی را با دنبال کردن بویی که از سوی
دیگران به جا گذاشته شده پیدا کنند.
آیا می دانستید که… بزرگترین دریای دنیا دریای مدیترانه است و عمیق ترین نقطه آن به ۴۳۳۰متر میرسد.
آیا می دانستید که… معده شما هر دو هفته یک بار ماده مخاطی جدید ترشح میکند؟ در غیر این صورت، خودش را هضم خواهد کرد!
آیا
می دانستید که… روزه علاوه بر کاهش احتمال بروز بیماری های قلبی و عروقی،
هاضمه، فشار خون بالا و آسم، کمک می کند تا مشکل اضافه وزن و چاقی مفرط در
بسیاری از روزه داران از بین برود.
——————————————-
آیا می دانستید که… وقتی پاهایت را آرام بالا بیاورید و به پشت بخوابی در ماسه فرو نمیروید.
آیا می دانستید که… هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی با کلمه month هم قافیه نمیشود.
آیا می دانستید که… مورچه ها بعد از مرگ در اثر سم پاشی به پهلوی راست میافتند.
آیا می دانستید که… تقریباً یک سوم وزن یک زن و یک دوم وزن یک مرد را ماهیچه تشکیل میدهد.
——————————————-
آیا می دانستید که… مورچه ها بعد از مرگ در اثر سم پاشی به پهلوی راست می افتند.
آیا می دانستید که… فقط پشه ماده نیش می زند و از پروتین خون مکیده شده جهت تخم گذاری استفاده می کند.
آیا می دانستید که… ساختمان عملکرد دست وال، سگ، پرندگان (بالها) و انسان دقیقاً مشابه انسان است ؟
آیا می دانستید که… برخی از مورچه ها دارای بدنی شفافند. آنها می توانند به رنگ هر غذایی که می خورند درآیند.
آیا می دانستید که … طول عمر سنجاب ۹ سال است.
آیا می دانستید که … عقرب زیر نور اشعه ماواری بنفش میدرخشد.
آیا می دانستید که …فلامینگو می تواند زانوی خود را به عقب خم کند.
آیا می دانستید که … پروکسید هیدروژن باعث خاکستری شدن موی سر می شود.
—————————————————
آیا می دانستید که … زرافه می تواند گوش خود را با زبان ۲۱ اینچی خود را تمیز کند.
آیا می دانستید که … باد به تنهایی هیچ صدایی ندارد مگر اینگه به شیئی برخورد کند.
آیا می دانستید که … دو کشور چین و آمریکا بیشترین تولید کننده سیـر در دنیا را دارند.
آیا می دانستید که …تنهاچیزی که دراسیدحل نمی شود الماس است و فقط خیلی زیاد آن را از بین می برد.
—————————————————
آیا می دانستید که … اولین مردمانی که ذوب فلزات را آغاز کردند ایرانیان بودند در شهر سیلک در اطراف کاشان.
آیا می دانستید که … بزرگترین دریای دنیا دریای مدیترانه است و عمیق ترین نقطه آن به ۴۳۳۰متر میرسد.
آیا می دانستید که … به طور متوسط شما روزی ۵۰۰۰ کلمه صحبت می کنید که۸۰% آن با خودتان است!
آیا می دانستید که … مغز فیزیکدان نابغه ،آلبرت انیشتن ۱۵ درصدازحجم مغزانسان عادی بزرگتربود.
—————————————————
آیا می دانستید که … مارها گوش ندارند و با زبان می شنوند، زیرا زبان آنها به امواج صوتی بسیار حساس است.
آیا می دانستید که … بررسیها نشان می دهد که رنگها حتی بر روی عکس العملهای فیزیکی بدن ما هم تأثیر می گذارند.
آیا می دانستید که … رنگ قرمز فشار خون را بالا می برد و رنگ سبزی که در اتاقهای عمل بیمارستانها استفاده می شود، باعث آرامش می شود.
آیا
می دانستید که … نوعی ماهی وجود دارد که باکمک باله هایش به سطح می آید و
۹۰ ثانیه درهوا پروازمی کند و به شکار طعمه خود می پردازد.
—————————————————
آیا می دانستید که … اختاپوس دارای بزرگترین چشمان است که گاهی به ۲۵ سانتیمتر یعنی به اندازه یک توپ والیبال می رسد.
آیا می دانستید که … فقط پشه ماده نیش می زند و از پروتین خون مکیده شده جهت تخم گذاری استفاده می کند.
آیا می دانستید که … ۵۵درصد سوانح هوایی در زمان نشستن هواپیما و ۳۰ درصد در هنگام برخاستن هواپیما رخ می دهد.
آیا می دانستید که … نامگذاری طوفان ها و طوفان های گرمسیری به طور رسمی در سال ۱۹۵۳ آغاز شد.
آیا می دانید که… دهان روزانه 1 لیتر بزاق ترشح می کند؟
آیا می دانید که… مینای دندان سخت ترین عضو بدن است؟
آیا می دانید که… فقط 11% مردم جهان چپ دست هستند؟
آیا می دانید که… کوچکترین استخوان های بدن در گوش قرار دارد؟
——————————————-
آیا می دانید که… تمام پلک زدن های یک روز معادل 30 دقیقه بستن کامل چشمهاست؟
آیا می دانید که… مغز انسان به طور میانگین حاوی 78% آب می باشد؟
آیا می دانید که… حساس ترین انگشت دست انگشت سبابه است؟
آیا می دانید که… یک بوسه یک دقیقه ای 26 کالری می سوزاند؟
——————————————-
آیا می دانید که… میانگین خواب یک فرد با عمر طبیعی چیزی حدود 25 سال می باشد؟
آیا می دانید که… شایع ترین بیماری های ذهنی استرس و دلواپسی می باشد؟
آیا می دانید که… بدن یک فرد 70 کیلویی حاوی 0.2 میلی گرم طلا است؟
آیا می دانید که… زمانی که خواب هستید کالری بیشتری نسبت به زمان تماشای تلویزیون می سوزانید؟
——————————————-
آیا می دانید که… موقع تایپ با صفحه کلید 56% از تایپ مطالب را با دست چپ انجام می دهید؟
آیا می دانید که… آلرژی به شیر گاو بیشترین امار را نسبت به دیگر خوراکی ها در بین افراد دارد؟
آیا می دانید که… سکسکه بیش از 5 دقیقه به طول نمی انجامد؟
آیا می دانید که… ریش رنگ روشن رشد سریع تری نسبت به ریش مشکی دارد؟
——————————————-
آیا می دانید که… زمانیکه صورت کسی را تشخیص می دهید نیمکره راست مغزتان به شما کمک کرده است؟
آیا می دانید که… افرادی که شب ها کار می کنند استعداد چاقیشان بیشتر خواهد بود؟
آیا می دانید که… بدن انسا از 96000 کیلومتر رگ های خونی تشکیل شده است؟
آیا می دانید که… هر 4 هفته یکبار پوست قبلیتان با پوست جدید جایگزین می شود؟
آیا می دانید که… استفاده هدفون به مدت 1 ساعت باکتریهای گوش را تا 700 بار بیشتر میکند؟
• آیا می دانستید که … برنج غذای اصلی 50% از مردم جهان است؟
• آیا می دانستید که … مردم فیلیپین به بیش از ۱۰۰۰ لهجه سخن میگویند.
