درس هاى مهمى از داستان ایوب(ع)
سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۲۸ ق.ظ
با اینکه مجموع سرگذشت این پیامبر شکیبا تنها در چهار آیه این سوره(41تا 44 سوره ص) آمده،
اما همین مقدار که قرآن بیان داشته الهام بخش حقایق مهمى است:
الف: آزمون الهى آن قدر وسیع و گسترده است که حتى انبیاء بزرگ با شدیدترین و سختترین آزمایشها آزموده مى شوند،
چرا که طبیعت زندگى این جهان بر این اساس گذارده شده،
و اصولا بدون آزمایش هاى سخت استعدادهاى نهفته انسانها شکوفا نمى شود.
ب:" فرج بعد از شدت" نکته دیگرى است که در این ماجرا نهفته است هنگامى که امواج حوادث و بلا از هر سو انسان را در فشار قرار مى دهد، نه تنها نباید مایوس و نومید گشت،
بلکه باید آن را نشانه و مقدمه اى بر گشوده شدن درهاى رحمت الهى دانست، چنان که امیر مؤمنان على ع مى فرماید:
عند تناهى الشدة تکون الفرجة، و عند تضایق حلق البلاء یکون الرخاء: "
به هنگامى که سختی ها به اوج خود مى رسد فرج نزدیک است، و هنگامى که حلقه هاى بلا تنگتر مى شود راحتى و آسودگى فرا مى رسد"
ج: از این ماجرا به خوبى بعضى از فلسفه هاى بلاها و حوادث سخت زندگى روشن مى شود،
و به آنها که وجود آفات و بلاها را ماده نقضى بر ضد برهان نظم در بحث توحید مى شمرند پاسخ مى دهد،
که وجود این حوادث سخت گاه در زندگى انسانها از پیامبران بزرگ خدا گرفته، تا افراد عادى یک ضرورت است،
ضرورت امتحان و آزمایش و شکوفا شدن استعدادهاى نهفته، و بالآخره تکامل وجود انسان.
لذا در بعضى از روایات اسلامى از امام صادق ع آمده است:
ان اشد الناس بلاء الانبیاء ثم الذى یلونهم الامثل فالامثل:
" بیش از همه مردم پیامبران الهى گرفتار حوادث سخت مى شوند، سپس کسانى که پشت سر آنها قرار دارند، به تناسب شخصیت و مقامشان"
و نیز از همان امام بزرگوار ع نقل شده که فرمود:
ان فى الجنة منزلة لا یبلغها عبد الا بالابتلاء: "
در بهشت مقامى هست که هیچکس به آن نمى رسد مگر در پرتو ابتلائات و گرفتاریهایى که پیدا مى کند"
د: این ماجرا درس شکیبایى به همه مؤمنان راستین در تمام طول زندگى مى دهد، همان صبر و شکیبایى که سرانجامش پیروزى در تمام زمینه هاست، و نتیجه اش داشتن" مقام محمود" و" منزلت والا" در پیشگاه پروردگار است.
ه: آزمونى که براى یک انسان پیش مى آید در عین حال آزمونى است براى دوستان و اطرافیان او، تا میزان صداقت و دوستى آنها به محک زده شود که تا چه حد وفادارند، ایوب هنگامى که اموال و ثروت و سلامت خود را از دست داد دوستانش نیز خسته و پراکنده شدند، و دوستان و دشمنان زبان به شماتت و ملامت گشودند،
و بهتر از هر زمان خود را نشان دادند، و دیدیم که رنج ایوب از زبان آنها بیش از هر رنج دیگر بود،
چرا که طبق مثل معروف زخم هاى نیزه و شمشیر التیام مى یابد، ولى زخمى که زبان بر دل مى زند التیام پذیر نیست!
و: دوستان خدا کسانى نیستند که تنها به هنگام روىآوردن نعمت به یاد او باشند، دوستان واقعى کسانى هستند که در" سراء" و" ضراء" در بلا و نعمت، در بیمارى و عافیت، و در فقر و غنا به یاد او باشند، و دگرگونی هاى زندگى مادى ایمان و افکار آنها را دگرگون نسازد.
امیر مؤمنان على ع در آن خطبه غرا و پرشورى که در اوصاف پرهیزگاران براى دوست باصفایش" همام" بیان کرد، و بیش از یکصد صفت براى متقین برشمرد، یکى از اوصاف مهمشان را این مى شمرد:
نزلت انفسهم منهم فى البلاء کالتى نزلت فى الرخاء: " روح آنها به هنگام بلا همانند حالت آسایش و آرامش است"
(و تحولات زندگى آنها را دگرگون نمى سازد).
ز: این ماجرا بار دیگر این حقیقت را تاکید مى کند نه از دست رفتن امکانات مادى و روى آوردن مصائب و مشکلات و فقر دلیل بر بى لطفى خداوند نسبت به انسان است، و نه داشتن امکانات مادى دلیل بر دورى از ساحت قرب پروردگار، بلکه انسان مى تواند با داشتن همه این امکانات بنده خاص او باشد، مشروط بر اینکه اسیر مال و مقام و فرزند نگردد، و با از دستدادن آن زمام صبر از دست ندهد.
تفسیر نمونه ؛ ج19 ؛ ص300تا 303