بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

روزى با حالت مستى او را اذیت فراوان کردم و ...!!!

چهارشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۳:۱۲ ب.ظ
35810611852586182859.jpg (500×707)مالک‏ بن دینار مى‏ گوید:
سفر حج کردم.
 جماعتى را در عرفات دیدم، به خود گفتم:
اى کاش مى‏ دانستم حج کدام یک از اینها قبول است
تا او را تهنیت بگویم و کدام حج مردود است تا او را تعزیت دهم.
 در خواب دیدم گوینده ‏اى مى‏ گوید:
خداوند، همه این جماعت را به نعمت مغفرت معزّز فرمود
 مگر محمدبن هارون بلخى را که حج او مردود است.
زمانى که صبح شد، به نزد اهالى خراسان آمدم
و از آنها احوال محمدبن هارون بلخى را پرسیدم.
 گفتند:

آن مرد عابد و زاهد است،
 او را باید در خرابه‏ هاى مکّه بیابى.
بعد از گردش زیاد، او را در خرابه ‏اى دیدم که
 دست در گردن بسته و زنجیر در پایش بود و در حالت نماز بود. همین که مرا دید، پرسید: تو کیستى؟
گفتم: مالک‏بن دینار.
 گفت: خواب دیده‏ اى؟
گفتم: آرى.
گفت: هر سال، مرد صالحى مثل تو در خصوص من خواب مى‏ بیند.

گفتم: سبب این امر چیست؟

گفت: من شراب مى ‏خوردم، مادرم هم مانع من مى‏ شد.

روزى با حالت مستى او را اذیت فراوان کردم و ...

پس از آنى که از مستى خارج شدم،

همسرم مرا با خبر کرد که به چنین کار بدى دست زده‏ ام.

آن دست خود را بریدم و پایم را به زنجیر بستم

و هر سال حج مى‏ کنم و دعا و استغاثه مى ‏نمایم

و مى ‏گویم:

«اى کاشف همّ و غم!

شفا ببخش همّ و غم مرا و راضى فرما مادر مرا

تا جرم و تقصیر مرا عفو کند».

این قدر بدان که بعدا از عمل خود دست کشیدم

و 26 غلام و کنیز آزاد کردم و ...

گفتم:

اى‏ مرد، نزدیک‏ بود با این‏ عملت تمام روى‏ زمین را بسوزانى.

مالک مى ‏گوید:

همان شب حضرت رسول (ص) را در خواب دیدم،

فرمود:

اى مالک! مردم را از رحمت خداى تعالى محروم نگردان، دانسته باش که خداى تعالى به حال محمدبن هارون توجه کرد و دعاى او را مستجاب کرد و گناهانش را بخشید.

او را خبر نما که سه روز از روزهاى دنیا در میان آتش مى ‏ماند، خداوند دل مادر را به وى مایل مى ‏کند

و به ترّحم مى ‏آورد تا مادرش او را حلال مى‏ کند

و مادر و فرزند هر دو با هم داخل بهشت مى‏ شوند.

مالک مى‏ گوید:

من آمدم و خواب خود را براى او نقل کردم.

همین که این مژده را شنید، روح از بدنش مفارقت کرد.

من او را غسل دادم و کفن نمودم و بر جنازه او نماز خواندم و دفنش نمودم.

میعاد نور ؛ ص229   به نقل از: رنگارنگ، ج 2، ص 43.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی