ابوالقاسم قشیرى مى گوید:
از کاروان حج عقب مانده بودم،
ناگاه زنى را دیدم که او نیز در صحرا، حیران و سرگردان بازمانده بود. از او پرسیدم: تو کیستى؟
گفت: «وَقُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَموُنَ»؛
«و بگو: سلام بر شما، پس به زودى خواهند دانست.»
(زخرف: 89)
پس سلام کردم و دوباره پرسیدم:
در این بیابان چه مى کنى؟
گفت: «مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ»؛
«هر کسى را که خدا هدایت کند،
هیچ گمراه کننده اى نخواهد داشت».
(الزُّمُر: 37)