بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۱۲ مطلب با موضوع «اخلاق :: کلیات :: دنیا» ثبت شده است


مردم در جامعه به طبقات مختلفی تقسیم می شوند. گروهی از آنها به نام خواص یاد می شوند. اکنون سؤال این است که خواص چه افرادی را شامل می شوند و آنها چه مسئولیتها و وظایفی را بر دوش دارند؟

در حدیث ذیل به آنها اشاره شده است.

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«لاَ تَصْلَحُ عَوامُّ اُمَّتِی إلَّا بِخَواصِّهَا. قیل: مَا خَواصُّ اُمَّتِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: خَوَاصُّ اُمَّتِی أَرْبَعَةٌ: اَلْمُلُوکُ، وَ الْعُلَمَاءُ، وَ الْعُبَّادُ، وَ التُّجَّارُ. قِیلَ: کَیْفَ ذَلِکَ؟ قَالَ9: اَلْمُلُوکُ رُعَاةُ الْخَلْقِ؛ فَإِذَا کَانَ الرَّاعِی ذِئْباً فَمَنْ یَرْعَی الْغِنَمَ؟وَ الْعُلَمَاءُ أَطِبَّاءُ الْخَلْقِ؛ فَإِذَا کَانَ الطَّبِیبُ مَرِیضاً فَمَنْ یُدَاوِی الْمَریِضَ؟ وَ الْعُبَّادُ دَلیِلُ الْخَلْقِ؛ فَإِذَا کَانَ الدَّلِیلُ ضَالّاً فَمَنْ یَهْدِی السَّالِکَ؟ وَ التُّجَّارُ اُمَنَاءُ اللهِ فِی الْخَلْقِ؛ فَإِذَا کَانَ الْأَمِینُ خَائِناً فَمَنْ یُعْتَمَدُ؛[مواعظ العددیه، ص 125.]

عوام [و تودة] امّت من اصلاح نمی شوند؛ مگر به یاری خواص امت.

عرض شد: ای رسول خدا! خواص امّت شما چه کسانی هستند؟

حضرت فرمود:

خواص امتم چهار گروه اند:

پادشاهان [عادل]، علما، عابدان و تاجران.

گفته شد:

[چگونه اصلاح عوام بستگی به اصلاح خواص دارد و] کیفیّت آن چیست؟

حضرت فرمود:


شاهان

نگهبانان خلق اند.

پس زمانی که نگهبان گرگ [صفت] باشد،

پس گلّه را چه کسی نگهبانی کند؟


و دانشمندان

طبیبان مردم اند.

پس زمانی که [خود] طبیب بیمار باشد،

پس چه کسی مریض را مداوا کند؟


و عابدان

(و زاهدان) راهنمای مردم [به سوی خداوند] هستند

پس هنگامی که راهنما گمراه باشد،

چه کسی سالک (و روندة به سوی خدا) را راهنمایی کند؟

و تاجران

امینهای خدا در میان مردم اند،

پس زمانی که امین (و درستکار) خیانت ورزد، به چه کسی اعتماد می شود.»


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۶:۲۱
محمد یونسی


طبق نقل حضرت علی(ع) مردی نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و عرض کرد: «عملی به من یاد بده که با انجام آن

محبوب خداوند قرار گیرم

و همین طور، مردم [هم] مرا دوست بدارند،

و خداوند، مالم را افزایش دهد،

و بدنم سالم،

و عمرم طولانی شود

و در روز قیامت نیز با خودت [ای رسول خدا] محشور شوم.»