• آیا می دانستید که … کم کاربردترین حرف زبان انگلیسی حرف “Q” است؟
• آیا می دانستید که … پرفروش ترین بستنی در آمریکا بستنی وانیلی است؟
• آیا می دانستید که … زمانی که انگور را داخل ماکروفر می گذارید منفجر می شود؟
—————————————
• آیا می دانستید که … هویج حاوی 0% چربی است؟
• آیا می دانستید که … آووکادو پرکالری ترین میوه است؟
• آیا می دانستید که … پرمصرف ترین میوه در آمریکا موز است؟
• آیا می دانستید که … 75% حجم یک موز را آب تشکیل داده است؟
—————————————
• آیا می دانستید که … اکثر گاوها با گوش دادن به موسیقی شیر بیشتری تولید می کنند؟
• آیا می دانستید که … سرعت سریعترین حلزون ۲.۳ میلیمتر در ثانیه میباشد یعنی ۱ کیلومتر در ۵ شبانه و روز
• آیا می دانستید که … ۸ درصد مردم جهان در بدن خود یک استخوان دنده ی اضافی دارند؟
• آیا می دانستید که … تخم مرغ حاوی انواع ویتامین ها به غیر از ویتامین c می باشد؟
—————————————
• آیا می دانستید که … گربهها میتوانند ۱۰۰ صدا با حنجره خود تولید کنند در حالیکه سگها کمتر از ۱۰
• آیا می دانستید که … آمریکایی ها سالانه 35000 تن انواع ماکارونی مصرف می کنند؟
• آیا می دانستید که … بیشتر ویتامین c موجود در میوه ها در پوسته آن ها یافت می شود؟
• آیا می دانستید که … میانگین غذای مصرفی یک فرد در کل زندگی اش چیزی حدود 100 تن غذا و 45424 لیتر آب می باشد؟
آیا می دانید که… عسل 20 دقیقه پس از اینکه خورده شد وارد جریان خون میشود.
آیا می دانید که… طولانی ترین زمانی که یک فرد در کما بوده است 37 سال می باشد.
آیا می دانید که… اکثر افراد تا سن 60 سالگی نیمی از جوانه های چشاییشان را از دست میدهند.
آیا می دانید که… بیش از 10 تریلیون سلول زنده در بدن وجود دارد.
——————————————
آیا می دانید که… خون 6 برابر غلیظ تر از آب است.
آیا می دانید که… شایع ترین بیماری پوسیدگی دندان است.
آیا می دانید که… ریه سمت راست بیشتر از ریه سمت چپ هوا میگیرد.
آیا می دانید که… موقع صحبت کردن از 72 عضله مختلف استفاده می کنید.
——————————————
آیا می دانید که… 44% افراد شکستگی استخوان را تجربه کرده اند.
آیا می دانید که… خودتان نمی توانید خودتان را قلقلک کنید.
آیا می دانید که… جنین در هفته هجدهم اثر انگشتش شکل می بندد.
آیا می دانید که… دید ببرها در شب 6 برابر بهتر از دید انسان است.
——————————————
آیا می دانید که… بیش از 100 نوع ویروس متفاوت منجر به سرماخوردگی ساده می شود.
آیا می دانید که… بیخوابی زودتر از گرسنگی انسان را به کام مرگ می کشد.
آیا می دانید که… موقع خندیدن 17 عضله به کار کشیده می شود و موقع اخم کردن 43 عدد.
– آیا می دانستید که… مروارید در سرکه ذوب می شود.
– آیا می دانستید که... چرخ دستی در چین اختراع شده است.
– آیا می دانستید که... بغل کردن درخت در چین ممنوع است.
– آیا می دانستید که... قهوه فوری در سال 1901 اختراع شد.
– آیا می دانستید که... بدن انسان ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد.
– آیا می دانستید که...تنها موجودای که میتواند به پشت بخوابد انسان است.
—————————————–
– آیا می دانستید که... زرافه و موش می توانند بیشتر از شتر بدون آب زنده بمانند.
– آیا می دانستید که... بدن یک انسان 70 کیلوگرمی حاوی 0.2میلی گرم طلا است.
– آیا می دانستید که... در شیلی صحرایی وجود دارد که هزاران سال می شود در آن باران نباریده است.
– آیا می دانستید که... خرگوش و طوطی تنها حیواناتی اند که بدون برگشتن به عقب پشت سر خود را ببینند.
– آیا می دانستید که... طول قد هر انسان سالم برابر ۸ وجب دست خود اوست.
– آیا می دانستید که... شبکه چشم انسان ۱۳۵ میلیون سلول دارد که مسولیت تشخیص رنگها را بر عهده دارند.
—————————————–
– آیا می دانستید که... حس بویایی خرس تقریباً ۱۰۰ برابر قوی تر از حس بویایی انسان است.
– آیا می دانستید که... چشم سالم انسان میتواند ۱۰ ملیون رنگ مختلف را ببیند و از هم دیگر جدا نماید.
– آیا می دانستید که... همه نوزادان میگو نر میشوند و بعد از چند هفته بخشی از نوزادان به ماده تبدیل می شوند.
– آیا می دانستید که... تخم مرغی که آب پز شده و سفت شده می چرخد (تخم مرغ نپخته و یا نرم نمی چرخد).
– آیا می دانستید که... افرادی که در اثر گزندگی زنبور می میرند بیش از افرادی هستند که در اثر مار گزیدگی می میرند.
حقایق و دانستنی های جالب درباره مغز
در این مطلب حقایق جالبی درباره یکی ازشگفت انگیزترین بخش های بدن انسان ارائه می گردد.
√
مغز انسان مانند یک رایانه قدرتمند است که خاطراتمان را ذخیره می کند و
این که ما در مقام یک انسان چگونه فکر می کنیم و واکنش نشان می دهیم را
کنترل می کند. مغز انسان در طول زمان تکامل یافته و برخی از قسمت های
پیچیده آن ویژگی های خارق العاده ای دارند که دانشمندان هنوز سعی در درک
آنها دارند.
√ مغز مرکز سیستم عصبی انسان است که افکار، حرکات، خاطرات و تصمیم گیری های ما را کنترل می کند.
√ با تکامل، مغز انسان پیچیده و پیچیده تر شده، بسیاری از ویژگی های جالب آن را هنوز دانشمندان به خوبی درک نکرده اند.
√ مغز انسان حاوی میلیاردها سلول عصبی است که اطلاعات را به سراسر بدن ارسال می کنند و یا اطلاعات را از سراسر بدن دریافت می کنند.
√ مغز انسان بیش از سه برابر مغز پستانداران دیگری است که اندازه بدن مشابهی با انسان دارند.
√
هر طرف مغز تا حد زیادی با تنها نیمی از بدن تعامل دارد. به دلایلی که
هنوز به طور کامل درک نشده، تعامل مغز با طرف های مخالف بدن انجام می گیرد.
یعنی سمت راست مغز در تعامل با طرف چپ بدن است و سمت چپ مغز با طرف راست
بدن تعامل دارد.
√ بزرگ ترین بخش مغز انسان مخ نامیده می شود. بخش های
مهم دیگر، جسم پینه ای، قشر مغز، تالاموس، مخچه، هیپوتالاموس، هیپوکامپ و
ساقه مغز هستند.
√ مغز انسان به وسیله جمجمه محافظت می شود. جمجمه پوشش محافظی است که از 22 استخوان متصل به هم تشکیل شده است.
√
وزن مغز یک انسان بالغ حدود 3 پوند (1.5کیلوگرم) است. اگر چه مغز انسان
تنها 2 درصد از وزن بدن را تشکیل می دهد، اما در حدود 20 درصد از انرژی بدن
را مورد استفاده قرار می دهد.
