بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۱۳۷ مطلب با موضوع «تصاویر :: تصویر نوشته مذهبی» ثبت شده است


 کشف الغمه از حضرت على بن ابى طالب علیه السّلام روایت می کند که فرمود:

من بحضور رسول خدا رفتم و فاطمه اطهر را خواستگارى‏ نمودم، یکى از کنیزانم بمن گفت:
آیا میدانى که فاطمه اطهر را از رسول اکرم خواستگارى نموده ‏اند؟ گفتم: نه،
گفت: آرى، او خواهان دارد،
 چه مانعى دارد که نزد پیغمبر خدا مشرف شوى
 تا زهراء را براى تو تزویج نماید؟
من گفتم: آخر من چیزى ندارم که ازدواج نمایم!؟
 گفت:
اگر تو نزد پیغمبر اکرم صلى اللَّه علیه‏ و آله مشرف شوى
حتما فاطمه‏ را بتو خواهد داد،
 وى همچنان مرا وادار می نمود
 تا اینکه بالاخره من بحضور حضرت رسول مشرف شدم،
 آن برگزیده خدا خیلى با عظمت و با ابهت بود،
 وقتى در حضور آن بزرگوار نشستم سکوت‏ اختیار نمودم.
 بخدا قسم که قدرت سخن گفتن نداشتم.

رسول اعظم صلى اللَّه علیه و آله و سلم بمن فرمود:
 براى چه نزد من آمدى،
آیا حاجتى دارى؟

من سکوت کردم، فرمود:
شاید براى خواستگارى فاطمه آمده باشى؟
 گفتم: آرى فرمود!
 آیا چیزى دارى که با او ازدواج نمائى؟
گفتم: نه بخدا قسم،
فرمود:

آن زره‏ اى که سلاح تو بود چه شد؟
گفتم: حاضر است، بحق آن خدائى که جان على در دست قدرت او می باشد آن زره قیمتش چهار صد درهم بود شکسته شده.

فرمود:
مانعى ندارد،
 من فاطمه را با همان زره براى تو تزویج می نمایم،
 آن را براى زهراء بفرست
و با وى ازدواج کن.


ترجمه جلد 43 بحار الأنوار / ترجمه نجفى ؛ ص138 
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۴۶
محمد یونسی

عوامل منفی و مؤثر در هوش:

با سیری در روایات به گروهی از عوامل منفی مؤثر در هوش برخورد می‌کنیم که می‌توان آنها را به عنوان موانع و یا آفات هوش برشمرد:

1. هوسرانی و توجّه به خواهش‌های نفسانی:

( امام علی ـ علیه السّلام ـ :«من لم یعذب نفسه لم ینقضح بالعقل.» تمیمی آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الکلم، ج5، ص 411، حدیث 8972.)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۳۷
محمد یونسی
تصویر حدیثی : برترین خرد

برخی از عوامل مهم محیطی مؤثر در هوش:

1. اندیشة زیاد در علم و حکمت، عقل را شکوفا می‌سازد و دامنة دانستن‌ها و درک حقایق علوم را افزایش می‌دهد.

( «کثرة النظر فی العلم یفتح العقل»

مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفا، چاپ سوم، 1403 ق ، ج1، ص 159، ح 33، «کثرة النظر فی الحکمة یفتح العقل»، ری شهری، محمد ، میزان الحکمه، ج3، ص2050.)

2. اشتغال به تحصیل و دانش:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۳۱
محمد یونسی

         

زنی به حضور پیامبر(ص) آمد و گفت:

مرا به ازدواج کسی درآور.

پیامبر(ص) به حاضران فرمود:

چه کسی حاضر است با این زن ازدواج کند؟

مردی برخاست و گفت:

من حاضرم.

پیامبر(ص) به او فرمود:

چه مقدار مهریّه می دهی؟

او گفت: چیزی ندارم.

پیامبر(ص) فرمود: آیا چیزی از قرآن را می دانی؟

او گفت: آری.

پیامبر(ص) فرمود:

«این زن را به ازدواج تو درآوردم،

در برابر آنچه که قرآن می دانی،که به او بیاموزی

و همین مهریّه او باشد.»    

(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت) 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۲۲
محمد یونسی

                    

عبد الله بن اَبی یَعْفور

که از خواصّ یاران امام صادق (ع) است

به حضرت عرض کرد:

«به خدا قسم اگر اناری را به دو نیمه تقسیم کرده،

نصفش را حلال و نصف دیگر را حرام بنامی،

من بی چون و چرا تسلیم هستم.»

معرفت امام حق و پیروی از او ستون فقرات بصیرت مردان خداست. 

