بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

بصیرت

مسیری که می خواهد سبب افزایش معرفت گردد.

حدیث موضوعی
بصیرت
این وبلاگ جهت معرفت افزایی بهتر و مفیدتر توسط طلبه ای کوچک راه اندازی شده است.
این وبلاگ منتظر نظرات راهگشای همه صاحبان فکر و اندیشه خواهد بود و آنها را در مسیر معرفت افزایی به کار خواهد زد.





Powered by WebGozar

آیه قرآن مهدویت امام زمان (عج)
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
حدیث موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۰۰، ۱۱:۱۵ - آلپ صنعت
    عالی
دانشنامه عاشورا
نویسندگان
وصیت شهدا
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۱۲۱ مطلب با موضوع «اعتقادات :: اصول :: نبوت» ثبت شده است



عرب بیابانى که اهل یمن و در حالى که سوار بر شتر سرخ رنگى بود، خدمت پیامبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- رسید. و سلام و تحیّت خود را ابلاغ کرد. مردم گفتند: «این شتر را دزدیده است!». 

حضرت فرمود: بیّنه و شاهدى دارید. گفتند: «آرى یا رسول اللَّه!».

رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله- به على- علیه السّلام- فرمود: «اى على! اگر بیّنه ای آوردند، حق خدا را از او بگیر» اعرابى اندکى سرش را به زیر انداخت و آرام شد.

 سپس حضرت فرمود: «برخیز، یا اینکه دلیلى بر بی گناهى خود بیاور» در این هنگام، شتر به صدا در آمد و خطاب به پیغمبر- صلّى اللَّه علیه و آله- گفت: قسم به کسى که تو را به حق مبعوث کرده، این شخص مرا ندزدیده است و من مالکى غیر از او ندارم.

 پیامبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- فرمود: «چه گفتى که خدا شتر را براى گفتن بى‏ گناهى تو، به سخن آورد؟».

 عرب گفت: گفتم: «خدایا! نمى‏ شود با تو سخن گفت. و کسى نیست که تو را کمک کند و کسى نیست که در ربوبیت تو شریک باشد. تو پروردگار ما هستى‏ چنان که گفتى، و ما فوق گویندگان مى‏ باشى. از تو مسألت داریم که بر محمّد و آل محمّد- صلّى اللَّه علیه و آله- درود فرستى و بى‏ گناهى مرا آشکار سازى».

 آنگاه رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله- فرمود: «قسم به خدایى که مرا مبعوث کرده، ملائکه را دیدم که سخن تو را می نوشتند. بدانید هر کس مثل این اعرابى گرفتار شد مانند او دعا کند و بر من زیاد درود بفرستد».

 ((جلوه هاى اعجاز معصومین علیهم السلام ؛ ص30))

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۱۳
محمد یونسی

از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلم نقل کرده‏ اند که فرمود:
سه گروه از زنها هستند که خداوند ایشان را عذاب نمى‏ کند
و با حضرت فاطمه علیه السّلام محشور مى‏ گرداند؛
و به هر کدام ثواب هزار شهید
و ثواب یک سال عبادت مى‏ دهند،
(اول) زنى که بر غیرت شوهرش صبر کند،
و (دوم) زنى که بد خلقى شوهر را تحمّل نماید
(و سوم) زنى که مهریه خود را به شوهر ببخشد.

((ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج‏1 ص : 455 ))

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۱۰
محمد یونسی

در «مسند احمد حنبل» از «عفیف کندى» نقل است که گفت:
من بازرگان بودم
و براى تجارت و خرید اجناس از عباس (عموى پیامبر) که تاجر بود،
به مکه سفر نمودم،
 در منا نزد وى نشسته بودم،
که مردى از خانه‏ هاى اطراف بیرون آمد
و به آفتاب نگاه کرد و چون دید غروب کرده به نماز ایستاد،
 سپس زنى از همان خانه بیرون آمد
و پشت سر او به نماز ایستاد،
آنگاه نوجوانى زیبا روى از همان خانه بیرون آمد
و او نیز همراه وى به نماز ایستاد.

از عباس پرسیدم: این مرد کیست؟

گفت: او محمد بن عبد اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم،

برادرزاده من است.
پرسیدم: این زن کیست؟

گفت: همسر او خدیجه دخت خویلد است،

پرسیدم: این جوان کیست؟

گفت: او على علیه السّلام ابن ابى طالب،

پسر عموى اوست.

پرسیدم: این حرکاتى که انجام مى‏ دهند چیست؟

گفت: نماز مى‏ گذارند و گمان دارند که پیامبر است

و جز همسر و پسر عمویش؛

کسى به او ایمان نیاورده است.
((ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، ج‏2، ص:51 تا 52))

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۰۸
محمد یونسی
تصویر حدیثی : آخر خط
نقل است که داود علیه السّلام عرض کرد:
 خدایا همسایه من در بهشت کیست؟
خداوند به او وحى فرستاد که او «متى» پدر حضرت یونس است.

از خدا اجازه خواست که به دیدارش برود، خداوند اجازه داد و او دست فرزندش سلیمان را گرفت و راهى دیدار او شد.
پس از ورود، دید خانه‏ اش از حصیر ساخته شده، و از خانواده‏ اش متى را طلبید گفتند:
براى کندن هیزم به بیابان رفته، لذا صبر کردند، تا متى بیاید.

دیدند مردى پشته‏ اى از هیزم بر دوش گرفته، وقتى به خانه ‏اش رسید، آن را بر زمین گذاشت و خدا را حمد گفت، و هیزم را در معرض فروش نهاد و گفت:
کیست که این مال حلال را به درهمى حلال از من خریدارى کند؟ مردى پیدا شد و آن را خرید.
داود و سلیمان جلو آمدند و سلام کردند، متى آنها را به خانه دعوت کرد و مقدارى گندم خرید و آسیا کرد و در گودالى از سنگ خمیر نمود.
 سپس خمیر را بر روى آتش گذاشت و نزد مهمانان خود نشست و مشغول صحبت شد، تا به ایشان سخت نگذرد،
وقتى نان پخته شد، آن را با مقدارى نمک و آب جلو مهمان ها گذاشت و خود دو زانو نشست و لقمه ‏اى را با بسم اللَّه در دهان مى‏ گذاشت و پس از بلعیدن آن یک الحمد للَّه رب العالمین مى‏ گفت و همین طور عمل کرد،
تا مقدارى آب نوشید و خدا را سپاس گفت و اظهار داشت:
ستایش از آن تو است اى خدایى که نعمت و سلامتى دادى
و مرا دوست خود گردانیدى
و این همه نعمت را به چه کسى چون من دادى؟
زیرا بدن و گوش و چشم و همه اعضایم را سالم نمودى
و مرا نیرو بخشیدى تا هیزمى را که
زحمتى براى کشت آن نکشیده‏ ام؛
کندم و آن را روزى خود قرار دادم
و کسى را فرستادى تا آن را از من بخرد
 و من از بهاى آن، گندمى را تهیّه کنم که آن را نکاشته‏ ام
و برایش زحمت نکشیده‏ ام
و سنگى را در اختیارم گذاشتى تا گندم را در آن آرد کنم
و آتشى را برافروزم و نان را با آن بپزم و بخورم
و بر طاعت تو خود را تقویت نمایم،
 پس ستایش مخصوص تو است،
سپس بلند بلند گریه کرد،

داود به سلیمان گفت:
 «فرزندم، باید چنین بنده‏ اى در بهشت صاحب مقام باشد،
زیرا بنده‏ اى از ایشان شاکرتر ندیده ‏ام.»

((ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج‏1 ص: 312 تا 31))
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۴۹
محمد یونسی

 «خوارزمى» در «مناقب» خود،

از پیامبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم روایت کرده که فرمود:

اى على علیه السّلام اگر عابدى خدا را عبادت کند

و مانند نوح در قوم خویش قیام نماید،

و به اندازه کوه احد طلا داشته باشد

و آن را در راه خدا انفاق کند

و هزار سال با پاى خود حج به جا آورد

و میان صفا و مروه به شهادت برسد،

ولى تو را اى على علیه السّلام دوست نداشته باشد،

بوى بهشت هرگز به مشامش نخواهد رسید

و داخل آن نخواهد شد.

((ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، ج‏2، ص: 48 ))

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۵۹
محمد یونسی


تصویر حدیثی : بخل و بخشش

یحیى‏ بن زکریّا (ع)

ابلیس را به صورت اصلى وى دید

و به او گفت:

اى ابلیس به من خبر بده

محبوبترین و مبغوض‏ترین مردم در نظرت کیست؟ گفت:

محبوبترین مردم در نزد من

مؤمن بخیل است

و مبغوض‏ترین مردم در نزد من

فاسق بخشنده است.

یحیى از شیطان‏ پرسید چرا؟

گفت: براى این که بخل بخیل

براى من کافى است

ولى مى‏ ترسم که خدا به فاسق بخشنده

بر اثر بخشندگى‏ اش توجّه کند

و او را ببخشاید،

آنگاه روى برگرداند

در حالى که مى ‏گفت:

اگر تو یحیى نبودى به تو خبر نمى‏ دادم.

