بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۱۲ مطلب با موضوع «اعتقادات :: اصول :: نبوت :: حضرت محمد(ص) :: قرآن :: جایگاه :: داستان» ثبت شده است

حجاب

آورده اند که نابینایی مادرزاد بود

در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ،

نام وی عبدالله ام مکتوم .

روزی به در خانه رسول صلی الله علیه و آله و سلم آمد و آواز داد.

رسول صلی الله علیه و آله و سلم گفت : در، آی .

فاطمه علیها السلام برخاست و در خانه شد تا وی برون رفت .

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر سبیل امتحان گفت :

ای فاطمه ! وی ترا نمی دید.

گفت : ای ! پدر بزرگوار!

اگر وی مرا نمی دید، من وی را می دیدم .

چنانکه حق تعالی مردان را نهی کرده است

در نامحرم نگاه کردن و گفته است :

قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم ؛

زنان را نیز نهی کرده است و گفته که :

قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن .

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

حمد خدای را که مردان و زنان ما را جمله عالم و دانا گردانیده است.

داستان عارفان/کاظم مقدم

به نقل از پایگاه اندیشه قم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۳۶
محمد یونسی
آیه الکرسی

ابوبکر بن نوح می گوید:

پدرم نقل کرد:
دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که

من عادت داشتم هر شب آیه الکرسی را می خواندم

و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم

و با خیال راحت به منزلم می رفتم .

یک شب یادم رفت آیه الکرسی را به مغازه بخوانم ، و به خانه رفتم .

وقت خواب یادم آمد،

از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم .

فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم ،

دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده ،

بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته .

گفتم :

تو که هستی و در اینجا چه کار داری ؟

گفت :

داد نزن من چیزی از تو نبرده ام ،

نگاه کن تمام متاع تو موجود است ،

من اینها را بستم و همینکه خواستم

بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم ،

تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم

باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد.

خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم

تا اینکه تو در را باز کردی ،

حالا اگر می توانی مرا عفو کن ،

زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام .

من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم .

داستانهایی از اذکار و ختوم و ادعیه مجرب/علی میر خلف زاده

به نقل از پایگاه اندیشه قم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۲۶
محمد یونسی

آدمها

عبدالملک بن مروان (پنجمین خلیفه اموى )

قبل از آنکه بر مسند خلافت بنشیند،

همواره در مسجد بود، و با قرآن و دعا سر و کار داشت ،

به گونه اى که او را ((حمامة المسجد)) (کبوتر مسجد) مى نامیدند، وقتى که پس از مرگ پدرش ، خلافت به او رسید،

در مسجد مشغول قرائت قرآن بود،

خبر مقام خلافت را به او دادند،

او قرآن را به دست گرفت و به آن خطاب کرد

و گفت : سلام علیک هذا فراق بینى و بینک :

((خداحافظ، اکنون زمان جدائى بین من و تو است )).
غرور سلطنت آنچنان او را مسخ و غافل کرد که شراب مى خورد،

و یکى از استاندارانش ، ((حجاج )) بود

که دهها و صدها هزار نفر مسلمان را کشت ،

خودش مى گفت :

من قبل از سلطنت از کشتن مورچه اى مضایقه داشتم

ولى اکنون حجاج براى من نوشته که صدها نفر را کشته ام ،

ولى این خبر در من هیچ اثر نمى کند،

و روزى یکى از دانشمندان زمان (بنام زهرى ) به او گفت :

شنیده ام شراب مى نوشى گفت :

((آرى ، خون مردم را نیز مى نوشم )).

نام کتاب : داستان دوستان ج 1
تالیف : محمد محمدى اشتهاردى

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۴
محمد یونسی

صلوات

نقل مى کنند:

شخصى از دنیا رفت ، بستگان او،

یک نفر قارى قرآن را اجیر کردند، که مدتى ، سر قبر او قرآن بخواند، قارى مشغول قرائت قرآن بر سر قبر او گردید.
تا اینکه بعد از چند روز یکى از وابستگان،

آن شخص را در عالم خواب دید و از او احوال پرسى کرد،

او در جواب گفت :

تقاضا دارم بگوئید

این قارى قرآن بر سر قبر من ، دیگر قرآن نخواند،

زىرا وقتى که قرآن مى خواند،

به هر آیه اى

(مثلاً آیه خمس ، زکات ، حج ، امر به معروف و نهى از منکر و...)

مى رسد که من به دستور آن آیه عمل نکرده ام ،

مرا عذاب مى نمایند!!
نگارنده گوید:

در احادیث آمده که امامان فرمودند:
رب تالى القرآن و القرآن یلعنه

((چه بسیار افرادى هستند که تلاوت قرآن مى کنند،

ولى قرآن آنها را لعنت مى کند)).

نام کتاب : داستان دوستان ج 1
تالیف : محمد محمدى اشتهاردى

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۲۰
محمد یونسی

مردى بر روى قبرى خیمه اى زد و نمى دانست در جائى که خیمه زده قبر است .

پس شروع به قرآن خواندن نمود

و سوره تبارک الّذى بیده الملک را شروع به تلاوت فرمود.
ناگهان صداى عجیبى شنید که ندا در داد

این سوره مُنجیه یعنى نجات دهنده است .

پس این جریان را به آقا رسول اکرم (ص) رساند.

حضرت فرمود:

در آنجائى که نشسته بودى قبر بود،

وقتى این سوره را خواندى چون روى قبر او بود او را از عذاب رهانیدند.
و این سوره نجات دهنده است از عذاب قبر،

یکى از چیزهائى که باعث نجات انسان است ،

قرآن خواندن بر سر قبر على الخصوص سوره تبارک الّذى بِیَدِه الملک

که میّت در حال عذاب را نجات مى دهد.