ادامه


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۵:۲۲
محمد یونسی
غفلت

از امام علی (ع) نقل شده فرمود:

سه گاو نر بزرگ

که یکی سیاه و دیگری سفید و سومی سرخ رنگ بود،
در علفزاری با هم با کمال اتحاد می چریدند،
در آن علفزار شیری وجود داشت

که هرگز قادر نبود به آن سه گاو آسیبی برساند،
تا اینکه شیر نقشه ایجاد تفرقه بین آنها را کشید،
نخست به گاو سیاه و سرخ گفت:
کسی نمی تواند از حال ما در این علفزار خرم مطلع شود

مگر از ناحیه گاو سفید،

زیرا سفیدی رنگ او از دور پیدا است،

ولی رنگ من مانند رنگ شما تیره و پنهان است،
و اگر بگذارید به او حمله کنم و او را بخورم،

پس از او این علفزار برای ما سه موجود باقی می ماند.
گاو سیاه و سرخ،

نصیحت شیر را پذیرفتند،

و شیر به گاو سفید حمله کرد و او را درید و خورد.
چند روز دیگر که شیر گرسنه شده بود،
محرمانه به گاوسرخ گفت:
رنگ من و تو همسان است،

بگذار گاو سیاه را بخورم

و این سرزمین پر علف برای من و تو همرنگ هستیم باقی بماند.
گاو سرخ اغفال شد

و اجازه داد،

شیر در فرصت مناسبی به گاو سیاه حمله کرد و او را درید و خورد.
پس از چند روزی با کمال صراحت به گاو سرخ گفت:

تو را نیز خواهم خورد، روز موعود فرا رسید،
شیر به گاو سرخ گفت:
حتما تو را می درم و می خورم،
گاو سرخ گفت:

به من مهلت بده تا سخنی را سه بار بلند بگویم بعد مرا بخور،

شیر به او مهلت داد.
گاو سرخ فریاد زد:
آهای چرندگان!

از خواب غفلت بیدار شوید من در همان روز که گاو سفید خورده شد،

خورده شدم.
یعنی همان هنگام که بر اثر هواپرستی و غفلت،

بین ما ایجاد تفرقه شد، سنگ زیرین سقوط ما پایه گذاری گردید،
و امروز دشمن از آن استفاده کرد

و ضربه نهائی خود را بر من وارد ساخت.
داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۱۹
محمد یونسی

 12

روزی ابن سماک به نزد هارون الرشید در آمد،

در آن اثنا که به نزد هارون بود وی آب خواست.

کوزه آبی بیاوردند

و چون آن را به طرف دهان برد که بنوشد،

ابن سماک گفت:

ای امیر مؤ منان!

دست نگهدار،

تو را به حق خویشاوندی رسول خدا (ص)

اگر این جرعه آب را از تو وامی داشتند

آن را به چند می خریدی؟
گفت:

به همه ملکم
گفت:

بنوش که خدای بر تو گوارا کند.
وقتی آن را بنوشید گفت:

به حق خویشاوندی پیمبر خدا (ص) از تو می پرسم

که اگر آب از بدن تو برون نمی شد

آن را به چند می خریدی؟
گفت:

به همه ملکم.
ابن سماک گفت:

ملکی که قیمت آن یک جرعه آب باشد

در خور آن نیست که درباره آن رقابت کنند.
گوید:

هارون بگریست

و فضل بن ربیع به ابن سماک اشاره کرد

که برود و او نیز برفت.

گفتنیهای تاریخ/ علی سپهری اردکانی

به نقل از پایگاه اندیشه قم

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۰۸
محمد یونسی

بنـدگی خـــدا کنیم تـا خــداونـد همـه چیـز را بنــده ی مـا کـند..

یکى از مردمان نیکوکار به بازار رفت که غلام (بنده اى) بخرد.

غلام زر خریدى را به او عرضه کردند،

به آن غلام گفت : نام تو چیست ؟
گفت : فلان ، خریدار گفت : چه کاره اى ؟

غلام گفت فلان ،

شخص خریدار به برده فروش گفت :

من این غلام را نمى خواهم ، غلام دیگرى بیاور.

هنگامیکه غلام دیگرى آورد

آن شخص خریدار به آن غلام گفت : نام تو چیست ؟
غلام گفت : هر نامى که تو بگذارى .

