بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

چهل حدیث «بصیرت»

چهارشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۴۴ ب.ظ


چهل حدیث «بینش و حکمت»

 

بخش اوّل:


بینش پیامبران


بینش حضرت‌عیسی علیه‌السلام

 

            1 قیلَ لِعیسَی بْنِ مَرْیمَ علیه السلام: کیفَ اَصْبَحْتَ یا رُوحَ اللّهِ؟ قالَ: اَصْبَـحتُ وَ رَبّی تَبارَک وَ تَعالی مِن فَوْقی، وَالنّارُ اَمامی، وَالْمَـوْتُ فی طَلَبی، لا اَمْلِک ما اَرْجُو، وَ لا اُطیـقُ دَفْـعَ مـا اَکرَهُ، فَاَی فَـقیرٍ اَفْقَرُ مِنّی.

 

به حضرت عیسی علیه السلام گفته شد:

ای روح خدا چطور صبح کردی؟

فرمود:

صبـح را آغـاز کردم در حالی که پروردگارم بالای سر من است،

و آتش (جهنّم) پـیش رویم،

و مرگ در طـلب من است،

آنـچه را امیـدوارم در اختیار من نیست (و مالک آن نیستم)،

و از دورکـردن آنچه دوست ندارم عاجـزم

بنابراین چه کسـی از من فقـیرتر است.

 

نگرانی حضرت‌عیسی علیه‌السلام


ادامه

 

            2 وَ کانَ اِذا قیلَ لِعیسی علیه السلام: کیفَ اَصْبَحْتَ؟ قـالَ: اَصْبَحْتُ لا اَمْلِک نَفْـعَ مـا اَرْجُـو، وَ لا اَسْتَـطیعُ دَفْـعَ ما اُحاذِرُ، وَ اَصْبَحْتُ مُرْتَهِنا بِعَمَلی وَالْخَیرُ کلُّهُ فی یدِ غَیری، فَلا فَقَیرَ اَفْقَرُ مِنّی.

 

هرگاه از حضرت عیسی علیه السلام احوالپرسی می‌شد، می‌فرمود:

صبح کردم در صورتی که سود آنچه را که به آن امید دارم در اختیار من نیست، و قدرت ندارم آنچه را از آن بیم دارم از خود دفع کنم، و صبح کردم در حالی که در گرو عملم هستم، و تمام خوبی‌ها در دست غیر خودم (یعنی خدا) است، پس هیچ فقیری از من فقیرتر نیست.

 

لوازم زندگی

 

            3 عَنِ الصّادِقِ علیه السلام قالَ: قالَ عیسی فی خُطْبَتِهِ: اَصْبَـحْتُ فیـکمْ وَ اِدامی اَلْجُوعُ وَ طَعامی ما تُنْبِتُ الاَرْضُ لِلْوُحُوشِ وَ الاَنْعـامِ وَ سِراجی اَلْقَمَرُ وَ فِراشی اَلتُّرابُ وَ وِسـادَتی اَلْحَجَـرُ.

 

از امام صادق علیه السلام نقل شده است:

حضرت عیسی علیه السلام در خطبه‌اش فرمود:

در میان شما صبح کردم (و زندگی می‌کنم) در حالی که خورشت من گرسنگی و غذایم چیزی است که زمین برای حیوانات وحشی و چهارپایان می‌رویاند و چراغ (وسیله روشنائی) من ماه و بسترم خاک و بالشم سنگ است.

 

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و جـامـعه

 

            4 قیلَ لِلنَّبی صلی الله علیه و آله: کیفَ اَصْبَحْتَ؟ قالَ: بِخَیرٍ مِنْ قَوْمٍ لَمْ یشْهَدُوا جَنازَةً، وَ لَم یعُودُوا مَریضا.

 

به پیامبر اسلام گفته شد:

چگونه شب را به صبح آوردی؟

فرمود:

بخـیر و خوشی از دست گروهی که در تشییع جنازه ای شرکت نکرده و به عـیادت بیـماری نرفته‌اند (در غـم و شـادی مـردم شـرکت ندارند).

 

روش رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله خدا

 

            5 قالا (عمر و ابوبکر): یا رَسُولَ اللهِ کیفَ اَصْبَحْتَ؟ فَقالَ صلی الله علیه و آله: اَصْبَحْتُ أحْمَدُ اللّهَ.

 

آن دو به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند:

ای رسول خدا چگونه صبح کردی؟

فرمود: صبح کردم در حالی که حمد و سپاس خدا را بجا می‌آورم.

 

بخش دوّم:

بینش رهـبران

اندیشه علی علیه‌السلام در زندگی

 

            6 قالَ عَبْدُالّلهِ بْنُ جَعْفَرٍ: دَخَلْتُ عَلی عَمّی عَلی علیه السلامصَباحا وَ کانَ مَریضا، فَقُلْتُ: کیفَ اَصْبَحْتَ یا أمیرَالمُؤمنینَ علیه السلام؟ قالَ: یا بُنَی کیفَ اَصْبَحَ مَنْ یفْنی بِبَقائِهِ وَ یسقُمُ بِدَوائِهِ وَ یؤتی مِنْ مَأمَنِهِ؟

 

عبدالله بن جعفر گفت:

یک روزی صبح بر عمویم علی علیه السلامکه مریض بود وارد شدم

و گفتم: ای امیر مؤمنان چگونه صبح کردی؟

فرمود:

فرزندم چگونه صبح می‌کند کسی که با بقائش فانی می‌شود و با دارو و دوایش بیمار می‌شود و از همانجا که مطمئن است ضربه می‌خورد.

 

جهان بینی علی علیه‌السلام

 

            7 قالَ (الروای) قُلْتُ لاَِمیرِالمُؤمنینَ علیه السلام: کیفَ اَصْبَحْتَ؟ فَقالَ: کیفَ یصْبِحُ مَنْ کانَ لِلّه عَلَیهِ حافِظانِ، وَ عَلِمَ أنَّ خَطایاهُ مَکتُوبَةٌ فِی الدّیوانِ، اِنْ لَمْ یرْحَمْهُ رَبُّهُ فَمَرجَعُهُ اِلی النیرانِ.

 

راوی گفت به امیرالمؤمنین علیه السلام گفتم:

چـگونه صبـح کردی؟

در پاسخ فرمود:

چگونه صبح می‌کند کسی که خـداوند بر او دو نـگهبان گـمارده است، و می‌داند کـه خطـاهایش در دفـتر ویژه نوشـته می‌شود، و اگر پـروردگارش به او رحـم نکند بازگشتـش به سـوی آتش است.

 

علی علیه‌السلامبا دوست و دشمن

 

            8 قالَ جَیشُ بْنُ الْمُعْتَمَرِ: دَخَلْتُ عَلی اَمیرِالْمُؤمِنینَ عَلی بْنِ اَبی طالِبٍ وَ هُوَ فی الرَّحْبَةِ مُتَّکی ءٌ فَقُلْتُ: اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَمیرَالمُؤمِنینَ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ کیفَ أصْبَحْتَ؟ قالَ: فَرفَعَ رَأسَهُ وَ رَدَّ عَلَی وَ قالَ: اَصْبَحْتُ مُحِبّا لِمُحِبِّنا، مُبْغِضا لِمَنْ یبْغِضُنا.