√ مغز در مایع مغزی نخاعی معلق و
شناور است. این مایع هم به صورت یک لایه در مقابل ضربات فیزیکی و هم به
عنوان یک مانع در مقابل عفونت به نحو مؤثری عمل می کند.
√ بیماری های
مغز شامل بیماری آلزایمر، بیماری پارکینسون و اسکلروز چندگانه (ام اس)
هستند. این قبیل بیماری ها می توانند در مقابل عملکرد طبیعی مغز انسان
محدودیت ایجاد کنند.
√ بیشتر سکته های مغزی از وجود لخته خون در مغز
ناشی می شوند. این لخته جلوی خونرسانی در محل را را می گیرد که این امر
باعث رسیدن آسیب یا تخریب بافت مغز نزدیک محل لخته و بروز طیف گسترده ای از
علائم سکته می شود.
منبع: http://www.jazzaab.ir
*************************************
1. شخصی نزد آیت الله بروجردی رفت و گفت: یکی از طلبههای شما جنسی را از مغازه من دزدیده است.
ایشان در پاسخ فرمود : « آن دزد عبا و عمامهای را هم از ما برده است. »
۲.
عالمی میگفت: در مسجد گفتم :در روایت داریم که وقتی شهوت مرد تحریک شود دو
سوم عقل از کار میافتد. مردی بلند گفت: خداوند خواسته خیلی احترام به ما
بگذاره وگرنه شهوت تحریک شود عقلی نمیماند!
۳. از بقراط می پرسن: فرق فلاسفه و ریاضیدانها چیه؟
میگه: ریاضی دانها هر مسئله ای رو سعی میکنن با کمک ریاضی حل کنن ولی
فلاسفه چیزهای حل شده رو هم با کمک فلسفه به مسئله تبدیل می کنن!!
۴.
روزى امیرالمؤ منین على علیه السلام به اتفاق عمر و ابوبکر به راهى مى رفت
و حضرت على در مابین آن دو قرار گرفته بود چون ابوبکر و عمر هر دو بلند قد
و دراز بودند و حضرت علی علیه السلام کوتاهتر بود، عمر از روى شوخى گفت :
(( انت فى بیننا کنون لنا )) یعنى تو در میان ما دو نفر مانند نون لنا هستى
و این اشاره به کوتاهى قد امام بود.
ولى امام لطیفه عمر را بى جواب
نگذاشت و در جوابش فرمود: (( انا ان لم اکن فانتم لا )) یعنى اگر من نباشم
شما نیستید چون اگر حرف نون را از میان لنا برداریم مى شود لا که بمعنى
نیستى است .
۵. می گویند یکی از هنرپیشه های هالیوود یک وقتی نامه
ای نوشت به ” آلبرت اینشتین ” که فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم
بچه هایمان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو چه محشری می شوند !
آقای ”
اینشتین ” هم نوشت : ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانم. واقعا هم
که چه غوغایی می شود! ولی این یک روی سکه است. فکرش را بکنید که اگر قضیه
بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود !
۶. یک روز علامه جعفری سوار تاکسی شده بودند در مسیر راه نفس عمیقی میکشه و از ته دل میگه: ای خدای من!
راننده تاکسی با اعتراض میگه یه جوری میگی ای خدای من که انگار فقط خدای شماست!!
ایشان در جواب فورا دو بیت از سعدی می خواند:
چنان لطف او شامل هرتن است / که هر بنده گوید خدای من است
چنان کار هرکس به هم ساخته / کــــه گویا به غیری نپرداخته
۷. اولین طلاق پس از حادثه ۱۱ سپتامبر مربوط می شه به مردی که
محل کارش طبقه ۱۰۳ برج تجارت جهانی بوده ، ولی در روز حادثه
به جای اینکه سر کارش باشه ، خونه زن دومش خواب بوده !
تلویزیون رو هم ندیده بوده که بدونه چه خبره !
خانمش زنگ می زنه . آقا گوشی رو بر می داره.
خانمش می پرسه : عزیزم حالت خوبه ؟ کجایی ؟
آقا جواب می ده : سر کارم هستم تو دفترم !
۸.
قاضی: «چرا دستت را در جیب این آقا کردی؟» متهم: «جناب قاضی! خیال کردم
جیب خودم است.» قاضی: «پس چرا پولهایش را برداشتی؟» متهم: «یعنی میفرمایید
اختیار جیب خودم را هم ندارم!»
لطیفه سری دوم
1. مرد خودپسندی بالای سرکشاورزی ایستاده بود و کارکردنش را نگاه می کرد.
مرد با غرور گفت: « بکار، بکار، که هر چه بکاری ما می خوریم.»
کشاورز گفت: «یونجه می کارم»
۲. یارو رو داشتن میبردن اتاق عمل. ازش میپرسن:همراه داری؟ میگه: آره دارم خاموشش کردم!!!
۳.
در عهد حضرت عیسی (ع) شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا می
رفت، همراه خودش میبرد. روزی حضرت عیسی او را دید، به وی فرمود: آن زن
کیست؟ گفت: مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت: پیر است و قادر به حرکت
نیست. پیرزن دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: ای بی
شرم! تو بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟!
۴. پدر، پسر تنبلش را
میبره کوهنوردی بعداز اینکه میرسند به اون بالای کوه باباهه به پسرش می گه
بیا ببین از این بالا اون پایین چقدر زیباست
پسره میگه بابا من که از اول گفتم همون پایین بمونیم و بالا نیاییم!
۵. یارو میره ته استخر تا میاد بالا می گه : کاشی کاره عجب نفسی داشته !!!
۶. طرف اومد در تاکسی و ببنده راننده بهش گفت دستت لای در گیر نکنه. جواب داد: سرت لای در گیر نکنه !
۷. به یک اسکلت میگن یه دروغ شاخ دار بگو.
می گه: توپولویم توپولو! صورتم مثل هلو!
۸.
واعظی بالای منبر از اوصاف بهشت می گفت و از جهنم حرفی نمی زد.یکی از
حاضرین پای منبر خواست مزه ای بیندازد گفت:ای آقا،شما همیشه از بهشت تعریف
می کنید،یک بار هم از جهنم بگویید.واعظ که حاضر جواب بود گفت:آنجا را که
خودتان می روید و می بینید.بهشت است که چون نمی روید لااقل باید وصفش را
بشنوید!
۹. طرف توی یه مانور از هواپیما با چتر میپره پایین چترش باز نمیشه ،
میگه : خب خدا رو شکر که این فقط یه مانوره !!!
۱۰. به یارو میگن: با «ابریشم» جمله بساز. میگه: هوا ابری شم خوبه!
۱۱.
قاضی: «چرا دستت را در جیب این آقا کردی؟» متهم: «جناب قاضی! خیال کردم
جیب خودم است.» قاضی: «پس چرا پولهایش را برداشتی؟» متهم: «یعنی
میفرمایید اختیار جیب خودم را هم ندارم!»
۱۲. معتادی که در حال کشیدن سیگاره: یه ژمین لرژه هم نمیاد که خاکشتر شیگارم بیفته!
۱۳. یه اسبه زنگ می زنه سیرک، میگه: آقا اونجا برای من کار دارین؟
مرده میگه: چه هنری داری؟
اسبه میگه: مرتیکه مگه نمی بینی دارم حرف میزنم!
۱۴. دیوانه اولی: من وقتی رو کله ام وامیستم خون توی سرم جمع میشه،
ولی وقتی روی پاهام وامیستم، خون تو پاهم جمع نمی شه، می دونی چرا اینجوریه؟
دیوانه دومی: خوب معلومه، چون پاهات مثل کله ات تو خالی نیستند!!!