مولا گفت : خوراک تو چیست ؟

غلام گفت : آنچه تو عطا کنى .

مولا گفت : چه نوع لباسى مى پوشى ؟

غلام گفت هر لباسى که تو به من بپوشانى .
مولا گفت : چه کاره هستى ؟

غلام گفت : هر دستورى که تو بفرمائى .

مولا گفت : چه چیز را اختیار مى نمائى ؟

غلام گفت : من بنده هستم بنده که از خود اختیارى ندارد.
مولا گفت :

این بنده حقیقى مى باشد. این بنده را باید خرید!! ...


نام کتاب : زبده القصص
مؤ لف : على میرخلف زاده

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۵۸
محمد یونسی


حدیث تصویری HD

امام علی (ع):

هر که باطن خود را نیکو سازد،


خداوند هم ظاهرش را نیکو جلوه دهد.




هر که براى دینش کار کند،


خداوند کار دنیایش را کفایت کند.




و هر که رابطه خود را با خدا نیکو گرداند،


خداوند، رابطه او را با مردم نیکو گرداند.

نهج البلاغه حکمت:415

ترجمه عبدالحمیدآیتی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۴۲
محمد یونسی


حدیث،  امام صادق، حدیث تصویری، درآمد یاک، حلال، انفاق، زیادی کلام

امام علی(ع):

اى مردم ، از خداى بترسید.

هیچکس به عبث آفریده نشده تا سرگرم لهو و بازیچه گردد و او را به خود وانگذاشته اند تا به کارهاى لغو و بیهوده پردازد.

مباد که دنیا در نظرش به گونه اى آراسته آید که آن را جانشین آخرت ، که زشتش انگاشته ، قرار دهد.

آن فریب خورده اى که در دنیا به بالاترین پیروزى رسیده ، هرگز به پایه کسى که از آخرت اندک سهمى یافته ، نرسد.


حکمت 362

ترجمه عبدالحمید آیتی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۲۶
محمد یونسی

تصویر حدیثی : رهایی از نگرانی های دنیا

در کتاب « عدّة الداعی» روایت شده است:

خداوند به حضرت « سلیمان(ع)» سلطنت بر انسان و جنّ را داده بود، و جنّیان برای او فرشی از ابریشم بافته بودند که

دو فرسخ در در دو فرسخ بود

و در اطراف منبر سلیمان (ع) ششصد هزار کرسی زده بودند

و بر آن ها پیغمبران و علما می نشستند

و پشتِ آن ها آدمیان و پشت سر ایشان جنّیان قرار می گرفتند

و مرغان با پرهای خود بر سر آنها سایه می انداختند.

باد صبا آن بساط را برمی داشت

و راه یک ماهه را در یک روز طیّ می کرد.

خداوند باد را مأمور کرده بود که هر صدائی را به گوش او برساند، روزی باد،

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۲۶
محمد یونسی
ساری گاهنوشتهای محمود زارع www.mzare.ir
روزی مردی،
عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند.

او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد،

اما عقرب انگشت او را نیش زد.

ادامه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۰۱
محمد یونسی

اشاعه ی فحشاءحضرت علی علیه السلام در بعضی اوقات از مصائب و گرفتاریهای آیندگان خبر می داد و راه درمان ابتلائات آنها را گوشزد می کرد.علی علیه السلام فرمود: زمانی بر مردم خواهد آمد که چند گناه بزرگ و عمل زشت در بین آنها پدید می آید.

1- کارهای زشت آشکار می گردد و معمولی می شود .

2- پرده های عفت و شرم پاره می گردد .

3- زنا کاری و تجاوزهای ناموسی علنی می شود .

4- مالهای یتیمان را حلال می شمارند و می خورند .

5- رباخواری شیوع پیدا می کند .

6- در کیل و وزنها ، کم و کاست می کنند .

7- شراب را به اسم نبیذ حلال شمرده و می خورند .

8- رشوه را به عنوان هدیه و شیرینی می گیرند .

9- به نام امانت داری خیانت می نمایند .

10-مردها خود را به شکل زنان و زنان خویش را به صورت مردها درمی آورند.

11- به احکام و دستورات نماز بی اعتنائی می کنند .

12- حج خانه خدا را برای غیر خدا (برای ریا و یا تجارت) بجا می آوردند .

سپس ادامه داد:

کیفراین زشتی ها این است که خداوند آنها را از فیوضات خود محروم می کند، تا جائی که ماه (شوال) برای آنها مخفی می شود به طوری که گاهی دو شبه دیده می شود

(که معلوم می شود روز عید فطر را به عنوان ماه رمضان روزه گرفته اند با اینکه روزه آن حرام بوده است)

و زمانی شب اول رمضان مخفی می شود، که دو روز آن را روزه نگرفته و به عنوان آخر ماه شعبان می خورند و روزعید فطر را به خیال آخر ماه رمضان روزه می گیرند .

در این وقت باید ترسید از اینکه خداوند به طور ناگهانی آنها را کیفر کند (مانند زلزله و طوفان و سیل ).

چرا که به دنبال آن کارها، بلاها مردم را فرا می گیرد، تا جائی که کسانی صبح سالم هستند ولی شب در دل خاک و قبر آرمیده اند و گاهی شب سالمند و بامدادان جزء مردگان هستند.

وقتی چنین روزگاری پیش آمد، لازم است انسان همیشه وصیت کرده باشد که مبادا بلائی بر او فرود آمده و بدون وصیت بمیرد و واجب است نماز را در اول وقت آن بخواند چون ممکن است تا آخر وقت زنده نباشد.

هر یک از شما آن زمان را درک کرد بدون وضو نخوابد و اگر برایش امکان دارد همیشه با وضو باشد چه ترس آن است که مرگ ناگهانی برسد،

لذا خوب است با وضو باشد که روح با طهارت خدا را ملاقات نماید. من شما را ترساندم اگر بترسید و آگاه نمودم،اگر آگاه گردید

و شما را پند دادم چنانچه پند گیرید

پس در پنهانی و آشکار، از خدا بترسید و نباید کسی از شما بمیرد، مگر اینکه مسلمان باشد،

زیرا هر کس به جزاسلام آئینی داشته باشد ازاو پذیرفته نیست و در آخرت زیان کاراست.

(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت به نقل از بحار الانوار)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۰۶:۳۱
محمد یونسی

زاذان‏  گوید:
با قنبر به نزد على (ع) رفتیم.
قنبر گفت:
 یا امیر المؤمنین برخیز که براى شما گنجینه‏ اى نهفته‏ ام.
على (ع) گفت: چه گنجینه ‏اى؟
گفت: با من بیایید.
على (ع) برخاست و با او به خانه رفت.
 دو جوال پر از جامهاى زر و سیم بود.
 گفت:
یا امیر المؤمنین شما را عادت بر این است که هر چه هست به میان مردم تقسیم مى‏ کنید و من اینها را براى شما اندوخته‏ ام.
على (ع) گفت:
اگر آتشى فراوان به خانه من مى‏ افکندى خوشتر از این مى‏ داشتم.
پس شمشیر خود بر کشید و بر آن جوالها زد.
جامها به اطراف پراکنده شد در حالى که از هر یک نیمى یا ثلثى بریده شده بود.
 پس فرمان داد که آنها را تقسیم کنند
و تقسیم کردند
و على این شعر را خواندن گرفت:

هذا جناى و خیاره فیه‏ *** اذ کل جان یده الى فیه

اى سیم سپید،

دیگرى جز مرا بفریب و اى طلاى زرد دیگرى جز مرا بفریب.

الغارات / ترجمه آیتى  ص34

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۰۸
محمد یونسی

تصویر حدیثی : خیر دنیا و آخرت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۳ ، ۰۶:۵۶
محمد یونسی