شهید مطهرى مى فرمود:
گهگاه که به اسرار وجود خود و کارهایم مى اندیشم،
احساس مى کنم
یکى از مسائلى که
باعث خیر و برکت در زندگى ام شده
و همواره عنایت و لطف الهى را شامل حال من کرده است،
احترام و نیکى فراوانى بوده است که
به والدین خود کرده ام
بویژه در دوران پیرى و هنگام بیمارى.
علاوه بر توجه معنوى و عاطفى
و با وجود فقر مالى و مشکلات مادى در زندگى ام،
تا آنجا که توانایى ام اجازه مى داد
از نظر هزینه و مخارج زندگى
به آنان کمک و مساعدت کرده ام.
منبع:
راه زندگى پیرامون برخى از مباحث اخلاقى
حجت الاسلام و المسلمین سید مهدى طباطبایى، ص: 222
روزى حضرت رسول صلى الله علیه و آله
با عده اى در مسجد نشسته به صحبت مشغول بودند.
کنیزکى از انصار وارد شد،
از پشت سر نزدیک گردیده
جامه آن جناب را بطور پنهانى گرفت.
پیغمبر صلى الله علیه و آله
آن بزرگ رهبر اخلاقى جهان برخاست ،
گمان کرد با او کارى دارد.
بعد از برخاستن کنیز چیزى نگفت
آن جناب نیز به او حرفى نزد، در جاى خود نشست .
براى مرتبه دوم جامه ایشان را گرفت
ولى چیزى نگفت
و همچنین تا مرتبه چهارم
پیغمبر صلى الله علیه و آله برخاست
کنیز از پشت سر
مقدارى پارچه جامه حضرت را پاره کرده رفت .
مردم اعتراض کردند که این چه کار بود کردى؟
چهار بار پیغمبر صلى الله علیه و آله را بلند نمودى
و چیزى نگفتى خواسته تو چه بود؟
گفت :
در خانه ما مریضى است مرا فرستادند
که تکه اى از جامه پیغمبر صلى الله علیه و آله را جدا کنم
به عنوان تبرک همراه او بنمایند
تا شفا یابد
تا مرتبه سوم که مى خواستم
کار خود را انجام دهم آن جناب گمان مى کرد
من کارى دارم ،
از طرفى حیا مى کردم
تقاضاى مقدارى از جامه ایشان را بنمایم
بالاخره در مرتبه چهارم
پاره اى از جامه را چنانچه مشاهده کردید بریدم.
داستانها و پندها جلد دوم گردآورى : مصطفى زمانى وجدانى به نقل از:بحار جزء 16 ص 264 نقل از کافى
سهل بن حنیف از مسلمانان مخلص و از یاران با شهامت پیامبر (ص ) و على (ع ) بود،
و در همه جنگهاى رسول خدا (ص ) شرکتى فعال داشت ،
سیرت نیک و صورت زیباى او زبانزد مردم بود
و براستى یک شاگرد راستین مکتب نوپاى اسلام بود.
نقل مى کنند:
وى در یکى از جنگهاى ، همراه پیامبر (ص ) بود،
به نهر آبى رسید، بدن خود را در آن نهر شستشو داد،
چون از نظر جسمى ، زیبا و قامتى همچون ((سرو)) داشت.
یکى از انصار به آنجا آمد، با دیدن او،
از زیبایى آفرینش در شگفتى فرو رفت ،
و جمله اى که حکایت از این شگفتى مى کند، به زبان آورد.
طولى نکشید (که همین نظر زدن )
باعث بیمارى سهل بن حنیف شد، تب سخت او را فرا گرفت ،
وى را به حضور پیامبر (ص ) آوردند،
پیامبر (ص ) پس از احوالپرسى ،
فرمود:
ما یمنع احدکم اذا راى من أ خیه ما یعجبه فى نفسه او فى ماله فلیبرک علیه ، فان العین حق .
: ((چه مى شود وقتى که در جسم یا مال برادرتان ، چیز جالبى یافتى ((بارک اللّه )) بگوئید؟
زیرا ((چشم زخم )) حق است )).
به این ترتیب ، سفارش نمود که در این گونه موارد،
براى شخص مورد نظر دعا کنند.
منبع : داستان دوستان ج 1
تالیف : محمد محمدى اشتهاردى
امام علی (ع):
بدانید که یکى از بلاها تهیدستى است
و بدتر از تهیدستى بیمارى تن است
و بدتر از بیمارى تن بیمارى دل است .
بدانید که از نعمتهاست گشایش در مال
و برتر از گشایش در مال تندرستى است
و برتر از تندرستى پرهیزگارى است .
نهج البلاغه حکمت 381
ترجمه عبدالحمید آیتی
سفرنامه شاردن/ ترجمه اقبال یغمائى ؛ ج3 ؛ ص1068