بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کافر» ثبت شده است

محرومین از محبت الهی

کافر شدن به دو صورت ممکنه اتفاق بیفته،

یکی کفران و ناسپاسی بر داراییها و نعمتها و...

و دیگری کافرشدن و روی گردانی از دین کامل و جامع اسلام ناب محمدی

که هر دو عاملی هستند

برای محروم شدن از محبت الهی

برای رسیدن به درک بالاتر از این بیان می توان به تفسیر ذیل دو آیه وارده مراجعه نمایید:

آل‏ عمران : 32

قُلْ أَطیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا

فَإِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرینَ

الروم : 45

لِیَجْزِیَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ

إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْکافِرینَ


البقرة : 276

یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ

وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثیمٍ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۴ ، ۱۸:۳۳
محمد یونسی

  گل قرمز     
 
1. توحید:


« قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ »
 (اخلاص / 1)

بگو:خداوند، یکتا و یگانه است.

ـ « اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ »
(نساء / 87)

خداوند کسی است که هیچ معبودی جز او نیست.

ـ « وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً »
(نساء / 36)

 وخدا را بپرستید، و چیزی را با او شریک مگردانید.

ـ « إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ »
 (صافات / 4)

 قطعا‏ٌ معبود شما یگانه است.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۰۷
محمد یونسی

رفاقت
حضرت صادق علیه السلام فرمود:

مردى از کفار اهل کتاب (ذمى ) در راه رفیق امیرالمؤ منین علیه السلام گردید ایشان را نمى شناخت .

پرسید کجا مى روى ؟

حضرت فرمود: به کوفه ،

هنگامیکه بر سر دو راهى رسیدند

ذمى خواست از راه دیگر برود

حضرت مقدارى او را همراهى نمود.

ذمى عرض ‍ کرد شما که خیال کوفه داشتید؟

براى چه از این راه می آئید؟

مگر نمى دانید راه کوفه از این طرف نیست ؟

فرمود: مى دانم

ولى دستور پیغمبر ما است

که نیکو رفاقت و مصاحبت کردن ،

به اینست که رفیق خود را

مقدارى همراهى و مشایعت کنند.

من از این جهت با تو آمدم .

مرد ذمى گفت :

شیفته ى اخلاق نیک اسلام شده اند

کسانیکه پیروى این دین را نموده اند

من شما را گواه مى گیرم که به اسلام وارد شدم .
از همانجا آن مرد به همراهى على علیه السلام

به کوفه آمد در کوفه ایشان را شناخت

و مراسم اجراء شهادت اسلام را بجا آورد.

(داستانها و پندها جلد دوم گردآورى : مصطفى زمانى وجدانى به نقل از: ج16 بحارالانوار ص 44).

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۴۹
محمد یونسی

گل قرمز
ذوالنون مصرى ،

یک زن غیر مسلمان را دید که

در فصل زمستان مقدارى گندم به دست گرفته

و براى پرندگان بیابان برد و جلو آنها ریخت .

به آن زن گفت :

تو که کافر هستى ،

این دانه دادن به پرندگان براى تو چه فایده دارد؟

زن گفت فایده داشته باشد یا نه ، من این کار را مى کنم .
چند ماه از این جریان گذشت ،

ذوالنون در مراسم حج شرکت کرد،

همان زن را در مکه دید که

همراه مسلمانان مراسم حج را بجا مى آورد.

آن زن وقتى ذوالنون را دید، به او گفت :

به خاطر همان یک مقدار گندم که به پرندگان دادم ،

خداوند نعمت اسلام را به من احسان نمود

و توفیق قبول اسلام را یافتم .

نام کتاب : عاقبت بخیران عالم ج 1
نویسنده : على محمد عبداللهى

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۳۹
محمد یونسی

12

در زمان خلافت عثمان ،

شخصى کاسه سر کافرى را که سالها قبل مرده بود،

از قبرستان برگرفت و نزد عثمان آمد و گفت:

((اگر کافر مى سوزد، پس چرا این کاسه سر،

نسوخته و حتى گرم و داغ نیست ؟)).
عثمان از جواب ، درماند، به حضور على (ع ) فرستاد،

على (ع ) حاضر شد،

عثمان به سؤال کننده گفت :

((سؤ الت را بازگو)).
او سؤ ال خود را تکرار کرد،

على (ع ) دستور داد یک قطعه سنگ چخماق آوردند

فرمود:

این سنگ در ظاهر سرد است ،

ولى در درون آتش دارد که اگر این سنگ را به سنگى بزنیم ،

از آن آتش بیرون مى جهد،

جمجمه کافر نیز در درون آتش دارد.
در این هنگام عثمان گفت :

((اگر على نبود عثمان هلاک مى شد)).