(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)  

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۴۰
محمد یونسی

تصویر حدیثی : حب علی علیه السلام
در قندهار شخصی از نیکان بنام محب علی مشهور بود
و محبت حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام
تمام دل او را احاطه کرده
و بدرجه عشق به آن بزرگوار رسیده بود
بطوریکه هرگاه به او می گفتند
محب علی « بیدار علی باش»
از حال طبیعی خارج می شد
و بی اختیار اشکش جاری می گردید
 و چون از دنیا رفت در غسال خانه غسلش می دادند.
 رفقایش گریه می کردند
رفیقی در آنحال او را صدا زد
و گفت محب علی « بیدار علی باش»
ناگاه دست راستش بلند شد
و آرام، آرام بر سینه خود گذاشت
چون این موضوع فاش شد
شیعیان قندهار دسته دسته برای تماشا آمدند
و چون آن منظره را می دیدند
همه از روی شوق گریان می شدند
و تا آخر غسل دادن همینطور دستش روی سینه اش بود.

(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۳۲
محمد یونسی

تصویر حدیثی : اطاعت از خدا
حضرت صادق (ع) در سفری بین راه،

کسی را دیدند که در کنار جاده،
 زیر سایه درختی به یک وضعی خودش را انداخته که معلوم است، ناراحت می باشد
و حالش غیر عادی است
(حضرت) به فردی که همراهش بود فرمود:
برویم ببینیم این مرد چه گرفتاری دارد.
 وقتی نزدیک او رفتند،
 از وضع لباس مخصوص او فهمیدند که مسلمان نیست
و صدایش هم در نمی آمد،
پس از بررسی، فهمیدند
 این مرد تشنه و گرسنه و در این بیابان تنها مانده است.
 حضرت دستور فرمودند تا آب و نانش دهند
 شخصی که همراه امام بود گفت
«این مرد کافر است، مگر ما می توانیم به کافران هم محبّت کنیم؟» حضرت فرمودند:
«آری، این محبّت، ضربه ای به جایی نمی زند و دشمنی با مسلمانان نیست.»

(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۲۲
محمد یونسی
تصویر حدیثی : تربیت و اکرام فرزندان
مـلامحمدتقى مجلسى از علماى بزرگ اسلام است .

وى در تربیت فرزندش اهتمام فراوان داشت و نـسـبـت به حرام و حلال دقت فراوان نشان مى داد تا مبادا گوشت و پوست فرزندش با مال حرام رشد کند.

مـحمدباقر، فرزند ملامحمدتقى، کمى بازیگوش بود.

شبى پدربراى نماز و عبادت به مسجد جامع اصـفـهـان رفـت .

آن کـودک نـیـز همراه پدر بود.

محمدباقر در حیاط مسجد ماند و به بازیگوشى پرداخت .

وى مشک پر از آبى را که در گوشه حیاط مسجد قرار داشت با سوزن سوراخ ‌کرد و آب آن را بـه زمـین ریخت .

با تمام شدن نماز، وقتى پدر از مسجد بیرون آمد، با دیدن این صحنه، ناراحت شد.

دست فرزند را گرفت وبه سوى منزل رهسپار شد.

رو به همسرش کرد و گفت:

مى دانید که مـن در تربیت فرزندم دقت بسیار داشته ام .

امروز عملى از او دیدم که مرابه فکر واداشت .

با این که در مورد غذایش دقت کرده ام که از راه حلال به دست بیاید، نمى دانم به چه دلیل دست به این عمل زشت زده است .

حال بگو چه کرده اى که فرزندمان چنین کارى را مرتکب شده است ؟

زن کمى فکر کرد و عاقبت گفت :

راستش هنگامى که محمدباقر رادر رحم داشتم ، یک بار وقتى به خانه همسایه رفتم ، درخت انارى که درخانه شان بود، توجه مرا جلب کرد.

سوزنى را در یکى از انارها فروبردم و مقدارى از آب آن را چشیدم .

ملامحمدتقى مجلسى با شنیدن سخن همسرش آهى کشید و به راز مطلب پى برد.
(منبع: صد حکایت تربیتی؛ مرتضی بذرافشان)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۱۰
محمد یونسی

در تفسیر روح البیان نقل شده است:

سه برادر در شهری زندگی می کردند،

برادر بزرگ تر ده سال روی مناره ی مسجدی اذان می گفت و پس از ده سال از دنیا رفت.

برادر دوم نیز چند سال این وظیفه را ادامه داد تا عمر او هم به پایان رسید.

به برادر سوم گفتند: این منصب را قبول کن و نگذار صدای اذان از مناره قطع شود؛

اما او قبول نمی کرد.

گفتند: مقدار زیادی پول به تو می دهیم!

گفت: صد برابرش را هم بدهید، حاضر نمی شوم.