 

جیش بن معتمر گوید:

در حـالی که علی علیه السلام در رحـبه تکیه داده بود حـضورش رسیـدم و گفتم: سلام بر تو و رحـمت و برکات خدا بر تو باد، چگونه صـبح کردی؟ حـضرت سرش را بلند کرد و پاسـخ سـلام را داد و فـرمود: صبـح کردم در حـالی که با دوستـدارمـان دوستم و با د شـمنان دشـمن.

 

گـذر عمـر

 

            9 قیلَ لِأمیرِ الْمُؤْمِنینَ علیه السلام: کـیفَ اَصْبَحتَ یااَمیرَالْمُؤْمِـنینَ؟ قالَ اَصْبَـحتُ آکلُ وَاَنْتَـظِرُ اَجَـلی.

 

به امیرالمؤمنین علیه السلام گفته شد:

ای امیرمؤمنان چگونه صبح کردی؟

فرمود:

صبح کردم در حالی که (روزی خود را) می‌خورم و منتظر اجلم هستم.

 

نعمت‌های بی‌شمار زندگی

 

            10 وَ قـالَ لَهُ (عَلی علیه السلام) جابِرُ یوْما: کیفَ اَصْبَحْتَ یا اَمیرَالمُؤْمِنینَ؟ فَقـالَ علیه السلام: أصْبَـحْنا وَ بِنـا مِنْ نِـعَمِ اللّهِ رَبِّنـا ما لانُـحْصیهِ مَـعَ کـثْرَةِ ما نُعْصیهِ، فَـلانَـدْری مانَشْـکرُ اَجَمـیلَ ما ینْـشُرُ أَمْ قَـبیحَ ما یسْتُرُ.

 

روزی جابر (بن عبدا... انصاری) به حضرت علّی علیه السلامعرض کرد: چگونه صبح کردی؟ حضرت فرمود: در حالی که با این همه گناه نعمت‌های بشماری از پروردگارمان داریم و نمی‌دانیم کدامیک را شکر بگزاریم: خوبیهائی را که بر ملامی کند، یا زشتیهائی را که می‌پوشاند.

 

اوّل و آخـر دنیا

 

            11 قالَ جابِرُبنُ عَبْدِاللّه: دَخَلْتُ عَلی اَمیرَالمُؤمِنینَ علیه السلامیوْما فَقُلْتُ لَهُ: کیفَ اَصْبَحْتَ یا اَمیرَ المُؤمِنینَ؟ قالَ: آکلُ رِزْقی، قالَ جابِرُ: ما تَقُولُ فی دارِ الدُّنیا؟ قالَ: ما نَقُولُ فی دارٍ اوّل‌ها غَمٌّ، وَ آخِرُهَا الْمَوْتُ، قالَ: فَمَنْ اَغْبَطُ النّاسِ؟ قالَ: جَسَدٌ تَحْتَ التُرابِ، أمِنَ مِنَ الْعِقابِ، وَ یرْجُوا الثَّوابَ.

 

جابربن عبداللّه گفت:

روزی خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدم به حضرت گفتم: ای امیرمؤمنان چطور صبح کردی؟

فرمود: روزی خود را می‌خورم جابر گفت:

به امام عرض کردم: 

درباره خانه دنیا چه می گوئی؟

فرمود:

چه بگوئیم در مورد خانه ای که اوّل آن غم و آخرش مرگ است.

جابر گفت:

خوشبخت‌ترین مردم چه کسی است؟

فرمود:

جسمی که زیر خاک است، از عذاب در امان است، و امید پاداش دارد.

 

علی علیه‌السلام و جامعه

 

            12 قالَ جابِرُبنُ عَبْدِاللّهِ الأنصاری: لَقیتُ عَلِی بِنَ اَبی طالِبٍ علیه السلام ذاتَ یوْمٍ صَباحا فَقُلْتُ: کیفَ اَصْبَحتَ یا اَمیرَالمُؤمِنینَ؟ قالَ: بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ مِنْ رَجُلٍ لَمْ یزُرْ اَخا و لَمْ یدْخِلْ عَلی مُؤْمِنٍ سُرُورا، قُلْتُ وَ ما ذلِک؟ قالَ یفَرِّجُ عَنْهُ کرْبا اَوْیقْضی عَنْهُ دَینا اَؤَیکشِفُ عَنْهُ فاقَتَهُ.

 

جابربن عبداللّه انصاری می‌گوید:

روزی صبحدم، علی بن ابی طالب علیه السلام را ملاقات کردم و گفتم: ای امیرمؤمنان چگونه صبح کردی؟

فرمود:

به نعمتی و بخششی از پروردگارم (و آن در امان بودن) از مردی که از برادری دیدن نمی‌کند، و مؤمنی را شادی نمی‌سازد.

گفـتم: شـاد کردن مـؤمن چـگونه است؟

فـرمود: انـدوهی را از او بر طـرف کنـد یا قـرض او را ادا کـند یا نـیاز او را برطـرف نماید.

 

عـلی علیه‌السلام و خــانـواده

 

            13 قالَ اَمیرُالمُؤمِنینَ علیه السلام: دَخَلْتُ عَلی رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله [ذاتَ یوْمٍ] فَقالَ: کیفَ اَصْبَحتَ یا عَلِی؟ فَقُلْتُ اَصْبَحتُ وَ لَیسَ فی یدی شَی ءٌ غَیرَ الْماءِ، وَ أَنَا مُغْتَمٌّ لِحالِ فَرْخَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ علیهماالسلام فَقالَ لی: یـا عَلی غَمُّ الْعَیالِ سَـتْرٌ مِنَ النّارِ، وَطاَعةُ الْخـالِقِ اَمـانٌ مِـنَ الْعَـذابِ، وَالصَّـبْرُ عَـلَی الطّاعَةِ جِـهادٌ، وَ اَفْـضَلُ مِنْ عِـبادَةِ سِتّـینَ سَنَـةً وَ غَـمُّ الْمَـوْتِ کفّـارَةُ الـذُّنُـوبِ، وَ اعْلَمْ یا عَـلی اَنَّ اَرْزاقَ الْعِـبادِ عَـلَی اللّهِ سُـبْحانَهُ، وَ غَمُّـک لَهُمْ لایضُـرُّک وَ لایـنْفَعُ غَـیرُ اَنَّـک تُـوجَرُ عَـلَیهِ، وَ اِنَّ أَغَـمُّ الْغَمِّ غَـمُّ الْعَیالِ.

 

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

روزی به حضور پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رسیدم حضرت فرمود:

یا علی چطور صبح کردی؟

گفتم صبح کردم در حالی که در دستم چیزی جز آب نیست، و برای حال دو فرزندم (امام) حسن و حسین (که درود خدا بر آنان باد) غمگینم.

پیامبر به من فرمود: ای علی غمخواری برای خانواده سپر آتش است.

و فرمـانبرداری از خـالق مایه امنـیت از عـذاب اسـت، و صـبر بر اطاعت جـهاد محسوب می‌شود و از عبادت شصت سال برتر است و غم مرگ کفّاره گناهان است، ای علی بدان که روزی بندگان به عهده خداوند سبحان است و غمگینی تو برای خاندان سود و زیانی به تو نمی‌رساند جز اینکه پاداش به تو داده می‌شود، و دردناک‌ترین غم‌ها غم خانواده است.