و این دعا هم از حضرت رسول (ص) وارد گردیده که

هر کس آن را بخواند حق تعالى عذاب قبر را از او بر مى دارد تا روزى که صور دمیده شود.
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَّمدٍ اَنْ لاتُعَذِّبَ هذَا اْلمَیِتَ

نام کتاب : زبده القصص
مؤ لف : على میرخلف زاده

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۰۸
محمد یونسی


فضیل عیاض در ابتدای جوانی

یکی از راهزنان و سارقان و غارتگران

و دزدان و بدکاران و هرزه‎گران

و عیاشان مشهور زمان خود بود

که هر کس اسم او را می‎شنید، لرزه به اندامش می‎افتاد

که در آن زمان حتّی سلطان و خلیفه‌ وقت

هارون الرشید هم از دست او ناراحت بود و ترس داشت.
روزی از روزها سوار بر اسب آمد کنار نهری ایستاد

تا اسبش آب بخورد که ناگهان چشمش

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۵
محمد یونسی

قطعه صلوات خط نستعلیق قلم کتیبه

امام زین العابدین علیه السلام

همدم قرآن کریم و سخت عاشق تلاوت آن بود

و چنان لذّتى از آن مى‏ برد که

هیچ لذّتى به پاى آن نمى‏ رسید

و مى‏ فرمود:

«لو مات ما بین المشرق و المغرب لما استوحشت بعد أن یکون القرآن معی.»

« بحار الانوار: 46/ 107.»

«اگر آنچه بین مشرق و مغرب است از میان برود،

پس از آن که قرآن با من باشد بیمى به خود راه نخواهم داد.»

تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام    ج‏2   ص : 49

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۱۸
محمد یونسی

روزی عقیل ابن ابی طالب در دمشق پیش معاویه نشسته بود و همه ی اعیان شام و حجاز و عراق حاضر بودند.

معاویه بر سبیل ظرافت گفت:

ای اهل شام و حجاز و عراق ،

آیا آیه ی «تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَبْ را شنیده اید؟

گفتند: بلی. معاویه گفت:

ابی لهب عموی عقیل است.

عقیل گفت: ای اهل شام و حجاز و عراق .

آیا آیه ی « وَامْرَأَتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبْ، فی جیدها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٌ»

  را شنیده اید.

گفتند: بلی.

عقیل گفت:

این حَمّالَةَ الْحَطَبْ عمّه ی معاویه است.

معاویه از ظرافت خود پشیمان و از آن جواب خجل گشت. 

(به نقل از نرم افزار هدایت در حکایت) 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۵۲
محمد یونسی

ابوالقاسم قشیرى مى‏ گوید:
از کاروان حج عقب مانده بودم،
 ناگاه زنى را دیدم که او نیز در صحرا، حیران و سرگردان بازمانده بود. از او پرسیدم: تو کیستى؟
گفت: «وَقُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَموُنَ»؛
 «و بگو: سلام بر شما، پس به زودى خواهند دانست.»
(زخرف: 89)

پس سلام کردم و دوباره پرسیدم:
 در این بیابان چه مى‏ کنى؟
گفت: «مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ»؛
«هر کسى را که خدا هدایت کند،
هیچ گمراه کننده‏ اى نخواهد داشت».
(الزُّمُر: 37)
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۳
محمد یونسی


مرحوم طبرسى در احتجاج از هشام بن حکم، دانشمند معروفى که از شاگردان امام صادق علیه السلام بود مى‏ گوید که:
 
ابن ابى العوجاء، و ابوشاکر دیصانى، و عبدالملک بصرى، و ابن مقفع- که همگى از ملاحده و افراد بى ایمان بودند-
کنار خانه کعبه جمع شده و اعمال حاجیان را به باد مسخره مى‏ گرفتند و بر قرآن طعنه مى ‏زدند.

ابن ابى العوجاء گفت:
بیایید هر کدام از ما یک چهارم قرآن را نقض کنیم
 (و چیزى همانند آن بیاوریم)
و میعاد ما سال آینده در همین جا خواهد بود
 در حالى‏ که تمام قرآن را نقض کرده ‏ایم؛
 زیرا نقض قرآن سبب ابطال نبوّت محمّد صلى الله علیه و آله،
و ابطال نبوّت او ابطال اسلام،
و اثبات حقانیت ادعاى ما است.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۰
محمد یونسی

تصویر حدیثی : گلهای زندگی

در کتاب مناقب ابن شهرآشوب آمده است که:

«گفته شده عبدالرحمان سلمى به یکى از فرزندان امام حسین‏ علیه السلام سوره حمد را آموزش داد.

وقتى آن کودک سوره حمد را براى امام علیه السلام خواند،

وى به آموزگارش هزار دینار و هزار حلّه‏ بخشید

و دهانش را پر از درّ کرد

و وقتى در این باره به امام علیه السلام اعتراض شد،

فرمود:

«اینها کجا به پاى تعلیم وى می رسد!»

ترجمه جامع أحادیث الشیعة، ج‏22، ص: 527
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۰۰
محمد یونسی

         

زنی به حضور پیامبر(ص) آمد و گفت:

مرا به ازدواج کسی درآور.

پیامبر(ص) به حاضران فرمود:

چه کسی حاضر است با این زن ازدواج کند؟

مردی برخاست و گفت:

من حاضرم.

پیامبر(ص) به او فرمود:

چه مقدار مهریّه می دهی؟

او گفت: چیزی ندارم.

پیامبر(ص) فرمود: آیا چیزی از قرآن را می دانی؟

او گفت: آری.

پیامبر(ص) فرمود:

«این زن را به ازدواج تو درآوردم،

در برابر آنچه که قرآن می دانی،که به او بیاموزی

و همین مهریّه او باشد.»    

(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت) 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۲۲
محمد یونسی