پرسیدند:

مگر اذان گفتن بد است؟

گفت: نه، ولی در مناره حاضر نیستم اذان بگویم.

علت را پرسیدند،

گفت:

این مناره جایی است که دو برادرم را بی ایمان از دنیا برد؛

چون در ساعت آخر عمر برادر بزرگم بالای سرش بودم

و خواستم سوره ی «یس» بخوانم تا آسان جان دهد،

مرا از این کار نهی می کرد.

برادر دومم نیز با همین حالت از دنیا رفت.

برای یافتن علت این مشکل، خداوند به من عنایتی کرد و برادر بزرگم را در خواب دیدم که در عذاب بود.

گفتم: تو را رها نمی کنم تا بدانم

چرا شما دو نفر بی ایمان مُردید!

گفت:

زمانی که به مناره می رفتیم، به ناموس مردم نگاه می کردیم،

این مسئله فکر و دل مان را به خود مشغول می کرد

و از خدا غافل می شدیم،

برای همین عمل شوم، بد عاقبت و بدبخت شدیم.

یکصد موضوع، پانصد داستان 1/222؛ به نقل از: داستان های پراکنده 1/123.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۷:۵۶
محمد یونسی

عبد اللَّه بن عمر از پیامبر خدا (ص) نقل مى ‏کند که فرمود:

از بخل بپرهیزید که همانا کسانى که پیش از شما هلاک شدند از بخل هلاک شدند،

بخل آنان را وادار به دروغ کرد و آنها دروغ گفتند

و آنان را وادار به ظلم کرد و آنان ظلم کردند

و آنان را وادار به قطع رحم کرد و آنان قطع رحم کردند.


الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1، ص: 261

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۵
محمد یونسی

عبد اللَّه بن مسعود از پیامبر خدا (ص) نقل مى‏ کند که فرمود:

چهار چیز در هر کس باشد منافق است

و اگر یکى از آن‏ها باشد، خصلتى از نفاق در وجود اوست

تا وقتى که آن را از خود دور کند:

کسى که وقتى سخن مى‏ گوید دروغ مى‏ گوید

و چون وعده مى‏ دهد تخلف مى ‏کند

و چون پیمان و عهد مى‏ بندد، مى‏ شکند

و چون با کسى دشمنى مى‏ کند، به گناه مى‏ افتد.


الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1، ص: 371


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۳۹
محمد یونسی
امام صادق (ع) فرمود:

پنج کس دچار بى ‏خوابى هستند:

کسى که آهنگ ریختن خونى کرده‏ است.

و آنکه ثروت فراوانى دارد ولى نگهبان امینى براى ثروت خود ندارد.

و آنکه براى بدست آوردن حیثیت اجتماعى متوسل بدروغ و بهتان گردد.

و آنکه بدهى زیادى گردن‏گیرش شده است و مالى ندارد تا ادا کند.

و عاشقى که در معرض جدائى از معشوق خویش است.


الخصال / ترجمه فهرى، ج‏1، ص: 328

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۳۰
محمد یونسی

حارث بن مغیرة گوید:

شنیدم از امام صادق (ع) که می فرمود شش خصلت در مؤمن نمی باشد:

سخت‏گیرى

و کارشکنى

و لجبازى

و دروغگوئى

و حسدورزى

و ستمکارى.

الخصال / ترجمه فهرى، ج‏1، ص: 362

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۲
محمد یونسی

امام صادق علیه السلام فرمود:

هنگامى که عایشه، به قصد جنگ جمل(1)خارج شده بود، به همراه هفتاد تن به چاهى در سرزمین حوأب «2» رسیدند.

در این موقع سگان پارس کردند.

عایشه تصمیم گرفت بازگردد و گفت:
از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم شنیدم به همسرانش مى ‏فرمود:
یکى از شما (همسران پیامبر)، مورد پارس سگ هاى حوأب واقع خواهید شد.

و این هنگامى است که قصد نبرد با على علیه السلام وصىّ من را خواهد داشت.
 (در ادامه حدیثى دیگر به این مضمون آمده است:
زنهار! عایشه، تو این عمل را نکنى که در آتش خواهى بود).
پس... هفتاد تن از همراهان او به دروغ شهادت دادند که اینجا ماء حوأب نیست.

و این اولین شهادت دروغ در اسلام بود . 


پاورقی:

(1)«جنگ جمل، نبردى بود که طلحه و زبیر، لشکرى را به بهانه خونخواهى عثمان تهیه کرده و بر امیر المؤمنین علیه السلام شوریدند، و فرمانده این لشکر عایشه دختر ابو بکر بود.»

(2)سرزمینى نزدیک بصره.

گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه)، ج‏2، ص: 45

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۷
محمد یونسی