بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مغازه» ثبت شده است

آیه الکرسی

ابوبکر بن نوح می گوید:

پدرم نقل کرد:
دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که

من عادت داشتم هر شب آیه الکرسی را می خواندم

و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم

و با خیال راحت به منزلم می رفتم .

یک شب یادم رفت آیه الکرسی را به مغازه بخوانم ، و به خانه رفتم .

وقت خواب یادم آمد،

از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم .

فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم ،

دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده ،

بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته .

گفتم :

تو که هستی و در اینجا چه کار داری ؟

گفت :

داد نزن من چیزی از تو نبرده ام ،

نگاه کن تمام متاع تو موجود است ،

من اینها را بستم و همینکه خواستم

بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم ،

تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم

باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد.

خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم

تا اینکه تو در را باز کردی ،

حالا اگر می توانی مرا عفو کن ،

زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام .

من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم .

داستانهایی از اذکار و ختوم و ادعیه مجرب/علی میر خلف زاده

به نقل از پایگاه اندیشه قم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۲۶
محمد یونسی