لطیفه سری سوم
1. فرعون پیامبر
به
فردی گفتند : نام پیامبرانی را که در قرآن آمده بگو ؛
گفت:(موسی،عیسی،یحیی،...فرعون)گفتند فرعون که پیامبر نبود ،گفت :او ادعای
خدائی داشت ؛شما به عنوان پیامبر هم قبولش ندارید؟
2. ادعای خدائی
در
زمان هارون الرشید شخصی ادعای خدائی کرد .او را نزد خلیفه آوردند. خلیفه
برای اینکه او را بترساند گفت: چند روز قبل شخصی را که ادعای پیغمبری می
کرد ،او را کشتیم .گفت :کار خوبی کردید چون من او را نفرستاده بودم.
3. لا ، لی ، لو
مردی
به نزد عالمی نحوی رفت تا حال برادر وی را جویا شود و از ترس اینکه مبادا
در سوال خویش مرتکب غلط اعرابی شود،گفت: اخاک،اخیک،اخوک،ها هنا؟ برادرت
کجاست؟ نحوی نیز در پاسخ گفت: لا،لی،لو، ما هو حضر! نیست او حضور ندارد!
4. درخت خربزه!!
شخصی
اعرابی به مسجد رفت و در نماز جماعت شرکت کرد. امام جماعت سوره بقره را
خواند. اعرابی بر اثر ایستادن زیاد، بسیار خسته شد. بدین جهت نمازش را رها
کرد و رفت. بعد از چند روز ،در مسجدی به نماز جماعت اقتدا کرد. امام قرائت
سوره فیل را شروع کرد، اعرابی فورا نمازش را شکست و پا به فرار گذاشت.
گفتند:چرا چنین می کنی؟ گفت:آن امام سوره بقره را خواند،ما از پا افتادیم؛
وای به حال ما که این امام می خواهد سوره فیل را بخواند.
درخت گِردکان با این بزرگی درخت خربزه الله اکبر
5. اسم مناسب
یکی
از خلفای عباسی که بسیار ظالم و ستمگر بود به یکی از ندیمان خویش گفت:
برای من لقبی پیدا کن که پسوند آن اسم اللّه باشد، مثل اَلْمُعتَصم
بِاللّه، آن ندیم پس از لحظهای گفت: هیچ لقبی برای تو مناسبتر از «نعوذُ
باللّه» نیست!
6. علامه جعفری
یک روز علامه جعفری سوار تاکسی شده بودند در مسیر راه نفس عمیقی میکشه و از ته دل میگه: ای خدای من!
راننده تاکسی با اعتراض میگه یه جوری میگی ای خدای من که انگار فقط خدای شماست!!
ایشان در جواب فورا دو بیت از سعدی می خواند:
چنان لطف او شامل هرتن است / که هر بنده گوید خدای من است
چنان کار هرکس به هم ساخته / کــــه گویا به غیری نپرداخته
7. تو بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟
در
عهد حضرت عیسی (ع) شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا می رفت،
همراه خودش میبرد. روزی حضرت عیسی او را دید، به وی فرمود: آن زن کیست؟
گفت: مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت: پیر است و قادر به حرکت نیست.
پیرزن دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: ای بی شرم! تو
بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟!
لطیفه سری چهارم
۱-
دو تا دیوونه میرن یک رستوران کلاس بالا، دو تا کوکا سفارش میدند، بعد
هم یکی یک ساندویچ از کیفشون درمیارند، شروع میکنند به خوردن. گارسونه
میاد میگه: ببخشید،شما نمیتونید اینجا ساندویچ خودتونو بخورید. احمقا یک
نگاهی به هم میکنند، ساندویچاشونو باهم عوض میکنند.
۲-
یه روز یه نفر کاغذی پیدا میکنه که روش یه شماره تلفن نوشته بود . زنگ
میزنه به همون شماره و میگه: آقا من شماره تون رو پیدا کردم آدرس بدید
بیارم خدمتتون!
۳- یه نفر 10 تومن میندازه تو صندوق
صداقات، هنوز دوقدم رد نشده بوده، یک ماشین میزنه بهش، درب و داغونش
میکنه. همون وقت یک بابای دیگهای داشته یک پولی مینداخته تو همون صندوق،
یارو با حال زار پامیشه، میگه: آقا پولتو اونتو ننداز، اون صندوقش خرابه
۴- یه نفر میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ طرف میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم.
۵- یه نفر 19 تا بچه داشته، بهش میگن: چرا یک بچه دیگه نمیاری، رُند شه؟! میگه: فرزند کمتر، زندگی بهتر
۶- یه نفر میره راهپیمایی، میبینه شلوغه برمیگرده
۷-
یه نفر تو اتوبوس واستاده بوده، یهو میبینه بند کفشش بازه. به کنار دستیش
میگه: آقا قربون دستت، یک دقیقه این میله رو نگردار من بند کفشم رو ببندم.
۸-
یه نفر تو مسابقه بیست سوالی شرکت میکنه، قبل از مسابقه بهش میگن: ببین
جواب ژاندارمریه ولی همون اول نگی که ضایع بشه، یه چند تا سوال اولش بکن
بعد جوابو بگو. مسابقه شروع میشه، یارو میپرسه: جانداره؟ مجریه میگه: نه.
یارو میگه: مِریه؟ میگه: نه. یارو میگه: جاندارمریه؟
۹- یه نفر سوار آسانسور میشه میبینه نوشته ظرفیت ۶ نفر با خودش میگه عجب بدبختیه حالا ۵ نفر دیگه از کجا بیارم.
۱۰- بازیکن برزیل که پایش به شدت آسیب دید رونال... نام دارد:
1-یک 2-دو 3-سه 4-چهار
۱۱- سر دسته طالبان اسامه بن... نام دارد:
1-لادن 2-مهوش 3-سقرا 4- ساناز
۱۲- به یه دونه شلوار لی می گن: "لیوان "
به دو تا شلوار لی می گن: "لی لی"
به 3 تا شلوار لی می گن: "تریلی"
به 4 تا می گن: "چارلی"
به 5 تا می گن: "لی لی تو تریلی"
به 6 تا می گن: "لی لی با چارلی"
به 7 تا شلوار لی میگن: "خیلی!!!"
۱۳- اولی: از مسافرت چی آوردی؟
دومی : تشریف!!!
۱۴- خانمی به اورژانس تلفن زد و با اضطراب گفت: آقای دکتر زود بیاید ، بچه ام خودکار منو قورت داده!
- باشه الان می اییم.
- تا رسیدن شما من چه کار کنم؟
- خب با مداد بنویسید!
۱۵- روزی پسری به مغازه الکتریکی می رود و می گوید: ببخشید آقا ، شرمنده ام ، واقعا عذر می خواهم ، لامپ دارید؟!!
فروشنده : آره پسرجان ، داریم ولی چرا این قدر معذرت خواهی می کنی؟
پسر: آخه لامپ را برای توالت می خوام!!
۱۶- معلم به شاگرد می گه: 5 تا حیوان درنده نام ببر شاگرد میگه: 2 تا ببر 3 تا شیر!
۱۷- به یکی میگن: سلام. می گه:هان! می گن: نگو هان، بگو علیک سلام. می گه: آهان!
۱۸- از یکی میپرسن: بلدی پیانو بزنی؟! میگه: من نه. ولی یه داداش دارم اونم بلد نیست.
۱۹- یکی مهم میشه زیرش خط میکشن، تو امتحان میاد!
۲۰- یکی بیهوا میاد تو اتاق، خفه میشه!
