چهل حدیث منتخب گهربار
قال الامام علىّ بن موسى الرّضا صلوات اللّه و سلامه علیه :
1 مَنْ زارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِعلیه السلام بِشَطِّ الْفُراتِ، کانَ کَمَنْ زارَاللّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ.(66)
ترجمه :
فرمود:
هر مؤ منى که قبر امام حسین علیه السلام
را کنار شطّ فرات در کربلاء زیارت کند
همانند کسى است که خداوند متعال را
بر فراز عرش زیارت کرده باشد.
حدیثی از سلیمان بن اعمش روایت شده که او نقل کرد:
در کوفه مرا همسایهای بود.
روزی به او گفتم:
« چرا به زیارت قبر امام حسین(ع) نمیروی؟»
گفت:
« چون بدعت است
و هر بدعتی موجب گمراهی است
و گمراهی موجب دوزخ است.»
عمرو بن حجاج زبیدی مذحجی
او از اشراف مذحج در کوفه بود که با
این که خواهرش همسر هانی بن عروه بود در برابر هانی که دارای گرایش های
شیعی بود او از اشرافی بود که با امویان بیشتر همکاری میکرد بدین جهت در
زمان امارت زیاد و قیام حجر از شهادت دهندگان بر علیه حجر بود
و پس از آن تا پایان خلافت یزید دارای ارتباط مستمری با والیان اموی کوفه داشت. با مرگ معاویه و تزلزل خلافت یزید در کوفه او به همراه جمعی از اشراف از آخرین نامه نویسان به امام بود
ولی با آمدن زیاد دچار تحیر سیاسی شد در این زمان اگر چه سایه سنگین هانی بر قبیلهاش مانع مانور و حضور سیاسی اوست
ولی با دستگیر شدن هانی، او اگر چه رهبری قیام مذحج بر علیه ابن زیاد را به عهده می گیرد ولی گویا او ماموریتی پنهان دارد تا با همراهی با این قیام، سربزنگاه یعنی آن گاه که شریح بر بام قصر شهادت بر سلامت هانی میدهد وظیفهاش یعنی متفرق کردن مذحج را به خوبی انجام میدهد و در این زمان که دیگر هانی از قبیله دور افتاده است پولهای ابن زیاد او را میخرند و نتیجهاش این میشود که وقتی یکی دو روز بعد هانی را برای به شهادت رساندن به میان بازار قصابها میآورند
و او فریاد وامذحجاه برمیآورد هیچ کس حتی از قبیلهاش به یاری او برنمیخیزد و این فقط به خاطر تبلیغات و مدیریت عمرو بن حجاج بر قبیله به نفع ابن زیاد است.
پس از آمدن امام به کربلا او هم از سوی ابن زیاد به همراه گروهی هزار نفری راهی کربلا میشود و در کربلا از سوی عمربنسعد روز هفتم محرم مامور بستن آب فرات بر امام و یارانش میگردد.
اگر چه او در شب تاسوعا در برابر گروه 50 نفری یاران امام به رهبری
حضرت عباس که ماموریت آب آوردن داشتند با وجودی که 500 نیرو به همراه
داشت دچار هزیمت شد.
با این وجود پس از بستن آب فرات او و سربازانش
هتاکیهای متعددی به امام میکنند.
او
روز عاشورا فرماندهی سمت راست لشکر عمر سعد را به عهده میگیرد و چون در
برابر نبردهای تن به تن اصحاب نیروهای او کم می آورند به سربازانش دستور
میدهد که تک به تک به مصاف یاران امام نرفته و به صورت گروهی به آن ها
حمله کنند و بدین گونه در جنایت های روز عاشورا او از صحنه گردانهای مهم
است.
پس از به شهادت رسیدن امام و یارانش او همراه شمر و عزره و برخی دیگر
مامور بردن سرهای شهدا به کوفه میگردد.
با مرگ یزید و آشفته شدن اوضاع
کوفه او در برابر جریان های شیعی به یاری والی زبیری شهر عبدالله بن مطیع
عدوی بر میخیزد
و از فرماندهان او در برابر قیام مختار است
ولی چون مختار پیروز می گردد
او از کوفه متواری شده و مدتی ناپدید می گردد
و کسی از محل
او با خبر نمی گردد تا این که پس از مدتی نیروهای مختار که در تعقیب
فراریان میباشند
در بیابانهای حومه کوفه جسم بیرمق او را مییابند
که از تشنگی بر زمین افتاده، پس او را به قتل میرسانند.
رهتوشه راهیان نور ویژه محرمالحرام 1431ق / 1388ش
طرماح بن عدی طایی
او
از بزرگان قبیله طیّ بود که از شیعیان اهل بیت شمرده می شد در دوران
خلافت ظاهری امیر المومنین او از یاران ویژه آن حضرت بود به گونه ای که
چندین مرتبه به عنوان پیک به سوی معاویه به شام اعزام شد و با معاویه در
نقش سفیره امام سخنان تندی داشته بود.
پس از شهادت امیر المومنین اگر چه
بر تشیع خود باقی ماند اما دیگر از کوفه به قبیله طی منتقل شده بود و
مشغول زندگی شخصی خود شده بود و از تحولات جهان اسلام و اخبار اهل بیت دور
افتاده بود
تا اینکه در
اوج تحولات کوفه پس از شهادت حضرت مسلم و در راه عراق بودن امام او برای
تهیه آذوقه سالیانه از محل قبیله خود به کوفه می آید
و با این که از اوضاع مطلع می شود ولی بی تفاوت سرگرم کارهای شخصی خود میشود
تا این که چند
نفر از شیعیان که قصد پیوستن به امام را دارند و مشکل خروج از شهر را با
توجه به محاصره شدید تمام راهها دارند
به جستجوی راه بلدی میگردند که آن
ها را از بی راهه به سوی راه حجاز میبرد (محل قبیله طی در جنوب غرب عراق
و شمال حجاز در کنار راه مکه به عراق بود)
پس در جستجوهای خود به طرماح می رسند که سابقه تشیع داشته و راه بلد هم است.
او می پذیرد که آن ها را از کوفه خارج کند و به سمت حجاز ببرد.
این گروه پنج شش نفری در حومه غربی
کوفه موقعی که امام با لشکر حرّ همراه است به امام میپیوندند.
پس از
رسیدن یاران امام به حضرت ، حضرت رو به او کرده و از او هم طلب یاری می
نماید ولی او مسئله رساندن آذوقه به قبیله و خانوادهاش را بهانه میکند
و از امام می خواهد به سمت قبیله آن ها بیاید و پس از نپذیرفتن امام قول میدهد آذوقه را به خانوادهاش برساند و آن گاه باز گردد
و چنین هم میکند
و
چون به قصد یاری امام به سوی کربلا به راه میافتد
در میانه راه خبر شهادت امام را می شنود و باز میگردد.
رهتوشه راهیان نور ویژه محرمالحرام 1431ق / 1388ش
(جابر بن عبدالله انصاری)
پدرش عبدالله بن عمرو در جنگ احد به شهادت رسید در حالی که او جوانی بیش نبود پس از آن زمان متکفل مخارج و هزینه خاندان سنگین پدرش شد و با این وجود از انس و علاقه اش به پیامبره کاسته نشد.
پیامبر هم گهگاه به او برای معیشت زندگی یاری می رساند و با او هم سخن می شد و به واسطه پیش بینی ای که برای عمر طولانی او به همراه محبت نهادینه اش برای اهل بیت درباره او نموده بود به او برای زمان پس از خود ماموریت هایی داده و رسالت هایی تعریف کرده و به او دانشهایی آموخته بود.