 

روزِ نامگذاری

 

            14 عَنْ اِبْنِ عَبّاسٍ قالَ: وَ اللّهِ ما سَمّینا عَلی بِنَ أَبی طالِبٍ اَمیرَالمُؤمِنینَ حَتَّی سَمّاهُ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله، کنّا مارّینَ اَزِقَّةَ الْمَدینةِ یوْما اِذْ اَقْبَلَ عَلی بْنُ أبی طالِبٍ فَقالَ: اَلسَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ وَ رَحْمَةُ اللّهِ و بَرَکاتُهُ، فَقالَ: وَ عَلَیک السَّلامُ یا اَمیرَالمُؤمِنینَ، کیفَ اَصْبَحْتَ؟ فَقالَ: اَصْبَحْتُ وَ نَوْمی خَطَراتٌ وَ یقْظَتی فَرَغاتٌ وَ فِکرَتی فی یوْمِ الْمَماتِ، قالَ ابْنُ عَبّاسٍ: فَعَجَبْتُ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آلهفی عَلّی فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ مَا اَلذَّی قُلْتَ فی اِبْنَ عَمّی؟ أَحُبّا لَهُ اَمْ شَیئـا مِنْ عِنْدِاللّهِ قالَ: لا وَ اللّهِ ما قُلْتُ فیهِ شَیئا اِلاّ رَأیتُ بِعَینی، قُلْتُ وَ مَا الَّذی رَأیتَ یا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ: لَیلَةً اُسْرِی بی فِی السَّماءِ ما مَرَرْتُ بِبابٍ مِنْ اَبْوابِ الْجَنَّةِ اِلاّ وَ رَأیتُ مَکتُوبا عَلَیهِ: عَلی بْنُ اَبی طالِبٍ اَمیرُالمُؤمِنینَ مِنْ قَبْلِ أُنْ یخْلَقَ آدَمُ بِسَبْعینَ اَلْفَ عامٍ.

 

ابن عباس گوید:

به خدا قسم نام امیرالمؤمنین را برای علی بن ابی طالب علیه السلامما بر نگزیدیم بلکه (برای اوّلین بار) خود پیامبر او را به این نام خواند.

روزی (به همراه پیامبر صلی الله علیه و آله) از کوچه‌های مدینه می‌گذشتیم که علی بن ابی طالب از مقـابل رسید و گفت: سـلام و رحـمت و برکات او برتو باد ای رسول خدا،

رسـول خـدا در پـاسـخ فـرمود: درود بـرتو باد ای امـیرالمـؤمنین، چـگونه صـبح کردی؟

او در پاسخ گفت: صبح کردم در حالی که خوابم رو به هلاکت (مرگ) است و بیداریم چرتهائی است و اندیشه‌ام در باره روزمرگ است.

ابن عباس گفت: من از گفتار رسول خدا درباره علی علیه السلام تعجّب کردم و گفتم: ای رسول خدا درباره پسر عمویم چه چیزی فرمودی؟

آیا از روی دوستی و محبّت به او (امیرالمؤمنین) گفتی یا اینکه از پیش خداست؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

نه به خدا قسم من در باره علی چیزی جز آنچه با چشم دیدم نگفتم،

گفتم: ای رسول خدا چه چیزی دیدی؟

فرمود: شبی که مرا به معراج بردند به هیچ دری از درهای بهشت نگذشتم جز اینکه دیدم روی آن نوشته بود:

علی فرزند ابوطالب از هفتاد هزار سال قبل از آفرینش آدم امیرمؤمنان است.

 

عـلی علیه‌السلام و خیر و شرّ

 

            15 قالَ الصّادِقُ علیه السلام: مَرِضَ اَمیرُالمؤمِنینَ علیه السلامفَعادَهُ قَوْمٌ فَقالُوا لَهُ: کیفَ اَصْبَحْتَ یا اَمیرَالمُؤمِنینَ؟ فَقالَ: اَصْبَحْتُ بِشَرٍّ. فَقالُوا لَهُ: سُبْحانَ اللّهِ هذا کلامُ مِثْلِک؟ فَقالَ: یقُولُ اللّهِ تَعالی «وَ نَبْلُو کمْ بِالْخَیرِ وَ الشَّرِّ فِتْنَةً وَ اِلَینا تُرْجَعُونَ» فَالْخَیرُ: اَلصِّحَةُ وُالْغِنا، وَ الشَرُّ: اَلْمَرَضُ وَالْفَقْرُ، اِبْتِلاءً وَ اِخْتِبارا.

 

امام صادق علیه السلام فرمود:

امیرمؤمنان علیه السلام مریض شد، گروهی از او عیادت کردند، به او گفتند: ای امیرمؤمنان چطوری؟ چه طور صبح کردی؟

فرمود: به بـدی صـبح کردم، آنان گفـتند: سبـحان اللّه آیا این سخن امثـال شماست؟

فرمود: خداوند (در قرآن) می‌فرماید:

«ما شما را با خوبی و بدی بعـنوان آزمـایش گرفـتار می‌کنیم و شما بسوی ما بر می‌گردید» پس خوبی عبارت است از سلامتی و بی نیازی و بدی عـبارتست از بیماری و نیازمـندی که هر دو آزمـایش و امتحـان است.

 

دنیای فاطمه

 

            16 قالَتْ فاطِمَةُ بِنْتُ الْحُسَینِ: لَمَّا اشْتَدَّتْ عِلَّةُ فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آلهوَغَلَبَها، اِجْتَمَعَ عِنْدَها نِساءُ الْمُهاجِرینَ وَ الاَْنصارِ، فَقُلْنَ لَها: یا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ: کیفَ اَصْبَحْتِ عَنْ عِلَّتِک؟ فَقالَتْ علیهاالسلام: اَصْبَحْتُ وَ اللّهِ عائِفَةً لِدُنیاکمْ، قالِیةً لِرِجا لِکمْ، لَفَظْتُهُمْ قَبْلَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأتُهُمْ بعدان سَبَرْتُهُمْ...

 

فاطمه دختر امام حسین علیه السلام می‌گوید:

زمانی که بیماری حضرت فاطمه علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله شدّت پیدا کرد زن‌های مهاجر و انصار به عیادتش آمدند و گفتند: ای دختر رسول با این بیماری چگونه صبح کردی؟

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:

به خدا قسم، صبح کردم در حالی که نسبت به دنیای شما بد بینم، و نسبت به مردان شما خشمناکم، پیش از آنکه آنان را آزمایش کنم بیرونشان انداختم، و بعد از آنکه در آنان دقیق شدم و آزمودم با آنان دشمن شدم.

 

مظلومیت زهرا

 

            17 دَخَلَتْ اُمُّ سَلْمَةَ عَلَی فاطِمَةَ علیهاالسلامفَقالَتْ لَها: کیفَ اَصْبَحْتِ عَنْ لَیلَتِک یا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله؟ قالَتْ: اَصْبَحْتُ بَینَ کمَدٍ وَ کرْبٍ، فُقِدَ الْنَبِی وَ ظُلِمَ الْوَصی، هُتِک وَ اللّهِ حِجابُهُ.

 

ام سلمه بر حضرت فاطمه علیهاالسلام وارد شد و به او گفت:

ای دختر رسول خدا شب را چگونه صبح کردی؟

فرمود: همدم غم و اندوه.

پیامبر از دست رفت، به جانشین او ظلم شد و قسم به خدا که حریم او شکست.