۲۱- بچه : مامان ناهار چی داریم؟
مادر با عصابنیت : زهر مار
بچه : اخ جون از شر تخم مرغ راحت شدم.
۲۲- یکی رو برق میگیره میمیره فامیلاش سر قبرش با فاز متر فاتحه میخوندن.
۲۳- به یکی میگن: کجا داری میری؟ میگه: دارم برمیگردم!
میگن : از کجا ؟ میگه : از همون جایی که داشتم میرفتم.
۲۴- به یکی می گن با وطن جمله بساز. میگه من رفتم حمام و تنم را شستم. می گن نه! با ط دسته دار. میگه اتفاقاً با طی دسته دار شستم!
۲۵- کلمه مادر و زن، هر دو کلمه مقدسی هستند ، ولی پناه بر خدا اگر این دو کلمه یکجا تلفظ شوند!
۲۶- من انسان موفقی هستم
دوست داری بدونی رمز موفقیتم چیه !؟
اینه !
۱۲۳۲۱۳۴۰۳۲۱۴۵۹۱۸۲۶۶۵۱۹۲۳۴۶۰۹۸۷۱۲-۴۰۵
به کسی نگیا !!
۲۶- دو نفر داشتن برا هم چاخان می کردن،
اولی می گه : یه کوه نزدیک ماست هر وقت میگم جاسم ،
اونم می گه : جاسم جاسم .
دومی میگه :این که چیزی نیست کوهی که نزدیک ماست ،
هر وقت من میگم : جاسم ،
میگه : کدوم جاسم ؟!!
۲۷- سر سفره عقد عروس بله نمی گفته، داماد یکم فکر می کنه، با صدای بلند میگه: عمو زنجیر باف
۲۸- یکی میافته تو چاه فامیلاش میان سند میزارن تا درش بیارن !
۲۹- یکی دنبال یه دزده می زاره ازش جلو میزنه !
۳۰- یه نفر خودکارش تموم میشه ترک تحصیل میکنه !
۳۱- یکی خوابش سنگین میشه تختش میشکنه
بعد که از خواب میپره دستش میشکنه
فرداش از مرحله پرت میشه پاش هم میشکنه
یه هو میزنه به سرش سرش هم میشکنه
بعد خودش رو میزنه به اون راه گم میشه
خیلی اعصابش خورد میشه نوار خالی گوش میده
یه هو می خوره زمین تا خونه سینه خیز میره
بی هوا میره تو اتاق خفه میشه.
۳۲- یکی داشته جلو پمپ بنزین سیگار میکشید ه میگن آقا اینجا پمپ بنزینه سیگارنکش میگه اهه من جلو بابام هم سیگار میکشم
۳۳-
یکی میره آمپول بزنه میره تو درمانگاه پیش پرستاره میگه خانم من اومدم
آمپول بزنم پرستاره نگاه میکنه میبینه پنی سیلین داره میگه آقاشما آخرین
بار کی پنیسیلین زدین ؟ میگه دیروز پرستاره میگه خیلی خب آمپول رو میزنن و
یارو غش میکنه حالش بد میشه و .... بعد از اینکه حالش رو جا میارن پرستاره
با عصبانیت میگه مگه نگفتی دیروز پنی سیلین زدی طرف میگه : آره ولی دیروز
هم همینجوری شدم!
۳۴- فارسی را پاس بداریم :
چنگال : قاشق تابستونی- یکی بود یکی نبود
کفش : نفربر
کشتی : تش خیس
آینه : من درش پیدا
شیشه : اونورش پیدا
حمام : پاکستان
دگمه : بستنی
دمپایی : منبر
سیم خاردار : دیوار تابستونی
بچه گربه : نیمکت
پای گربه : پاکت
قایق : کفتر - تشخیس
ماشین : مراکش
پاک کن : مالش بر دانش
مگس : پرویز
بادمجان : خیار عزادار
گوجه : چراغ خطر دیزی
دماغ : نفس کش
گوش کوب : لهستان
۳۵- یکی داشته با بچش گرگم به هوا بازی میکرده یه هو جو میگیردش بچش رو میخوره.
۳۶-فالگیر : فردا شوهرتون میمیره
زن : اینو که خودم میدونم . بهم بگو گیر پلیس می افتم یا نه؟
۳۷- وقتی یه زن میبینه که شوهرش داره زیکزاک تو حیاط میدوه باید چیکار کنه؟
هیچی ، باید بهتر هدف بگیره و به شلیک کردن ادامه بده
۳۸- به یارو میگن از قفل فرمونت راضی هستی؟ میگه: آره فقط سر پیچ ها یه کمی اذیت می کنه
۳۹-یارو
میخواسته یک کبریت سوخته رو روشن کنه،هرچی میزده کبریت مادرمرده روشن
نمیشده. رفیقش بهش میگه: بابا خوب شاید کبریتش خرابه! یارو میگه: نه بابا،
همین پنج دقیقه پیش روشن شد
۴۰- یارو ریش پروفسوری داشته میره پیش رفیقاش و بهشون میگه: هر سوالی دارین امروز بپرسین فردا میخوام ریش هامو بزنم
۴۱- از یارو می پرسن: اگه گفتی کی به همه محرمه؟ یک خورده فکر میکنه میگه: سوپر مارکت سر کوچه! میگن: چرا؟میگه: چون به همه شیر میده
۴۲- از یارو میپرسن: برای زلزله زده ها چه کمکی کردی؟ میگه: متاسفانه دستم خالی بود، انشاءالله زلزله بعدی جبران می کنم
۴۳- دوست یارو بهش میگه: اگه توجه کنی میبینی که نگاهم باهات حرف میزنه.یارو میگه: پس اینقدر پلک نزن،صدات قطع و وصل میشه
۴۴- یارو میره خواستگاری. ازش می پرسن چه کاره ای؟ روش نمیشه بگه قصاب، میگه لوازم یدکی گوسفند دارم
۴۵-
یارو میره قهوه خونه تا میتونه چایی میخوره ۵ تا ۱۰ تا ۱۵ تا. قهوه خونه
چیه شاکی میشه میگه: بابا خسته نشدی این همه چایی خوردی؟ یارو میگه: راست
میگی واللا قربونت یه چایی بیار بخوریم خستگیمون در بره
۴۶- به یارو میگن بابات مرده میگه نه بابا اصلا امکان نداره، میگن والله مرده، یارو میگه تا حالا اصلا سابقه نداشته
۴۷-
یارو میخواسته هواپیما دزدی کنه. میره به خلبانه میگه برو لندن خلبانه
میگه نمیرم.یارو میگه خب برو دبی ، خلبانه میگه نمیرم. یارو میگه پس برو
شمال خلبانه میگه نمیرم یارو میگه بابا حد اقل بزار یه بوق بزنیم
۴۸- به یارو میگن تو شهرتون آثار باستانی دارین؟ میگه نه ولی دارن میسازن
۴۹- یکی به رفیقش می گه : شنیدم تو ظرف شستن به زنت کمک می کنی؟ زن ذلیل! می گه خب مگه چیه . اونم تو رخت شستن به من کمک می کنه
۵۰-
یارو رفت تعلیم رانندگی رفیقش پرسید چطور بود ؟ گفت : گفت خوب بود ولی
مربیه خیلی مذهبی بود .. هر طرف من می پیچیدم می گفت یا امام رضا یا
ابوالفضل
۵۱- به یارو میگن اگر حالت تهوع بهت دست بده چیکار میکنی ؟ میگه : من بهش دست نمیدم
۵۲- یکی میگه: من" حافظ کل قرآنم"، یارو میگه: از این قران کوچیکا یا بزرگا
۵۳- از یارو می پرسن که برای بستن یه لامپ به چند نفر احتیاجه می گه 3 نفر می گن چرا 3 نفر ؟ میگه: یه نفر میره بالا
نردبون ، لامپ رو میگیره .. دو نفر هم از پایین، نردبون رو میچرخونن
۵۴- غضنفر میره سیگار فروشی: آقا سیگار برگ دارین؟ خیر. پس یک بسته سیگار کوبیده بدین
۵۵- یارو بالای پل هوایی ایستاده بوده میگه: حالا ما نفهم ، ما بی شعور ... اینجا اصلأ آب ردمیشه که پل زدن؟
۵۶-
یه یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه .
به نام ... ؟ یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا ، یه پیتزا می خواستم
۵۷- از یارو میپرسن بنظر تو سخت ترین کار چیه؟ میگه: نمک تو نمکدون ریختن، چون سوراخ هاش خیلی ریزه
۵۸- یارو دکتر می شه، به مریضش قرص می ده می گه: یکی قبل از خواب بخور، یکی قبل از بیدار شدن
۵۹- یارو میره در خونه دوستش و هر چی در میزنه کسی درو باز نمیکنه، با خودش میگه فکر کنم درشون خرابه، بهتره زنگ بزنم
۶۰- یارو میره جبهه فرداش بر میگرده میگن چرا برگشتی؟ میگه پدر سوخته ها به قصد کشت تفنگ بازی میکردن
۶۱-
یارو برای بار چهارم میره پیش گیشه و بلیط میخره. بلیط فروش بهش میگه چی
شده چرا شما چهار دفعه بلیط خریدین. یارو میگه: آخه هر دفعه که میخوام برم
تو سینما اون یارو بلیط مو میگیره پاره میکنه
۶۲- به یارو میگن: حالت چطوره؟ میگه: بد نیست تازه موکتش کردم
۶۳-یکی میره خواستگاری، دختره سبیل داشته، بهش میگه:
چرا سبیل داری؟
دختره میزنه زیر گریه، طرف می خواسته دلداریش بده میگه:
مرد که گریه نمیکنه!!
۶۴- پلیس به یکی میگه: آقا اینجا ماهیگیری ممنوعه!!! طرف میگه:
ولی اینجا تابلو نزدین!!!
پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!!
۶۵- معلم: برای قطع جریان برق باید چی کار کنیم؟ شاگرد: باید قبض برق رو پرداخت نکنیم
۶۶- یه نفر میره کارواش بهش میگن پس ماشینت کو ؟ میگه راه نزدیک بود پیاده اومدم
۶۷-یه نفر میره بانک وام بگیره ضامن نداشته منفجر میشه
۶۸- به یه نفر میگن با ریلکس جمله بساز.میگه:رفتیم باغ وحش با گوریل عکس انداختیم
۶۹-
یکی یه تیکه یخ گرفته دستش تو آفتاب داشت متفکرانه نگاش میکرد بهش میگند
چیکار میکنی؟ میگه:من هنوز نفهمیدم این یخه کجاش سوراخه که ازش آب میچکه
۷۰- به یه نفر میگن شغل شما چیه؟ میگه : یه مامور اطلاعات هیچوقت شغلش رو لو نمیده
71- یه دفعه یه آفتاب پرست میره رو جعبه مداد رنگی " هنگ " میکنه
------------------------
72- یکی ماشینش تو برف گیر میکنه زنجیر نداشته ، سینه میزنه
-------------------
73- یکی میره رستوران، گارسونه میخواسته بزارتش سر کار
میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است!
طرف میگه : «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی؟
-----------------------
74- به یه فضوله میگن : اگه نصف دنیا رو بهت بدن دست از فضولی بر می داری ؟
میگه اون نصف دیگه رو به کی میدین ؟
-------------------------
75- یکی میره تو صف نونوایی، شاطر میگه: نون تا اینجا بیشتر نمیرسه، بقیه برن.
طرف میگه: ببخشید اگه میشه جمعتر وایسین نون به ما هم برسه
--------------------------
76- یکی زنگ میزنه پلیس میگه : آقا پدال گاز و پدال ترمز و پدال کلاچ و فرمون و دنده ماشینمو دزدیدن!
پلیس میگه : برو صندلی جلو بشین
---------------------------
77- مادر : پسرم ، من دارم می رم خرید یه وقت به کبریت دست نزنی ها
پسر : نه مامان جون من خودم فندک دارم
----------------------------------
78- معلم:احمد مشقت را نوشته ای؟
احمد:فقط یک صفحه اش مانده آقا.
معلم:مگه چند صفحه بود؟
احمد:یک صفحه آقا!
-----------------------------
79- یکی تو خیابون میزنه ﺗﻮ ﮔﻮﺵِیکی دیگه
طرف ﻣﻴﮕﻪ : عمدی زدی؟
یارو ﻣﻴﮕﻪ : ﺁﺭﻩ
طرف ﻣﻴﮕﻪ : شانس آوردی
ً چون من با کسی شوخی ندارم!!
------------------------------
80- معلم : انواع دندان ها را اسم ببر.
شاگرد: نوک زبانم است؛ شما فقط اولی اش را بگویید.
معلّم: آسیا....
شاگرد: یادم افتاد؛ آسیا، آفریفا، اروپا و ...
-----------------------------------------------
81- احمد: شنیدی که محمود را گرفتند؟
اصغر: نه، برای چی؟
احمد: آخه داشت می افتاد.
-------------------------------------
82- اوّلی: ببخشید ساعت چند است؟
دوّمی: ساعتم خوابیده است!
اوّلی: پس بیدارش نکن؛ از یک نفر دیگر می پرسم!
-------------------------------
83- معلّم : کدام حیوان است که به انسان علاقه ی زیادی دارد؟
دانش آموز: اجازه آقا؟ گرگ گرسنه!
---------------------------------
84- اولی: نمی دانم چرا ریش های من سفید شده است اما موهایم مشکی است؟
دومی: برای اینکه تو از چانه ات بیش تر کار کشیده ای تا مغزت
-------------------------------
85- از آقا کلاغه می پرسند: اسمت چیست؟
کلاغه گفت: طوطی.
پرسیدند: پس چرا رنگت سیاه است؟
گفت: آخه توی زغال فروشی کار می کنم.
------------------------------
86- ازیکی پرسیدند: تولدت کی می شه؟
گفت: این سه شنبه نه، پنج شنبه ی دیگه.
---------------------------
87- سخنران: ببخشید که زیاد صحبت کردم. آخر من ساعت ندارم.
یکی از مهمان ها: بی انصاف، ساعت نداری تقویم که داری.
----------------------------------
88- معلم از دانش آموزان خواست که انشاء درباره یک مسابقه فوتبال بنویسند.
همه مشغول نوشتن شدند جز یک نفر، معلم از او پرسید: تو چرا نمی نویسی؟
دانش آموز جواب داد:نوشته ام!
معلم دفتر او را گرفت و نگاه کرد. نوشته بود: به علت بارندگی فوتبال برگزار نخواهد شد!
-----------------------------------------------------------------------------
89- معلم: با علی، محمد، حسین جمله بساز.
رضا: علی با حسین به پارک رفتند.
معلم: پس محمد کجاست؟
رضا: محمد خواب موند، نیومد!