راه روشن    ج‏6  ص111 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۳۵
محمد یونسی


تصویر حدیثی : گشایش حساب

روایت شده که

ابلیس بر یحیى‏ (ع) ظاهر شد

یحیى‏ (ع) دید که همه نوع قفل به همراه دارد،

لذا به شیطان‏ گفت:

اى ابلیس این قفلها چیست؟

گفت:

اینها شهوتهاست که آدمى زاده را به آن گرفتار مى‏ کنم.

گفت: براى من هم قفلى هست؟

گفت: بسا باشد که از غذا سیر شوى

پس تو را نسبت به نماز و یاد خدا سنگین

(و بى میل) مى‏سازم.

یحیى‏ گفت:

آیا قفل دیگرى هم هست؟

شیطان‏ گفت نه.

یحیى گفت:

خدا را بر خود گواه مى‏ گیرم که

هرگز شکمم را پر از غذا نکنم.

ابلیس گفت:

من نیز خدا را شاهد مى‏ گیرم که هرگز مسلمانى را نصیحت نکنم.

(راه روشن، ج‏5، ص: 86)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۲۴
محمد یونسی

تصویر حدیثی : خوش‏خلقی
مردى به خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و گفت:
«همسرى دارم که چون به خانه درمى‏ آیم
به استقبالم مى‏ شتابد
و چون بیرون مى‏ آیم مرا بدرقه مى‏ کند
و چون مرا غصه دار مى‏ بیند مى‏ پرسد که چه غصه ‏اى دارى؟
 اگر به خاطر روزیت غصه مى‏ خورى
که دیگرى (خدا) آن را براى تو به عهده گرفته است
و اگر در ارتباط با امور آخرتت غصه مى‏ خورى
خداوند بر غصه ات بیفزاید
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
خداوند کارگزارانى دارد
 و این از کارگزاران‏ خداست
و نیمى از اجر شهید از آن اوست.»


ترجمه جامع أحادیث الشیعة ؛ ج‏25 ص141
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۱۳
محمد یونسی
                            تصویر حدیثی : امروز و فردا

مردى خدمت حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله آمد

و عرض کرد یا رسول اللَّه

اگر جنازه حاضر باشد

و عالمى هم مجلس داشته باشد

کدام یک از آنها در نزد شما محبوب است

تا من آن را انجام دهم؟

رسول اکرم فرمود:

اگر کسى جنازه را حمل کند و دفن نماید

حضور در مجلس علم بهتر و أفضل است.

اگر در مجلس عالمى حضور پیدا کنى بهتر است از

اینکه هزارجنازه‏ را تشییع کنى

و هزار مریض را عیادت نمائى

و هزار شب را نماز بخوانى

و هزار روز را روزه بدارى

و هزار درهم را صدقه بدهى

و هزار حج مستحبى انجام دهى

و هزار بار مستحبى در راه خداوند جنگ کنى

و مال و جانت را فدا کنى

هیچ یک از این‏ها ثواب حضور در مجلس علم‏ را ندارد.

زیرا با علم و دانش مى‏ توان خدا را بدرستى عبادت کرد

و صفات کمال و جمال او را شناخت

و از او اطاعت نمود

بوسیله علم خیر دنیا و آخرت را بدست آورد

و از شرها و بدیها دورى کرد.

و اگر علم نباشد جهل انسان را به هر طرف مى‏ کشاند.

مشکاة الأنوار / ترجمه عطاردى ص126

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۵۱
محمد یونسی

تصویر حدیثی : گلهای زندگی

در کتاب مناقب ابن شهرآشوب آمده است که:

«گفته شده عبدالرحمان سلمى به یکى از فرزندان امام حسین‏ علیه السلام سوره حمد را آموزش داد.

وقتى آن کودک سوره حمد را براى امام علیه السلام خواند،

وى به آموزگارش هزار دینار و هزار حلّه‏ بخشید

و دهانش را پر از درّ کرد

و وقتى در این باره به امام علیه السلام اعتراض شد،

فرمود:

«اینها کجا به پاى تعلیم وى می رسد!»

ترجمه جامع أحادیث الشیعة، ج‏22، ص: 527
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۰۰
محمد یونسی

تصویر حدیثی : دربانی دلروایت شده که پیامبر (ص)
در مورد مردی از انصار شهادت داد که وی اهل بهشت است
و چون از حال او جستجو کردند،
عمل فوق العاده ای از او ندیدند
جز این که هرگاه به رختخواب خود می رفت خدا را یاد می کرد
و برنمی خاست تا هنگام نماز صبح فرا می رسید
پس این مطلب به آن مرد گفته شد وی گفت:
 حقیقت همان است که شما دیدید
جز این که من در نفس خود
نسبت به هیچ یک از مسلمانان در چیزی که خدا به او داده
 کینه و حسدی نمی یابم.»