 

بینش امام حسین علیه‌السلام

 

            18 قیلَ لِلْحُسَینِ بِنْ عَلی علیهماالسلام: کـیفَ اَصْبَـحْتَ یا ابْنَ رَسُـولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقالَ: اَصْبَـحْتُ وَلِی رَبٌّ فَوْقی، وَ النّـارُ اَمـامی، وَالْمَـوْتُ یطْلُبُنی، وَالْحِسابُ مُحـْدِقٌ بی وَ اَنَامُـرْتَهِنٌ بِعَـمَلی، لا اَجِـدُ ما اُحِبُّ، وَ لا اَدْفَـعُ مـا أَکرَهُ، وَ الاُْمُـورُ بِیـدِ غَیری، فَاِنْ شـاءَ عَـذَّبَنی، وَ اِنْ شـاءَ عَفـا، فَـأی فَقیـرٍ اَفْقـَرُ مِـنّی.

 

به امام حسین علیه السلام گفته شد:

ای فرزند رسولخدا چگونه صبح کردی؟

فرمود: صبح کردم در حالی که من پروردگاری دارم که بالای سرم است و آتش (جهنم) پیش رویم، و مرگ در جستجوی من است و حساب مرا احاطه کرده و من در گرو عمل خودم هستم، آنچه را دوست دارم نمی‌یابم و آنچه را دوست ندارم از خودم دور نمی‌کنم، کارها دست دیگری (یعنی خدا) است چنانچه بخواهد عذابم می‌کند و اگر مایل باشد می‌بخشد. پس چه کسی از من نیازمندتر است؟

 

اوّل سـلام

 

            19 قالَ لَهُ (اَلْحُسَینِ علیه السلام) رَجُلٌ اِبْتِداءً: کیفانت عافاک اللّهُ؟ فَقالَ: اَلسَّلامُ قَبْلَ اَلْکلامِ عافاک اللّهُ، ثُمَّ قالَ علیه السلام: لاتَأْذِنُوا لاَِحَدٍ حَتّی یسَلِّمَ.

 

مردی در شروع سخن به امام حسین علیه السلام گفت: حال شما چطور است؟ خدا به شما عافیت دهد. امام علیه السلام فرمود: سـلام قبـل از گفــتار اسـت، خدا به تو عافیت دهد، سپس فرمود: اجازه ندهید به کسی (سخن بگوید) تا اینکه سلام کند.

 

شیـعه کیست؟

 

            20 عَنِ الْمِنْهالِ قالَ: دَخَلْتُ عَلی عَلی بْنِ الْحُسَینِ علیه السلامفَقُلْتُ: اَلسَّلامُ عَلَیکمْ کیفَ اَصْبَحْتُم رَحِمَکمُ اللّهُ؟ قالانت تَزْعَمٌ أنَّک لَنا شیعَةٌ وَ اَنْتَ لاتَعْرِفُ صَباحَنا وَ مَساءَنا، اَصْبَحْتُ فی قَوْمِنا بِمَنْزِلَةِ بِنَی إِسْرائیلَ فی آلِ فِرْعَونَ یذَّبِحُونَ الاَْبْناءَ وَ یسْتَحیونَ النِساءَ، وَ اَصْبَحَ خَیرُ الْبَریةِ بَعْدَ نبی‌ها صلی الله علیه و آلهیلْعَنُ عَلَی المَنابِرِ، وَ یعْطَی الْفَضْلُ وَ الاَْمْوالُ عَلی شَتْمِهِ، وَ اَصْبَحَ مَنْ یحِبُّنا مَنْقُوصا بِحَقِّهِ عَلی حُبِّهِ اِیانا وَ اَصْبَحَتْ قُرَیشُ تَفَضَّلَ عَلی جَمیعِ الْعَرَبِ بِاَنَّ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آلهمِنْهُمْ یطْلُبُونَ بِحَقِّنا وَ لایعْرِفُونَ لَنا حَقّا، اُدْخُلْ فَهذا صَباحُنا وَ مَساءُنا.

 

منـهال می‌گوید: بر امام زین العابدین علیه السلام وارد شدم و گفتم: سلام بر شما باد چگونه صبـح کـردید خدا بر شما رحمت آورد؟ فـرمود تو خیال می‌کنی شیعه مائی و از شـب و روز ما خبـر نداری؟ روزگار ما چنان است که همانند قوم بنی اسرائیل در اسارت فرعون ـ مردان ما را می‌کشند و زنان ما را (بی سرپرست) رها می‌کنند، ـ (در این روزگار) بر بهترین انسان‌ها بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله ـ در منبرها لعنت نثار می‌شود و برای ناسزاگوئی به او حقوق و پاداش عطا می‌شود، دوستان ما بخاطر محبتشان نسبت به ما از حق و مـقامشان کاسته می‌شود قریش به دلیل انتسایشان به پیامبر بر تمامی عرب برتری می‌فروشد و حق ما را می‌طلبد اما خود برای ما حقی نمی‌شناسد (و به آن تسلیم نمی‌شود) آری بیا و ببین که شب و روز ما چـگونه است.

 

مـؤمن و زرق و برق دنیا

 

            21 خَرَجَ (عَلی بْنُ الْحُسَینِ علیه السلام) یوْما وَ هُوَ یقُولُ: اَصْبَـحتُ وَ اللّهِ یا جابِرُ مَحْـزُونا مَشْـغُولَ القَـلْبِ، فَقُـلْتُ جُعِـلْتُ فِـداک ماحُـزْنُـک وَ شُـغْلُ قَـلْبِک، کلُّ هذا عَلَی الدُّنْـیا؟ فَقـالَ علیه السلام: لا یـا جـابِرُ وَلکنْ حُـزْنُ هَـمِّ الاخِـرَةِ، یـا جابِرُ مَنْ دَخَـلَ قَلَبَهُ خالِصُ حَقیقَةِ الایمانِ شَغَلَ عَمّا فِی الدُّنیا مِنْ زینت‌ها.

 

جابر می‌گوید: امام سجاد علیه السلام روزی از منزل خارج شد در حالی که چنین می‌گفت: ای جابر به خدا قسم صبح کردم در حالی که غمگین هستم و قلبم مشغول است گفتم: فدایت شوم غم و دل مشغولی شما چیست؟ آیا مربوط به دنیاست؟ امام علیه السلام فرمود: نه جابر بلکه اندوه برای آخرت است، ای جابر! حقیقت ناب ایمان برقلب هرکس وارد شود، از هر آنچه زینت دنیائی است رویگردان می‌شود.

 

بینش امام سجاد علیه‌السلام

 

            22 قیلَ لِعَلی بْنِ الْحُسَینِ علیهماالسلام: کیفَ اَصْبَحتَ یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ؟ قالَ: اَصْبَحْتُ مَطْلُوبا بِثَمانِ خِصالٍ: اَللّهُ تَعالی یطْلُبُنی بِالْفَرائِضِ، وَ النَّبِی صلی الله علیه و آلهبِالسُنَّةِ وَالْعَیالُ بِالْقُوتِ، والنَّفْسُ بِالشَهْوَةِ، وَالشَّیطانُ باِلْمَعْصیةِ، وَ الْحافِظانِ بِصِدْقِ الْعَمَلِ، وَ مَلَک الْمَوْتِ بِالرُّوحِ، وَ الْقَبْرُ بِالْجَسَدِ، فَأَنَا بَینَ هذِهِ الْخِصالِ مَطْلُوبٌ.