نام کتاب : داستان دوستان ج 1
تالیف : محمد محمدى اشتهاردى

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۴۵
محمد یونسی

روزی «جبرئیل» به رسول خدا(ص) عرض کرد:
 آیا دوست دارید کیفیّت قیامت را ببینید؟
پیامبر فرمود: بلی، جبرئیل، حضرت را به قبرستان بقیع آورد،
 پا را به قبری زد و گفت: «به اجازه ی پروردگار برخیز»
 شخصی نورانی و خوشحال و خرّم سر از قبر به درآورد
و گفت:
«سپاس خدای را که به وعده اش وفا کرد»
 بعد جبرئیل، پایش را به قبر دیگری زد و گفت:
 « به دستور خداوند برخیز»
 شخص بدهیکلی با منظره ی ترسناک بیرون جست
و گفت:
«واحسرتا!»
جبرئیل خدمت رسول اکرم (ص) عرض کرد:
 در روز قیامت،
 بدین گونه مؤمنین و کفّار سر از قبر بیرون می آورند.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۲۷
محمد یونسی


إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمْ کُفَّارٌ فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِّلْ‏ءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَلَوِ افْتَدَى‏ بِهِ أُولئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ وَمَا لَهُمْ مِّن نَّاصِرِینَ (آل‏ عمران، 91)

همانا کسانى که کفر ورزیدند و در حال کفر (بدون توبه) مردند، اگر چه زمین را پر از طلا کرده و به عنوان فدیه و باز خرید (از عذاب) بدهند، هرگز از هیچ یک از آنان پذیرفته نمى ‏شود. آنان را عذابى دردناک است و برایشان هیچ یاورى نیست.
دنیا و آخرت تفاوت‏ هایى دارند، از جمله:

1. غم واندوه در دنیا از انسان به دیگران سرایت مى‏ کند، ولى در آخرت چنین نیست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۰۴
محمد یونسی
تصویر حدیثی : نگاه و گناه
در میان بنى اسرائیل عابدى بود
 بنام" برصیصا"
که زمانى طولانى عبادت کرده بود،
 و به آن حد از مقام قرب رسیده بود
که بیماران روانى را نزد او مى‏ آوردند
 و با دعاى او سلامت خود را باز مى‏ یافتند،
 روزى زن جوانى را از یک خانواده با شخصیت
به وسیله برادرانش نزد او آوردند،
 و بنا شد مدتى بماند تا شفا یابد،
 شیطان در اینجا به وسوسه ‏گرى مشغول شد،
و آن قدر صحنه را در نظر او زینت داد تا آن
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۷
محمد یونسی

تصویر حدیثی : اطاعت از خدا
حضرت صادق (ع) در سفری بین راه،

کسی را دیدند که در کنار جاده،
 زیر سایه درختی به یک وضعی خودش را انداخته که معلوم است، ناراحت می باشد
و حالش غیر عادی است
(حضرت) به فردی که همراهش بود فرمود:
برویم ببینیم این مرد چه گرفتاری دارد.
 وقتی نزدیک او رفتند،
 از وضع لباس مخصوص او فهمیدند که مسلمان نیست
و صدایش هم در نمی آمد،
پس از بررسی، فهمیدند
 این مرد تشنه و گرسنه و در این بیابان تنها مانده است.
 حضرت دستور فرمودند تا آب و نانش دهند
 شخصی که همراه امام بود گفت
«این مرد کافر است، مگر ما می توانیم به کافران هم محبّت کنیم؟» حضرت فرمودند:
«آری، این محبّت، ضربه ای به جایی نمی زند و دشمنی با مسلمانان نیست.»

(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۲۲
محمد یونسی