------------------------------------------
90- به یکی میگن یه جمله بساز توش چایی باشه
میگه : قوری
لطیفه سری پنجم
شخصی از علامه بزرگ مجلسی استخاره ای خواست، وعلامه استخاره گرفت و قسمتی از آیه این بود
جنات تجزی من تحتها الانهار =
بهشتی که در زیر آن نهرهایی جاریست ،
علامه فرمودند خیر است انشاءا...، مدتی گذشت. مرد با عصبانیت نزد علّامه
آمد و گفت: مدّتی پیش برای امر خیری استخاره کردم و شما فرمودید خوب است،
ولی عروسی که گرفتهام عادت به شب ادراری دارد و شبها تا صبح چندین نوبت
رختخواب و بدن مرا به نجاست میکشد وگاهی اوقات بقدری ادرار میکند که از
زیر تخت گوئی نهری از آب جاری میشودعلامه متأثّرانه و از روی خجالت لبخند
زد و گفت: پسر جان چرا به من نگفتی استخارهی تو برای امر ازدواج است چون
در صورت بیان، تو را نهی میکردم، چون استخاره برای امر ازدواج صحیح نیست
وروایت وارده در باب ازدواج استخاره را رد میکند در ثانی آیه استخاره تو
بیان میکرد چنین نهری جاری میشود.
حج
سه نفر دوست به حج
رفتند. دو نفر از آنان بسیار توانگر بودند ولی نفر سوم از مال دنیا بیبهره
بود. نفر اوّل چون به کنار کعبه رسید با صدای بلند و ریاکارانه گفت:
خداوندا به شکرانهی آنکه مرا به خانهات راه دادی دو غلام خود عنبر و
بنفشه را آزاد کردم. دومی برای اینکه از اوّلی عقب نماند گفت: و من به
شکرانهی این نعمت مبارک و سنقر را که از غلامانم هستند آزاد کردم. نفر سوم
هر چه فکر کرد چیزی نیافت که آزاد کند، به یکباره گفت: و من نیز به
شکرانهی این نعمت، مادر فاطمه را به سه طلاق از بند خودآزاد کردم.
در لندن همه طلبه می شوند
یکی از طلبه ها را میفرستن لندن تا اونجا با فساد از بین ببرن. یک ماه بعد میرن لندن که برش گردونن میبینن همه مردم لندن طلبه شدن.
مردی که خدار اتهدیدمی کند
مدی
نذر می کند که خدایا اگر گوسفندهای من سالم بمانند سه روز، روزه بگیرم.
مدتی گذشت و چنین شد. او به محض اینکه روزره گرفت از قضا گوسفندهایش هم تلف
شد! نگاهی طلبکارانه به آسمان کرد و گفت: کریم! حالا دیگه با من در می
افتی؟! هم باید نذر انجام بدم هم گوسفندها رو ازم می گیری؟! باشه! ماه
رمضانت نزدیکه. بذار ماه رمضان بشه سه روز از ماه رمضان رو روزه می خورم تا
حالت جا بیاد!!!
شکمت کار کند توبخور
مردی از روی
شکایت به رفیقش میگفت: بدبختی را میبینی، هفتاد سال است به زحمت شکم،
گرفتارم. هفتاد سال است که به زحمت کار میکنم و تمام زحمت مرا شکم
میخورد. رفیق مرد که لطیفی حاضر جواب بود گفت: خوب میتوانید برای رعایت
عدالت چندی قرار بگذارید؛ شکم کار کند و شما بخورید
جواب منطقی امیر مومنان علی (ع) به عمر وابوبکر
روزی
علی(ع) در دوران نوجوانی با عمر و ابوبکر به راهی میرفت و علی(ع) در
میان آندو بود. چون علی(ع) از نظر سنی از آنها کم سنتر بود، کوچک
جثّهتر و کوتاهتر بهنظر میرسید، عمر از باب مزّه پَرانی گفت: تو در
میان ما، مانند نون کلمهی لنا میمانی( یعنی از لام اول کلمه و الف آخر
آن کوچکتری) کاتب وحی در جواب او گفت: شاید این چنین بهنظر بیاید و لاکن
همان حرف نون در کلمهی لنا اگر نباشد آندو به کلمهی لا( به معنای عدم و
نیستی ) تبدیل میشوندو حقیقتاًمن در میان شما دو تن همین نقش را دارم
نزول آیه به ضرب چماق
سه
نفر مسجدی ساختند. یکی محمد نام داشت و دیگری ابراهیم و سومی،موسی پس از
آن، امام جماعتی را برای مسجدشان معین کردند. شبی امام جماعت در نماز مغرب
سوره اعلی را خواند تا به این آیه رسید: صحف ابراهیم و موسی}؛ در کتب
ابراهیم و موسی. آنکه محمد نام داشت، اسم خود را نشنید و با خود گفت:حتما
رفقای من پولی به امام داده اند، که نامشان را در نماز می برد. به ناچار
کیسه پولی را برای امام جماعت آورد و التماس دعا خواست، امام مقصودش را
ندانست. آن مرد بار دیگر پولی به امام داد،باز تفاوتی حاصل نشد. دفعه آخر
بر در مسجد ایستاد، وقتی محل خلوت شد،چماقی بر فرق امام جماعت زد،سر امام
شکست؛ امام پرسید: چرا چنین می کنی؟ گفت: من مبلغی خرج کردم و مسجد ساختم و
مبلغی هم به تو دادم؛ ولی تو تنها اسم رفقای مرا می بری و نامی از من به
میان نمی آوری. امام گفت: ناراحت نباش، این دفعه اسم تو را هم می برم. امام
چون بار دیگر به مسجد آمد و مشغول نماز شد،این آیه را چنین خواند: {صحف
محمد و ابراهیم و موسی} مامومین گفتند: آیه چنین نیست گفت:راست می
گویید؛لکن این آیه دیشب بر ضرب چماق نازل شده است،
در خت خربزه الله اکبر
شخصی
اعرابی به مسجد رفت و در نماز جماعت شرکت کرد. امام جماعت سوره بقره را
خواند. اعرابی بر اثر ایستان زیاد، بسیار خسته شد. بدین جهت نمازش را رها
کرد و رفت. بعد از چند روز ،در مسجدی به نماز جماعت اقتدا کرد. امام قرائت
سوره فیل را شروع کرد، اعرابی فورا نمازش را شکست و پا به فرار گذاشت.
گفتند:چرا چنین می کنی؟ گفت:آن امام سوره بقره را خواند،ما از پا افتادیم؛
وای به حال ما که این امام می خواهد سوره فیل را بخواند. درخت گِردکان با
این بزرگی درخت خربزه الله اکبر
وصف بهشت
کشیش
در مقام وعظ، برای مریدان خود اوصاف بهشت را می گفت و ابداُ از جهنم دم نمی
زد، تا اینکه روزی یکی از حاضران گفت: شما همیشه برای مردم بهشت را شرح می
دهید، آخر یک روز هم از جهنم بگویید! کشیش گفت: اما جهنم را تمام شما می
روید و تماشا می کنید و از خصوصیات آن مطلع می شوید، ولی بهشت را که
نخواهید دید برایتان شرح می دهم تا اگر آن را ندیدید دست کم وصفش را شنیده
باشید.
اسم مناسب
یکی از خلفای عباسی
که بسیار ظالم و ستمگر بود به یکی از ندیمان خویش گفت: برای من لقبی پیدا
کن که پسوند آن اسم اللّه باشد، مثل اَلْمُعتَصم بِاللّه، آن ندیم پس از
لحظهای گفت: هیچ لقبی برای تو مناسبتر از «نعوذُ باللّه» نیست!