 

به امام سجاد علیه السلام گفته شد: ای فرزند رسول خدا حال شما چطور است؟ فرمود: حال و روز کسی را دارم که هشت طلبکار دور او را گرفته‌اند، خدای بزرگوار از من انجام واجبات را می‌خواهد، و پیامبر روش و سنّت خود را، و خانواده غذا و خرجی را، و نفس شهوت را، و شیطان نافرمانی را، و نگهبانان (دو فرشته) درست کرداری را، و عزرائیل روح را، و قبر جسم را. بنابراین من در میان این همه طلبکار گرفتارم.

 

شـمع جـمع

 

            23 قیلَ لِعَلی بْنِ الْحُسَینِ علیهماالسلام: کیفَ اَصْبَحْتَ؟ قالَ: اَصْبَحْنا خائِفینَ بِرَسُولِ اللّهِ وَ اَصْبَحَ جَمیعُ اَهْلِ الاِْسْلامِ آمِنینَ بِهِ.

 

به امام زین العابدین علیه السلام گفته شد: حال شما چطور است؟ امام علیه السلام فرمود: می‌گذرانیم در حالی که ما به خاطر انتساب به پیامبر خدا در ترس و نگرانی به سر می‌بریم و همه مسلمانان در سایه نام او امنیت و آرامش دارند!

 

نقـش زبـان

 

            24 عَنْ عَلی بْنِ الْحُسَینِ علیهماالسلام قالَ: اِنَّ لِسـانَ ابْنِ آدَمَ یشْـرِفُ عَـلی جَمیعِ جَوارِحِهِ کلَّ صَباحٍ فَیقُـولُ: کیفَ اَصْبَحْتُمْ؟ فَیقُولُونَ: بِخَیرٍ اِنْ تَرَکتَنا، وَ یقُولُونَ: اَللّهَ اَللّهَ فـینا وَ یـناشِـدُونَهُ وَ یـقُولُونَ: اِنَّـما نُـثابُ وَ نُعـاقَبُ بِـک.

 

امام زین العابدین علیه السلام فرمود: هر بامداد زبان آدمیزاد بر دیگر اعضایش توجه می‌کند و می‌گوید: چگونه هستید؟ حالتان چطور است؟ آن‌ها می گویند: اگر تو ما را رها کنی خوبیم، خدا را خدا را نسبت به ما بیاد آور و او را به خدا قسم می‌دهند و می گویند: پاداش و کیفر ما تنها بخاطر توست.

 

بینش امام باقر علیه‌السلام

 

            25 قیلَ لِمحَـمَدِ بْنِ عَلی الْباقِرِ علیه السلام: کیفَ اَصْبَحْتَ؟ قالَ: اَصْبَحْنا غَرْقی فِی الْنِـعْمَةِ، مَوْفُورینَ بِالذُّنُوبِ، یتَحَبَّبُ اِلَینا اِلــهُنا بِالنِّـعَمِ، وَ نَتَـمَقَّـتُ اِلَیهِ بِالْمَـعاصی، وَ نَحْنُ نَفْتَقِرُ اِلَیهِ، وَ هُوَ غَـنی عَـنّا.

 

به امام باقر علیه السلام گفته شد: چگونه صبح کردی؟ فرمود: صبح کردیم در حالی که غرق در نعمت هستیم، گناهان فراوان است، معبود ما با نعمت‌ها به ما اظهار دوستی می‌کند، و ما با نافرمانی نسبت به او دشمنی می‌کنیم، ما به او نیازمندیم و او از ما بی نیاز است.

 

زندگی دنیا و امام صادق علیه‌السلام

 

            26 قالَ سُفْیانُ الثَوْری: دَخَلْتُ عَلی اَبی عَبْدِاللّهِ علیه السلامفَقُلْتُ: کیفَ اَصْبَحْتَ یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ؟ فَقالَ علیه السلام: وَ اللّهِ اِنّی مَحْزُونٌ، وَ اِنّی لَمُشْتَغِلُ الْقَلْبِ فَقُلْتُ لَهُ: وَ ما اَحْزَنَک؟ وَ ما شَغَلَ قَلْبَک؟ فَقالَ علیه السلاملی: یا ثَوری اِنَّهُ مَنْ داخَلَ قَلْبَهُ صافِی خالِصِ دینِ اللّهِ شَغَلَهُ عَمَّا سِواهُ. یا ثَوری مَا الدُّنْیا؟ وَ ما عَسَی اَنْ تَکونَ؟ هَلِ الدُّنْیا اِلاّ اَکلٌ اَکلْتَهُ، اَوْ ثَوْبٌ لَبِسْتَهُ، اَوْمَرْکبٌ رَکبْتَهُ، اِنَّ الْمُؤمِنینَ لَمْ یطْمَئِنُّوا فِی الدُّنیا وَ لَمْ یأْمَنُوا قُدُومَ الاْخِرَةِ، دارُ الدُّنیا دارُ زَوالٍ وَ دارُ الاْخِرَةِ دارُ قَرارٍ، اَهْلُ الدُّنیا اَهْلُ غَفْلَةٍ.

 

سفیان ثوری گوید: به امام صادق علیه السلام وارد شـدم و گفتم: ای فرزند رسول خدا چگونه صبـح کردی؟ فـرمود: به خدا قسم من غـمگینم، و قلبم مشـغول است. به امـام گفـتم چه چـیزی تو را غـمگین و دلـت را مشغول کرده است؟ فـرمود: ای ثـوری! هـر کـسی که در قـلبش دین ناب خدا وارد شد او را از چیزهای دیگر مشغول می‌کند، ای ثـوری دنیا چیست؟ و چه چیز می‌تواند بـاشد؟ آیا دنیا چیزی جز خـوراکی که خـوردی یا پوشاکی که پوشیدی یا مرکبی که سوار شدی است؟ مؤمنان در دنیا آرامش ندارند، و از آمدن آخرت (قیامت) در امان نیستند، خانه دنیا خانه ناپایداری است و خانه آخرت سرای پایدار، مردم دنیا اهل غفلت‌اند.

 

امام صـادق علیه‌السلام و نعمت‌ها

 

            27 قالَ داوودُ بْنُ کثیرٍ الرَّقّی: دَخَلْتُ عَلی اَبی عَبْدِ اللّه علیه السلامفَدَخَلَ عَلَیهِ مُوسی اِبْنُهُ وَ هُوَ ینْتَفِضُ، فَقالَ لَهُ اَبُوعَبْدِ اللّهِ علیه السلام: کیفَ اَصْبَحْتَ؟ قالَ: اَصْبَحْتُ فی کنَفِ اللّهِ، مُتَقَلِّبا فی نِعَمِ اللّهِ.

 

داوود می‌گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم پسرش حضرت کاظم علیه السلام در حالی که (در اثر تب شدید) می‌لرزید. وارد شد، امام صادق علیه السلام به او فرمود: چگونه صبح کردی؟ او در پاسخ گفت: در سایه لطف خدا، غرق در نعمت‌های خداوندم.

