مکرّر مردم، خصوصاً جوانان می پرسند که چرا در نماز حال پیدا نمی کنیم؟ و چرا در نماز آن لذّتی را که باید ببریم، نمی بریم؟
حضرت سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی پاسخ این پرسش را در ضمن چند «لعّل» بیان نموده است. حضرت عرضه می دارد:
«اَللَّهُمَّ اِنِّی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلَاةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُ أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتَکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ مَا لِی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَرِیرَتِی وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِینَ مَجْلِسِی عَرَضَتْ لِی بَلِیَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِی وَ حَالَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَ خِدْمَتِکَ؛[3]
خدایا! براستی من هرگاه با [خودم] گفتم که مهیا و آماده شوم
[برای یک نماز با حال] و برای نماز در پیشگاه تو و مناجات با تو ایستادم؛
چرت (و بی حالی) بر من عارض نمودی، آن هم در حال نماز،
و از من (و دلم) حال مناجات با خودت (و راز و نیاز) را گرفتی؛
در حالی که من با تو مناجات می کردم، چه شده است هر وقت می گویم باطنم اصلاح شده و همنشینی من با توبه کاران نزدیک شده است،
گرفتاری برایم رخ می دهد که قدمهایم می لرزد
[و حال نماز و نزدیکی به توبه کاران از من گرفته می شود]
و بین من و خدمت تو [و حضور قلب و همنشینی با پاکان]