در جریان جنگ صفین یک روز عمروعاص خود به میدان آمد
و مبارز طلبید که ناگهان على (ع ) جلو او در آمد.
آندم که متوجه شد على (ع ) حریف او شده است
در فکر حیله اى افتاد که خود را از ضربت او رهایى دهد.
على (ع ) با نیزه اى که در دست داشت به او حمله کرد
و او را از اسب بیانداخت .
عمروعاص به پشت افتاد
و براى اینکه خود را از دست حضرت على نجات دهد
عمدا پاى خود را بالا برد
و پیراهنش روى شکمش افتاد و عورتش نمایان گردید.
على (ع ) در دم صورت را برگرداند،
و گفت لعنت خدا بر تو باد...
برو که تو آزاد کرده عورت خویشى .
نام کتاب : گفتنیهاى تاریخ مؤ لف : على سپهرى اردکان