 

خواسته‌های امام هفتم علیه‌السلام

 

            28 عَنِ الْکاظِمِ علیه السلام قالَ: اَصْبَحْتُ أَسْألُک الْعَفْوَ وَ الْعافیةَ فی دینی وَ دُنْیای وَ آخِرَتی وَ اَهْلی وَ مالی وَ وُلْدی.

 

امام کاظم علیه السلام (در دعایش) فرمود: (خدایا) صبح کردم در حالی که از تو می‌خواهم از من در گذری و به من عافیت در دین و دنیا و آخرت و خانواده و مال و فرزندم عطا کنی.

 

بینش امام هشتم علیه‌السلام

 

            29 قیلَ لِلّرِضا علیه السلام: کیفَ اَصْبَحْتَ؟ فَقالَ علیه السلام: اَصْبَحْتُ بِاَجَلٍ مَنْقُوصٍ، وَ عَمَلٍ مَحْفُوظٍ، وَ الْمَوْتُ فی رِقابِنا، وَ النّارُ مِنْ وَ رائِنا، وَ لانَدْری ما یفْعَلُ بِنا.

 

به امام رضا علیه السلام گفته شد: چگونه صبح کردی؟ امام علیه السلام فرمود: صبح کردم در حالی که عمر کوتاه شده، کردارم ضبط شده، مرگ (چون طوقی) برگردنمان افتاده، آتش را پشت سرداریم و نمی‌دانیم با ما چگونه عمل خواهد شد.

 

بخش سوّم:

بینش‌تربیت‌شدگان‌مکتب

بینش مؤمن شهید

 

            30 قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِحارِثِ بْنِ مالِک: کیفَ اَصْبَحْتَ؟ فَقال: اَصْبَحْتُ وَ اللّهِ یا رَسُولَ اللّهِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ، فَقالَ: رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: لِکلِّ مُؤْمِنٍ حَقیقَةٌ، فَما حَقیقَةُ اِیمانِک؟ قالَ: اَسْهَرْتُ لَیلی، وَ اَنْفَقْتُ مالی، وَ عَرَفْتُ عَنِ الدُّنیا، وَ کاَ نّی اَنْظُرُ اِلی عَرْشِ رَبّی ـ جَلَّ جَلالُهُ ـ وَ قَدْ اَبْرَزَ لِلْحِسابِ، وَ کاَنّی اَنْظُرُ اِلی اَهْلِ الْجَنَّةِ فِی الجَنَّةِ یتَزاوَرُونَ، وَ کاَنّی اَنْظُرُ اِلی اَهْلِ النّارِ یتَعاوُونَ، فَقالَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله: هذا عَبْدٌ قَد نَوَّرَ اللّهُ قَلْبَهُ، قَد اَبْصَرْتَ فَالْزِمْ. فَقالَ: یا رَسُولَ اللّهِ اُدْعُ اللّهَ لی بِالشَهادَةِ، فَدَعالَهُ فَاستَشْهَدَ یوْمَ الثامِنِ.

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله به حارث بن مالک فرمود: چگونه صبح کردی؟ او گفت: ای رسول خدا به خدا قسم صبح کردم در حالی که از مؤمنان هستم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برای هر مؤمن حقیقتی است، پس حقیقت ایمان تو چیست؟ حارث در پاسخ گفت: شبم را بیدارم، ثروتم را انفاق کردم، دنیا را طوری شناختم مثل اینکه به عرش پروردگار بزرگوارم نگاه می‌کنم در حالی که برای حساب ظاهر شده است، و گویا اهل بهشت را می‌بینم که همدیگر را دیدار می‌کنند، و گویا اهل دوزخ را می‌بینم که به سراغ هم رفته سرکش می‌کنند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: این شخص بنده ای است که خدا دلش را روشن ساخته است، سپس به او فرمود: تو روشن و بینا شده ای پس ثابت باش. حارث گفت: ای رسول خدا برای من دعا کن تا شهـید شـوم، پس پیامبر بـرای او دعا کرد و او روز هشـتم شـهید شد.

 

برخورد با بیمار

 

            31 قالَ النَبی صلی الله علیه و آله: تَمامُ عِیادَةِ المَریضِ اَنْ یضَعَ اَحَدُکمْ یـدَهُ عَـلَیهِ وَ یسْـأَلَهُ کیفَ هُوَ کیـفَ اَصْبَـحْتَ وَ کیفَ اَمْسَیتَ؟ وَ تَمامُ تَحِیتِکمْ الْمُصافَحَةُ.

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: آداب عیادت مریض این است که یکی از شما (عیادت کنندگان) دست خود را روی او بگذارد و از او بپرسد حالت چطور است؟ و چگونه صبح و شب کرده ای؟ و درود کامل شما مصافحه و دست دادن است.

 

نسیم بهشت و سوزتب

 

            32 قالَ اَمیرُالْمُؤمِنینَ علیه السلام: یا رَسُولَ اللّهِ اِنَّ اَباذَرٍّ قَدَ وَ عَک فَقالَ صلی الله علیه و آله: اِمْضِ بِنا اِلَیهِ نَعُودُهُ فَمَضَینا اِلَیهِ جمیعاً فَلَّما جَلَسْنا قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: کیفَ اَصْبَحْتَ یا اَباذَرٍّ؟ قالَ: اَصْبَحْتُ وَ عَکا یا رَسُولَ اللّهِ، فَقالَ: اَصْبَحْتَ فی رَوْضَةٍ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ، قَد اِنْغَمَسْتَ فِی ماءِ الْحَیوانِ، وَ قَدْ غَفَرَ اللّهُ لَک ما یقْدَحُ مِنْ دینِک فَاَبْشِر یا اَباذَرٍّ.

 

امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: ای رسول خدا ابوذر بیمار و تب دار است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: برویم پیش او تا عیادتش کنیم، همراه یگدیگر پیش او رفتیم، وقتی که نشستیم، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای ابوذر چطور صبح کردی؟ ابوذر گفت: صبح کردم در حال تب داری ای رسول خدا، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در باغی از باغ‌های بهشت صبح کردی، تو در آب حیات فرو رفتی، و خدا پوشانید آنچه را که به دین تو آسیب می‌رساند، پس بشارت باد بر تو ای ابوذر.

 

بینش ابوذر

 

            33 قیلَ لاِبی ذَرٍّ رَضِی اللّهُ عَنْهُ: کیفَ اَصْبَحْتَ یا صاحِبَ رَسُولِ اللّهِ؟ قالَ: اَصْبَحْتُ بَینَ نِعْمَتَینِ: بَینَ ذَنْبٍ مَستُورٍ، وَ ثَناءٍ مَنْ اغْتَرَّبِهِ فَهُوَ مَغْرُورٌ.

 

به ابوذر رضی اللّه عنه گفته شد: ای یار رسول خدا چگونه می‌گذرانی؟ او گفت: در میان دو نعمت صبح کردم، میان گناه پوشیده شده، و تمجید و ستایشی که هر کس به آن مغرور شود فریب خورده است.

 

اندیشه مؤمن

 

            34 عَنِ النَبی صلی الله علیه و آله اَنَّهُ مَرَّ عَلی قَوْمٍ مِنَ الاَْنْصارِ فی بَیتٍ فَسَلَّمَ عَلَیهِمْ وَ وَقَفَ فَقالَ: کیفانتم؟ قالُوا: مُؤْمِنُونَ یارَسُولَ اللّهِ، قالَ أفَمَعَکمْ بُرْهانُ ذلِک؟ قالُوا: نَعَمْ. قالَ: هاتُوا، قالُوا: نَشْکرُ اللّهَ فِی الرَّخاءٍ وَ نَصْبِرُ عَلَی الْبَلاءِ، وَ نَرْضی بِالْقَضاءِ، قالَ: اَنْتُمْ اِذا اَنْتُمْ.