در مقام وعظ
کشیش
در مقام وعظ، برای مریدان خود اوصاف بهشت را می گفت و ابداُ از جهنم دم
نمی زد، تا اینکه روزی یکی از حاضران گفت: شما همیشه برای مردم بهشت را شرح
می دهید، آخر یک روز هم از جهنم بگویید! کشیش گفت: اما جهنم را تمام شما
می روید و تماشا می کنید و از خصوصیات آن مطلع می شوید، ولی بهشت را که
نخواهید دید برایتان شرح می دهم تا اگر آن را ندیدید دست کم وصفش را شنیده
باشید.
اطمینان قلبی
همسایه (اصمعی) از او چند درهم قرض کرد. روزی
اصمعی به او گفت : آیا به یاد قرضت هستی؟ همسایه جواب داد: بله آیا تو به
من اطمینان نداری؟ اصمعی گفت: چرا مطمئنم ، اما مگر نشنیدهای که حضرت
ابراهیم علیهالسلام به پروردگارش ایمان داشت و خداوند از او پرسید: «اَوَ
لَم تومِن ، مگر ایمان نیاوردهای) و ابراهیم علیهالسلام پاسخ داد: (بَلی
وَلکِن لِیَطمئنَّ قَلبی ؛ چرا ولی میخواهم قلبم آرامش یابد.)
دلیل ترک نماز
فردی
نماز نمیخواند ، به او گفتند: چرا نماز نمیخوانی؟ جواب داد: مگر قرآن
نمیخوانید؟ قرآن میفرماید: لا تقرَبو الصَّلاه ؛ نزدیک نماز نشوید و بقیه
آیه را که چنین است نخواند: لا تقرَبوا الصَّلاهَ و اَنتُم سُکری ؛ نزدیک
نماز نشوید در حالی که مستید.
تو بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟
در عهد
حضرت عیسی (ع) شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا می رفت، همراه
خودش میبرد. روزی حضرت عیسی او را دید، به وی فرمود: آن زن کیست؟ گفت:
مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت: پیر است و قادر به حرکت نیست.
پیرزن دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: ای بی شرم! تو
بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟
شخصی نزد آیت الله بروجردی رفت و گفت: یکی از طلبههای شما جنسی را از مغازه من دزدیده است.
ایشان در پاسخ فرمود : « آن دزد عبا و عمامهای را هم از ما برده است
فرعون پیامبر
به
فردی گفتند : نام پیامبرانی را که در قرآن آمده بگو ؛
گفتFrownموسی،عیسی،یحیی،…فرعون)گفتند فرعون که پیامبر نبود ،گفت :او ادعای
خدائی داشت ؛شما به عنوان پیامبر هم قبولش ندارید؟
ادعای خدائی
در
زمان هارون الرشید شخصی ادعای خدائی کرد .او را نزد خلیفه آوردند. خلیفه
برای اینکه او را بترساند گفت: چند روز قبل شخصی را که ادعای پیغمبری می
کرد ،او را کشتیم .گفت :کار خوبی کردید چون من او را نفرستاده بودم.
طرف میره پیش امام جماعت مسجدشون میگه ببخشید با کفش هم میشه نماز خوند ؟ پیش نماز میگه نه نمیشه ! طرف میگه پس من خوندم شد!!!!
چند
نفر مشغول به نماز خواندن بودن؛یکی از آنها در بین نماز حرف زد.دومی گفت:
(حرف نزن نمازت باطل می شود )سومی گفت تو که خودت حرف زدی) چهارمی
گفتFrownخوش به حال خودم که اصلا حرف نزدم)…
جملات سخت برای مسابقات
یکی از بازی هایی که می شود برای جذاب سازی و شروع سخن در کلاس اجرا کرد بازی با جملات سخت تکراری است که خیلی شاد و هیجان آور است
۵ بار بگو:
دستم در دبه بود دبه درش دستم بود!
۳ بار بگو:
ﯾﻪ ﯾﻮﯾﻮﯼِ ﯾﻪ ﯾﻮﺭﻭﯾﯽ
۵ بار بگو:
لای رولت رنده ی لیمو رفته
این جمله رو اگه ۲ بار هم بتونی بگی هنر کردی!:
چه ژست زشتی
۳ بار تکرار کن:
دل به دلت دله این دله دل مرده بده بده دل که بد آورده
۵ بار سریع بگو:
سه دزد رفتن به بز دزدی ُ یه دزد یه بز دزدید ُ یه دزد دو بز دزدید
۳ بار بگو:
سه سیر سرشیر سه شیشه شیر!
۳ مرتبه تکرار کن:
لیره رو لوله لوله رو لیره
این جمله رو ۵ بار تکرار کن:
ششلیک شنسل شنسل ششلیک
۳ بار پشت سر هم بگو:
سپر عقب ماشین جلویی زد به سپر جلو ماشین عقبی
این جمله رو ۵ بار تکرار کن:
کانال کولر تالار تونل
جمله سخت زیر رو ۵ بار تکرار کن
قوری گل قرمزی
۶ بار بگو:
شیش سیخ جیگر سیخی شیش هزار
۵ بار بگو:
دایی چاقه چایی داغه
۵ بار سریع بگو:
افسر ارشد ارتش اتریش
۵ بار بگو:
اگزیستانسیالیسم!
۷ بار بگو:
شست ، سشوار کرد
پنج بار تکرار کن:
شیخ شمس علی در شمس آباد
سه بار سریع بگو:
۶ سیخ جیگر سیخی ۶ هزار
۳ مرتبه سریع بگو:
تاجر تو چه تجارت می کنی ، تو را چه که چه تجارت می کنم؟
هقت بار سریع بگو:
لورل روی ریل راه میرفت
سریع و پشت سر هم چند بار بگو:
کارل و لرل کارها رو رله کردن
۵ بار سریع بگو:
دزدی دزدید ز بز دزدی بزی عجب دزدی که دزدید ز بز دزدی بزی
۵ بار تکرار کن:
سه دزد رفتن به بز دزدی یه دزد یه بز دزدید یه دزد دو بز دزدید
۳ بار سریع بگو:
ششلیک شنسل ، شنسل ششلیک
۷ بار بگو سریع:
دستِ راستِ ماستِ سُسه
سریع ۳ بار بگو:
کوکتل کتلت ، کتلت کوکتل
هفت بار سریع بگو:
رالی لاری
به لنکنت زبون نیوفتی! ۵ بار بگو:
سمسار تو سمساریش پوست سوسمار داشت
حالا جمله زیر رو تکرار کن چند بار:
منوچهر با یه بقچه پر تربچه، توی باغچه، خورد پیازچه!
پشت سر هم ۵ بار بگو:
ریله رو روله روله رو ریله
جمله زیر رو ۳ بار تکرار کن:
انگور انبه ازگیل اورانگوتان
5 بار بگو:
سه سیخ سوشی ، سیخی شیش هزار
سریع ۵ بار بگو:
زیرۀ ریزه میزه از زیر میز می ریزه
زود ، تند ، سریع ۳ بار بگو:
غولارو با قند گول می زنیم
۷ بار زود بگو:
ریش شیری سیبیل شیری ، سیبیل شیری ریش شیری
۳ بار سریع بگو:
این باد چه بد باد بدی بود که من باد به بد بادی این باد دگر باد ندیدم
۵ بار تکرار کن:
به نام وجودی که وجودم از وجود پر وجودش بوجود آمده است.
این جمله ترکی هست ، ۵ بار بگو:
” سانجلاندرانلاردانده ”
یعنی: این از اونها (میوه یا هر چیز دیگه ای) هست که اگه بخوریش دل درد میگیری.