روزى امیرالمؤ منین علیه السلام داخل مسجد شد
به شخصى فرمود:
استر مرا بگیر نگهدار تا من برگردم
همینکه آن جناب وارد مسجد شد
مرد لجام استر را برداشته و رفت .
على علیه السلام پس از پایان دادن کار خود بیرون آمد
دو درهم در دست داشت ، مى خواست به آن مرد بدهد،
دید استر ایستاده و لجام بر سر او نیست ،
دو درهم را به غلام خود داد تا از بازار لجامى خریدارى کند.
غلام در بازار همان شخص را دید که
لجام را به دو درهم فروخته بود.
آنرا خرید و خدمت حضرت آورد.
على (ع ) فرمود:
بنده بواسطه عجله و ترک صبر،
روزى خود را حرام مى کند
و بیشتر از آنچه مقدر شده به او نخواهد رسید.
داستانها و پندها جلد دوم گردآورى : مصطفى زمانى وجدانى به نقل از: زهرالربیع
به شخصى فرمود:
استر مرا بگیر نگهدار تا من برگردم
همینکه آن جناب وارد مسجد شد
مرد لجام استر را برداشته و رفت .
على علیه السلام پس از پایان دادن کار خود بیرون آمد
دو درهم در دست داشت ، مى خواست به آن مرد بدهد،
دید استر ایستاده و لجام بر سر او نیست ،
دو درهم را به غلام خود داد تا از بازار لجامى خریدارى کند.
غلام در بازار همان شخص را دید که
لجام را به دو درهم فروخته بود.
آنرا خرید و خدمت حضرت آورد.
على (ع ) فرمود:
بنده بواسطه عجله و ترک صبر،
روزى خود را حرام مى کند
و بیشتر از آنچه مقدر شده به او نخواهد رسید.
داستانها و پندها جلد دوم گردآورى : مصطفى زمانى وجدانى به نقل از: زهرالربیع