 

نقل شده است: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به گروهی از انصار که در خانه ای بودند وارد شد پس بر آنان سلام کرد و ایستاد و فرمود: حال شما چطور است؟ آنان گفتند: ای رسول خدا ما مؤمن هستیم، پیامبر فرمود: آیا بر این گفتارتان برهانی دارید؟ آنان گفتند: بله فرمود: برهان بیارید آنان در پاسخ گفتند: خدا را در آسایش شکر و سپاس می گوئی‌ام، و در مقابل گرفتاری‌ها شکیبا هستیم، و به قضا و قـدر الـهی راضـی هستیم، فـرمود: شما همان طورید که گفتید.

 

بیـنش سلـمان

 

            35 خَرَجَ اَمیرُالْمُؤْمِنینَ یوْما فَاسْتَقْبَلَهُ سَلْمانُ فَقالَ علیه السلام لَهُ: کیفَ اَصْبَحْتَ یا اَباعَبدِاللّهِ؟ قالَ: اَصْبَحْتُ فی غُمُومٍ اَرْبَعةٍ َقالَ لَهُ: وَ ما هُنَّ قالَ: غَمُّ الْعَیالِ یطْلُبُونَ الخُبْزَ وَالشَّهَواتِ، وَ الْخالِقُ یطْلُبُ الطّاعَةَ، وَ الشّیطانُ یأْمُرُ بِالْمَعْصیةِ، وَ مَلَک الْمَوْتِ یطْلُبُ الرُّوحَ فَقالَ لَهُ: آبشر یا اَبا عَبداللّهِ فَاِنَّ لَک بِکلِّ خِصْلَةٍ دَرَجاتٍ.

 

روزی امیر مؤمنان علیه السلام (از منزل) خارج شد و با سلمان برخورد کرد، به او فرمود: ای سلمان چگونه صبح کردی؟ سلمان گفت: با چهار غـم و اندوه صبح کردم، امام علیه السلام فرمود: آن‌ها چیست؟ سلمـان گـفت: 1 ـ غم خانواده که نان و خواسته‌های مادی می‌خواهند.

2 ـ خالق (جهان) اطاعت و فرمانبرداری می‌طلبد. 3 ـ شیطان که دستور معصیبت می‌دهد.

4 ـ عزرائیل که جان را می‌طلبد.

امام علیه السلام فرمود: بشارت باد که برای هر خصلتی درجه ای برای تو خواهد بود.

 

اندیشه سلمان

 

            36 قیلَ لِسَلْمانِ الْفارسی: کیفَ اَصْبَحْتَ؟ قالَ: کیفَ یصْبِحُ مَنْ کانَ الْمَوْتُ غایتَهُ، وَ الْقَبْرُ مَنْزِلَهُ، وَ الدیدانُ جَوارَهُ، وَ اِنْ لَمْ یغْفَرْ لَهُ فَالنّارُ مَسْکنُهُ.

 

به سلمان فارسی گفته شد: چگونه صبح کردی؟ او گفت: چگونه می‌گذراند کسی که عاقبتش مرگ و منزلش قبر و همسایگانش جانوران زمین است و اگر گناهش بخشیده نشود جایگاهش آتش خواهد بود.

 

بـیم و امـید

 

            37 قالَ عَلی علیه السلام لِرَجُلٍ: کیفانتم؟ فَقالَ: نَرجُو وَ نَخافُ، فَقالَ علیه السلام: مَنْ رَجا شَیئا طَلِبَهُ، وَ مَنْ خافَ شَیئا هَرِبَ مِنْهُ، ما أدْری ما خَوْفُ رَجُلٍ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ فَلَمْ یدَعْها لِما خافَ مِنْهُ، وَ ما أدْری ما رَجاءُ رَجُلٍ نَزَلَ بِهِ بَلاءٌ فَلَمْ یصْبِرْ عَلَیهِ لِمایرْجُو.

 

امام علی علیه السلام به مردی فرمود: حال شما چطور است؟ او در پاسخ گفت: امیدوار و بیمناکم بعد امام فرمود: هر که امید چیزی دارد آنرا طلب می‌کند، و کسی که از چیزی بترسد از آن فرار خواهد کرد، نمی‌دانم چگونه ترس دارد کسی که شهوت به او روی می‌آورد ولی بخاطر ترس از آن رها نمی‌کند، و نمی‌دانم چه امید دارد مردی که بلا و گرفتاری به او روی می‌آورد ولی بخاطر چیزی که به آن امیدوار است شکیبائی پیشه نمی‌کند.

 

بینش دوست رهبر

 

            38 عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام قالَ: کانَ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلی بْنِ اَبی طالِبٍ صَلَواتُ اللّهُ عَلَیهِما صَدیقٌ وَ کانَ ماجِنا فَتَباطی عَلَیهِ اَیاما فَجاءَهُ یوْما فَقالَ لَهُ الْحَسَنُ علیه السلام: کیفَ اَصْبَحْتَ؟ فَقالَ: یا بْنَ رَسُولِ اللّهِ اَصْبَحْتُ بِخِلافِ ما اُحِبُّ وَ یحِبُّ اللّهُ وَ یحِبُّ الشَّیطانُ، فَضَحِک الْحَسَنُ علیه السلام ثُمَّ قالَ: وَ کیفَ ذاک؟ قالَ: لاَنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یحِبُّ اَنْ اُطیعَهُ وَ لا اَعْصِیهُ وَ لَسْتُ کذلِک، وَالشَّیطانُ یحِبُّ اَنْ اَعْصِی اللّهَ وَ لا اُطیعَهُ وَ لَسْتُ کذلِک، وَ أَنا اُحِبُّ اَنْ لا اَمُوتَ وَ لَسْتُ کذلِک.

 

امام صادق علیه السلام فرمود: امام حسن فرزند علی بن ابی طالب که درود خدا بر آنان باد، دوستی داشت خوش برخورد که پس از چند روز ندیدن خدمت امام رسید، امام حسن علیه السلام به او فرمود: چگونه صبح کردی؟ او در پاسخ گفت: برخلاف خواسته خود و خدا و شیطان صبح کردم، امام حسن علیه السلامخندید و بعد فرمود: چگونه؟ دوست امام در پاسخ گفت: چون خدای متعال دوست دارد، که اطاعت او را بکنم و معصیت او را انجام ندهم و من اینطور نیستم، و شیطان علاقه دارد من معصیت خدا را انجام دهم و از او اطاعت نکنم و اینطور نیستم، و خودم دوست دارم که نمیرم ولی این شدنی نیست.