(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۱
محمد یونسی
تصویر حدیثی : قرائت قرآن

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:

هر کس سوره ‏ى توحید را یک مرتبه بخواند،

گویا یک سوم قرآن را خوانده است

و هر کس دو مرتبه بخواند،

گویا دو سوم قرآن

و هرکس سه مرتبه بخواند،

گویا تمام قرآن را قرائت کرده است؛

قال رسول اللّه:

«من قرأ قل هو اللّه أحد مرّة فکانّما قرأ ثلث القران و من قرأها مرّتین فکانّما قرأ ثلثى القران و من قرأها ثلاث مرآت فکأنّما قرأ القران کلّه».
« نور الثقلین/ ج 5/ ص 702 »

آنگاه در حدیث دیگرى،

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله

محبت به على علیه السلام را

به سوره ‏ى توحید تشبیه کرد و فرمود:

اى على! مَثَل تو مانند سوره‏ ى توحید است،

هر کس تو را تنها در قلب دوست بدارد،

گویا یک سوم قرآن را قرائت کرده

و هر کس تو را به قلب دوست بدارد و از نظر زبانى کمک کند،

گویا دو سوم قرآن

و هرکس تو را به قلب دوست بدارد و از نظر زبان و دست کمک کند، گویا تمام قرآن را قرائت کرده است؛

قال رسول اللّه:
«یا على! مثلک مثل قل هو اللّه أحد، من أحبّک بقلبه فکأنّما قرأ ثلث القرآن و من أحبّک بقلبه و أعانک بلسانه فکأنّما قرأ ثلثى القرآن و من أحبّک بقلبه و أعانک بلسانه و نصرک بیده فکانما قرأ القرآن کلّه». 

« نور الثّقلین/ ج 5/ ص 701»

به نقل از کتاب هزار و یک نکته از قرآن کریم جلد(1)، ص: 193

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۵۸
محمد یونسی

 کشف الغمه از حضرت على بن ابى طالب علیه السّلام روایت می کند که فرمود:

من بحضور رسول خدا رفتم و فاطمه اطهر را خواستگارى‏ نمودم، یکى از کنیزانم بمن گفت:
آیا میدانى که فاطمه اطهر را از رسول اکرم خواستگارى نموده ‏اند؟ گفتم: نه،
گفت: آرى، او خواهان دارد،
 چه مانعى دارد که نزد پیغمبر خدا مشرف شوى
 تا زهراء را براى تو تزویج نماید؟
من گفتم: آخر من چیزى ندارم که ازدواج نمایم!؟
 گفت:
اگر تو نزد پیغمبر اکرم صلى اللَّه علیه‏ و آله مشرف شوى
حتما فاطمه‏ را بتو خواهد داد،
 وى همچنان مرا وادار می نمود
 تا اینکه بالاخره من بحضور حضرت رسول مشرف شدم،
 آن برگزیده خدا خیلى با عظمت و با ابهت بود،
 وقتى در حضور آن بزرگوار نشستم سکوت‏ اختیار نمودم.
 بخدا قسم که قدرت سخن گفتن نداشتم.

رسول اعظم صلى اللَّه علیه و آله و سلم بمن فرمود:
 براى چه نزد من آمدى،
آیا حاجتى دارى؟

من سکوت کردم، فرمود:
شاید براى خواستگارى فاطمه آمده باشى؟
 گفتم: آرى فرمود!
 آیا چیزى دارى که با او ازدواج نمائى؟
گفتم: نه بخدا قسم،
فرمود:

آن زره‏ اى که سلاح تو بود چه شد؟
گفتم: حاضر است، بحق آن خدائى که جان على در دست قدرت او می باشد آن زره قیمتش چهار صد درهم بود شکسته شده.

فرمود:
مانعى ندارد،
 من فاطمه را با همان زره براى تو تزویج می نمایم،
 آن را براى زهراء بفرست
و با وى ازدواج کن.


ترجمه جلد 43 بحار الأنوار / ترجمه نجفى ؛ ص138 
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۴۶
محمد یونسی

         

زنی به حضور پیامبر(ص) آمد و گفت:

مرا به ازدواج کسی درآور.

پیامبر(ص) به حاضران فرمود:

چه کسی حاضر است با این زن ازدواج کند؟

مردی برخاست و گفت:

من حاضرم.

پیامبر(ص) به او فرمود:

چه مقدار مهریّه می دهی؟

او گفت: چیزی ندارم.

پیامبر(ص) فرمود: آیا چیزی از قرآن را می دانی؟

او گفت: آری.

پیامبر(ص) فرمود:

«این زن را به ازدواج تو درآوردم،

در برابر آنچه که قرآن می دانی،که به او بیاموزی

و همین مهریّه او باشد.»    

(برگرفته از نرم افزار هدایت در حکایت) 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۲۲
محمد یونسی