در زمان خلافت عثمان ،
شخصى کاسه سر کافرى را که سالها قبل مرده بود،
از قبرستان برگرفت و نزد عثمان آمد و گفت:
((اگر کافر مى سوزد، پس چرا این کاسه سر،
نسوخته و حتى گرم و داغ نیست ؟)).
عثمان از جواب ، درماند، به حضور على (ع ) فرستاد،
على (ع ) حاضر شد،
عثمان به سؤال کننده گفت :
((سؤ الت را بازگو)).
او سؤ ال خود را تکرار کرد،
على (ع ) دستور داد یک قطعه سنگ چخماق آوردند
فرمود:
این سنگ در ظاهر سرد است ،
ولى در درون آتش دارد که اگر این سنگ را به سنگى بزنیم ،
از آن آتش بیرون مى جهد،
جمجمه کافر نیز در درون آتش دارد.
در این هنگام عثمان گفت :
((اگر على نبود عثمان هلاک مى شد)).
نام کتاب : داستان دوستان ج 1
تالیف : محمد محمدى اشتهاردى