 

بینش امام هشتم علیه‌السلام

 

            39 عَـنْ اَبِی الْحَسنِ عَـلَی بْنِ مُوسَی الرِّضا علیه السلام: اَنَّهُ قالَ لَهُ رَجُـلٌ مِنْ اَهْـلِ خُراسـانِ یا بْنَ رَسُـولِ اللّهِ رَاَیتُ رَسُولَ اَللّه صلی الله علیه و آله فـی الْمَنامِ کاَنَّه یقُوُل لی کیفانتم اِذا دُفِنَ فی اَرْضِـکمْ بِضْـعَتی وَ اسْتُـحْفِـظْتُمْ وَدیعتَـی وَ غیبَ فِـی ثَـراکمْ نَجْـمی فَقالَ الرِّضـا علیه السلام: اَنـَا الْمَـدْفُونُ فی اَرْضِـکمْ وَ اَنَا بِضْعَـةٌ مِنْ نَبّیکمْ وَ اَنـَا الْـوَدیعَةُ وَ النَّجْمُ اَلا فَمَنْ زارَنی وَ هُـوَ یعْرِفُ ما اَوْجَبَ اللّهُ تَبـارَک وَ تَعالی مِنْ حَـقّی وَ طاعَتی فَاَنـَا وَ آبائی شُفَعاؤُهُ یوْمَ القیامَةِ وَ مَنْ کنّا شُفَعائَهُ یوْمَ الْقیامَةِ نَجا وَ لَوْ کانَ عَلَیهِ مِثلَ وِزْرِ الثَّقَلَینِ اَلْجِـنُّ وَ الاِْنْسُ...

 

از امام هشتم علیه السلام روایت است که: مردی خراسانی به او گفت: ای پسر رسول خدا من رسول اکرم صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم گویا به من می‌فرمود: چگونه خواهید بود وقتی که در زمین شما پاره ای از تن من در سر زمین شما دفن شود و امانت من به شما سپرده شود و در زمین شما ستاره من پنهان شود؟ امام رضا علیه السلام فرمود: منم که در زمین شما دفن خواهم شد و منم پاره تن پیامبر شما و منم امانت و منم آن ستاره. آگاه باشید هر که مرا زیارت کند و آنچه را خدای متعال از حق من و اطاعت من واجب کرده بشناسد من و پدرانم روزقیامت شفیع او خواهیم بود، و کسی که ما شفیع او باشیم نجات پیدا خواهد کرد. گرچه بر او همانند گناهان جنّ و انس باشد.

 

جهان‌بینی اویـس قـرنی

 

            40 قیلَ لاِوُیسِ الْقَرَنی: کیفَ اَصْبَحْتَ؟ قالَ: کیفَ یصْبِحُ رَجُلٌ اِذا اَصْبَحَ لایدری اَیمْسی؟ وَ اِذا اَمسی لایدری اَیصْبِحُ؟

 

به اویس قرنی گفته شد: چگونه صبح کردی؟ او در پاسخ گفت: چگونه صبح می‌کند مردی که صبحدم نمی‌داند شب می‌کند یا نه؟ شب هنگام نمی‌داند آیا صبح می‌کند یا نه؟ (روز نمی‌داند تا شب زنده است یا نه؟ و شب نمی‌داند تا صبح زنده است یا خیر؟).

 

 

***********************************************8

 

قالَ اللّهُ تَعالی:

یعْلَمُونَ ظاهراً مِنَ الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الاْخِرَةِ هُمْ غافِلون.

بیشتر مردم به امور ظاهری زندگی دنیا (مانند صنعت و تجارت و غیره) آگاهی دارند و از عالم آخرت (و وعده ثواب و عقاب حق) به کلّی بی خبرند.

تمدن‌ها، فرزند فرهنگ‌ها و اندیشه‌هاست و آداب و روش‌های هر ملّت بیانگر روحیات و اندیشه‌های افرادی است که در آن جامعه زندگی می‌کنند زیرا تصوّرات، شناخت‌ها و بینش‌ها و تفکرات، در آداب و رسوم و روش زندگی ملّت‌ها و افراد جلوه گر می‌شود.

چنانچه میزان رشد و تعالی و تکامل یا انحطاط جامعه‌ها، ملّت‌ها و گروه‌ها وابسته به آداب و روش‌های آنان است، و یگانه معّرف هر فرد آداب و روش‌هایی است که از اندیشه‌های او حکایت می‌کند. آداب و رسوم جامعه‌های بشری به یکی از سه قسم زیر برمی گردد:

1 ـ آداب و رسوم عامیانه و خرافی 2 ـ آداب و رسوم دانشمندان

3 ـ آداب و سنن پیامبران برای مبدأ پیدایش آداب و رسوم عامیانه و خرافی و غیر عامیانه نمی‌توان زمان و مکان خاصّی را بیان کرد ولی بی تردید می‌توان گفت از زمان شروع زندگی بشر در روی زمین که از زمان هبوط حضرت آدم آغاز شد تا به امروز یک سلسله آداب و رسوم روش زندگی در میان خداپرستان و دین باوران پیدا شده که با روش‌ها و رسوم نوع بشر فرق داشته و دارد. و باز روشن است که این روش‌ها و آداب از سطح عقل و از محیط اندیشه افراد عادی بشر بیرون است، زیرا با اندیشه و عقل بشری نمی‌توان به آن‌ها رسید و اساساً درخور فهم بشر نیست، بلکه برخی از شخصیت‌ها و فرزانگان برگزیده جهان پیامبرانند که از راه وحی و الهام از آفریدگار گرفته و به مردم جهان عرضه کرده‌اند.

این نوع آداب و رسوم و روش‌ها یک تشکیلات الهی و غیر مادی است که سعادت روحی و جسمی انسان‌ها را بعهده دارد. مسئولیت رشد و هدایت پیامبران را خدا بعهده گرفته و طرز معاشرت و آداب و روش زندگی آنان را هم امضا و تصدیق نموده است.

 

بنابراین بهترین و موفق‌ترین روش‌ها و آداب و رسومی که شایسته الگوگیری و پیروی است همان روش پیامبران و پرورش یافتگان مکتب الهی است. که از هرگونه خطا و کج روی مصون است. از این رو خداوند متعال در قرآن انسان‌ها را به پیروی از راه و روش آنان فرامی خواند و می‌فرماید: «قَدْ کانَتْ لَکمْ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ»

 یعنی در روش زندگی ابراهیم و کسانی که با اویند (یعنی سایر پیامبران) سرمشق و الگوی خوبی برای شماست.

یا در آیه دیگر می‌فرماید: «لکم فی رسول اللّه اسوة حسنة»

برای شما در روش و زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله سرمشق و الگوی نکویی است. علاوه بر قرآن، عقل سالم و تجربه هم ما را به پیروی از مکتب پیامبر و دست پروردگان آنان می‌خواند، زیرا با مطالعه در تاریخ و زندگی این برگزیدگان الهی معلوم می‌شود که بهترین و موفق‌ترین روش در رسیدن به سعادت روش آنان است.

در این چهل با شمّه ای از اندیشه‌های حکیمانه و برداشت‌ها و بینش‌های جاودانه آنان آشنا می‌شویم تا به توفیق الهی بتوانیم از اندیشه و سخن الهی و پر از حکمت آنان الهام گرفته و در عمل، آنان را الگو قرار دهیم و با ادامه راهشان در شمار دوستداران عترت و بندگان شایسته خدا قرار گیریم.

قم ـ محمود شریفی

11 ذیقعده 1416 روز میلاد امام هشتم علیه السلام

و 12 فروردین 1375 روز جمهوری اسلامی

http://www.hadithlib.com

 

نظرات  (۱)

با سلام و تشکر از سایت خوب و ارائه مطالب ارزندتون.موفق و موید باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی